2023-06-29 09:43:17
بررسی #علم_اخلاق (جلسهی پنجم)
عزیزان اگر خاطرتان باشد در چند جلسه گذشته فلسفه اخلاق، در ابتدا یک تعریفی از اخلاق ارائه شد.
سپس به صورت خلاصه تعریفی از معیار اخلاقی و سه نظام عمده اخلاقی که در طول تاریخ توسط انسان مورد استفاده قرار گرفته آورده شد.
در ادامه به اخلاقی فرگشتی (تکاملی) پرداختیم و اینکه اساسا اخلاق چگونه در گذر زمان شکل گرفته و تغییر یافته است.
در این جلسه من تلاش میکنم که مفهوم نسبی بودن اخلاق رو توضیح بدم و اینکه از این موضوع چه نتیجه ای می توان گرفت و در ادامه به بحثهایی در مورد اخلاق مدرن و راهکارهای ارائه شده توسط برخی فلاسفه مدرن خواهم پرداخت.
- موضوع "نسبی بودن اخلاق" دست کم معانی زیر رو می تواند داشته باشد:
الف) اخلاق در زمان های مختلف، معیارهای مختلفی داشته است.
ب) اخلاق در مکان های مختلف، معانی و معیارهای متفاوتی دارد. یعنی همین امروزه هم هنجارهای اخلاقی از یک کشور یا منطقه تا کشور و منطقه دیگر ممکن است که متفاوت باشند و از اینرو یک عمل در مکانی، اخلاقی و در جای دیگر ممکن است که کاملا غیراخلاقی باشد. به عنوان مثال در بحث بین انتخاب بین تقریر حقیقت و یا تقلیل مرارت در نگاه شرقی و با نگاه غربی تفاوتها بسیار است و آنها برخلاف شرق، معمولا تقریر حقیقت را بر می گزینند حتی اگر این انتخاب به مرارت بیفزاید.
ج) قرار گیری در شرایط مختلف ممکنه که معیارهای اخلاقی رو عوض بکنه. مثال ساده شده و مبالغه شده اینه: قتل کار بدی است و توسط هیچ معتقد به اخلاقی توصیه نشده و نمیشه. ولی مثلا وقتی من نوعی در شهر "حمص" سوریه هستم و در درگیری و جنگ شهری قرار دارم، دیگه این اصل برای من معنی متفاوتی پیدا میکنه.
همینطور دروغ, که داری منع اخلاقی است در گزینش استخدام برای شخصی که با توجه به رشته تحصیلیاش چارهای جز استخدام دولتی ندارد، عملی غیر اخلاقی محسوب میشود؟ یا اینکه همگان توصیه به دادن پاسخهای کلیشهای که عمدتا دروغ هستند میکنند؟
د) اخلاق یک موضوع پیچیده ای است و در نظام های مختلف اخلاقی معانی متفاوتی دارد. یعنی یک عمل مشخص ممکن است در یک نظام اخلاقی، کاملا منطبق بر اصول اخلاق باشد و در یک نظام دیگر کاملا برعکس و غیراخلاقی باشد.
تا کنون سه نظام اخلاقی مختلف توسط فیلسوفان و متفکران معرفی شده است و در طول تاریخ معیار اخلاقی بودن توسط آنها تعیین شده است.
نکته بسیار مهم دیگر این است که گاها اخلاقی بودن یک فعل بستگی شدید به قرارگیری آن در یک نظام ایدئولوژیک دارد. نظام های ایدئولوژیک مختلف، مبانی اخلاقی و توصیه شده متفاوت و گاه کاملا متضادی دارند. بدین ترتیب که به عنوان مثال شخص "ایکس" با معیارهای اخلاقی وظیفه گرا، در دو نظام ایدئولوژیک مختلف دست به "فعل" های اخلاقی یکسانی نخواهد زد. چرا که اساسا توصیه ها و معیارهای این دو نظام با هم متفاوت هستند.
ذکر یک نکته در اینجا لازم است که موضوع "نسبی بودن اخلاق" معمولا به درستی فهمیده و توضیح داده نشده و نتایجی که از این عبارت گرفته می شود اغلب درست نیستند.
چگونه:
- ببینید وقتی کسی میگه که اخلاق نسبی است معنی اش این نیست که اخلاق "باید" نسبی باشد. بلکه تلاشش در اینجا توصیف یک واقعیت و یک روند ساری و جاری در جامعه است. خب شاید کسی بگوید که اخلاق "باید" که مطلق باشد، در اینجا دست کم من شخصا با او هم رأی و هم نظر هستم و آرزو میکنم که ایکاش مطلق بود. آرزو و ایده آل شخصی من هم این است که ایکاش اخلاق، کاملا مطلق بود. برای اینکه در اینصورت تکلیف ما با خیلی از موارد کاملا مشخص بود و قضاوت اخلاقی اینقدر پیچیده نبود. در این حال دست کم تکلیف آدم، معلوم بود و نیازی به این همه فکر و بحث و جدل وجود نمی داشت.
بدین ترتیب باید در نظر گرفت که ما در حال گزارش واقعیت هستیم، "چنانچه هست" و نه "چنانچه باید باشد".
بدین ترتیب و درنتیجه، ادعا این است که "اخلاق نسبی است" و نه اینکه "اخلاق نسبی باید باشد".
- وقتی گفته میشود که اخلاق، نسبی است به معنی این نیست که پس همه چیز مجاز است. اتفاقا معتقدین به نسبی بودن به اخلاق در موارد زیادی حتی اخلاقی تر از معتقدین به اصول ثابت اخلاقی عمل می کنند.
وقتی میگیم که اخلاق، نسبی است معنی اش این نیست که "پس" همه چیز مجاز است و اخلاق بی معنا است. اصلا به این معنی نیست.
ادامه دارد
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.5K viewsedited 06:43