2023-06-25 23:25:35
بررسی #علم_اخلاق (جلسهی سوم)
این سومین جلسه از بحثهای فلسفه اخلاق هست.
اگر خاطرتان باشد در جلسه نخست، ضمن تعریف اخلاق به این بحث پرداختیم که اصولا مباحث اخلاقی در سه نظام اخلاقی اصلی وظیفهگرا، نتیجهگرا و فضیلتگرا قابل بحث و بررسی هستند.
سپس ضمن معرفی این سه نظام اصلی، به معیارهای اخلاقی بودن افعال در هریک از این نظامها پرداختیم.
سپس با ذکر مثالهای عینی، به این نکته پرداختیم که عمل کردن بر مبنای اخلاق از چه پیچیدگی های مهم و تاثیرگذاری برخوردار است.
در جلسه دوم بحث سر این بود که حسن و قبح افعال از کجا آمده اند، چنانچه برخی معتقد به ذاتی بودن این حسن و قبح هستند و برخی دیگر آنرا ذاتی نمیدانند.
در این راستا یک بحث مفصل داشتیم که چگونه و چرا بسیار از اصول اخلاقی شکل گرفته اند و در وجود ما به صورت غریزه، نهادینه شده اند. طوریکه امروزه ما بدون اینکه خود بدانیم، از قتل بیزار هستیم و حفظ جان انسانها برای ما یکی از پذیرفته ترین اصول اخلاقی است.
این مبحث تحت عنوان اخلاق فرگشتی (یا تکاملی) به بررسی نحوه شکل گیری طولانی مدت این اصول اخلاقی می پردازد.
در کل بحث تلاش من این بوده که به جای تکیه زیاد بر روی ذهنیات و تعاریف، با ذکر مثالهای عینی، آنها را قابل فهمتر بکنم و از پیچیدگی آنها بکاهم.
برای تکمیل این موضوع و آعاز بحث امروز من یک مثال دیگر میزنم تا ذاتی بودن برخی از ویژگی ها رو مورد چالش قرار بدهم.
ببینید امروزه اکثر ما انسانها از بوی گند فاضلاب و مردار به شدت بدمان می آید و تحمل آن برای ما مشکل است.
یعنی در بد و غیرقابل تحمل بودن بوی مردار، همه متفق القول هستیم.
بحث "فلسفه" در اینجا این است که به چه دلیلی چنین حسی در ما وجود دارد؟؟؟
آیا بد بودن بوی مردار و فاضلاب "داتی" است؟؟؟ یعنی همواره باید چنین باشد؟ یا بنا به دلایل عملی چنین حسی در ما شکل گرفته و نهادینه شده است؟؟
مطالعات بسیار زیادی که روی این مسائل انجام شده، نشاندهندهی این موضوع است که این حس بیزاری از بوی بد مردار و فاضلاب، به تدریج و طی یک فرایند فرگشتی در ما به وجود آمده است.
زیستشناسان و انسانشناسان مطالعات زیادی بر روی دیگر نخستی ها و گرگها و .... انجام داده و متوجه شدهاند که این حس بر اثر خاصیت بیماریزایی و ..... آنها بوده است.
درحالیکه مثلا در برخی از حشرات (مانند مگش و سوسک فاضلاب) و پرندگان (مانند لاشخور یا کرکس) که از مردار برای تغذیه استفاده میکنند، کاملا برعکس است و آنچه برای ما بیزاری و نفرت و تهوع می آورد اتفاقا برای آنها سرخوشی و شادی و جذابیت میآورد.
پس میشود گفت که بد بودن بوی مردار و فاضلاب "ذاتی" نیست.
بعدها و در نتیجه این بحث (و البته در بحث های دیگر) اشاره خواهم کرد که از نگاه طبیعت، تفاوت ذاتی بین بوی گل و بوی تعفن وجود ندارد و این فرد و جامعهی زیستی است که با توجه به نتایجی که از آن پدیده می گیرد، تعبیر "بدی" و "خوبی" از آن میکند و به آن عشق میورزد یا بیزاری میجوید.
خب به جز بحث اخلاق فرگشتی که تا کنون مورد بحث قرار دادیم، بحث دیگری هم هست که مبنی بر اینکه برخی از اخلاقیات بسته به مقتضیات زمانی شکل گرفتهاند و اعتبار اخلاقی بودن یا نبودن آن افعال و یا پدیدهها، باز هم برای همیشه معتبر نیستند.
در اینجا توضیح خواهم داد که مثلا چگونه شرایط طبیعی و آب و هوایی بر روح و روان ما اثر میگذارد و برخی از ویژگیها رو در ما نهادینه میکند.
به صورت محلی، گاها شرایط آب و هوایی و جغرافیایی طوری بر ویژگیهای روحی و روانی یک جامعه زیستی اثر می گذارد که اصول اخلاقی حاکم بر آن جامعه رو هم تحت تاثیر خودش قرار میدهد.
در اینجا طبق معمول از مثال عینی قابل تجسم استفاده میکنم.
در ابتدا یک مثال از شرایط جغرافیایی میزنم و بعدا یک مثال دیگر از شرایط اجتماعی تا نشان دهم که اخلاق چگونه تحت تاثیر علتهای گوناگون است و "ذاتی" به معنایی که در ذهن بیشتر ما انسانها هست، نیست.
5.2K views20:25