2023-06-08 09:47:05
#باروخ_اسپینوزا کیست؟
باروخ اسپینوزا که بعدها با نام بندیکت د.اسپینوزا معروف شد فیلسوف مشهور هلندی با اصالتی یهودی است که در 24 نوامبر 1632 زاده شد و در 21 فوریه 1677 درگذشت.
وی یکی از بزرگترین خردگرایان فلسفۀ قرن هفدهم و زمینه ساز ظهور نقد مذهبی و همچنین عصر روشنگری در قرن هجدهم به شمار می رود.
فیلسوف و مورخ نامدار #هگل، به یکی از فیلسوفان هم عصرش می گوید «شما یا پیرو اسپینوزا هستید یا اساساً فیلسوف نیستید». همچنین #ژیل_دلوز او را «شاهزادۀ فلسفه» نامیده است .
اسپینوزا به دلیل تفکراتش از جامعه یهود طرد شد و تا آخر عمر زندگی خود را دور از خانواده اش به سر برد و هرگز ازدواج نکرد.
کتاب «مسئله اسپینوزا» در خصوص زندگی این فیلسوف بزرگ هلندی و سیاستمدار مشهور دوران فاشیسم, «آلفرد روزنبرگ» است که به فلسفه و زندگی اسپینوزا علاقمند بود.
کتاب «مسئله اسپینوزا» را نویسنده و روانپزشک مشهور« اروین د.یالوم »نوشته است که توسط انتشارات صبح صادق با ترجمۀ حسین کاظمی یزدی در ایران منتشر شده است که چکیده یادداشت های نوشتۀ حاضر از روی این ترجمه است.
طبیعت
هر چیزیکه رخ می دهد بدون استثناء تابع قوانین منظم طبیعت است. هیچ چیزی نمی تواند بر خلاف قوانین ثابت طبیعت رخ دهد. طبیعت، مطابق با قوانین منظمی عمل می کند که نمی توانند با تصورات ماوراء الطبیعی لغو شوند.
طبیعت و خدا همانند هستند و هیچ تفاوتی بین خدا و طبیعت وجود ندارد. خدا طبیعت است و طبیعت خدا.
هر چه هست وجودش این جهانی است و همه چیز با قوانین طبیعت هدایت می شوند. هر اتفاقی که می افتد نتیجۀ قوانین تغییر ناپذیر طبیعت است, ما بخشی از طبیعت هستیم و تابع این قوانین جبری.
علاوه براین، طبیعت بی نهایت پیچیده است. صفت ها یا حالات بی شماری دارد که ما انسانها فقط دوتا از آنها را درک می کنیم : جوهر ماده و تفکر.
هیچ چیزی از روی هوا و هوس اتفاق نمی افتد .هر چیزی معلول چیز قبل از خودش می باشد، هر چه بیشتر خودمان را وقف فهمیدن این شبکۀ علّی بکنیم بیش تر آزاد می شویم.
بر طبق قوانین طبیعت, وقتی بدن بمیرد، نفس هم می میرد .لذا جهان آخرتی در کار نیست. بدن فاسد به خاک برمی گردد و نمی تواند دوباره زنده شود.
ما باید استدلالهایی بیاوریم تا هر انسان مسئول را دربارۀ قداست منابع متون دینی به شک بیندازد. ما باید به او بقبولانیم که هر چیزی که رخ می دهد مبتنی بر قوانین کلّی طبیعت است.
کتاب مقدس و جهان آخرت
باید بگویم که کلمات و ایده های کتاب مقدس زادۀ ذهن بشر است، زادۀ ذهن کسانی که این متون را نوشته اند و تصور می کردند – نه, بهتر است بگوییم آرزو می کردند – شبیه خدا باشند و در تصور خود را به جای خدا قرار داده اند .
مسلماً عباراتی که در کتاب مقدس به « کلام خدا » اشاره دارد فقط از تخیل پیامبران متعدد نشأت گرفته است. این پیامبران، انسان هایی هستند که موهبت تخیلات نامعمول و واضح به آنان عطا شده است ولی ضرورتاً تعقل گسترده ای نداشته اند چون متونشان پراز تناقض است .
بنابراین، نبوت معجزه آسا, چیزی بیش از مفاهیم تخیل شدۀ پیامبران نبوده است و اصولاً هیچ چیز ماوراء الطبیعی وجود ندارد . به عبارت دیگر همه چیز علتی طبیعی دارد.
به این ترتیب, « جهان بعدی » و« زندگی اُخروی با خداوند » حرف هایی انسانی اند، نه الهی.
این که فکر کنیم پس از مرگ، همان طور که الان هستیم، وجود خواهیم داشت با عقل منافات دارد . ذهن و بدن دو جنبه از یک شخص هستند. ذهن نمی تواند پس از مرگ بدن باقی بماند.
در جهان بعدی هیچ سعادت سرمدی ای وجود ندارد ، چون اصولاً جهان دیگری وجود ندارد .وقتی بدن بمیرد، نفس هم می میرد. جهان آخرتی در کار نیست
ادامه دارد
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
6.1K views06:47