Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه

لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه ف
لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه
آدرس کانال: @philosophy3
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 45.84K
توضیحات از کانال

@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید
کانالهای پیشنهادی
@Ingmar_Bergman_7 سینما
@bookcity5 شهرکتاب
@Philosophers2 ادبیات و فلسفه
@audio_books4 کتاب صوتی
@Philosophicalthinking فلسفه خوانی
@TvOnline7 فیلم و سریال

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 8

2023-05-17 19:38:15 ‍ زندگیِ آکادمیسین‌ها به ندرت جالب‌ است. البته که سفر می‌کنند، ولی سفرشان را در هوای داغ انجام می‌دهند، با شرکت در چیزهایی مثل کنفرانس‌ها و بحث‌ها، با حرف زدن و حرف زدن... روشنفکران به طور حیرت‌انگیزی صاحب‌نظرند، آن‌ها درباره‌ی همه چیز نظر می‌دهند.

من روشنفکر نیستم، چون قادر نیستم نظراتی چنین بدهم، چراکه انبوهی از نظرات برای ارائه ندارم. آنچه می‌دانم صرفاً از خلالِ چیزی است که در همان موقع مشغولِ کار کردن روی آن هستم، و‌ اگر بخواهم چند سال بعد به آن برگردم، مجبورم دوباره آن را بیاموزم. چه خوب است نقطه‌نظری درباره‌ی هر چیز نداشته باشیم.

امروزه ما نه از فقدان یا کمبودِ ارتباطات، بلکه از نیروهایی رنج می‌بریم که ما را مجبور به گفتنِ مسائلی می‌کنند که حقیقتاً چیز زیادی برای گفتن درباره‌ی آن‌ها نداریم.

سفر کردن یعنی جایی دیگر رفتن، چیزی آنجا گفتن، سپس برگشتن و چیزی اینجا گفتن: تا وقتی که دیگر برنگردیم و در جایِ دیگر سکنی گزینیم. بدین جهت من چندان اهل مسافرت نیستم؛ زیادی نقلِ مکان کردن، شدن را خفه می‌کند. جمله‌ای از توینبی واقعاً تکانم داد: «کوچ‌گران کسانی نیستند که نقلِ مکان می‌کنند؛ آنان کوچ‌گر می‌شوند چون از ناپدید شدن سر باز می‌زنند».

#ژیل_دلوز

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
5.0K views16:38
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 09:33:01 ‍ ■ آدم‌های مستقل و کارامد برای این فعال به نظر می‌رسند که به واقع احمق هستند و ذهن محدودی دارند. چه طور بگویم؟ آهان! آنها بخاطر عقل محدود، دم دستی‌ترین دلایل را که ممکن است دلایل درجه دوم و سوم باشد، به جای دلایل اصلی می‌گیرند. به این ترتیب خیلی زودتر و آسان‌تر از بقیه قانع می‌شوند و سریع فکر می‌کنند اساس کار را یافته‌اند و به ریشه‌ی مساله رسیده‌اند. (صفحه ۶۰)

آدمیزاد انتقام می‌گیرد، چون عدالت را در این می‌بیند. پس دلیل اولیه و اصلی را پیدا کرده، اساس کار را یافته و آن همان عدالت است. در نتجیه از همه جهت خیالش راحت می‌شود و با آرامش انتقامش را می‌گیرد و موفق هم هست، چون باور دارد کاری شرافتمندانه و عادلانه می‌کند. من اما اینجا نه عدالتی می‌بینم، و نه در این کار، نیکی و خیری می‌یابم. و به تبع آن، تنها از روی خباثت است که دست به انتقام می‌زنم. تنها خباثت می‌تواند همه تردیدم را از بین ببرد و بر همه چیز غلبه کند. همین طور است، تنها خباثت می‌تواند در کنار دلیل اصلی بنشیند و ترکیب کاملا موفقی به دست بدهد و آن دلیل اصلی را تکمیل کند، چرا که خباثت خودِ دلیل نیست. اما چه کنم که خباثت هم ندارم. (صفحه ۶۱)

بهترین تعریف آدمیزاد این است: موجودی دوپا و نانجیب. (صفحه ۸۳)

چه انتظاری می‌توان از انسان داشت؟ این موجودی که چنین خصایص غریبی دارد؟ همه مواهب و نعمتهای زمینی را به پایش بریزید، تا خرخره در سعادت غرقش کنید، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فرو کنید و به دهانش بگذارید، چنان از پول بی‌نیازش کنید که دیگر جز خوردن و خوابیدن و تلاش برای ادامه تاریخ پر افتخار بشری کاری نداشته باشد، همین آدم اما از روی حق ناشناسی و فقط برای آزار و اذیت به شما صدمه می‌زند و خصومت می‌ورزد. همین آدم حتی همه آنچه را به او داده‌اید به خطر میاندازد و عمدا بدترین و بیهوده‌ترین هوس را دنبال می‌کند، بدترین دیوانه بازی و ضرر مالی را به بار می‌آورد، آن هم تنها برای اینکه وضعیت مرفه و راحت و معقولش را قربانی فانتزی‌ها و خیالپردازی‌های خویش کند. دقیقا وهم انگیزترین آرزو و پست‌ترین حماقت را می‌خواهد، فقط و فقط برای اینکه به خودش ثابت کند – نکته ضروری و لازمش همین است – آدم هنوز آدم است و نه کلید پیانو که قوانین طبیعت به دست خد آن را بنوازند و حتی تهدیدش کنند تا آخر عمر هدایتش خواهند کرد تا نتواند بیرون از محدوده تقویم و قوانین خواسته‌ای داشته باشد. (صفحه ۸۵)

به نظر من دانش و آگاهی بزرگترین بدبختی بشر است، اما خوب می‌دانم که بشر آن را دوست دارد و با هیچ سرگرمی و رضایتمندی دیگری عوضش نمی‌کند. (صفحه ۹۱)

می‌دانی لیزا، البته از خودم دارم حرف می‌زنم! اگر از بچگی خانواده‌ای داشتم، آن وقت اینی نبودم که الان داری می‌بینی. بیشتر وقتها به این فکر می‌افتم. آخر خانواده هرقدر هم که بد باشد باز هم پدر و مادرند، غریبه که نیستند و دشمن آدم نمی‌شوند. گیرم سالی، ماهی هم فقط یک بار عشقشان را ابراز کنند. در هر حال می‌دانی آنجا توی خانه‌ی خودت هستی. (صفحه ۱۹۱)

از دست عادت کار زیادی بر می‌آید! خدا می‌داند که عادت چه‌ها با آدمی می‌کند. (صفحه ۲۰۰)

در عمل می‌دانی دلم واقعا چه می‌خواهد؟ این که تو و امثال تو به درک واصل شوید! من آرامش می‌خواهم. بله، حاضرم کل دنیا را به یک پول سیاه بدهم تا راحتم بگذارند و آرامشم حفظ شود. مثلا اگر قرار باشد دنیا خراب شود، ولی من چایم را بخورم، می‌گویم به درک! بگذار خراب شود، در عوض همیشه بتوانم با آرامش چایم را بخورم. (صفحه ۲۳۷)

#فئودور_داستایوفسکی
#يادداشت‌های_زيرزمينی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
5.0K views06:33
باز کردن / نظر دهید
2023-05-12 22:27:40
منتشر شد
«چگونه درباره‌ی سکس بیشتر بیندیشیم»
(تاملاتی فلسفی درباره‌ی تن‌آمیزی و مسائل جنسی)

نویسنده:‌ آلن دوباتن
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: کانال پارادوکس

گزیده‌ای از کتاب را می‌توانید از این لینک دانلود کنید.

برای تهیه متن کامل کتاب به آیدی مترجم پیام بدهید:
@Mkhosravani

بهای فایل کتاب برای هر خواننده 100 هزار تومان (برای پرداخت دلاری: 5 دلار) است؛ اما ارسال کتاب مشروط به پرداخت هزینه نیست. فایل کتاب پیش از دریافت بهای آن برای خواننده ارسال می‌شود. خواننده می‌تواند بهای کتاب را  در زمانی که برایش مناسب است بپردازد و، در صورت تمایل به تخفیف، هزینه‌ی کتاب را با هر میزان تخفیف که به نظر خودش مناسب است پرداخت کند. (شیوه‌نامه‌ی انتشار کتاب)

کانال پارادوکس:
@paradoxizer
1.9K views19:27
باز کردن / نظر دهید
2023-05-12 22:24:01 ‍ تعریف دوستی از دیدگاه #ارسطو ما چه کسی را دوست داریم و از چه کسی نفرت داریم در واقع تعریف دوستی چیست؟ این را باید، پس از آنکه نخست دوستی و دوست داشتن را تعریف کردیم، بگوییم. بگذارید فرض کنیم که دوست داشتن یعنی خواستی چیزی برای کسی که آن چیز، برای او نه…
1.9K views19:24
باز کردن / نظر دهید
2023-05-12 22:23:09 ‍ تعریف دوستی از دیدگاه #ارسطو

ما چه کسی را دوست داریم و از چه کسی نفرت داریم در واقع تعریف دوستی چیست؟ این را باید، پس از آنکه نخست دوستی و دوست داشتن را تعریف کردیم، بگوییم. بگذارید فرض کنیم که دوست داشتن یعنی خواستی چیزی برای کسی که آن چیز، برای او نه برای خودمان، خوب باشد و به کار بستن هرچه در توان داریم برای اینکه آن را برای او فراهم کنیم. دوست ما کسی است که ما را دوست داشته باشد

اگر دوستی در قلمرو اراده است نه میل، به سبب آن است که عقلانی است. در پایان این فصل، وارد کردن خویشان و بستگان در «دوستی» به خوبی نشان می‌دهد که این مفهوم بیش از آنکه روان شناختی باشد جامعه شناختی است: در حقیقت دوستی ملاطی اجتماعی است که گروهی از اشخاص را به هم پیوند می‌دهد و نمی‌توان آن را فقط تأویل به احساسات کرد. ارسطو بیشتر بر دوستی به عنوان حالت روحی موقت، که می‌توان آن را به جمعی القا کرد، تأکید می‌کند تا به عنوان عنصری از فضیلت یا سعادت و ما در مقابل او را دوست داشته باشیم. کسانی یکدیگر را دوست خود می‌دانند که بدانند که این حالت روحی میان آن‌ها به طور متقابل وجود دارد.

چه کسانی را دوست می‌داریم

۱- اگر این فرضها را بپذیریم، لازم می‌آید که دوست ما کسی باشد که از خوشی‌های ما، همراه ما شاد شود، و از غم ما غمگین شود و در این کار به چیزی جز خود ما نظر نداشته باشد. در حقیقت، همه مردم، هنگامی که آنچه دلخواه‌شان است پیش می‌آید، شاد می‌شوند، و هنگامی که خلاف آن پیش می‌آید، غمگین می‌شوند؛ از این رو، غم‌ها و شادی‌ها نشانه خواست آنهاست.

۲- همچنین کسانی با هم دوست‌اند که، اگر چیزی برای یکی از آن‌ها خوب باشد، برای دیگری هم خوب باشد و اگر چیزی برای یکی از آن‌ها بد باشد، برای دیگری هم بد باشد.

۳- کسانی که دوستان یکسان و دشمنان یکسانی داشته باشند، زیرا آن‌ها ضرورتاً خواهان چیزهای یکسانی‌اند. کسی هم که برای دیگری دقیقاً همان چیزی را می‌خواهد که برای خود می‌خواهد آشکارا دوست آن دیگری است.

۴- همچنین ما کسانی را دوست می‌داریم که به ما، چه به خود ما و چه به نزدیکان ما، نیکی کرده باشند، در صورتی که این نیکی‌ها قابل توجه، یا از روی صمیم دل، یا در موقعیتهای مهم، یا به نیت شخص ما باشد

۵- همچنین کسانی را دوست داریم که تصور می‌کنیم که می‌خواهند به ما نیکی کنند؛

۶- کسانی را دوست داریم که دوستان دوستان ما هستند و کسانی را که ما دوست داریم دوست می‌دارند.

۷- همچنین کسانی را دوست داریم که بخواهیم به آن‌ها دررسیدن به چیزهای خوب دلخواهشان یاری کنیم، به‌شرط آنکه این یاری نتیجه بدی برای ما به بار نیاورد. کسانی را دوست داریم که دوستانشان را همان‌قدر در حضورشان دوست دارند که در غیابشان، به همین سبب است که همه مردم کسانی را که با دوستان درگذشته خود این‌گونه رفتار می‌کنند دوست دارند.

۸- به طور کلی کسانی را دوست داریم که پای بند دوستی‌اند و دوستان خود را رها نمی‌کنند، زیرا در میان خوبان بیش از همه کسانی را دوست داریم که دوستان خوبی‌اند. همچنین کسانی را دوست داریم که با ما رو راست‌اند، این‌ها کسانی اند که حتی به عیبهای خود نزد ما اعتراف می‌کنند (زیرا گفتیم که ما، در برابر دوستان خود، از رفتاری که جز در انظار عمومی عیب نیست خجالت نمی‌کشیم، بنابراین، اگر کسی که خجالت می‌کشد دوست نیست، پس کسی را که خجالت نمی‌کشد می‌توان دوست دانست) همچنین کسانی را دوست داریم که ما را نمی‌ترسانند و در برابر آن‌ها احساس اطمینان می‌کنیم، زیرا هیچ کس نیست که اگر از کسی بترسد او را دوست بدارد.

۹- کسانی را دوست داریم که محبوب کسانی اند که ما نیز آن‌ها را دوست می‌داریم. کسانی را دوست داریم که دشمنان همانهایی اند که دشمنان مایند و از کسانی نفرت دارند که ما هم از آن‌ها نفرت داریم. زیرا همه آن‌ها همان چیزهایی را نیک می‌دانند که ما نیک می دانیم، و بنابراین خواهان خیر مایند؛ صفت خاص دوست هم همین است.

۱۰- همچنین کسانی دوست ما هستند که آماده‌اند که به ما یاری مالی کنند، یا از زندگی ما حمایت کنند. از این رو، ما مردمان بلند همت و شجاع را گرامی می‌داریم. همچنین ما دوستدار مردمان درستکاریم. مراد ما از «درستکاران» کسانی است که سربار دیگران نیستند و با کار خود زندگی می‌کنند، در میان آن‌ها بعضی از راه کشاورزی زندگی می‌کنند، و بعضی دیگر کارگران مستقل‌اند.. و مردمان پاکدامن، زیرا آن‌ها نادرست نیستند.

۱۱- کسانی که کاری به کار دیگران ندارند، به همین دلیل. همچنین کسانی که ما رغبت به دوستی با آن‌ها داریم، اگر معلوم شود که آن‌ها هم چنین رغبتی دارند: این‌ها کسانی اند که اخلاق نیک‌اند، به نیکی شهرت دارند، چه نزد همگان، چه نزد بهترینان، چه نزد کسانی که ما آن‌ها را می‌ستاییم و چه نزد کسانی که آن‌ها ما را می‌ستایند.
1.8K views19:23
باز کردن / نظر دهید
2023-05-07 19:29:09
کیست که صدبار بیشتر نترسد از اینکه به جای ترس از انسانِ والا ناچار از آن باشد که با چشمانِ ستایشگر شاهدِ دیدارِ دل آشوبِ کژ و کوژان و کوتولگان و تکیدگان و زهرنوشیدگان باشد؟ و مگر این نه سرنوشتِ ماست؟ چیست که امروز مایه‌ی بیزاریِ ما از انسان است؟ _ زیرا ما بی‌گمان از انسان به رنج‌ایم.

دیگر کدام ترس؟ آنجا که هیچ چیزِ ترسناک در انسان باز نمانده است؛ که «انسان» کِرم‌سان پیش می‌خزد و گله‌وار گِرد می‌آید؛ که انسانِ بس میانمایه و بی‌رنگ و بو هم‌اکنون آموخته است که خود را غایت و قله‌ بینگارد و معنایِ تاریخ و خود را «انسانِ والاتر». این انگارش چندان ناروا هم نیست تا آنجا که وی خود را، همچون چیزی دستِ کم بر سرِ پا، دستِ کم توانایِ زیستن، دستِ کم آری‌گوی به زندگی، متفاوت می‌انگارد از آن انبوهِ کژ و کوژان و بیماران و خستگان و از نفس افتادگانی که امروز بویِ گندشان اروپا را گرفته است.

#فردریش_نیچه
#تبارشناسی_اخلاق
فصل اول - بند 11

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.8K views16:29
باز کردن / نظر دهید
2023-05-07 18:07:15 دیدگاهی موردِ نیاز است،
به اندازه‌ی کافی قدرتمند، تا به عنوانِ یک عاملِ پرورشی عمل کند:
آنچه نیرومند را نیرومند تر سازد و برای خسته از دنیا فلج کننده و نابودی آور باشد.

#فردریش_نیچه
#اراده_قدرت
بند 862 - انضباط و پرورش انواع

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.
4.3K views15:07
باز کردن / نظر دهید
2023-05-07 09:36:20 ‍ روانشناسی تکامل (رفتارهای جنسیتی)

روان‌شناسى تکاملى، همان طور که از نامش برمى‌آيد، ترکيبى از تکامل و روان‌شناسى است.
و هدف آن پرداختن به چگونه شکل گرفتن رفتارهای انسانی در سازگاری با محیط و چگونه تکامل یافتن این رفتارها برای تداوم نسل است.
همانطور که نیاکان انسان با مشکلاتی از قبیل یافتن جایی برای سرپناه و یا تهیه غذا و حفظ آنها در برابر حیوانات شکاری و دزدان مواجه بوده اند ،همچنین رقابت و مشکلاتی در مورد پیدا کردن جفت و پیدایش اولاد داشته اند.

یافتن راهکارها و چگونگی حل مشکلات و نیز سازگاری با شرایط محیطی رفتارهای انسان و نقشهای جنسیتی آن را شکل داده است.

شکل گیری خانواده

انسان‌ها در ده‌ها هزار سال پیش، به صورت گروهی زندگی می‌کردند. این شکل زندگی بر ساختار سلسله مراتب استوار بود. قوی‌ترین فرد گروه، رهبر می‌شد و او بود که اجازه و اختیار رابطه با هر کس در درون گروه را داشت.
تغییر چنین ساختاری باعث لطمه زدن به مسائلی چون امنیت، سرپناه و تامین خوراک گروه میشد.
اما زمانی که زن‌ها حق انتخاب جفت پیدا کردند این ساختار دچار تغییر شد.
دستور طبیعت این است که زن‌ها قوی‌ترین مرد را برای جفت‌گیری انتخاب کنند. اما انتخاب مرد قوی، معایب زیادی داشت. آنها مدام در حال جنگ بودند و به بچه و زندگی توجه کمتری می‌کردند. بنابراین همه شکلهای رابطه زن و مرد به صورت گروهی، تک‌همسری و چندهمسری وجود داشته است ، اما موفق‌ترین و پایدارترین فرم آن، تک همسری بوده چراکه در این شکل، شانس بقا و نیز امکان زنده ماندن بچه‌ها بیشتر بوده است.

جنسیت و رفتار:

در چنین ساختاری وظایف به طور واضح و مشخص پیش روی زن و مرد قرار دارد. تهیه کالری و ادامه نسل.
تقسیم کار بر اساس ویژگیهای بیولوژیکی صورت میگیرد، مردها به دنبال شکار و تامین غذا و امنیت گروه رفته اند و زنها به محافظت از فرزندان و جمع آوری منابع غذایی گیاهی پرداخته اند.
بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد.


طبق آزمایشهای مربوطه بر روی کودکان سه ساله مشخص شده که دخترها به طور غریزی احساس مسئولیت بیشتری برای پرستاری و مواظبت دارند. رفتار دلسوزانه و ارتباط احساسی و همدردی بیشتر زنها ناشی از اکسی توسین بیشتر آنهاست. این موضوع جهت مراقبت زنها از نوزادن در راستای فرگشت منطقی می نماید. در همین راستا زنها برای کنترل نوزادان خود، ارتباط احساسی و برنامه ریزی روزانه از زبان استفاده می کردند، در حالیکه مردان برای شکار به سکوت نیاز داشتند. تستها به خوبی نشان می دهد که قدرت و حافظه کلامی دخترها قویتر از پسرهاست. صبر آنها نیز بیشتر است. پسرها به رفتار اشیا علاقمند می شوند و دخترها به رفتار آدمها!بیشتر این تفاوتها ناشی از تستوسترون است. این هورمون به ویژه در زمان بلوغ باعث قویتر شدن هوش پسرها در هندسه و مهارتهای مهندسی و فضایی می شود. مردها برای افروختن آتش و ساخت ابزار شکار، دارای غریزه ذاتی بوده و به خاطر خطرناک بودن بخشی از این کارها ، نیاز به تمرکز عمقی دارند. فعالیت زنها از ریسک کمتری برخوردار است و لذا به یک تمرکز عمقی نیاز ندارد، در عوض می توانند چند کار را همزمان انجام دهند. تفاوت میان نیمکره های مغزی مردان بیشتر از زنان است. در رحم، رشد مغز جنس نر تخصصی تر است. استروژن به نورونها کمک می کند تا بیشتر به یکدیگر متصل شوند. با توجه به استروژن بیشتر در جنس ماده،ارتباط نورونها بیشتر و پل متصل کننده نیمکره ها ضخیم تر است.
نتیجه اینکه قدرت ارتباطی نورونهای زنها بیشتر بوده و آنها در یک زمان می توانند از هر دو نیمکره مغزی خود استفاده کرده و در نتیجه به چند موضوع بپردازند، اما تمرکز بر روی یک موضوع برایشان دشوارتر است. همین موضوع باعث درک احساسی بیشتر زنها نسبت به مردان نیز می شود.استروژن حتی بر روی بینایی ایشان نیز موثر است. مردان در روز بهتر می بینند و زنان در شب. این خصوصیت مردان نیز برای شکار لازم بوده است. همانطور که تستوسترون باعث می شود میل مردان برای استقبال از خطر جهت شکار و حفظ قلمرو بالا رود.

طبق این نظریه رفتارهای نظارتی و غیرت ورزانه در مردان و گرایش آنها به نظارت و کنترل ِ تمایلات جنسی زنان که در تمامی فرهنگ‌ها مشترک است نیز یک روند تکاملی است برای اطمینان یافتن مردان از قطعیت پدری شان و در نتیجه تامینِ منابع برای فرزندانِ زیستی (حقیقی) شان.

طبقِ گفتهٔ وود و ایگلی (۲۰۰۲) «روانشناسانِ تکاملی، فعالیت‌های مردان در جامعه را، بازتابِ رقابت ایشان در به‌دست آوردنِ منابع با هدفِ جذبِ زنان می‌دانند. زنانِ جامعه نیز در جریانِ تطور زیستی، کسی را به عنوانِ جفت ترجیح می‌دهند که از عهدهٔ تامینِ منابع برای آنها و فرزندان‌شان برآید.

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
5.0K views06:36
باز کردن / نظر دهید
2023-05-06 22:25:59 بنابراین به این سبب که فرد عضو تشکیل دهنده جامعه است و جامعه هم خالق دولت است فرد را مقدم بر دولت میشمارد وجود دولت را آسایش فرد میداند یکی از نکات مهم فلسفه سیاسی روسو بحث حکومت است به اعتقاد او باید انواع مختلف حکومت وجود داشته باشد که بتواند سازگاری…
3.5K views19:25
باز کردن / نظر دهید
2023-05-06 22:24:43 ‍ #روسو‌ و قرارداد اجتماعی #ژان_ژاک_روسو در کتاب قرارداد اجتماعی پس از بررسی انواع حکومتهای موجود نتيجه گيری ميکند که دموکراسی يا مردم سالاری که در آن کليه افراد عاقل و بالغ جامع در کليه تصميم گيريهای عمومی شرکت ميکنند تنها حکومتي است که در آن شهروندان احساس…
3.6K views19:24
باز کردن / نظر دهید