2023-05-12 22:23:09
تعریف دوستی از دیدگاه #ارسطو
ما چه کسی را دوست داریم و از چه کسی نفرت داریم در واقع تعریف دوستی چیست؟ این را باید، پس از آنکه نخست دوستی و دوست داشتن را تعریف کردیم، بگوییم. بگذارید فرض کنیم که دوست داشتن یعنی خواستی چیزی برای کسی که آن چیز، برای او نه برای خودمان، خوب باشد و به کار بستن هرچه در توان داریم برای اینکه آن را برای او فراهم کنیم. دوست ما کسی است که ما را دوست داشته باشد
اگر دوستی در قلمرو اراده است نه میل، به سبب آن است که عقلانی است. در پایان این فصل، وارد کردن خویشان و بستگان در «دوستی» به خوبی نشان میدهد که این مفهوم بیش از آنکه روان شناختی باشد جامعه شناختی است: در حقیقت دوستی ملاطی اجتماعی است که گروهی از اشخاص را به هم پیوند میدهد و نمیتوان آن را فقط تأویل به احساسات کرد. ارسطو بیشتر بر دوستی به عنوان حالت روحی موقت، که میتوان آن را به جمعی القا کرد، تأکید میکند تا به عنوان عنصری از فضیلت یا سعادت و ما در مقابل او را دوست داشته باشیم. کسانی یکدیگر را دوست خود میدانند که بدانند که این حالت روحی میان آنها به طور متقابل وجود دارد.
چه کسانی را دوست میداریم
۱- اگر این فرضها را بپذیریم، لازم میآید که دوست ما کسی باشد که از خوشیهای ما، همراه ما شاد شود، و از غم ما غمگین شود و در این کار به چیزی جز خود ما نظر نداشته باشد. در حقیقت، همه مردم، هنگامی که آنچه دلخواهشان است پیش میآید، شاد میشوند، و هنگامی که خلاف آن پیش میآید، غمگین میشوند؛ از این رو، غمها و شادیها نشانه خواست آنهاست.
۲- همچنین کسانی با هم دوستاند که، اگر چیزی برای یکی از آنها خوب باشد، برای دیگری هم خوب باشد و اگر چیزی برای یکی از آنها بد باشد، برای دیگری هم بد باشد.
۳- کسانی که دوستان یکسان و دشمنان یکسانی داشته باشند، زیرا آنها ضرورتاً خواهان چیزهای یکسانیاند. کسی هم که برای دیگری دقیقاً همان چیزی را میخواهد که برای خود میخواهد آشکارا دوست آن دیگری است.
۴- همچنین ما کسانی را دوست میداریم که به ما، چه به خود ما و چه به نزدیکان ما، نیکی کرده باشند، در صورتی که این نیکیها قابل توجه، یا از روی صمیم دل، یا در موقعیتهای مهم، یا به نیت شخص ما باشد
۵- همچنین کسانی را دوست داریم که تصور میکنیم که میخواهند به ما نیکی کنند؛
۶- کسانی را دوست داریم که دوستان دوستان ما هستند و کسانی را که ما دوست داریم دوست میدارند.
۷- همچنین کسانی را دوست داریم که بخواهیم به آنها دررسیدن به چیزهای خوب دلخواهشان یاری کنیم، بهشرط آنکه این یاری نتیجه بدی برای ما به بار نیاورد. کسانی را دوست داریم که دوستانشان را همانقدر در حضورشان دوست دارند که در غیابشان، به همین سبب است که همه مردم کسانی را که با دوستان درگذشته خود اینگونه رفتار میکنند دوست دارند.
۸- به طور کلی کسانی را دوست داریم که پای بند دوستیاند و دوستان خود را رها نمیکنند، زیرا در میان خوبان بیش از همه کسانی را دوست داریم که دوستان خوبیاند. همچنین کسانی را دوست داریم که با ما رو راستاند، اینها کسانی اند که حتی به عیبهای خود نزد ما اعتراف میکنند (زیرا گفتیم که ما، در برابر دوستان خود، از رفتاری که جز در انظار عمومی عیب نیست خجالت نمیکشیم، بنابراین، اگر کسی که خجالت میکشد دوست نیست، پس کسی را که خجالت نمیکشد میتوان دوست دانست) همچنین کسانی را دوست داریم که ما را نمیترسانند و در برابر آنها احساس اطمینان میکنیم، زیرا هیچ کس نیست که اگر از کسی بترسد او را دوست بدارد.
۹- کسانی را دوست داریم که محبوب کسانی اند که ما نیز آنها را دوست میداریم. کسانی را دوست داریم که دشمنان همانهایی اند که دشمنان مایند و از کسانی نفرت دارند که ما هم از آنها نفرت داریم. زیرا همه آنها همان چیزهایی را نیک میدانند که ما نیک می دانیم، و بنابراین خواهان خیر مایند؛ صفت خاص دوست هم همین است.
۱۰- همچنین کسانی دوست ما هستند که آمادهاند که به ما یاری مالی کنند، یا از زندگی ما حمایت کنند. از این رو، ما مردمان بلند همت و شجاع را گرامی میداریم. همچنین ما دوستدار مردمان درستکاریم. مراد ما از «درستکاران» کسانی است که سربار دیگران نیستند و با کار خود زندگی میکنند، در میان آنها بعضی از راه کشاورزی زندگی میکنند، و بعضی دیگر کارگران مستقلاند.. و مردمان پاکدامن، زیرا آنها نادرست نیستند.
۱۱- کسانی که کاری به کار دیگران ندارند، به همین دلیل. همچنین کسانی که ما رغبت به دوستی با آنها داریم، اگر معلوم شود که آنها هم چنین رغبتی دارند: اینها کسانی اند که اخلاق نیکاند، به نیکی شهرت دارند، چه نزد همگان، چه نزد بهترینان، چه نزد کسانی که ما آنها را میستاییم و چه نزد کسانی که آنها ما را میستایند.
1.8K views19:23