Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه

لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه ف
لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه
آدرس کانال: @philosophy3
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 45.76K
توضیحات از کانال

@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید
کانالهای پیشنهادی
@Ingmar_Bergman_7 سینما
@bookcity5 شهرکتاب
@Philosophers2 ادبیات و فلسفه
@audio_books4 کتاب صوتی
@Philosophicalthinking فلسفه خوانی
@TvOnline7 فیلم و سریال

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 11

2023-04-24 23:22:01 ‍ بخشی از گفتارهای #کارل_پوپر، فیلسوف علم، منطق دان، ریاضی دان و اندیشمند اتریشی-انگلیسی


«اگر بنا باشد تمدن ما به هستی ادامه دهد، باید عادت به دم فرو بستن و سر فرود آوردن در برابر مردان بزرگ را از خویشتن دور کنیم. مردان بزرگ خطاهای بزرگ مرتکب می‌شوند.»
جامعه باز و دشمنان آن (جلد یک) ص ۱۱

«مارکسیسم تنها یک واقعه است – یکی از بسیاری اشتباه‌ها که در تلاش و تنازع همیشگی برای ساختن دنیایی بهتر و آزادتر مرتکب شده‌ایم.»
جامعه باز و دشمنان آن (جلد یک) ص ۱۲

«برای کشتن مردم یک روش ساده
به کار گیرید؛ بر فرهنگ آنان تمرکز کنید!
ابتدا کتاب را از آنها بگیرید و بعد سرشان را به تلویزیون فرو کنید.»

«علم یعنی این که بگذاریم فرضیه‌ها به جای ما بمیرند.»

«علم را باید به عنوان هنر ساده‌سازی نظام مند توصیف کرد.»

«علم گرا کسی است که چیزی از علم سرش نمی‌شود.»

«این نظریه که حقیقت آشکار است یعنی هر کس خواستار دیدن آن باشد می‌تواند آنرا ببیند، تقریباً اساس و شالوده هرگونه هر گونه تعصب و خشکه مقدسی بوده است.»

«کسی که حرف آخر را زده باشد وجود ندارد.»

«من هیچ چیز نمی‌دانم، همهٔ ما هم هیچ چیز نمی‌دانیم.»

«دانشمند واقعی نباید به نظریهٔ خود ایمان داشته باشد؛ بلکه باید نسبت به آن موضع انتقادی بگیرد و بداند که هر کس ممکن است اشتباه کند.»

«آن نوع معرفت که جان دیگری را بخاطر عقیده‌ای که بدون بررسی و آزمایش پذیرفته شده، یا آرمانی که ممکن است تحقق نیابد، فدا کند امر بسیار وحشتناکی است.»

#کارل_پوپر

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
5.1K views20:22
باز کردن / نظر دهید
2023-04-24 19:39:20 ‍ یک انسان خردگرا چه ویژگی هایی دارد؟
به چه کسی خردگرا می گویند؟

کارل پوپر معتقد است" یک خردگرا شخصی است که برای او یادگیری از اثبات حقانیت خود مهم تر است،کسی که مایل به یادگیری از دیگران است، نه فقط با مصادره عقاید دیگران بلکه با اجازه رضایتمندانه به دیگران برای نقد عقاید خود و علاقه به نقد عقاید دیگران...
یک خردگرای واقعی فکر نمی کند که وی یا هر کس دیگر حقیقت را در اختیار دارد. در این اندیشه هم نیست که صرف انتقاد هم او را در دست یافتن به عقاید جدید کمک می کند. اما قطعا فکر می کند فقط بحث انتقادی می تواند به ما در جدا ساختن دوغ از دوشاب یاری رساند. فقط بحث انتقادی می تواند بلوغ لازم را به ما بدهد تا یک عقیده را از جهات بیشتری ببینیم و داوری درستی نسبت به آن داشته باشیم...
رویکرد خردگرایان را می توان به شکل زیر توصیف کرد: شاید من اشتباه می کنم و شما بر حق هستید. در هر حال هر دو ما می توانیم امیدوار باشیم که بعد از این بحث ، هر دو ، مسایل را روشن تر از قبل ببینیم و این فقط تا زمانی است که به خاطر داشته باشیم نزدیک شدن ما به حقیقت مهم تر از آن است که کدام یک بر حق هستیم... "

#کارل_پوپر
#زندگی_سراسر_حل_مسئله_است
ترجمه: #شهریار_خواجیان

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
5.3K viewsedited  16:39
باز کردن / نظر دهید
2023-04-23 10:01:51 ‍ ‍ بعضی تنها در لحظات بحرانی زندگی شان تغزلی می شوند؛ بعضی تنها در لحظات نزدیک مرگ، وقتی تمام گذشته شان ناگهان در برابرشان ظاهر می شود و با نیروی آبشاری خروشان بر آنها فرو می ریزد. بسیاری هم در پی تجربه های حاد و سرنوشت ساز، آن گاه که آشوب درونی شان سر به شورش برمی دارد، تغزلی می شوند. بدین صورت وقتی افرادی معمولا عينيت گرا و بی احساس، که با خویشتن و واقعیت خود بیگانه اند، گرفتار عشق می شوند، احساساتی را تجربه می کنند که تمام امکانات فردیشان را تحقق می بخشد. این حقیقت که تقریبا همگان هنگام عاشقی شعر می نویسند شاهدی است بر آنکه امکانات تفکر انتزاعی [زبان] برای بیان بیکرانگی درونی شان ناچیز است؛ تغزل درونی تنها با خمیر مایه‌ای سیال و غیرعقلانی به عینیتی کافی دست می یابد. تجربه‌ی رنج نیز چیزی شبیه همین است. هرگز گمان نمی کنید در درون شما و جهان چه چیزها در کمین نشسته اند؛ در حاشیه‌، آسوده خاطر زندگی می گذرانید و ناگاه احساس رنجی، که کم از مرگ ندارد، بر شما چیره می شود و به سرزمین دشواری های بی پایان می بردتان؛ جایی که ذهنیات شما با امواجی مهیب به این سو و آن سو پرتاب می شوند. تغزلی بودن ناشی از رنج یعنی دستیابی به آن خلوص درونی که در آن زخمها دیگر نشانه هایی بیرونی و فاقد عوارض عمیق نباشند و در جوهر وجودتان رخنه کنند.

تغزل رنج، نغمه‌ی خون و گوشت و اعصاب است. رنج حقیقی از بیماری آغاز می شود. تقریبا تمام بیماری‌ها خصلتی تغزلی دارند. فقط کسانی که با بی تفاوتیِ شرم آوری گیاه وار زندگی می کنند در لحظات بیماری خالی از احساسات باقی می مانند و این گونه فرصت ریشه دواندنِ شخصیتی را که بیماری فراهم می کند از دست می دهند. تغزلی شدن، مگر در معرض پریشانی جسمی کامل، ممکن نیست. تغزل اتفاقی، زاده عوامل بیرونی است؛ به محض رفع آن عوامل، مابه ازای درونی شان نیز ناپدید می‌ شود. تغزل اصیل بدون اندکی جنونِ درونی ممکن نیست. گفتنی است ویژگی آغاز انواع روان پریشی‌ها دوره‌ای تغزلی است که طی آن تمام موانع و مرزهای معمول رنگ می بازد و راه بر زایاترین و خلاقانه ترین سرمستی‌ها گشوده می شود و همین امر علت زایایی شاعرانه ای است که مشخصه‌ی مراحل آغازینِ روان پریشی است. پس می توان جنون را نوعی طغیان تغزل دانست. شاید از همین روست که باید، به جای نوشتن در ستایش بلاهت، در ستایش تغزل بنویسیم. حال تغزلی حالتی ماورای اشکال و نظام هاست. سیالیتی بی مقدمه تمام عناصر زندگی درونی مان را یکجا ذوب می کند و ضرب آهنگی پرطنین و پرشور پدید می آورد، همگرایی ای ایدئال در قیاس با فرهنگ موقر فرم ها و چارچوب های صلب، که بر هر چیز نقابی می کشد، حس و حال تغزلی نمودی بی محابا و درآمیخته با بربریت دارد و ارزش آن نیز در این کیفیت وحشی نهفته است که تغزل تنها خون است و صداقت و آتش.

#امیل_سیوران
#بر_‌قله‌های_‌ناامیدی
ترجمه‌ی #سپیده_کوتی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
3.5K views07:01
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 23:08:05 ‍ استثمار، از طریقِ سلبِ مالکیت نیروی کار، به دلیلِ این که بر یک بخشِ جمعی تأثیر می گذارد با عبور از یک آستانه‌ی معین به عاملی برای همبستگی تبدیل می شود. این امر به خودآگاهیِ طبقاتی به طور نسبی منتهی می شود.

اما مالکیتِ هدایت شده‌ی اشیا و کالاهای مصرفی، خود ماهیتی فردگرا، ضدِ هم‌بستگی و غیر تاریخی دارد. کارگر به عنوان تولید کننده، و حتی به دلیل تقسیم کار، حضور دیگران را مسلم فرض می کند کارگر به این آگاهی می رسد که : "همه، مورد استثمار قرار می گیرند." ولی انسان به مثابه مصرف‌کننده، بارِ دیگر تنها می شود و زندگیِ سلولی پیدا می کند. حداکثر آن است که گروه‌گرا می شود (تلویزیون خانوادگی، مردمی که به استادیوم‌ها و یا سینماها می روند). ساختارهای مصرف، بسیار سیال و در عین حال «بسته» هستند. آیا می توان ائتلافِ اتومبیل‌داران علیه برچسب‌های پرداختِ عوارض یا اعتراضِ جمعی علیهِ تلویزیون را تصور کرد؟ میلیون ها تماشاچیِ تلویزیون ممکن است با آگهی‌های بازرگانی که از تلویزیون پخش می شود، مخالف باشد. مع هذا، این آگهی ها همچنان پخش می شوند. این به دلیل آن است که مصرف در وهله‌ی نخست مانند یک گفتمان تنظیم شده است و به رغم رضایت‌مندی‌هایی که فراهم می کند و تمامیِ فریبکاری‌هایش، در قالبِ مبادله‌ی حداقلی به تدریج توان خود را از دست می دهد. شیٔ مصرفی فرد را منزوی می‌کند...

مصرف‌کنندگان در وضعیتِ کنونی همانندِ کارگرانِ اوایلِ قرن نوزدهم ناآگاه و سازمان‌نیافته هستند. به همین دلیل است که آنان همه‌جا از سویِ مبلغان در مقامِ «افکارِ عمومی» یعنی واقعیتی که رازآمیز، خداگونه و حاکم است مورد ستایش، مدح و ثناگویی قرار می گیرند. همانگونه که دموکراسی به ستایش مردم می پردازد به شرطی که "مردم از جایشان تکان نخورند" و در امر سیاسی و اجتماعی مداخله نکنند. مردم کنونی همان کارگران‌اند، اما کارگرانی که دیگر سازمان نمی‌یابند.

#ژان_بودریار
#جامعه_مصرفی
ترجمه #پیروز_ایزدی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.0K views20:08
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 19:38:31 ‍ کدامیک اخلاقى تر است؟ كمك به مسكين، سير كردن گرسنه، دفاع از مستضعف، صرفا بدليل اينكه سلامت و خوشحالى آنها برايت اهميت دارد يا اينكه فكر ميكنى اين چيزى است كه خالق جهان هستى از تو ميخواهد؟ حقيقت اين است كه مردم براى عشق ورزيدن به فرزندان و دوستانشان نياز به تهديد با عذاب ابدى ندارند، حقيقت اين است كه مردم براى همكارى با ناآشنايان و صد البته تشخيص اينكه كمك به غريبه ها ميتواند يكى از بزرگترين منابع خرسندى و شادى باشد نيازى به تهديد شدن با عذاب الهى ندارند.

#سم_هریس

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.3K views16:38
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 15:38:47
نمایش زندگی و رخدادهای خارج از متن

مترجم و گوینده: #ایمان_فانی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.3K views12:38
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 09:33:36 ‍ کسی که تصمیم گرفته است که کاری انجام دهد و آن را به پایان رسانده است، کارش کامل است؛ نه فقط به اعتقادِ خودش، بلکه به قضاوتِ هر کس که اندیشه و هدفِ فاعل را به درستی می‌داند یا گمان می‌کند که می‌داند. مثلاً اگر کسی کاری را می‌بیند (که من فرض می‌کنم که هنوز تمام نشده است) و می‌داند که قصدِ فاعل ساختنِ خانه است، در این صورت، آن را ناقص می‌خوانَد و برعکس، اگر ببیند که آن کار مطابقِ قصدِ فاعل پایان یافته است آن را کامل می‌نامد. اما اگر کسی کاری را ببیند که شبیهِ آن را هرگز ندیده و از قصدِ فاعل هم آگاه نباشد، واضح است که نخواهد دانست که آن کار کامل است یا ناقص. به نظر می‌آید که معنای نخستینِ این کلمات همین باشد. اما بعدها که انسان‌ها شروع به ساختنِ تصوراتِ کلی کردند و نمونه‌هایی از خانه‌ها، ساختمان‌ها، برج‌ها و جز این‌ها را به تصور آوردند و نمونه‌ای را بر نمونه‌ی دیگر ترجیح دادند، هر کس آنچه را از اشیاءِ یک نوع مطابقِ تصورِ کلیِ خود می‌یافت کامل خواند و برعکس آنچه را که با تصورِ کلیِ او مطابق نمی‌نمود ناقص نامید، اگرچه سازنده‌اش اندیشه‌ی خود را کاملاً تحقق بخشیده باشد. به نظر نمی‌آید که علتِ اطلاقِ کلماتِ کامل و ناقص به اشياءِ طبیعی که ساخته‌ی دستِ انسان نیست نیز جز این باشد، زیرا انسان‌ها بر حسبِ عادت، از اشیاءِ طبیعی هم، مانندِ اشیاءِ مصنوعی تصوراتی کلی می‌سازند که آن‌ها را نمونه‌های آن اشياء منظور می‌دارند، و چنین می‌انگارند که طبیعت هم در کارِ خود آن‌ها را به عنوانِ «نمونه» در نظر دارد، زیرا چنین می‌پندارند که طبیعت بدونِ غایت کاری نمی‌کند. بنابراین وقتی که در طبیعت شیئی می‌بینند که با آن تصورِ نمونه‌ای که از آن شیء دارند کاملاً سازگار نیست، فکر می‌کنند که طبیعت اشتباه کرده و راهِ خطا رفته و شیءِ مذکور را ناقص گذاشته است. لذا مشاهده می‌شود که انسان‌ها عادتاً کلماتِ «کامل» و «ناقص» را، بیشتر از طریقِ توهم، به اشیاءِ طبیعی اطلاق می‌کنند، تا از راهِ علمِ راستین. اما ما نشان دادیم که طبیعتْ هیچ فعلی را برایِ غایتی انجام نمی‌دهد، زیرا موجودِ سرمدی و نامتناهی که ما آن را خدا یا طبیعت می‌خوانیم، با همان ضرورتی که وجود دارد عمل هم می‌کند.

#باروخ_اسپینوزا
#اخلاق - بخش چهارم - پیشگفتار

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.7K views06:33
باز کردن / نظر دهید
2023-04-21 23:23:41 گروهی برای خردورزان و علاقمندان به فلسفه، منطق و مباحث عقلی

https://t.me/kherade_mahz
1.1K views20:23
باز کردن / نظر دهید
2023-04-21 23:22:45 ‍ ⁠
به نظرم جوون‌ها بايد ياد بگيرن در انزوا زندگی کنند
و تا جایی که ممکنه با خودشون تنها باشن!
به نظرم یکی از مشکلات جوون‌های امروز اينه که به هر بهانه‌ای سعي می‌کنن دور هم جمع بشن
و سر و صدا راه بندازن و ديوونه بازی در بيارن...
اين ميل به دور هم جمع شدن
برای فرار از تنهایی به نظرم يک نشانه‌ی بيماريه!
هر آدمی از کودکي بايد ياد بگيره
که چطور وقتش رو به تنهایی بگذرونه!
اين به اين معنی نيست
که بايد تنها باشه بلکه
نبايد از تنهايي حوصلش سر بره!
چون افرادي که حوصله‌شون از تنهایی سر ميره
از لحاظ عزت نفس در خطر قرار دارن...

#آندری_تارکوفسکی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
1.3K views20:22
باز کردن / نظر دهید
2023-04-21 09:32:23 ‍ اندیشه‌ای را دوست دارم که رگه‌ای از گوشت و خون در خود داشته باشد و ایده‌ های برخاسته از کشمکشِ جنسی یا افسردگی را، به انتزاعِ توخالی ترجیح می دهم. آیا مردم هنوز در نیافته اند که زمانِ بازی‌های سطحیِ اندیشمندانه به سر آمده، اینکه مشقت، بی تردید از قیاس مهم تر است، فریادی از سرِ ناامیدی روشنگرانه تر از هوشمندانه ترین تفکرات است و اشک ها همواره ریشه هایی عمیق تر از لبخندها دارند؟ چرا نمی خواهیم ارزش منحصربه فرد حقایق زنده را بپذیریم؟ حقایقی که در ما زاده شده و واقعیتی را آشکار می کند که ویژه‌ی خود ماست. چرا نمی خواهیم بپذیریم که می توان به تأملات پرشوری درباره مرگ، خطرناک ترین موضوع موجود، پرداخت؟

مرگ چیزی بیرونی نیست که از منظر هستی‌شناسی متفاوت با زندگی باشد، چراکه مستقل از زندگی، مرگی در کار نیست. قدم گذاشتن به مرگ، برخلاف عقیده‌ی عامه، به ویژه مسیحیان، به معنای کشیدن نفس آخر و ورود به محدوده‌ای، از لحاظ کیفی، متفاوت با زندگی نیست...

آدم های سالم، معمولی و میانمایه قادر به تجربه‌ی مرگ یا مشقت نیستند. آنها به گونه ای می زیند که انگار زندگی سرشتی معین دارد. قطعيتِ "استقلالِ زندگی از مرگ" و عینیت بخشیدن به مرگ در قالب واقعیتی ورای زندگی از دلایل اصلی تعادلِ سطحیِ آدم های عادی است. از همین رو، آنها مرگ را چون چیزی که از بیرون می آید درک می کنند، نه همچون تقدیرِ درونیِ خودِ زندگی. از بزرگترین توهمات انسان های متوسط، فراموشیِ این امر است که زندگی زندانیِ مرگ است. مکاشفه‌ی متافیزیکی تنها زمانی آغاز می شود که تعادلِ سطحیِ فرد در آستانه‌ی فروپاشی باشد و کشمکشی دردناک جایگزینِ خودانگیختگی‌ای ساده‌لوحانه شود. پیش آگاهی از مرگ چنان در انسان های معمولی نایاب است که عملا می شود گفت اصلا وجود ندارد. این حقیقت که پیش آگاهی از مرگ فقط آنگاه بروز می کند که زندگی تا بنیان به لرزه بیفتد، ورای هر تردید، اثباتِ درون‌بودگیِ مرگ در زندگی است.

#امیل_سیوران
#بر_‌قله‌های_‌ناامیدی
ترجمه‌ی #سپیده_کوتی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
3.5K views06:32
باز کردن / نظر دهید