2023-01-28 21:36:20
شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۲۷
سریع دراز کشیدم سرمو گرفتم بالا که نتونم بیارم بالا
انگشتام یخ زده بود
نفسام کوتاه شده بودودیگه خبری از هیچ حس خوبی نبود....
چشمامو بستم تا بتونم خودمو آروم کنم....
قطره اشک مزاحمی از گوشه ی چشمم ریخت و عصبی تر شدم
باحرص نشستم روی تخت اشکمو پاک کردم
اینهمه آدم هرروز داره میره سرقرار...
میره مهمونی
میره کافه رستوران...
منم یکی از همونا...
اما برای من سخت بود...خیلی سخت....انقدر که بافکر کردن بهش نفس کم میاوردم
از خودم عصبانی بودم
از خودم که انقدر گوشه گیرو ترسو بود
باخشم توآینه به خودم نگاه کردم
تاابد میخوای فرار کنی؟ آره؟
بس کن دیگه...تااینجاش ادامه دادی بقیشم میتونی
تاوقتی مطمعن نشدی هیچ ادرسی از خودت بهش نمیدی...
اینطوری یه راهه فرار برای خودت میذاری
قبل ازاینکه تصمیمم عوض شه و دوباره ترس بیاد سراغم نوشتم
+...چه خبر خوبی...خیلی خوشحال شدم...بسلامتی
نتونستم بیشتراز این خودمو ذوق زده نشون بدم
ولی از خودم راضی بودم ـ
همینشم خوب بود
آراز نوشت
-...لحظه شماری میکنم برای دیدنت و بوسیدنت
فقط نوشتم منم اماحقیقت این نبود
آراز نوشت باید بره به کاراش برسه و آف شد
دوباره دراز کشیدم...
امااینبار خیلی از حرفی که زدم راضی نبودم...
حس میکردم زیاده روی کردم و تویلحظه جوگیر شدم
کلافه بودم
خدایا من چیکار کنم!!
چرا نمیتونستم درست و حسابی یه تصمیم بگیرم و پای حرف خودم بمونم....
خیر سرم خواستم اینبار یه رابطه رو تجربه کنم
اما از پس همینم بر نمیام
خسته بودم
از خودم و رفتارام...
از خودم و این استرسای بیخود...
کاش مبتونستم کنترلش کنم
رمان تو اپلیکیشن باغ استور ۱۸۳ صفحه تاالان گذاشته شده برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709
2.8K views18:36