Get Mystery Box with random crypto!

سیمیاگری

لوگوی کانال تلگرام simiagari — سیمیاگری س
لوگوی کانال تلگرام simiagari — سیمیاگری
آدرس کانال: @simiagari
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 4.20K
توضیحات از کانال

فلسفه‌ورزی با سرشتِ پنهانِ کلمه
🔸🔸🔸🔸🔸
اینستاگرام سیمیاگری
https://instagram.com/simiagari?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-06-30 20:33:57
سیمیاگری #جستار_فلسفی_۶۸ هویتِ سیاسی ِما! (۱) «قصه‌اندیشی» نوعی فلسفه‌ورزی اصیل است، یک فعالیت‌‌ فکریِ درمان‌گرایانه‌ که به ما کمک می‌کند تغییر کنیم و به شیوه‌ای ‌آگاهانه جهان را ببینیم. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های چنین تغییری، رهاشدن از برچسب‌هایی است…
386 viewsedited  17:33
باز کردن / نظر دهید
2021-06-30 20:31:37 سیمیاگری
#جستار_فلسفی_۶۸

هویتِ س
یاسی ِما! (۱)

«قصه‌اندیشی» نوعی فلسفه‌ورزی اصیل است، یک فعالیت‌‌ فکریِ درمان‌گرایانه‌ که به ما کمک می‌کند تغییر کنیم و به شیوه‌ای ‌آگاهانه جهان را ببینیم. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های چنین تغییری، رهاشدن از برچسب‌هایی است که با آن، هویت ما را تعریف می‌کنند. این تعریف‌ها، معمولا در ساختاری کهنه‌شده و تکراری، موقعیت زندگی و منش ما را روایت می‌کنند. و در عصر مدرن، با یکسان‌سازی، بیانگر هویت سیاسی ما شده‌اند و از ما تصویری ارائه می‌کنند که اغلب، بدونِ آگاهی به آن سر سپرد‌ه‌ایم. همین هویتِ داده‌ شده است که پیش‌داوری‌ها و پیش‌فرض‌های ما را می‌سازد‌ و دورمان دیوار می‌کشد.

زندانی‌ ماندن درون این دایره‌ی دربسته، ممکن است «زبان» را دچارِ تکرار کند و حتی به هذیان‌گویی بیندازد. مسخ ماندن در چنین شرایطی، تخیل‌ را کور می‌کند و پیوند ما را با جهانی که باید درون آن به زندگی‌ و تجربه‌ی زیسته‌مان فرم ‌بدهیم‌، قطع می‌کند. «زبانِ» ما همه‌ی داشته‌ی ماست؛ فقط در عمق زمین آن است که می‌توانیم تا ریشه‌‌های‌مان پیش برویم. «زبان» ظرفیت ویژه‌ای برای گشایش دنیاهای جدید دارد و می‌تواند امکان جهانی دگرگون را، تحقق ببخشد‌ و ما را به راه‌هایی ببرد که موقعیت‌مان را دریابیم.

«قصه‌گویی»‌از عالی‌ترین وجوه‌ قدرت زبان و یکی از مهم‌ترین و موثرترین راه‌های توسعه‌ی فکری بشر شناخته شده است که می‌تواند با خلق «واقعیت‌های خیالی» حدود انسانی ما را درهم بشکند و روزنه‌های جدیدی برای دیدن هستی ایجاد کند. اکثر آن اندیشه‌های داغ و تفته‌‌ی فلسفی که جهان گذشته‌ی ما را دگرگون کرده‌اند روی شیارهایی که زبانِ قصه ایجاد کرده‌، راه را پیدا کرده‌اند. «زبانِ قصه‌گو» ابعاد گم‌شده‌ی جهان‌ را به ما نشان می‌دهد و دروازه‌ی دنیاهای جدیدی را به روی‌مان باز می‌کند که دریابیم چه‌طور «هویت سیاسی» ما با تعیین ملیت، طبقه و نژاد_ حتی قبل از این که ما زندگی را زیست و تجربه کرده باشیم_ درباره این که «چه طور باید فکر کنیم» پیش‌‌فرض‌ها و ارزش داوری‌هایی را به ما دیکته کرده است و براساس آن‌ها، برچسب می‌خوریم.

«زبان»، بازگوکننده‌ی مسیر اندیشه‌ورزی ماست. در واکاوی روایت‌‌ قصه‌های زیربنایی و اساسی‌ای که تاریخ‌مان را ساخته‌اند می‌توانیم این مسیر را پیدا کنیم و خودشکوفا شویم. خودشکوفایی هم شاید چیزی جز بازآفرینیِ‌ هویت به دست خودمان، از طریق بازاندیشی فلسفی نباشد و چنین اتفافی با جایگزین‌کردن قصه‌های جدیدی رقم می‌خورد که چشم بصیرت‌ ما را به درک «تفاوت»های آگاهی‌بخش و وجودشناسانه باز می‌‌کند.

الیف شافاک، نویسنده‌ی ترک تبار در سخنرانی خود، درباره‌ی خطرِ ماندن درون پیله‌ی هویت سیاسی و دایره‌های فرهنگی و اجتماعی، به نکات جالبی اشاره می‌کند. او با یکی از کتاب‌هایش، به نام «ملت عشق» در ایران شناخته‌ شده، است. در پست بعدی و قسمت دوم این جستار، گزیده‌ای از صحبت‌های او را دراین‌باره ببینید و بشنوید.

۹ تیر ۱۴۰۰
@simiagari
391 viewsedited  17:31
باز کردن / نظر دهید
2021-06-20 18:45:36
سیمیاگری

تاریخ را ما می‌سازیم‌؟(۲)

ویتگنشتاین می‌گوید برای فلسفه‌‌درمانی و تفکر در دنیای امروز باید شیوه‌ی رایجِ برخوردتان را با جهان تغییر بدهید، و برای رقم‌خوردنِ چنین تغییری، باید تلقی رایج و عامی که از «زبان» دارید کنار بگذارید. در حقیقت او از ما می‌خواهد بنیان‌ها و بخش اساسیِ آن‌چه را که تا امروز روایت‌های زیربنایی ما را از زندگی و هستی ساخته‌اند و پذیرفته‌های موجه‌ِ ساخته‌ی زبان ما هستند از ریشه بکَنَیم و زیر سوال ببریم.

بنابراین حالا اگر از #هراری بپذیریم که تاریخ شکل‌زندگی بشری ما را، روایت‌ها و قصه‌ها و به عبارتی زبان تخیل‌پردازِ ما ساخته‌ است و نه ویژگی‌های فردی خاص‌ یا چیز دیگری، با پرسش‌های مهم دیگری روبه‌رو می‌شویم، این‌که:

«روایت‌‌ها و قصه‌های زیربنایی و اساسی‌ای که تاریخ نوعِ ما را ساخته‌اند، چه ربطی به بن‌بست‌ها و مسائل امروزمان دارند؟»

آیا با از ریشه بیرون آوردن این روایت‌ها و جایگزین‌کردن قصه‌های نو، می‌توانیم واقعیت دیگری برای آینده رقم بزنیم؟

۳۰ خرداد ۱۴۰۰

منبع فیلم: TED(سخنرانی یووال‌ نوح‌ هراری)

@simiagari
326 viewsedited  15:45
باز کردن / نظر دهید
2021-06-20 18:42:00
سیمیاگری
#جستار_فلسفی_۶۷

تاریخ را ما می‌سازیم‌؟(۱)

اگر جواب این سوال را از مورخ مشهور #یووال_نوح_هراری بپرسیم، می‌گوید: «انسان‌ها می‌پندارند تاریخ را می‌‌سازند، درحالی‌ که تاریخ حول شبکه‌ی خیالات و داستان‌ها می‌چرخد.» او در کتاب‌های مشهورش «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» توضیح می‌دهد:

دو ویژگیِ شایعه‌سازی و قصه‌گوییِ «زبانِ انسان»، عامل تسلط او بر زمین و شکل گرفتن تاریخی شده، که حالا می‌شناسیم.

ممکن است در نظر اول، به سادگی از این جواب بگذریم و نپذیریم، اما اگر در کنار آن بپرسیم که دلیل اهمیت پیدا کردن «زبان» در فلسفه‌معاصر چه چیزی یا عواملی بوده؟ یکدفعه این جواب که:
تاریخ؛ قصه‌ی ساخته‌گی‌ ما انسان‌هاست” تامل‌برانگیز‌ می‌شود‌!

منبع‌ فیلم: مصاحبه با یووال نوح هراری
BBC YouTube Channel

@simiagari
2.6K viewsedited  15:42
باز کردن / نظر دهید
2021-06-08 11:30:19 سیمیاگری
#جستار_فلسفی_۶۶

فلسفه و «قصه‌اندیشی»

همه‌ی ما مشتاقِ «فلسفه» و «قصه‌» هستیم. این میل و اشتیاق طوری در سرشت ما حک شده که به آن توجه نمی‌کنیم و آن را نمی‌بینیم؛ چون حتی دیدنِ ظاهر خودمان، چه توی خواب و چه بیداری، همیشه دشوار بوده و بدون آینه و آب، غیرممکن.

از یک لحاظ، می‌توانیم متون فلسفه‌ را به دو قسمت تقسیم کنیم: دسته‌ اول؛ فلسفه‌هایی که ساختمان‌ عقلانی باشکوهی ساخته‌اند، اما نمی‌فهمیم‌شان و بدتر مغزمان را گُنگ و کرخت می‌کنند و شاید گمراه‌‌‌تر هم بشویم و ذهن‌مان را به تلاطمِ جهالت بیش‌تری گره بزنند.دسته‌ی دوم فلسفه‌هایی که «درداشتیاق» ما را روایت می‌کنند، و به همین دلیل نه تنها کم‌کم شروع می‌کنیم بفهمیم‌‌شان بلکه حتی می‌توانیم تا عمق متن‌ِ آن‌ها‌ پیش برویم و روح نویسنده‌شان را لمس کنیم. این دسته از فیلسوفان، پشت نقاب زبان مُرده و الفاظ سنگین قایم نشده‌اند و بی‌تکلف، قصه‌‌ی سفرِ فکر‌ی‌ و تجربه‌‌ی شخصی‌شان را از زندگی روایت می‌کنند؛ و از ماجرایِ‌ مرارتی می‌گویند که برای ساختن فلسفه‌شان کشیده‌اند، طبیعی‌ است که این ماجرا به تاریخ و روح عصری که در آن زیسته‌اند گره می‌خورد و ما آن‌ها را بهتر می‌فهمیم و درک می‌کنیم.

مادربزرگ‌ام همیشه از زندگی‌اش شاکی بود و حتی بعد از سکته‌ی‌ مغزی، سال‌ها مقابل مرگ مقاومت کرد، قبل از این که قدرت تکلم‌اش را از دست بدهد، مدام‌ می‌‌پرسید: «وقتی بمیرم برام خوب گریه می‌کنید؟» بیش‌تر از خودِ مرگ، نگرانِ مراسم‌‌ سوگواری‌اش بود و در واقع، گریه‌‌ی ما را برای «زندگیِ نزیسته»اش، می‌خواست. او هم مثل همه‌ی ما دلباخته‌ی زیباییِ ثبات، جذابیتِ ‌کمال و پختگی‌ بود، آن‌چه که می‌خواهیم و نداریم. دوست داریم طوری فرزانه و دانا بشویم که از تنشِ این بودنِ معلق میان زندگی و مرگ رها شویم و مجهز به نیروی حکمت، پر از آرامش و عشق، برویم یک گوشه بنشینیم اما این وقتی تحقق پیدامی‌کند که قصه‌ی رنج و تجربه‌ی خودمان را از هستی به گوش دیگران رسانده باشیم. تفکر و باورها، اشتباهات، احساس گناه و اتفاقات خوب و سرنوشت‌ساز و تجربه‌های تلخ و کمرشکن زندگی‌ و در یک کلام «درون ما» اکر در قالب قصه، به روایت دربیاید؛ می‌شود: «زندگیِ زیسته‌‌»ی ما. قصه‌ای که چون مادربزرگم آن را نداشت، به مرگ معترض و مقاوم بود.

زندگی با تمام کج و ناراستی‌ها و تناقض‌هایش وقتی به قالب «قصه» می‌نشنید؛ «زیستنی و شنیدنی» می‌شود. درون متون فلسفی، علمی، فیلم‌ها و رمان‌ها و در زندگی واقعی با کسی همراه و همدل می‌شویم و درک‌اش می‌کنیم که قصه‌اش را برای‌مان روایت کند، دراین‌صورت حتی اگر قاتل و جنایت‌کار و خطاکار هم باشد، دوست نداریم در تعقیب‌وگریزها، گیرِ پلیس بیفتد. ما بدون «قصه» نمی‌توانیم با هم ارتباط برقرار کنیم، توی شلوغی مترو و ازدحام خیابان، مشتاق خبردار شدن از قصه‌ی یکدیگر به چشم هم خیره می‌شویم. و ساعت‌ها وقت صرف می‌کنیم سر از زندگی خصوصی افراد مشهور دربیاوریم چون در لابه‌لای سطور زندگیِ دیگران دنبال خودمان می‌گردیم و حین این گشت‌وگذار، در حال اندیشیدن هستیم! و از بچه‌گی هم یاد گرفته‌ایم کوچک‌ترین اتفاق‌های روزمره را در قالب قصه روایت‌ کنیم، چون می‌دانیم در غیر این‌صورت، دیگران به ما گوش نمی‌دهند.

در قالبِ قصه اندیشیدن، فلسفه‌ی ما را در مواجهه با زندگی می‌سازد. تجربه‌های آغشته به غمِ نابِ هستی و زندگی، وجود ما را از دوگانگی‌ها پر کرده‌اند: «زندگی و مرگ‌آگاهی»، «ترس و شجاعت»، «آشفتگی و امنیت»، «خشم و آرامش» و ... همه دنبال رهایی از این کشمکش هستیم که سر بزنگاه‌ها با غلبه‌ی تاریکی‌ وجودمان، سرنوشت‌مان را رقم می‌زند؛ نیمه‌ی تاریک‌ ما قوی‌تر است چون مدام از آن سَم می‌جوشد و داشته‌های نیک را هم آلوده می‌کند و این «قصه» است که از آن، سم‌زدایی می‌کند.

بنابراین “فلسفه”_به طریقی که من از سبک ویتگنشتاین الهام گرفته‌ام_یعنی: «تحقیق فلسفی روی تاریخِ یک شکل زندگی از زبان و تفکر» که حالتی خاص از یک هستی و وجودِ بیکران می‌سازد. این حالت خاص با روایتِ قصه‌ی افرادی که هر کدام درون آن، سرگذشتی را می‌گذرانند، تشخص پیدا می‌کند و به گوش دیگران می‌رسد. به همین دلیل، هر کس بتواند قصه خودش را روایت کند، موقع مرگ رضایتمندی دارد چون احساس می‌کند این شکل و حالت از هستی و تاریخ را واقعا زیسته‌ است!

۱۸ خرداد ۱۴۰۰
@simiagari

https://bit.ly/3x35GNE
3.7K viewsedited  08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-06-05 19:42:35 برای ثبت نام در رویداد «زندگی از نگاه ویتگنشتاین و فلسفه ورزی»

از طریق لینک زیر اقدام نمایید

این رویداد سه شنبه هجدهم خرداد برگزار خواهد شد.


@tltshow

لینک ثبت نام:

https://marcocial.com/event/نگاه-ویتگنشتاین-به-زندگی-(فلسفه-ورزی-و-قصه-اندیشی)-/60a76a513044643d1397a4ad
1.0K views16:42
باز کردن / نظر دهید
2021-06-01 13:00:14 سیمیاگری #جستار_فلسفی_۶۵ «شکل‌زندگی» و سیمیاگری (۱) «شکل‌زندگی» حالتی وجودی و ملموس ‌است نه چیزی مجرد و انتزاعی. و «زبان» هم، چیزی بیش‌تر از شکل‌‌‌ زندگیِ‌ خاصی‌ که درون آن هستیم و آن‌ را با دیگران شریک‌ایم، نیست. بنابراین راز چگونگیِ‌ بودن و آستانه‌ی…
462 viewsedited  10:00
باز کردن / نظر دهید
2021-06-01 12:59:36 سیمیاگری
#جستار_فلسفی_۶۵

«شکل‌زندگی» و سیمیاگری (۱)

«
شکل‌زندگی» حالتی وجودی و ملموس ‌است نه چیزی مجرد و انتزاعی. و «زبان» هم، چیزی بیش‌تر از شکل‌‌‌ زندگیِ‌ خاصی‌ که درون آن هستیم و آن‌ را با دیگران شریک‌ایم، نیست. بنابراین راز چگونگیِ‌ بودن و آستانه‌ی وجودی ما، بسته و تنیده به رابطه‌ی «زبان و شکل‌ زندگی»ِ داده ‌شده‌ی ماست. دلیل این درهم ‌تنیدگی این‌ است که «زبان»ِ هر کدام از ما، برای‌ این‌که بتواند با شکوفاکردنِ وجهِ سیمیاگر خود، ژرف‌‌‌‌ترین حقیقت وجودی ما را ابراز کند؛ به یک «جهانِ‌ جمعیِ» فراهم آمده از«شکل ‌زندگی» نیاز دارد.

یکی از بهترین نمونه‌ها برای توضیح چگونگیِ ارتباطِ درهم‌‌تافته‌ی زبان و شکل‌‌ زندگی،‌ فلسفه‌ورزی متمایز هانا‌ آرنت است. او در کتا‌ب‌اش «وضع‌ بشر»، با تبحر و به دور‌از نظام‌پردازیِ‌ انتزاعی، «شکل خاصِ‌ زندگیِ» زیسته و تجربه شده‌ قرن ۲۰ را به عنوان یک پروژه‌ی تحقیق در نظر می‌گیرد، تا با تعمقِ فلسفی، ‌‌تحلیلی دقیق ‌از ریشه‌ها و فرمِ فعلیِ آن بدهد. آرنت نتیجه‌ی اندیشه‌ورزی روی این «زندگی داده شده» را با سه مفهومِ «زحمت»، «کار» و «عمل» توضیح می‌دهد:

۱- زحمت
Labor : ابتدایی‌ترین سطحِ‌ فعالیت بشری ماست، ما دراین لایه از زندگی، دنبال «بقا» هستیم، انسان‌هایی زحمت‌کش که برای رفع نیازهای اولیه، در سطح حیوانی سرشت‌مان باقی‌ مانده‌ایم، مشخصه‌ی «زحمت» این‌ است که مثل غذا پختن و خوردن، هر روز آن‌ را تکرار می‌کنیم، اما این شکل از فعالیت ما چیزی از خودش به جا نمی گذارد، چون صرف رفع نیازهای ابتدایی ما می‌شود. بنابراین تنها نتیجه‌ی آن «عرق ریختن» است. و حاصل‌اش را نه برای ساختنِ «نوعی جهان» بلکه برای کاستنِ بارِ روندِ زندگیِ اولیه به کار می‌بریم.

**** دراین سطح از زندگی، «زبانِ» سیمیاگر نداریم. و «شکل زندگی»‌ جمعی‌مان گله‌وار بوده و هویت متمایزی پیدا نکرده است.

۲- کار Work
: در این سطح، فعالیت ما منجر به ساختن یا تولید می‌شود و «انسان سازنده» هستیم و آفریننده‌یِ صَناعت، که همواره نابودکننده‌یِ‌ طبیعت هم بوده است. دراین لایه‌ی زندگی، دست به “ساختن و تخریبِ” همزمان جهان می‌زنیم و مثل سطح اولیه، درگیر فعالیت تکراری صرف نیستیم. و از طریق مبادله‌ی محصولات با هم رابطه برقرار می‌کنیم، ماندن در این وضع، انسان‌ها را به سطح «کالا» تنزل می‌دهد و دنیای او را «تولید و مصرف» لبریز می‌کند. نمونه‌ی بارز آن دوره مُدرنیته است که انسان‌ را در سطح تولیدکننده نگه داشته تا «دغدغه‌هایِ‌اقتصادی» بر هویت و خودآگاهیِ او سلطه پیدا کنند.

**** در این سطح از زندگی هم «زبانِ» سیمیاگر نداریم. «شکل زندگی»‌ به صورت فردی، تک افتاده ‌و بیگانه با جهان است.

۳- عمل
Action: «عمل»، تنها فعالیتی‌ است که بدون و‌اسطه‌ی کالا و محصول، مستقیم بین خود انسان‌ها جاری می‌شود. ما در «عمل» قابلیّت تعیین و تغییرِ سرنوشت خودمان را پیدا‌می‌کنیم، ازاین‌رو عظمت و شکوهِ انسانیت در«عملِ» او تحقق‌ پیدامی‌کند. در چنین فضایی همگان این فرصت را پیدامی‌کنند دست به انکشافِ خود بزنند، خودشان را بروز بدهند، متمایز کنند و هویتِ فردی شان را رقم بزنند. با‌ این‌که، هر سه فعالیتِ زحمت، کار و عمل به طور مساوی برای یک «شکل زندگی» بشریِ کامل، ضروری‌اند اما در نهایت «عمل» است که وجهِ تمایز هویت انسانی می‌شود.

****دراین سطح از زندگی قدرتِ #سیمیاگریِ «زبانِ» شکوفا می‌شود. «شکل زندگی»‌ هویت‌ جمعی پیدا می‌کند و «جهانِ انسانی» پدیدار می‌شود.
@simiagari
431 viewsedited  09:59
باز کردن / نظر دهید
2021-05-31 17:07:28
برای ورود به رویداد پس از نصب و ورود به کلاب هاوس از طریق لینک زیر وارد اتاق شوید:

https://www.clubhouse.com/event/xjYq6arg

@simiagari
@tltshow
383 views14:07
باز کردن / نظر دهید
2021-05-22 08:55:50 سیمیاگری #جستار_فلسفی_۶۴ «شکل‌زندگی» و استبداد (۱) «شکل‌زندگی» طرحواره‌‌یی از پاره‌های متناقض، متضاد و نامنتظم از روابط پیچیده‌ی انسانی ِما با خود، دیگران و تمامیتِ جهان است. «شکل زندگی» روابط و نسبت‌هایی است که از همان بدو تولد، الگوهای زندگیِ‌ غیرقابل…
529 viewsedited  05:55
باز کردن / نظر دهید