Get Mystery Box with random crypto!

شبکه جامعه شناسی

لوگوی کانال تلگرام socionet — شبکه جامعه شناسی ش
لوگوی کانال تلگرام socionet — شبکه جامعه شناسی
آدرس کانال: @socionet
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 11.93K
توضیحات از کانال

شبکه جامعه‌شناسی
بررسی تحلیلی جامعه‌شناختی و سیاست‌گذاری اجتماعی
پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️
☑️ @Sociologier
اینستاگرام:
📸 Instagram.com/socionett
کانال انگاره (برادرخوانده):
@Engarenet
کار علوم اجتماعی
@SocioJob
رویدادنگار
@Socio_event

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 14

2021-05-22 10:54:04 پرسشنامه جامعه‌شناختی با موضوع «کنشگری سیاسی»

پرسشنامه حاضر مربوط به پایان‌نامه دکتری رشته جامعه‌شناسی است. اگر ساکن تهران هستید و بیش از ۲۰ سال دارید، لطفا ۱۷ دقیقه را برای تکمیل این پرسش‌نامه وقت بگذارید.
- نیازی به ذکر نام و نام‌خانوادگی نیست و پاسخ‌های شما کاملا محرمانه باقی می‌ماند.

لینک دسترسی به پرسش‌نامه:
Engare.net/ref/epoll

#رسانه شمایید. لطفا پرسش‌نامه را با دوستان و گروه‌های خود به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
171 viewsedited  07:54
باز کردن / نظر دهید
2021-05-22 08:30:08 رواداری آزادانه و برابرانه
روزبه آقاجری

کاربردهای گوناگون برخی مفاهیم موجب شده معناهای متفاوتی پیدا کنند. برخی دیگر به خودی خود دارای معنایی پیچیده و چندلایه‌اند. مفهوم رواداری (مدارا، tolerance) هر دو این دو سطح را با هم دارد: هم تاریخ کاربردش موجب شده معنایی چندلایه پیدا کند و هم خود دارای چندلایگی معنایی سرگیجه‌آوری است. این‌جور مفاهیم سرنوشت‌شان این است که آرام‌آرام کفه کاربرد دلبخواهانه یا فرصت‌طلبانه از آنها به فهم همه‌سویه‌تر و دقیق‌ترشان بچربد و هرکس، به فراخور دلبستگی‌ها و منافع و فهم خود، آنها را معنایی دهد و به کار گیرد. در چنین مواقعی سنتی قدیمی در فلسفه هست که کمک می‌کند کمی کلاف سردرگم چنین مفاهیمی را باز کنیم و بتوانیم، دست‌کم با تأکید بر چندلایگی مفهومی آنها، از سرگیجه‌آوری معنایی‌شان بکاهیم. این همان کاری است که محمدرضا نیکفر در مقاله رواداری از کتاب «خشونت، حقوق بشر، جامعه مدنی» (نیکفر ۱۳۷۸) انجام داده است. روش سقراطی رد منطقی‌تاریخی مصداق‌های نادرست یک مفهوم همواره روش کارآیی بوده است. در این یادداشت برای تدقیق و پرداختن به مفهوم رواداری پهلوبه‌پهلوی مقاله نیکفر پیش می‌روم. درواقع کاری را که نیکفر در مقاله خود انجام داده در این‌جا به شکلی دیگر تکرار می‌کنم. پرسش این یادداشت این است که رواداری چه نمی‌تواند باشد یا به عبارت دقیق‌تر آن را به چه چیزی نمی‌توان فروکاست هر چند بدون شک می‌تواند دربردارنده سطحی از آنها ‌یا همه‌شان باشد.

دخالت نکردن در کار دیگران؟

یکی از پرتکرارترین پاسخ‌ها به هر سؤالی «به تو چه! در کار دیگران دخالت نکن» است. شاید به نظر برسد که دخالت‌نکردن در کار دیگران تجلی عمیق‌ترین نوع رواداری است اما چنین نیست. جدا از اینکه چنین برداشتی مرزی مشخص میان کار دیگران و کار ما می‌کشد و پیوندها و درهم‌روی‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آنها را نمی‌بیند، فهم تنک‌‌مایه‌ای از رواداری دارد. آیا نمی‌توان پرسید، همان‌طور که نیکفر می‌پرسد، که چه بسا این دخالت‌نکردن از سر بی‌تفاوتی یا ناتوانی باشد. ممکن است باشد و همین آن را از دایره رواداری خارج می‌کند. معمولاً برخی شتابان به این نتیجه می‌رسند که «پس دارید دخالت‌کردن در کار دیگران را توجیه می‌کنید». نه لزوماً. اما پیش از هر چیز باید درباره «گستره و پیامدهای کار دیگران» حرف بزنیم تا معلوم شود دخالت‌کردن یا نکردن پذیرفتنی است یا نه. پس اینکه ما در کار دیگران دخالت نمی‌کنیم، نشان‌دهنده رواداری ما نیست و برعکس، هر دخالت‌کردنی در کار دیگران هم نمی‌توان نشان‌دهنده نارواداری باشد. شکل «همدلانه» و حساسیت «به حق و آزادی دیگری» و جایگاه «برابرانه»ی مداخله اهمیتی اساسی دارند.
نوع دیگری از ایده دخالت‌نکردن در کار دیگران «بی‌تفاوتی و روگردانی» است. این نیز نمی‌تواند روادارانه باشد. اینکه بی‌تفاوتی نسبت به پیامدها و گستره عملی یا کاری باعث شده از کنار آن عبور کنم، نمی‌تواند نشان‌دهنده رواداری من باشد. سپردن کار خدا به خدا و کار قیصر به قیصر نه ناشی از رواداری که ناشی از بی‌مسئولیتی نسبت حیات اجتماعی است.

بازنشر از ضمیمه روزنامه ایران

ادامه یادداشت را می‌توانید در InstantView یا در انگاره بخوانید
Engare.net/tolerance

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
350 views05:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 15:42:04رؤیای رئیس جمهور شدن بدون جمهور
احمد فعال

در مقالاتی که سالها پیش نگارش نمودم اصلاح‌طلبان را به سه دسته، اصلاح‌طلبان رادیکال، اصلاح‌طلبان سنتی و اصلاح‌طلبان تکنوکراتیک تقسیم‌بندی کردم. در یادداشت‌های دیگر، اصلاح‌طلبان را پنج الی شش دسته تقسیم کردم. از اصلاح‌طلبان اولیه‌ای که جنبش دوم خرداد را به وجود آورند، تا اصلاح‌طلبانی که منافع و پیوندهای ارگانیک در حکومت دارند، تا حتی از میان اینها گروه‌ها و اشخاصی که آنها را اصلاح‌طلبان درجه پنج و شش و به قول جوانان اصلاح‌طلبان درجه پیت مي‌توان نامید. این گروه آخر و حتی یکی دو درجه اصلاح‌طلب‌‌تر، بیشتر از اصلاح امور، در فکر بقاء نظم موجود هستند. در همان یادداشت‌ها نیز اصول‌گرایی را به سه دسته اصول‌گرایان افراطی، اصول‌گرایان سنتی و آصول‌گرایان تکنوکرات تقسیم کرده بودم. در همان زمان اصول‌گرایان تکنوکرات با اصلاح‌طلبان تکنوکرات نزدیکی بسیار داشتند، تا حدی که یواش یواش آنقدر نزدیک شدند، که تمیز دادن آنها دشوار است.
نمونه آن همین شخص رئیس جمهور فعلی است که زمانی در طیف تکنوکرات‌های اصول‌گرا بود، اکنون در طیف تکنوکرات‌های اصلاح‌طلب است. بعد از انتخابات مجلس ششم، اصلاح‌طلبانی که در سال‌های اخیر در صحنه سیاست‌های انتخاباتی حضور داشتند، همان اصلاج‌طلبان درجه چهار و پنج و درجه پیت هستند. حاکمیت هم مایل است که این درجه پیتی ها، به عنوان نمایندگان اصلاحات معرفی شوند، چون هم وابسته هستند و هم آلوده، و هم مستعد به گند کشاندن اصلاحات. اصلاح‌طلبان درجه یک و دو کاملا حذف شدند، تا حتی اصلاح‌طلبان درجه سه (که من عجالتاً شخص آقای خاتمی را در زمره آنها می شناسم) از صحنه سیاست انتخاباتی حذف شدند.

اکنون با این مقدمه بازمي‌گردیم به کاندیدهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری. مي‌خواهیم بدانیم، این کاندیداها چرا و به چه انگیزه‌هایی خود را کاندید ریاست جمهوری نمودند؟ از آقایان تاج زاده و محمود صادقی که این هر دو لابد آمده‌اند تا حذف شوند، حالا انگیزه‌های آنها چیست، به این بحث ما مربوط نمي‌شود، مابقی اصلاح‌طلبان شامل اصلاح‌طلبان درجه چهار و پنج و پیت هستند. انگیزه حضور این جماعت خیلی مهم نیست. به نظر مي‌رسد کثیر وارد شده‌اند، که بعد از تأیید صلاحیت قلیل، احتمالاً در پایان روزهای پایان تبلیغات روی یک نفر به توافق برسند.

مسئله اصلی این یادداشت کوتاه برملا کردن انگیزه اصول‌گرایان است. در دوره قبل بر این باور بودم که هیچیک از اصول‌گرایان به نفع دیگری کنار نخواهد کشید، دلیل من این بود که اتحاد و شراکت بر مبنای قدرت محال است. قدرت‌ها تا در شرایط ضعف هستند، با یکدیگر متحد مي‌شوند، و به محض اینکه ضعف آنها برطرف شد، اتحاد را بهم مي‌زننند. چون قاعده قدرت این است که "شما نداشته باشید که من داشته باشم". اما در آزادی مي‌توان شریک شد، چون قاعده آزادی این است که "شما باید آزاد باشید که من هم آزاد باشم". وقتی در دوره قبل، اصول‌گرایان تا آخر ایستادند و هیچکدام حاضر نشدند به نفع دیگری کنار برود، تا از پراکندگی آراء آنها به نفع دشمن جلوگیری شود، بعدها هواخاهواهان اصول‌گرایی شوکه شدند، که این خداپرستانِ پیشانی به مهر پینه بسته، که عالم غیرِ خود را منحرف و فتنه‌گر، بی‌صلاحیت مي‌دانند، چگونه و چرا اینقدر وسوسه قدرت، حتی مانع از انسجام آنها در برابر دشمن شد؟ ازخودگشتگی دشمن خیلی خیلی بیشتر از اصول‌گرایان قدیس بود. حالا یا به حساب این بگذارند که عاقل‌تر و حسابگرتر بودند، و یا به حساب این بگذارند که اخلاقی‌تر بودند. حالا به این هم کاری نداریم، لابد وارونه شدن معیارهای خوب و بد هم از معیار تعیین صلاحیت است.

این دوره از انتخابات هم چیزی تغییر نکرده، وضع به همان قرار دوره‌های قبلی است. تنها تغییر وضع موجود، اطمینان اصول‌گرایان از عدم مشارکت اکثریت جامعه در انتخابات است. پس وقتی اکثریت جامعه شرکت نخواهند کرد، یکی از اصول‌گرایان پیروز قطعی میدان خواهد بود. اکنون فکر کنم خیلی نیازی به تحلیل نباشد که بگوئیم، انگیزه این خیل عظیم اصول‌گرایی برای کورس بستن در رقابت ریاست جمهوری چیست؟ نگران تعیین صلاحت هم که نیستند. اگر دستوری از بالا هم نرسد، بنا به قاعده قدرت، هیچکدام به نفع دیگری کنار نخواهد رفت. اما انگیزه آنها چیست؟ واضح است، وقتی بنا به شواهد جمهور مردم قرار نیست شرکت کنند، هر یک از کاندیداها شب‌ها با رؤیای رئیس جمهور شدن، سر به بالین مي‌گذارد.

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
1.8K views12:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 13:18:05
همایش ایران ۱۴۰۰
مروری تاریخی بر آموزه‌های سیاستی رفاه و تامین اجتماعی در قرن چهاردهم خورشیدی
۴، ۵ و ۶ خرداد

اطلاعات پنل‌ها در پوستر (کیفیت بالا)

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
1.9K views10:18
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 10:54:04 دیو خشکسالی، قایق‌های وارونه و وضعیت ایران ما
آب یک موضوع اجتماعی است
امیر جعفری آزاد (پژوهشگر اجتماعی آب و انرژی)

پس از دو سال تجربه بارش خوب در سراسر ایران به‌ویژه در جنوب و جنوب شرق همیشه خشک، باز هم امسال قایق‌های وارونه و نیزارهای خشکیده کنار تالاب‌ها، چشمه‌های از نفس افتاده و رودخانه‌های کم‌آب خبر از بازگشت دیو خشکسالی می‌دهد. تغییر اقلیم حتی نظم دوره‌های ترسالی و خشکسالی را به هم ریخته و توالی تاریخی هفت ساله سال پرباران و کم‌باران، جای خود را به پیش‌بینی‌ناپذیری در آب و هوا داده است. دو سال پیش، پربارش‌ترین سال آبی را در 50 سال اخیر تجربه کردیم و امسال در حال سپری کردن یکی از خشک‌ترین و بی‌باران‌ترین سال‌های نیم قرن اخیر هستیم. این شکنندگی آب و هوایی به همراه وضعیت وخیم منابع آبی، دوباره موضوع کم‌آبی و بیم و امیدهای پیرامون آن را به صدر اخبار آورده است.

زمانی نه‌چندان دور که جمعیت ایران حدود یک‌سوم جمعیت فعلی بود و صنعت و مدرنیته کم‌تر به شهرها و روستاهای ایران نرسیده بود، مردمان این سرزمین همیشه کم‌آب و همیشه خشک، در یک تعادل طبیعی و توازن نسبی بین منابع موجود آب در هر منطقه و مصرف روزمره روزگار می‌گذراندند. اما مسئله از زمانی آغاز شد که مصرف آب از مقیاس محلی به منطقه‌ای و سپس ملی گسترش پیدا کرد. از زمانی که کشاورزی مدرن شد، کارخانجات آهن و فولاد و سیمان از وسط دشت‌ها و شهرهای کویری سربرآوردند، موج‌موج مردم از روستاها به شهرها سرازیر شدند، کلانشهرهای چند میلیونی شکل گرفت و جمعیت کشور نیز به ناگاه و انفجارگونه افزایش یافت. این تغییرات در کمتر از سه دهه یعنی از آغاز دهه 40 شمسی تا اوایل دهه 70 رخ داد و مصرف‌کننده آب، چه دولت باشد و یا زارع و دامدار و صنعتگر، بدون ترس و نگرانی و گویی به یک منبع لایزال و تمام‌نشدنی منابع آب متصل هستند، منابع آب سطحی و زیرزمینی را بدون انقطاع به خدمت توسعه و تولید و درآمد بیشتر درآوردند.

ادامه یادداشت را می‌توانید در InstantView بخوانید
yun.ir/sfj035

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
2.3K viewsedited  07:54
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 08:30:07 ما تربیت نشدیم
رضا بابایی

تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرف‌شنو باشیم، صبح‌ها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و غیره. اما ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند!

کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم؟
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسش‌گری و آزاداندیشی و شیوه‌های نقد را به ما نیاموختند.

داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد می‌گوید: "اگر می‌خواهید بدانید کشوری توسعه می‌یابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانه‌های آن کشور نروید. این‌ها را به‌راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا کپی کرد. می‌توان نفت فروخت و همه این‌ها را وارد کرد. برای این‌که بتوانید آینده کشوری را پیش‌بینی کنید، بروید در دبستان‌ها؛ ببینید آن‌جا چگونه بچه‌ها را آموزش می‌دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می‌دهند؛ ببینید چگونه آموزش می‌دهند. اگر کودکانشان را پرسش‌گر، خلاق، صبور، نظم‌پذیر، خطرپذیر، اهل گفت‌وگو و تعامل و برخوردار از روحیه مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت می‌کنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعه پایدار و گسترده است."

از نفس کشیدن تا سفر کردن تا مهرورزی به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما درگرو تنفس صحیح است. آیا باید در جوانی یا میان‌سالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!

به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ‌چیز به‌اندازه "نگاه" نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی می‌کند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است. هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر می‌رویم و وقتی به خانه برمی‌گردیم، چند خط نمی‌توانیم درباره آن‌چه دیده‌ایم بنویسیم. چرا؟ چون درواقع ندیده‌ایم.

همه‌چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که: فرع دید آمد عمل بی‌هیچ شک/ پس نباشد مردم الا مردمک، باید بپذیریم که آدمیت ما به‌اندازه مهارت ما در نگاه است.

جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم می‌گفت: "اگر دست من بود، درس طراحی را در همه مدارس جهان اجباری می‌کردم تا بچه‌ها قبل از این‌که به نگاه‌های سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیاء را بیاموزند. کسی که به کلاس‌های طراحی می‌رود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیق‌تر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت می‌رود تا در طراحی پیشرفت کند."

اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمی‌تواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشی‌های غارنشینان نشان می‌دهد که آنان با نگاه بیگانه نبودند.

عجایب را در آسمان‌ها می‌جوییم، ولی یک‌بار به شاخه درختی که جلو خانه ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشده‌ایم.

نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املاء و انشاء نیاز به معلم و آموزش دارند.

یادداشت‌های پیشتر منتشر شده‌؛
جامعه داس به دست نوشته‌ی فاضل الیاسی
املاء بنویس! انشاء ننویس! نوشته‌ی محمد فاضلی

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
1.9K views05:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 16:30:07گونه‌شناسی سیاسی در خرده فرهنگ استادی دانشگاه
بیت الله محمودی

اگر چه ناکارآمدی مستمر امر سیاسی در بهبود فضای اقتصادی و اجتماعی کشور، شور عمومی انتخابات این دوره ریاست جمهوری را به شدت تحت تأثیر قرار داده است، اما بی تردید تغییر فضای سیاسی ناشی از حضور رئیس جمهور جدید برای نهادها و دستگاههای اجرایی فوق العاده پراهمیت و سرنوشت ساز است. دگرگونی های عمده مدیریتی متأثر از این تغییر، زلزله ای بنیادینی را در این دستگاهها بوجود خواهد آورد. به خصوص اگر تغییر رئیس جمهور با تغییر نگرش های سیاسی هم همراه باشد، این زلزله قطعا رخنمون اداری کاملا متحول شده ای را در سازمان های دولتی موجب خواهد شد.

دانشگاه یکی از این نهادهاست که به طور اساسی با این تغییر مواجهه خواهد داشت. از آنجاکه مدیریت دانشگاه در قلمرو استادان است، لذا زلزله یاد شده در بدنه استادی معنا و مفهوم خاص خود را دارد. در همین راستا شناخت گونه کنشگری های سیاسی در خرده فرهنگ استادی دانشگاه، به فهم پذیر کردن پیامد تغییر فضای سیاسی کمک خواهد کرد. این موضوع زمانی اهمیت دوچندانی پیدا می کند که در نظر داشته باشیم طیف وسیعی از کنشگری سیاسی در سطوح مختلف استانی و ملی توسط استادان دانشگاه انجام می گیرد. کنشگرانی که عمدتا کنشگری سیاسی را در تصاحب پست های مدیریتی و اجرایی خلاصه می کنند.

نهاد استادی را از منظر چگونگی مواجهه با امر سیاست با بهره گیری از تجربه زیست دانشگاهی ام به طور کلی در سه طیف گروه بندی می کنم:1- استادانی که کاراکتر اصلی و معرف آنها در بدنه دانشگاه، کارکرد و کنشگری سیاسی آنهاست، 2- استادانی که کاراکتر اصلی و معرف آنها سیاسی نیست اما گوش بزنگ تحولات سیاسی هستند تا در صورت موقعیت یافتن همکاران نزدیک خود در طیف اول، به واسطه آنها وارد مسئولیت های اجرایی تصمیم گیر یا تصمیم ساز شوند و 3- استادانی که با سیاست به مفهوم رایج ان میانه ای ندارند و نسبت به امورات سیاسی بی تفاوت و حاشیه نشین هستند.

طیف اول را استادان حامی و مروج دو جناج سیاسی کشور یعنی اصلاح طلب و اصولگرا تشکیل می دهد. استادان این طیف در قالب تشکل های سیاسی دانشگاهی کنش های مقطع ای دارند و در فصل انتخابات فعالیت آنها جلوه مشخص تری پیدا می کند و بعد انتخابات هم تعداد زیادی عهده دار مسئولیت های اجرایی در سطوح مختلف می شوند. نکته مهم در نوع فعالیت این طیف تأثیرپذیری شدید از فضای سیاسی بیرون دانشگاه است. در واقع می توان گفت این طیف به عنوان نمایندگان یا گماشته گان دانشگاهی دو جناح اصلی سیاسی کشور به شمار می روند، به این معنی که در شکل یابی و تحولات جناجی خویش نقش کلیدی و جریان سازی بر عهده ندارند. با قاطعیت می تواند گفت کنشگران این طیف هرگز قادر نبوده اند، هویت دانشگاهی خویش را با کنش سیاسی تلفیق نمایند.

عملکرد طیف دوم، که بیشترین جمعیت استادی را در بر دارد و پیوسته نیز به تعداد آنها اضافه می شود، نوعی فرصت طلبی برای بهره مندی از خروجی یا دستاوردهای کنشگری های سیاسی است. آنها شبه‌کنشگرانی هستند که می خواهند بدون برچسب و تحمل هزینه سیاسی، از منافع تحولات سیاسی بهره مند شوند. آنها معمولا در نظر و بظاهر از سیاست بیزارند اما در عمل برای مواهب سیاست در تصدی امور مدیریتی از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. بر خلاف طیف اول که بر اساس اعتقادات و تفکرات سیاسی وارد کنش های سیاسی می شوند، این طیف بر اساس انگیزه های موقعیت طلبانه و منفعت جویانه به کنشگران سیاسی نزدیک می شوند و به همین دلیل مسئله"سیاست و امر دانشگاهی" را بغرنج و پیچیده تر می کنند. آنها صرف استاد دانشگاه بودن را شایسته تصدی پست های مدیریتی تلقی می کنند و سیاست را موطف می دانند که مقدمات ورود آنها را در مجموعه های مدیریتی دورن و بیرون دانشگاه فراهم کند.

طیف آخر یا از استادانی تشکیل می شود که اساسا تعریف خاصی از استادی دانشگاه دارند و این محیط را مبرا از کنشگری های عریان سیاسی می دانند، یا استادانی که روحیه محافظه کارانه ای در برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی دارند و یا هم استادانی که به هر دلیلی از دو طیف اول و دوم به سوی طیف سوم هجرت کرده اند و حالا از دور نظاره گر اتفاقات سیاسی هستند.

بدیهی است که نهاد سیاست چتر عظیمی بر اسمان نهاد دانشگاه افراشته است و امروزه دانشگاه در اغلب ارکان کارکردی و ساختاری خویش وابسته به سیاست است. این وابستگی تا حدی گسترش یافته است که تصور زیست آکادمیک بدون توجه به پیوندهای عمیق آن با زیست سیاسی ناممکن است. در چنین فضایی لازم نیست کنشگران سیاسی خارج از دانشگاه نگران انفعال اوضاع سیاسی در درون این نهاد باشند و تلاش کنند تا سیاست دانشگاه جهت دهی شود، بلکه این دانشگاه است که دست به سوی کاسه سیاست دراز کرده تا سهم خویش را از آن طلب کرده باشد.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
1.8K views13:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 14:06:05روش کیفی یا روش‌های کیفی؟
سیدمحسن ملاباشی

سال‌هاست روش‌های رایج در علوم اجتماعی را به دو دستۀ کمّی و کیفی تقسیم می‌کنند. چنان‌که نیومن می‌گوید، هریک از این دو، فنون گوناگونی را به کار می‌گیرند؛ ولی با این حال، هم‌پوشانی درخور توجهی هم بین انواع داده و سبک پژوهش آن‌ها وجود دارد. بدبینی‌های بسیاری هم بین هواداران هریک از این دو نوع روش نسبت به دیگری به چشم می‌خورد. البته، بین این دو، تفاوت‌های بنیادی هم وجود دارد که در اینجا به‌کوتاهی از نظر می‌گذرانیم.

روش کمّی را بیشتر با این ویژگی‌ها می‌شناسند: ۱. ابتنا بر منطق قیاسی؛ ۲. تفکیک روشن علت و معلول‌ها؛ ۳. اندازه‌گیری و کمیّ‌کردن پدیده‌ها و فرمول‌بندی قوانین عام. طبیعی است در مقابل، بتوان ویژگی‌های متمایز و مشخص روش کیفی را نیز برشمرد: ۱. تناسب نظریه‌ها و روش‌ها؛ ۲. وجود دیدگاه‌های شرکت‌کنندگان در تحقیق کیفی و تنوع آن‌ها؛ ۳. تأثیر متقابل محقق و تحقیق؛ ۴. تنوع رویکردها و روش‌ها در تحقیق کیفی. آنچه در این یادداشت می‌خواهیم نگاهی به آن بیندازیم، همین ویژگی‌ چهارم روش کیفی است و به این پرسش نیز پاسخ دهیم: آیا می‌توان از «روش» کیفی یاد کرد یا باید «روش‌های» کیفی را جایگزین آن ساخت؟

چنان‌که اووه فلیک می‌گوید، روش کیفی مبتنی بر برداشت نظری و روش‌شناختی واحدی نیست. دستۀ اول این پژوهش‌ها دیدگاه‌های ذهنی را مطالعه می‌کنند و دستۀ دوم، شکل‌گیری و جریان تعاملات را می‌کاوند و دستۀ سوم در پی بازسازی ساختارهای میدان اجتماعی و معنای پنهان اَعمال کنشگران هستند. این گوناگونی رویکردها پیامد خط‌سیرهای گوناگون رشد در تاریخ پژوهش کیفی است. بخشی از این خط‌سیرها به‌موازات هم پیش رفته‌اند و برخی دیگر در پی هم.

چنان‌که گفتیم، رویکردهای گوناگون در پژوهش کیفی، پیش‌فرض‌های نظری و کانون توجه روش‌‌شناختی و درک متفاوتی از موضوع دارند؛ اما می‌توان آن‌ها را در سه دیدگاه اصلی جای داد: مرجع نظری دستۀ اول، کنش متقابل نمادین و پدیدارشناسی است. دومین گروهِ عمده، به‌لحاظ نظری در روش‌شناسی قوم‌نگارانه و برساخت‌گرایی ریشه دارند و به امور عادی روزمره و نحوۀ ساختن واقعیت اجتماعی توجه می‌کنند. سومین مرجع نظری هم، ساختارگرایی یا روان‌کاوی است که وجود ساختارها و سازوکارهای ناخودآگاه روانی و آرایش‌های اجتماعی پنهان را فرض می‌گیرند.

روش‌های موجود برای گردآوری و تحلیل داده‌ها را می‌توان به این ترتیب میان این دیدگاه‌های پژوهش کیفی تقسیم کرد: روش حاکم بر دیدگاه نخست عبارت است از مصاحبه‌های نیمه‌ساخت‌یافته یا روایتی و روش‌های کدگذاری و تحلیل محتوا. در دیدگاه پژوهشی دوم، داده‌ها از طریق گروه‌های متمرکز، قوم‌نگاری با مشاهده (همراه با مشارکت) و ثبت‌وضبط صوتی تصویری گردآوری می‌شوند. این داده‌ها با استفاده از روش تحلیل گفتمان یا گفت‌وگو تحلیل می‌شوند. دیدگاه سوم، داده‌ها را از طریق ضبط تعاملات و استفاده از اطلاعات بصری (فیلم یا عکس) گردآوری می‌کند که بر اساس یکی از گونه‌های متفاوت تحلیل هرمنوتیکی تجزیه‌وتحلیل می‌شوند.

در مجموع، پیشرفت‌های نظری و روش‌شناختی تحقیق کیفی و پژوهش در حوزۀ آن‌ها در چهارچوب مکاتب مشخصی رخ می‌دهند که هریک نفوذ متفاوتی در مباحثات عمومی مربوط به این نوع پژوهش دارند: ۱. نظریه‌پردازی داده‌محور؛ ۲. روش‌شناسی قوم‌نگارانه، تحلیل گفت‌وگو، تحلیل گفتمان و ژانر روش‌شناسی قوم‌نگارانه؛ ۳. تحلیل روایت و زندگی‌نامه‌نگاری؛ ۴. قوم‌نگاری؛ ۵. مطالعات فرهنگی؛ ۶. جنسیت‌پژوهی.

بر اساس آنچه از کتاب درآمدی بر تحقیق کیفی اثر اووه فلیک از نظر گذراندیم، نمی‌توان به همان معنایی که از روش کمّی نام می‌بریم، از روش کیفی یاد کنیم؛ زیرا تنوع بسیار زیادی بین روش‌هایی که ذیل پژوهش کیفی جای می‌گیرند، وجود دارد که در روش کمّی به چشم نمی‌خورد. البته، این گفته به‌معنای نادیده‌گرفتن تنوع‌ها در روش کمّی و وجود دیدگاه کلان حاکم بر روش‌های کیفی نیست؛ اما بر دقت و تسلط ما به این گستره می‌افزاید.

از کانال فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران

پیشتر منتشر شده:
خلاصه کلیدی کتاب درآمدی بر روش تحقیق کیفی؛ اوه فلیک
مقدمه‌ای بر مرور واقع‌گرا نوشته‌ی فاطمه کاشی
راهنمای ارجاع درون‌متنی و منبع‌نویسی بر اساس فرمت APA

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.


شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
2.4K viewsedited  11:06
باز کردن / نظر دهید
2021-05-02 13:01:21 کتاب جنبش معلمان - 1300 تا 1399 (فرایند سازمان‌یابی)
فرنگیس بختیاری
نشر اینترنتی، اردیبهشت ۱۴۰۰
هزینه رایگان

توضیحات بیشتر
https://t.me/Socionet/9608

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
4.1K viewsedited  10:01
باز کردن / نظر دهید
2021-05-02 13:00:21
کتاب جنبش معلمان - 1300 تا 1399 (فرایند سازمان‌یابی)
فرنگیس بختیاری
نشر اینترنتی، اردیبهشت ۱۴۰۰
هزینه رایگان

این تحقیق، پیشکشِ معلمان عزیز و تشکل های صنفی آنها، پیشکشِ فعالان صنفی که با گردن نهادن به اعدام، زندان، شکنجه، تبعید و اخراج، چون مبارزان انقلابی دهه ی پنجاه، بر فضای ترس و ارعاب غلبه می کنند. پیشکشِ آنها که با نوشتن و نقد کردن در جایگاه یک معلم، به جنبش معلمان اعتباری نوین بخشیده اند. پیشکشِ بازنشستگان فرهنگی که خود را بازایستادگان نامیده اند و پیشکشِ صمد بهرنگی، نماد جنبش معلمان، که با کندوکاو در تعلیم و تربیت و با داستان‌های نقادانه برای کودکان، تعلیم و تربیت نقادانه را در ایران بنیان گذارد.

دانلود کتاب در پست بعدی
https://t.me/Socionet/9609

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.


شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام
3.7K viewsedited  10:00
باز کردن / نظر دهید