Get Mystery Box with random crypto!

تجربه زیسته l امین بزرگیان

لوگوی کانال تلگرام aminbozorgiyan — تجربه زیسته l امین بزرگیان ت
لوگوی کانال تلگرام aminbozorgiyan — تجربه زیسته l امین بزرگیان
آدرس کانال: @aminbozorgiyan
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 5.82K
توضیحات از کانال

آنکه خانه‌ای ندارد، در نوشتن خانه می‌کند. آدورنو
(استفاده، انتشار و به اشتراک گذاری مطالب این صفحه با ذکر نام نویسنده بدون اشکال است)
Contact : aminbozorgian60

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 7

2022-03-12 16:52:58 ~ مسأله بر سر آرزوها و رؤیاهایی نیست که محقق نمی‌شوند بلکه بد بختی آرزوها و رؤیاهایی‌اند که پیشتر طلب می‌شدند و حال فعلیت یافته‌اند، اما کیفیت رؤیایی ندارند، تحقق‌شان طعمی از ناکامی دارد و خصلت جوهری آنچه آرزو می‌شد را ندارند؛ در مجموع آنگونه نبودند که می‌پنداشتیم.
یکی از پدیدارهایی که خصلت پوچ حیات را آشکار می‌سازند، رؤیاهای تحقق یافته‌اند و نه آنها که تحقق نیافته‌اند. شکست در معنای بنیادین آن در نسبتی با بدست آوردن است. میلِ تحقق‌یافته که در اهدایِ لذتِ وعده داده شده ناتوان است، سازنده خشم و ملالی پایدار است.

@AminBozorgiyan
1.7K viewsAmin Bozorgian, 13:52
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 05:53:41 ~ ندانستن و ناآگاهی محدوده‌ی کِیف را گسترش می‌دهد. به عنوان مثال به میزانی که از دانش موسیقی برخوردار نباشیم، موزیک‌ها و اجراهای بیشتری می‌توانند باعث لذت‌مان شوند. نادانی نسبت به هنر و علوم انسانی باعث گسترش لذت‌ می‌شود. این نسبت، شبیه رابطه با شعبده‌ است. کیفی که تماشاگران شعبده‌بازی می‌برند متکی به نادانی آنهاست. اگر آنها به حقّه‌های شعبده‌باز آگاه شوند، کیفی نمی‌برند.
هرچند دانایی، گستردگی لذت را محدود می‌کند، و آثار و نوشته‌ها و گفته‌های کمتری رضایت‌بخش می‌شوند اما آنهایی که باقی می‌مانند، تجربه‌ای عمیق می‌سازند. آنکه موسیقی می‌شناسد از آثار بسیار کمتری لذت می‌برد، اما لذتش از همان آثار معدود به نوعی تجربه‌ی اندیشیده شده و عمیق تبدیل می‌شود. به تعبیری می‌توان گفت که دانایی محدودکننده‌ی لذت و در عین حال عمیق کردن آن است.
آنچیزهایی که می‌توانند پناهگاه آدمی در برابر رنج‌های وجودی و جمعی باشند، در ارتباطی ویژه با تجربه‌های عمیق آدمی‌اند. تجربه‌های سطحی توان چندانی برای مقابله با بار هستی را ندارند. این حقیقت آشنا به ما می‌گوید که کسب دانایی (بر خلاف نظام نمادینِ حول‌وحوش آن)، تلاش برای ساختن پناهگاه‌هایی در مواجهه‌ی با رنج‌های زیستن به میانجی تجربه‌های عمیق وجودی و نشئگی حاصل از آن‌هاست، و نه آنچیزی که معمولاً درباره آن تبلیغ می‌شود.

@AminBozorgiyan
2.1K viewsAmin Bozorgian, 02:53
باز کردن / نظر دهید
2022-03-10 13:59:55 ~ نوع ویژه‌ای از کودک همسری

برخى از مهمترين ستم‌هاى مردان به زنان در زندگى‌هاى عاشقانه و در خلال نزديكى‌ها و صميميت‌ها رخ مى‌دهد. شايد بد نباشد گامى فراتر از مسائلى چون خشونت‌هاى كلاسيك بر عليه زنان برداريم. از آن جمله است: مادر شدن سويه مؤنث رابطه و كودك شدن سویه مذكر. ظاهر امر نيز در زر ورقى بنام دوست داشتن و عشق پيچيده شده است؛ غالباً هم با رضايت مادر جديد.

مادر شدنِ زن براى شوهرش (يا جديداً دوست پسرش) ريشه در تورات دارد. آدم از حوّا انتظار رفتارى مادرانه را دارد. بتغيس ماربو در les mères imaginée مى‌نويسد: در زبان عبرى اين عبارت كه خداوند حوا را به آدم مى‌بخشد كه "يارى همچون خود اوست" به معناى "شهرى است با دژهاى محكم". حوا چون شهرى است كه آدم را در بر گرفت. اين عبارت متضمن مفهوم حفاظت و حراست زن از مرد است. در جاى ديگرى از تورات آمده كه مردِ بى‌زن آشيانه ندارد و صراحتاً اين كه همچون كودكى است كه به كژراهه رفته است. در فرهنگ ما نيز اينگونه عبارات و شبه تجليل‌ها كم نيست كه: پشت هر مرد موفقى زن فوق‌العاده‌اى است.
چه بسيار زن‌ها نیز كه وقتى اين عبارات را مى‌شنوند دل‌شان غنج مى‌رود. قامت معشوق‌شان را پس از هر موفقيتى مى‌بينند و در نقش مادرى آبستن نشده، فخر‌ نمادین‌اش را در بین اطرافیانشان مى‌برند.

در آياتى ديگر از تورات آمده كه "بر مردان است كه زنانى زيبا و نيك برگزينند، اما زنان را بر هر نوع شويى گشودگى بايد". آن موقعيتى كه بر هر نوع انسانى گشودگى دارد تنها مختص رابطه مادر-كودك است. كودك است كه هرچه باشد، مادر مى‌بايد پذيرايش باشد و حق انتخاب ندارد. نتيجه اين نوع مواجهه اين است كه در داستان تورات، آنهنگام كه حوا به آدم ميوه‌اى از درخت دانايى مى‌دهد، مادرى را مى‌ماند كه منتظر است با هوشى كه او در ضمير كودكش به عاريت گذاشته، فرزندش به تمامى جهان، معرفت يابد.

تغيير موقعيت مرد و زنِ عاشق به مادر-كودك، پذيرفتن صميمانه نابرابرى و خدمات يكسويه است. تنها كودك است كه صلاحيت بهره‌كشى دارد. هيچ رضايت و هيچ صميميتى در واقعيت بهره‌كشى موجود در رابطه زن/مادر- مرد/كودك اختلال و نقصان ايجاد نمى‌كند. نکته مهم این است که نزديكى و عاشقى، بالذات، نمی‌تواند ستم را توجيه ‌كند.

در اين بين بيشترين تقصير با مادر جعلى است. هموكه در حال ادامه عروسك‌بازى‌اش است. وگرنه چه كسى از "سرورى عاشقانه" يا همان "نابرابرى با حفظ آرمان‌هاى روشنفكرانه" بدش مى‌آيد؟ پدرت باشى اما شيك‌تر. مرد در روابط سنتى، "پدرِ" جديدِ دختر و در روابط مدرن "كودكِ" تازه است؛ ايماژ كودكى كه هنوز نيامده است. برآمدن هر نوع شكلى از اَشكال نابرابرى از دل دوستى، صميميت و حتى عشق مى‌تواند موجد نوعى بردگى اختيارى شود.

@AminBozorgiyan
1.8K viewsAmin Bozorgian, edited  10:59
باز کردن / نظر دهید
2022-03-08 04:18:49 ° برای هشت مارس

«زن شدن» غالباً تلاش نافرجام زن‌ها بوده که در نهایت به چیز دم دستی «زن بودن» (همچون مرد بودن) ختم شده است. بر خلاف زبان رایج، چیزی به نام مرد شدن وجود ندارد. مرد، شدنی نیست. مرد، همواره هست؛ در درون زن‌ها و مردها و در فواصل میان آنها. مرد، همین جامعه نابرابرِ تحقق یافته و سیاست سرکوب‌‌ِ موجود است. شدن، نوعی بالقوگی است که در درون حیاتْ پنهان است. از مرد-بودن کاری بیش از این ساخته نیست، جز همین چیزی که هست، همین امکاناتی که در تاریخ محقق شده است. صیروریّت یا شدنی به روی مردانگی گشوده نیست. مرد در تاریخ، تحقق یافته و امر بالفعل است اما زنانگیْ بالقوه و برخوردار از امکانِ شدن است. همواره مسأله اصلی بر سر بالقوگی‌هاست. شاید بیراه نبود که نیچه گفته بود: «به سراغ زن‌ها که می‌روید ترکه را فراموش نکنید». ترکه برای کسانی که نیروی آن را دارند اما هنوز نشده‌اند؛ بالقوگی‌ها.

مشکل اینجاست که تمایل عام به فعلیّت یا مرد-بودن است. جای گرفتن همگان -حتی بخش عمده‌ای از فعالان حقوق زنان- در موقعیت‌های دوگانه‌ی موجود یعنی تمام دوگانگی‌های فالیک‌وار در ذهن و واقعیت بشر، محصول همین تمایل است. دوگانگی‌هایی که جهان اطراف را ساده و دم دستی می‌کنند، و از طریق همین فعلیت‌های موجود خود را نمایش می‌دهند. در اینجاست که اهمیت این نکته تکراری مشخص می‌شود که: در این بین، زنان نیز می‌توانند این دوگانگی‌ها را تمدید و بازتولید کنند (همان زن‌-بودن).

شاید اینجا اشاره به ژﻮان رﯾﻮﯾﺮ و نوشته تاریخ سازش اهمیت داشته باشد: زنانگی در مقام بالماسکه یا همان تظاهر به آنچه که نیستی. ریویر می‌گوید که به جز بررسی‌های مختلف درباره انواع مختلف زنان مثلا زنان دگرجنس‌گرا یا همجنس‌گرا یا دسته بندی‌های مختلف دیگر، نوع مهمی را باید مورد توجه قرار داد: زنان روشنفکر. او هشدار می‌دهد این دسته بیش از هرکسی در معرض بالماسکه یا سواستفاده از زنانگی برای مرد-بودن قرار دارند. زنان روشنفکر در درون گفتمان مسلط بالفعلِ (فالیک وارِ) روشنفکری برای ادامه حیات، «ممکن اﺳﺖ ﻧﻘﺎﺑﯽ از زﻧﺎﻧﮕﯽ را ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی از اﺿﻄﺮاب و ﺗﺮس از ﻣﺠﺎزات از ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺮدان ﺑزنند.» آنها در اضطرابِ طرد شدن از جانب دیگران یا ترس از مجازاتِ مردان که به حوزه‌های مربوط به آنها دخالت کرده‌اند، ماسک «زن» می‌زنند. در واقع نمایش زن-بودن راهی می‌شود برای پنهان کردن مردانگی و مانعی برای زن-شدن. «زن می‌تواند به مثابه یک ماسک و نقاب نگریسته و پوشیده شود، هم برای پنهان کردن دارا بودن مردانگی و هم برای جلوگیری از مجازاتی که در صورتی که او را صاحب مردانگی بیابند، انتظار آن می‌رود.» (به نقل از شان هومر/ترجمه مهردادنیک‌بین)

تلاش‌های برابری‌خواهانه دردفاع از حقوق زنان، معارضان عجیبی یافته است. برخی فعالان فمنیستی با تقویت نظام دوگانه‌ساز (زن-مرد) که معمولاً در نهایت‌اش با اهریمن-فرشته متناظر می‌شود، جنبش زنان را تضعیف کرده‌اند؛ دیدگاه‌هایی متکی به نوعی نظرگاه فلسفی-الهیاتیِ کلیت‌نگرانه‌ی مردانه. نگاه مردانه در طول تاریخ، کلیت‌گرا و انتزاع‌گرا بوده است. مردانگی جزئیات را حذف کرده است و جهان اطراف را مدام به قطب‌های مختلف بر اساس ایده مقوله‌بندی دکارتی تقسیم کرده و در این بین خیل عظیمی از زندگی‌های واقعی را نادیده گرفته است. نگاه مردانه به حاشیه‌ها بی‌توجه است و علاقمند است که بقیه‌ی جدا افتاده را استثنا بنامد. این باور آشکار و پنهان در سخنان و نوشته‌های برخی فعالان حقوق زن هموطن در تداوم دوگانه‌های انتزاعی و جنسی، نظراتی که متاسفانه ناشی از بدفهمی و سوتفاهم نظریات فمنیستی است، چیزی نیست جز بازتولید مرد بودن در بالماسکه‌ی زنانگی. کار بدینجا ختم نمی‌شود. زبان پرخاشگرایانه فالیکی، ذهنیت تعصبی و ایدئولوژیک، مداخله بی‌حساب و کتاب و غیر روشمند تجربیات شخصی در داوری‌های نظری و اجتماعی، همکاری با نهادهای سرکوب غربی و ضدفمنیستی‌ترین جریانات سیاسی، و به اینها اضافه کنید ارائه تصویری معوّج از واقعیت واقعاً موجود وضعیت زنان در خاورمیانه و ایران برای گرفتن دلسوزی و فاند و غیره، اینها تماماً مکانیزم‌های مردانه مستقر در درون برخی از آنهاست. حال برخی با پنهان شدن پشت تن زنانه‌شان امکان نقد و نفی رادیکال کنش‌هایشان را سخت می‌کنند. همچون زندانی سیاسی‌ای که تا در معرض نقد قرار می‌گیرد، خود را پشت دوران زندانش مخفی می‌کند.

زن-شدن یا رؤیای فمنیسم مقابله با تمام اشکال موجود مردسالاری است؛ چیزی نیست جز پیش کشیدن مدام تخیل در برابر ساختارهای عینی و ذهنی بالفعل و مستقر در جنسیت‌ها و هویت‌های گوناگون.

@AminBozorgiyan
2.0K viewsedited  01:18
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 14:51:58 https://virgool.io/@amin.bozorgian/wsvgczltzpea
421 views11:51
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 05:10:51 ° جذابیت سفر بیش از هر چیز به این خصلت برمی‌گردد که سفر، آسودگی و روال عادی زندگی در خانه را به هم می‌زند. بنیان لذت در سفر بر چیزی است که معمولاً در تضاد با لذت است. لذت در سفر برآمده از بی‌خانمانی، جدایی، فاصله گرفتن و غریبه‌گی است؛ یعنی تمام چیزهایی که سازنده رنج هستند. به تعبیری در سفر، رنجْ خواسته می‌شود. این معنا از سفر است که آن را به «عشق» شبیه می‌سازد. عشق، رنج خواستنی است، تنشی شیرین و لذتِ ناآسودگی. ما مشتاقیم به سفر کردن چون در درون زحمت، نیرویی از لذت نیز وجود دارد. اگر عشق شناخته‌شده‌ترین حالات بدنی و روحی در طلب توأمان لذت و رنج، آسودگی و تنش است، سفرْ طلب عشق در جغرافیا است. در سفر ما با جغرافیای اشتیاق روبرو می‌شویم: حالتی که نهاد ناآرام وجود را به واسطه غلطیدن در بستری دیگر -در فرمی ظاهری- احضار می‌کنیم و «روال» را پس می‌زنیم.

@AminBozorgiyan
680 viewsedited  02:10
باز کردن / نظر دهید
2022-02-15 02:33:13 °درک انقلاب

«...پگی در اثر فلسفی مهم خود به نام کلیو می‌گوید به دو طریق می‌توان به رویدادها نظر کرد. یکی اینکه مسیر رویداد را دنبال کنیم و ببینیم از نظر تاریخی چگونه رخ داده است، چگونه مهیا شده است و سپس چگونه در تاریخ گشوده شده است و راه دوم این است که به خود رویداد رجوع کنیم؛ خود را در رویداد قرار بدهیم، یعنی در شدن؛ همزمان در رویداد هم جوان شویم و هم پیر و تمامی مؤلفه‌ها و ویژگی‌های خاصش را از سر بگذرانیم. شدن بخشی از تاریخ نیست. تاریخ فقط مجموعه‌ای از شرایط پیشینی است -گرچه متأخر باشند- که جهت تحققِ «شدن»، یعنی آفرینش چیزی جدید، باید از آن‌ها عبور کرد و نیچه دقیقاً همین چیز کاملاً جدید را «نابهنگام» می‌خواند. می ۶۸ ظهور و فوران ِ شدن در ناب‌ترین حالتش بود. این روزها مد شده است که ترس‌های ناشی از انقلاب را محکوم کنند. این حرف‌ها جدید نیست، رمانتیسم انگلیسیْ کرامول را همان‌گونه می‌نگرد که مردم امروز استالین را. می‌گویند نتیجۀ انقلاب‌ها بد است. ولی همواره دو چیز را با هم اشتباه می‌گیرند، اینکه انقلاب‌ها به لحاظ تاریخی به چه سرانجامی می‌رسند را با شدن ِانقلابی مردم اشتباه می‌گیرند. این دو چیز به دو دستۀ مختلف از مردم مربوط هستند. تنها امیدِ مردم به شدن ِ انقلابی است: تنها راه خلاصی از شرم یا واکنش دادنِ به آنچه قابل تحمل نیست..»

ژیل دلوز

گفتگوی آنتونیو نگری با ژیل دلوز (۱۹۹۰)/ ترجمه حسین خدادادی
621 viewsedited  23:33
باز کردن / نظر دهید
2022-02-11 21:20:15 گفتگویی درباره انقلاب ۵٧
٢٢ بهمن ١۴٠٠
رادیو فردا
497 views18:20
باز کردن / نظر دهید