Get Mystery Box with random crypto!

apparatus_channel

لوگوی کانال تلگرام apparatus_channel — apparatus_channel A
لوگوی کانال تلگرام apparatus_channel — apparatus_channel
آدرس کانال: @apparatus_channel
دسته بندی ها: حقایق
زبان: فارسی
مشترکین: 250
توضیحات از کانال

متاسفانه کانال قبلی آپاراتوس را از دست دادیم. از این پس با این کانال همراهمان باشید، و برای ارسال متن یا ارتباط با ما به آی‌دی زیر پیام دهید
t.me/Apparatuss_s

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-10-26 14:32:40 □‍ نا-شناخت و تمرد
ژرژ باتای
ترجمه‌ی آری سرازش

من در طی چندین سخنرانی در این سالن کوشیده‌ام تا تجربه‌های خود درباره‌ی نا-شناخت را بیان کنم. اگرچه این تجربه‌ها از برخی جهات کاملاً مسائلی شخصی هستند، اما با این وجود من همچنان آن‌ها را دارای پتانسیل به‌اشتراک‌گذاشته‌شدن می‌دانم، چرا که در نهایت به نظر نمی‌رسد از پیش تمایزی میان این تجربه‌ها و تجربه‌ی دیگران وجود داشته باشد، مگر اینکه این تمایز را من خود ایجاد کرده باشم، یعنی اذعان به آگاهی از اینکه تجربه‌ای که از آن سخن می‌گویم تجربه‌ی نا-شناخت است.

البته واضح است که هر زمان من از نا-شناخت سخن می‌گویم، باید با همان مشکل روبه‌رو شوم، و از این رو هر بار باید به آن دشواری استناد کنم. اما با وجود این من، فوراً نا-شناخت را تصدیق می‌کنم و رد می‌شوم، زیرا که در نهایت ترجیح می‌دهم دوباره این ناسازه را در محضر شما بسط بدهم؛ ناسازه‌ی شناختِ نا-شناخت، دانش از فقدانِ دانش.

همانطور که از عنوان سخنرانی من برمی‌آید، قصد دارم از تمرد سخن بگویم. اعتقاد دارم که ما برده‌ی معرفت هستیم، و اساس هر معرفت و شناختی شکلی از بردگی است: تصدیقِ شیوه‌ای از زندگی ‌چنان‌که هر لحظه در آن صرفاً در نسبت با لحظه‌ای دیگر که از پس لحظه‌ی اول می‌آید، معنا دارد.

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/unknowing-and-rebellion/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.7K viewsedited  11:32
باز کردن / نظر دهید
2021-10-20 15:57:00 □‍ حیوانات سیاسی
جفری بنینگتن
ترجمه‌ی سروش سیدی

در این مقاله، چنان که از عنوانش برمی‌آید، قصد دارم بار دیگر به بند مشهوری در آغاز سیاست ارسطو نگاهی بکنم (که درواقع یکی از مشهورترین بندها در کل فلسفه غرب است)، که می‌گوید انسان برحسب طبیعت حیوانی سیاسی است و در نتیجه، بیش از دیگر حیوانات سیاسی سیاسی است، زیرا انسان، و فقط انسان، حیوانی است که از لوگوس بهره دارد. به طور خاص، می‌خواهم در پرتو برخی از خوانش‌های کم‌وبیش اخیری که (به خصوص) لیوتار و (تا حدی) دریدا از این بند کرده‌اند، به آن بپردازم. در حاشیه همچنین نگاهی خواهم کرد به متنی که چندان به صراحت خوانشی از این بند نیست، در فصل «در باب دولت» هابز، که آغاز بخش دوم لویاتان است. و در پایان به تفسیر هایدگر از این بند ارسطو اشاره خواهم کرد، که اخیراً ترجمه‌ی انگلیسی آن منتشر شده، یعنی درسگفتار ۱۹۲۴ با عنوان مفاهیم بنیادین فلسفه‌ی ارسطویی.

بستر این خوانش‌ها (دست‌کم نزد لیوتار و دریدا) تلاشی است برای بازاندیشی مفهوم حیوانیّت، یا یگانگی مفروض امر انسانی در برابر امر حیوانی، که (به خصوص) به زعم دریدا نقطه‌ی اوج «متافیزیک حضور» و لوگو‌س‌محوری فلسفه‌ی غربی است، و اگر بخواهیم مشخص‌تر سخن بگوییم، مفهومی که بخشی از انگاره‌ی پیچیده‌ی حاکمیت است. این نگاه به حیوانیت، چه در مورد دریدا و چه لیوتار، پیامدهایی سیاسی داشته (یا باید داشته باشد)، یا دست‌کم پیامدهایی داشته برای نگاه ما به سیاست...

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/political-animals/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
330 viewsedited  12:57
باز کردن / نظر دهید
2021-10-17 20:13:22 □‍ مداخله در آرایش نیروها
یادداشتی دربار­ه­‌ی کتاب «بازگشت [به] اسپینوزا: بدن‌ها، توده‌ها، قدرت»، اثر وارن مونتاگ
علی عزیزی

بازگشت [به] اسپینوزا، ندای معاصربودگیِ فیلسوف قرن هفدهمی‌ طرد‌شده‌ای است که سایه‌ی لعن و نفرین تا ابد بر بالای سرش به پرواز درآمده است. اما چه چیز عدسی‌تراش جوانمرگ‌‌شده را، سر راه ما قرار داده است؟ و بسیاری از فیلسوفان مهم، همچون ژیل دلوز، آنتونیو نگری و لویی آلتوسر، را حواریون خویش ساخته است؟ اسپینوزای «عقل‌گرا»، یا «مست خدا»، و حتی اسپینوزای «آتئیست» و اسپینوزا‌های دیگر را فراموش کنید؛ مونتاگ از «اسپینوزایی جدید» صحبت می‌کند که در سراسر تاریخ فلسفه‌‌ وا‌پس‌رانده شده و به تعبیر آلتوسر، آغازگر بزرگ‌ترین انقلاب فلسفی رادیکال در تمامی تاریخ فلسفه است. او قسمی «نابهنجاری وحشی» (به تعبیر نگری) است که شورش‌گرانه در برابر تمامی «خرافه‌»، «تعالی»‌ و «انفعالات اندوهناک»ی ایستاده که در زمانه‌ی ما نیز غالب‌اند؛ همین است دلیل واپس‌راندگی تاریخی‌اش، و همچنین دلیل معاصر بودن او. همچنین، اسپینوزا بدیلی قدرت‌مند و «درون‌ماندگار» را در برابر سنت‌های سیاسی لیبرال و نئولیبرال و سیاست‌های «نمایندگی» علم می­کند که در میانه‌ی سازوکار‌های انضباطی و کنترلی، و شبکه‌های ترس و نفرت معاصر، قسمی «استراتژی ضد ترس» را (به تعبیر هاسانا شارپ) بنا خواهد کرد که بر «دموکراسیِ مطلقاً مطلق»، شبکه‌های مولّد عشق و شادی، و انبوه خلقی تکین و تفاوت‌محور استوار خواهد شد. مونتاگ، به تبیین نابسندگی‌ سنت‌های سیاسی مستقر و مشهوری (مثل هابز و لاک) می‌پردازد که بر همان ارزش‌ها استوارند، و همچنین در حال دامن زدن به «ترس»ی اساسی‌اند: ترس [از] انبوه خلق.

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/return-to-spinoza/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
883 viewsedited  17:13
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 17:50:44 □‍ آلن رنه و آستانه‌های زمان
میلاد روشنی پایان

مسئله‌ی زمان، مرکز گرانش در کارنامه‌ی سینمایی رنه است. یک مرکز نفوذناپذیر که مجسمه‌های آفریقایی، هولوکاست، هیروشیما، ویتنام و ناکجاآبادهای مارین‌باد و فردریک‌باد به دور آن می‌چرخند. هر فیلمی از رنه، دست‌کم در دوره‌ی اول و دوم سینمایش، جستجویی پیرامون همین مرکز است و درست در همین مسیر است که بخش عمده‌ای از دستاوردهای او برای سینما به واسطه‌ی درگیر شدن با پی‌آیندهای این مرکز، که بی‌شک مهم‌ترین‌ آن‌ها، حافظه، گذشته و خاطره هستند، به دست می‌آید. به همین ترتیب، هیروشیما عشق من و سال گذشته در مارین‌باد نیز به بهانه‌ی یک رابطه‌ی عاشقانه، به گامی در مسیر همین جستجو تبدیل می‌شوند

در سال گذشته در مارین‌باد، در ابتدا مرد (جورجیو آلبرتاتزی) یک میانجی فعال برای آگاهی بخشیدن به زن (دِلفین سیرگ) است. این الگویی آشناست که بهترین نمونه‌ها‌ی آن را می‌توان در فیلم‌های موسوم به ملودرام زن گوتیک نیز یافت. در این فیلم‌ها که می‌دانیم مشهورترین نمونه‌ی آن، چراغ گاز ساخته‌ی جرج کیوکر (۱۹۴۴) است، زنی به واسطه‌ی یک ازدواج غیرمنتظره و شتابزده به عمارتی وارد می‌شود که بسیار بزرگ‌تر از انتظارات طبقاتی اوست. زن به تدریج به توطئه‌ای در عمارت پی می‌برد اما آن را به عنوان بخشی از یک پارانویای زنانه و یک توهم شخصی، درونی می‌کند و آهسته آهسته تا مرز فروپاشی روانی پیش می‌رود. اما در نهایت به واسطه‌ی توضیحات روشنگرانه‌ی یک مرد دیگر(مردی جز شوهرش) همه‌ی آن خیال‌ورزی‌های پارانویید را با یک واقعیت بیرونی (حقیقت توطئه) تعویض می‌کند. در این الگو، زن تنها زمانی به خودآگاهی می‌رسد و می‌تواند دوباره به جهان بیرون بازگردد که تلاش مرد برای قانع کردن او به ثمر برسد.

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/on-alain-resnais/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.3K viewsedited  14:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-12 14:06:29 □‍ شانتال آکرمن و تبارشناسی فمینیسم
محمد عبادی‌فر

باتلر در کتاب آشفتگی جنسیتی، فمینیسم و سوژه‌ی آن یعنی زنان را به چالش می‌کشد چون بر این باور است که اساساًُ فمینیسم سوژه‌ای (زنان) را پیش‌‌فرض می‌گیرد که از پیش توسط ساختار قدرت درون شبکه‌ی مردسالاری و ماتریس دگرجنس‌گرایی تولید شده است. گفتمان از دید فوکو در تحلیل نهایی از طریق فرآیند طرد و ممنوعیت، سوژه را تولید می‌کند. این بدین معناست سوژه‌ی زنان که بنیاد و پیش‌فرض اصلی فمینیسم است از قبل به‌مثابه سوژه تولید شده است و به همین دلیل بازنمایی آن توسط فمینیسم کاری نمی‌کند جز بازتولید همان ساختار قدرت. به عبارت دیگر، فمینیسم که قصد دارد با پیش‌فرض گرفتن زنان به عنوان سوژه‌ خود به بازنمایی متفاوت آن خارج از گفتمان سلسله‌مراتبی و ازپیش‌موجودِ جنسیت دست بزند، به طرز تراژیکی در همان ساختار گرفتار می‌شود. به همین دلیل است که باتلر می‌پرسد: «آیا ساختار دسته‌بندی زنان به منزله‌ی سوژه‌ای از درون منطقی و با ثبات (با حذف تمامی تفاوت‌های بین زنان)، نتیجه‌ی تنظیم روابط جنسی نیست؟ آیا چنین تنظیمی دقیقا بر خلاف اهداف فمینیستی نیست؛ فمینیسمی که رهایی‌بخشی زنان هسته‌ی بنیادین آن است؟» باتلر ضمن تردید در به‌کارگیری واژه‌ی فمینیسم در ادامه اما می‌گوید ردیابی عملکردهای سیاسی که سوژه‌ی قانونی فمینیسم را تولید و پنهان می‌سازند دقیقاً وظیفه‌ی تبارشناسی فمینیستی است. اینجاست که باتلر عقیده دارد، فمینیسم باید با تمامی ابزارهای سلطه و اشکال مختلف قدرت مبارزه کند؛ یعنی مسئله‌ی فمینیسم تنها برانداختن روابط سلطه‌ی مبتنی بر جنسیت نیست بلکه تمامی اشکال ستم است.

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/chantal-akerman/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
222 viewsedited  11:06
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 10:32:50 □‍ فرزندان انقلاب
تروفو و چهارصد ضربه
دیوید ملویل
ترجمه‌ی برنا حدیقی

در نخستین صحنه‌های چهارصد ضربه (۱۹۵۹) ساخته‌ی فرانسوا تروفو، معلمی مضطرب در تلاش است تا کلاسی از پسرهای سرکش را به کنترل خود درآورد؛ تلاشی که با شکست همراه است. معلم که از صدای صوت و جیغ، دیوارنوشته‌های روی دیوار و تصاویری از زن‌های برهنه که از میزی به میزی دیگر دست به دست می‌شوند به ستوه آمده با خشم بر سر دانش‌آموزانش فریاد می‌زند: «فرانسه ده سال بعد به چه حالی در خواهد آمد؟» این جمله، یکی از جملات پیش‌گویانه‌ی درخشان در تاریخ سینماست. تقریباً یک دهه پس از فیلم‌برداری این صحنه، فرانسه در چنگ عظیم‌ترین طغیان سیاسی و اجتماعی از زمان آزادی در انتهای جنگ جهانی دوم گرفتار آمده بود. در می ۱۹۶۸، دانش‌آموزان شورشی پا به خیابان گذاشته و خواستار تغییر هرچه در اجتماع وجود داشت بودند. بخش زیادی از آن‌ها، فرزندان ناامید و بی‌میل بورژوازی بودند – فرزندانی که کودکی‌شان به وضوح در این فیلم به تصویر کشیده شده است.

با تماشای چهارصد ضربه در حال حاضر، دشوار است به این نکته نیندیشیم که وقایع می ۶۸، از همان کلاسی که ۱۰ سال پیش از آن، در فیلم به نمایش درآمده آغاز شد. بر خلاف برای مثال رمانی از چارلز دیکنز، پسران فیلم تروفو، دچار سوءتغزیه و الزاماً از نظر مادی محروم نیستند. بلکه، سوژه‌های نظم پایدار و بی‌روحی هستند که برای تبدیل کردن آن‌ها به شهروندان نمونه‌ی جامعه‌ای که توان فهمش را ندارند (و آرزوی چنین چیزی را هم ندارند) طراحی شده است. قهرمان فیلم، آنتوان دوانل ۱۳ ساله (که ژان پیر لئو نقش آن را ایفا می‌کند)، به هیچ وجه صرفاً کودکی که دست به شورش می‌زند نیست. بلکه به یک معنی سپر بلاست؛ کودکی که طغیان‌اش مهار و مجازات می‌شود. این امر او را مجبور می‌کند به کنش‌هایی جدی‌تر برای مقاومت روی آورد و در نهایت او را به پروازی همه‌جانبه سوق می‌دهد. همان‌طور که آرلین کروچه درباره نمایش موفقیت‌آمیز فیلم در آمریکا نوشت: «چهارصد ضربه فیلمی درباره‌ی آزادی است.»

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/newwave-truffaut/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.2K viewsedited  07:32
باز کردن / نظر دهید
2021-09-29 20:28:21 □‍ کوجی واکاماتسو: رابطه‌ی جنسی، سیاستِ بیست‌وچهار بار در ثانیه
فردریک سنت هیلار
ترجمه‌ی معین رسولی

کوجی واکاماتسو اغلب به‌عنوان پدرخوانده‌ی پینکو(صورتی) که یک ژانر سینمای اروتیک است، قلمداد شده و از اواخر دهه‌ی ۶۰ تا دهه‌ی ۹۰ در ژاپن رونق داشته است. واکاماتسو، جوان زندانی و زورگیر سابق یاکوزا، تولید آثار خود را از اواسط دهه‌ی ۶۰ -به تعداد حیرت‌انگیز بیش از ۲۰ فیلم در سه سال- آغاز کرد، زمانی که مفهوم ژانر هنوز دچار سوءتعریف بود و پیش از آنکه استودیوهای بزرگ به آن متوسل شوند تا بخت شکست‌خورده‌ی خود را در دهه‌ی ۷۰ وارونه کنند. آثار واکاماتسو از جهات مختلفی از سایر فیلم‌های آن دوره متمایز بود. فیلم‌های او نه‌تنها به سبب تجربه‌گرایی بی‌انتهایشان در فرم که به‌دلیل محتوای کاملاً سیاسی آن‌ها نیز به راحتی قابل تشخیص است. دهه‌ی ۶۰ برای ژاپن دوره‌ای پرحادثه با اعتراضات گسترده علیه حضور نظامی آمریکا و ظهور نسل جدید متأثر از ارزش‌های آمریکایی و«معجزه‌ی اقتصادی» پس از جنگ بود. بیشتر این محتوای سیاسی که اغلب با انتقاد از جامعه‌ی ژاپن همراه است، از طریق طغیان امیال جنسی در فیلم‌ها منتقل می‌شود. انتقادهای شدید از ژاپن گاهی اوقات به صحنه‌هایی منتهی می‌گردد که تجاوز و خشونت جنسی در آن‌ها به‌عنوان استعاره‌ای برای همه چیز -از حضور نظامی آمریکا گرفته تا محدودیت‌های ظالمانه‌ی جامعه- مورد استفاده قرار می‌گیرند.

می‌توان از لحظه‌های زن‌ستیزِ محض در آثار او صرف‌نظر کرد، هر چند که این در نهایت به معنای نادیده گرفتن نقد سیاسی واقعی و قدرتمندی که محتوای فیلم‌ها را تشکیل می‌دهد، نیست. در هر حال هدف از این مقاله «رستگار کردن» فیلم‌های واکاماتسو نیست، بلکه روشن کردن مسئله از طریق درک دقیق زمینه‌ی سیاسی-اجتماعی‌ای‌ست که فیلم‌ها در آن ساخته شده‌اند. و همچنین اشاراتی به تحلیل فرمالیستی، (هم‌چنان) انقلابی، حیاتی و ماهیت تجاوزکارانه‌ی آثار واکاماتسو.

این فیلم‌ها مخالفان خود را داشتند، مشهورترین آن‌ها دانالد ریچی بود که استدلال می‌کرد واکاماتسو «درام روانی جنسی شرم‌آور» ساخته و نوئل بورچ به طرز مرموزی فرانسوی‌ها را ترغیب کرد تا «عمق بزرگ سینمایی» را در فرشتگان بی‌عصمت‌شده (۱۹۶۷) واکاماتسو ببینند. ریچی ادامه می‌دهد: «برای هیچ‌کس دلیل ساختن آن اثر غیر سینمایی توضیح داده نمی‌شود. بنابراین با کوجی طوری رفتار می‌شود که گویی آشغال‌هایش چیز مهمی هستند.»

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/wakamatsu/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.5K viewsedited  17:28
باز کردن / نظر دهید
2021-09-25 22:28:39 □‍ فروپاشی نیک لند ترجمه‌ی سروش سیدی، رامین اعلایی [[]] داستان چنین است: زمین توسط تکینگی تکنوکاپیتال تسخیر شده در زمانی که عقلانی‌سازی رنسانسی و هدایت اقیانوسی آماده‌ی حرکت به سوی کالایی‌سازی هستند. برهمکنش تکنوکاپیتال که به شکلی لوجستیکی در حال شتاب‌گرفتن…
926 viewsedited  19:28
باز کردن / نظر دهید
2021-09-25 20:40:07 □‍ فروپاشی
نیک لند
ترجمه‌ی سروش سیدی، رامین اعلایی

[[]] داستان چنین است: زمین توسط تکینگی تکنوکاپیتال تسخیر شده در زمانی که عقلانی‌سازی رنسانسی و هدایت اقیانوسی آماده‌ی حرکت به سوی کالایی‌سازی هستند. برهمکنش تکنوکاپیتال که به شکلی لوجستیکی در حال شتاب‌گرفتن است، نظم اجتماعی را در قالب گریزی ماشینی که خود را پیچیده‌تر می‌کند، درهم‌می‌شکند. همزمان که بازارها یاد می‌گیرند هوش را تولید کنند، سیاست پارانویا را مدرنیزه کرده و به سطح بالاتری برمی‌کشد و می‌کوشد مسلط شود.

شمار تلفات از خلال یک سلسله جنگ‌های سیاره‌ای رو به افزایش است. تجارت سیاره‌ای نوظهور امپراطوری مقدس رم، نظام قاره‌ای ناپلئونی، رایش دوم و سوم، و بین‌الملل شوروی را به کثافت می‌کشد، و از طریق فشرده‌کردن مراحل، بی‌نظمی جهانی را افزایش می‌دهد. مقررات‌زدایی و دولت در رقابتی تسلیحاتی با یکدیگر به جانب فضای سایبر می‌شتابند.

در زمانی که مهندسی نرم از مخفیگاهش بیرون می‌زند و سراغ شما می‌آید، امنیت انسان به جانب بحران می‌شتابد. شبیه‌سازی، انتقال افقی داده‌های ژنتیکی، تکثیر عرضی، و سایبروتیک (Cyberotics)، در میان بازگشتی به جانب س.ک.س باکتریایی، هجوم می‌آورند.

چین نو از آینده فرامی‌رسد.

مواد مخدر ابرترکیبی وارد جادوی دیجیتال می‌شوند.

واپس-مرض.

نانواسپاسم.

[[]] آن‌سوی داوری خداوند. فروپاشی: سندروم سیاره‌ای چین، انحلال بیوسفر در قالب تکنوسفر، بحران حدسی و نابودگر مسکن، فراویروس، و انقلاب پالوده از هر اسکاتولوژی مسیحی-سوسیالیستی (تا نهایت، تا هسته‌ی امنیت درهم‌شکسته‌اش). فروپاشی هدفش این است که تلویزیون شما را ببلعد، حساب بانکی شما را آلوده کند، و داده‌های امنیتی را از میتوکندری شما هک کند و بدزدد...

ادامه‌ی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/meltdown/

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.7K viewsedited  17:40
باز کردن / نظر دهید