Get Mystery Box with random crypto!

apparatus_channel

لوگوی کانال تلگرام apparatus_channel — apparatus_channel A
لوگوی کانال تلگرام apparatus_channel — apparatus_channel
آدرس کانال: @apparatus_channel
دسته بندی ها: حقایق
زبان: فارسی
مشترکین: 250
توضیحات از کانال

متاسفانه کانال قبلی آپاراتوس را از دست دادیم. از این پس با این کانال همراهمان باشید، و برای ارسال متن یا ارتباط با ما به آی‌دی زیر پیام دهید
t.me/Apparatuss_s

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2022-02-16 21:13:32 □‍ تمرین‌های شیزوکاوانه
چند کوته‌نوشت درباره‌ی خوراک‌شناسی، هنر خام، سفالینه و بدن‌های دیونیسوس
الن اس. وایس
ترجمه‌ی پویا غلامی

...هیولاها، شگفتی‌ها، راز، مرض، ماخولیا

انحراف. امر هیولایی به یک اصل فعال تجسم می‌بخشد، یک اصل که همه‌ی مقولات را برهم می‌زند.
غرابت. منطق هیولاها منطق امور جزئی، و نه ذات‌ها است.
فاجعه. هیولاها پلاستیسیته‌ی تخیل و بلواهای گوشت را عیان می‌سازند.
والایش‌زدایی. نسبت امر شکل‌نیافته به امر والا، معادل است با نسبتِ امر ازشکل‌افتاده به هیولاها.
گذرایی. در خودمحورترین فانتاسم‌های ما برخی هیولاها برای لحظه‌ای وجود دارند.
بی‌شکلی. تجزیه و فساد، تقدیرِ هیولایی ما را برمی‌سازند.
گروتسک. هیولاها ناتمامیِ مادی، ابهامِ مقوله‌ای، و بی‌ثباتیِ متافیزیکی را عیان می‌سازند.
چندرگه‌بودن. هیولاها از امتزاج و درهم‌رویِ مقولاتِ هستی‌شناختی منتج می‌شوند.
یکّه‌گی. عرصه‌ی زیباشناختی بدون هرگونه امر پیشینیِ تنظیم‌کننده وجود دارد.
لولا. یک هیولا به خاطر شوکی که تولید می‌کند به یاد سپرده خواهد شد، شوکی که همه‌ی زنجیره‌های تداعی را درهم می‌شکند.
کَدیش [تقدیس]. نظرگاهِ مردگان حیطه‌ی مرگ‌یادیِ ناگزیر را پی می‌ریزد.
بازیگوش. در آزمایشگاهِ روانیِ تخیّل، هیولاها منبع اصلیِ خلاقیت‌اند.
جهش. تحت شرایطی خاص، هیولاها طبقات کاملی از هستندگان را پدید می‌آورند.
شبانه. خفتنِ یک‌سوم زندگی‌های‌مان، همان علتی است که هیولا را پس می‌اندازد...
‌[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
662 viewsedited  18:13
باز کردن / نظر دهید
2022-02-13 21:37:12 □‍ هویت‌یابی و میل: لکان و آلتوسر در برابر دلوز و گتاری
کیت واتسون
ترجمه‌ی معین رسولی

این مقاله درباب شکل‌گیری هویت آکادمیک و علمی از طریق تحلیلی مشروح، واپس‌نگرانه و اتونوگرافیک است. در این مقاله با روشی تجربی شروع به بررسی فرآیند درک آشکار هویت و به‌خصوص، درک میل که درون آن تنیده شده، می‌پردازم. چرا که بدون میل، هویتی وجود ندارد و این هم خود جای بحث دارد. من تحلیلم را با دو خط فکریِ مرتبط با میل پی می‌گیرم. نخست، با استفاده از تصور منفی‌نگرانه از میل به مثابه‌ی فقدان در اندیشه‌ی ژاک لکان. و دوم، سیر تفکر برگرفته از تأثیر ژیل دلوز و فیلیکس گتاری که میل را به مثابه‌ی کثرت، یک جریان مثبت می‌داند. در نگاه اول ممکن است چنین ایده‌پردازی‌هایی در تضاد با هم به نظر برسند اما آیا غیر از این نیز می‌توانند باشند؟ پرسشی که من به آن رسیدم این است که تا چه حد این ایده‌پردازی متفاوت از ایده می‌تواند قیاس‌ناپذیر یا گنگ باشد یا آیا ممکن است بتوان میان میل هم به‌عنوان یک فقدان و هم به‌مثابه‌ی یک کثرت به توافق رسید؟

با رسیدن به این تنگنا به اسلاوی ژیژک رجوع می‌کنم که می‌گوید:

به‌عنوان کسی که به لکان فقید همواره وفادار بوده است، جستجوی ناامیدانه‌ی یافتن راهی برای رسیدن به درکی از فرمولاسیون آنتی‌ادیپ/هزارفلات دلوز و گتاری، در واقع تلاش خودِ لکان برای رسیدن به توافقی با دلوز و گتاری را نمایان می‌کند.

رویارویی ژیژک با این دو مبحث ناسازگار، انگیزه‌ی لازم برای کاوش در مسئله را برای او فراهم می‌کند و مرا قادر می‌سازد تا دست‌کم به درکی از پرسش طرح‌شده برسم: اگر شناخت هویت یا هویت‌یابی همواره روندی ذاتاً ناپایدار است که درون فضایی که من آن را فضای روایت می‌نامم مستقر است، چگونه بسیج کردن میلی که میان فقدان و کثرت در نوسان است، امکان ظهور دوباره‌ی یک مفهوم‌سازی زاینده از فرآیندهای هویت‌یابی و شناخت هویت را فراهم می‌کند؟...
‌[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.3K viewsedited  18:37
باز کردن / نظر دهید
2022-02-09 22:46:17 ‍در آغاز، وب‌سایت آپاراتوس را با این هدف کوچک تأسیس کردیم که محلی خودمانی برای نشر نوشته‌های قدیم و جدید گروه کوچک خودمان باشد. صفحه‌‌ی اینستاگرام وب‌سایت را هم صرفاً برای باخبر کردن دوستان مشتاق و نسبتاً آشنا ساختیم. می‌دانستیم که اینستاگرام عمدتاً یا فضای بیزینس‌‌‌های بازاری برای معرفی کالاهای خانگی و کارگاهی است یا بیزینس‌های معنوی با جملات قصار و فرهنگی‌بازی‌های عوامانه‌. البته کماکان هم این فضا چنین است و البته مشکلی هم نیست. به هر حال هر جامعه‌ای به چیزهای مختلفی احتیاج دارد.
اما تا آنجا که به کار ما مربوط بود، به تدریج با گسترش وب‌سایت، و مهم‌تر از آن، با بازخوردهای پرشماری که گرفتیم، دلگرم شدیم و احساس کردیم می‌توانیم جمعی بزرگ‌تر باشیم. به مرور از دور و نزدیک نوشته‌ها و ترجمه‌هایی به دستمان رسید که با آن‌ها سر ذوق می‌آمدیم. و حالا این امید را در دل داریم که با قلمروزداییِ این فضا به جمعی بزرگ‌تر و بزرگ‌تر تبدیل شویم. جمعی شامل ما و همه‌ی آنهایی که هنوز نمی‌شناسیم اما در آرزوی «ما» شدن با آن‌هاییم.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم با این فراخوان از نویسندگان و مترجمان و هنرمندانی که مایل به انتشار آثارشان در آپاراتوس هستند، دعوت کنیم تا متن‌هایشان را برایمان ارسال کنند. علاقه‌ی ما در حدود فلسفه، هنر، ادبیات و سینما است و هیچ شرط خاصی در موضوع آثار وجود ندارد، البته طبیعی است که نگاهی گذرا به سایت نشان می‌دهد که بیشتر به چه موضوع‌هایی و در چه فرم‌هایی علاقمندیم.
برای ارسال آثار می‌توانید یا از گزینه‌ی پیام مستقیم در صفحه‌ی اینستاگرام آپاراتوس استفاده کنید و یا با این اکانت در تلگرام در ارتباط باشید...
[ Contact ]
208 viewsedited  19:46
باز کردن / نظر دهید
2022-02-07 18:31:40 ‍□ قواعد انضمامی و ماشین‌های انتزاعی
فلات آخر «هزار فلات»
ژیل دلوز، فلیکس گتاری
ترجمه‌ی سروش سیدی

لایه‌ها پدیدارهای ضخامت‌ساز روی بدن زمین هستند، پدیدارهایی همزمان مولکولی و مولی: انباشت‌ها، انعقاد، رسوب، تاخوردگی. لایه‌ها کمربندها، انبرها یا مفصل‌بندی‌ها هستند: به شکل مختصر و به صورت سنتی، سه لایه را تفکیک می‌کنیم: فیزیکی‌شیمیایی، ارگانیک و آنتروپومورفیک («یا آلوپلاستیک»). هر لایه، هر مفصل‌بندی، محتوی حوزه‌های رمزگذاری‌شده و جوهرهای شکل‌یافته است. شکل‌ها [صورت‌ها] و جواهر، رمزگان‌ها و حوزه‌ها واقعاً منفک نیستند. بلکه عناصر انتزاعی هر مفصل‌بندی هستند.

یک لایه آشکارا صور و جواهر مختلفی را عرضه می‌کند، رمزگان‌ها و حوزه‌های متنوع. در نتیجه هم واجد سنخ‌های صوری و متفاوت سازماندهی است و هم حالات جوهرین بسط و گسترش، که لایه را به زیرلایه‌ها و پس‌لایه‌ها تقسیم می‌کند، مثلاً تقسیمات لایه‌ی ارگانیک. زیرلایه‌ها و پس‌لایه‌هایی که تقسیمات فرعی در یک لایه ایجاد می‌کنند خودشان لایه تلقی می‌شوند (در نتیجه فهرست هرگز کامل نیست). یک لایه‌ی خاص واجد نوعی وحدت ترکیب است علی‌رغم تنوع سازمان و بسط خود. وحدت ترکیب ناظر است به ویژگی‌های صوری مشترک بین تمام صور یا رمزگان‌های یک لایه، و نیز مشترک بین عناصر جوهرین، مواد مشترک در تمام جواهر یا حوزه‌های لایه...
‌[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
958 viewsedited  15:31
باز کردن / نظر دهید
2022-02-05 10:14:40 ‍□ شهر بی‌‌نام
اچ. پی. لاوکرفت
ترجمه‌ی محمدهادی فروزش‌نیا

چون به نزدیکی شهر بی‌‌نام رسیدم، دانستم که شهری است نفرین ‌شده. در وادی تفتیده و ترسناکی به زیر نور ماه در سفر بودم که از دور دیدمش که همچون اعضای جسدی که از گوری بی‌‌سنگ بیرون بزند، مرموزانه بر فراز تپه‌‌ها خودنمایی می‌‌کرد. وحشت می‌‌‌بارید از سنگ‌‌های فرسوده‌‌ی این بازمانده‌‌ی سالخورده‌‌ی سیل، این نیای کهن‌‌ترین هِرَم؛ و هاله‌‌ای نامرئی مرا پس زد و عقبم راند از اسرار دیرین و نامیمونی که هیچ‌‌کس نباید دید، و هیچ‌‌کس را یارای دیدنش نبوده است.

در جایی دوردست در صحرای عربستان، شهر بی‌‌نام واقع است، رو به زوال و از هم گسیخته، دیوارهای کوتاهش کمابیش مخفی به زیر غبار سالیانِ بی‌‌شمار. باید برجا بوده باشد پیش از آنکه نخستین سنگ‌‌های ممفیس را بر هم بچینند و زمانی که خشت‌‌های بابل هنوز ناپخته بوده‌‌اند. هیچ افسانه‌‌ای را قدمت آن‌‌قدر نیست که از نامش بگوید یا رونقش را به یاد داشته باشد؛ اما در پچپچه‌‌های گرد آتش و در زمزمه‌‌های پیرزنانِ خیمه‌‌های شیوخ صحرا چنین می‌گویند که تمامی قبایل از این شهر اجتناب می‌‌کنند بی‌‌آنکه به‌‌درستی بدانند از چه روی. در باب همین شهر بود که عبدل الحضرد شاعر مجنون، شبی پیش از آنکه این بیت نامفهوم را بسراید خواب دیده بود:

مرده نیست آنکه بتواند الی‌الأبد بیارامد
و از پی اعصاری غریب، مرگ نیز بمیرد...
‌[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
191 viewsedited  07:14
باز کردن / نظر دهید
2022-02-02 11:01:26 ‍□ مارینا آبراموویچ و سوژه‌‌ی برخاسته از مرگ
محمد عبادی‌فر

پرفورمنس‌های اعتراضی زنان علیه سلطه‌ی امر مردانه عمدتاً جنبه‌ی تنانه دارد، یعنی «بدن» در مرکز ثقل رویداد قرار می‌گیرد. ماهیت بسیاری از این پرفورمنس‌ها به گونه‌ای است که بدن به صورت نمایشی و در برابر عموم در معرض حذف و یا رنج قرار می‌گیرد. اگرچه ممکن است این اجراها که البته ماهیتی اعتراضی دارند، نمایشی به نظر برسند (نمایشی در دیگری بزرگ یا همان ساحت اجتماعی)، اما حرف‌های مهمی برای گفتن دارند، حرف‌هایی که ما را به فراسوی اجرا و به درون نظم اجتماعی روزمره می‌کشاند، نظمی که پایه و اساس آن مبتنی بر سرکوب بدن زن است.

پیامد اکید سلطه‌ی امر مردانه، «زن‌کشی» است. زنان به دلایل علی کاملاً ساده و پیش‌افتاده در جهان مردانه کشته می‌شوند و این امر نه تنها برای زنان بلکه برای تمامی انسان‌هایی که جایگاهی در ساحت نمادین ندارند، صدق می‌کند. کارگران در جهان سرمایه‌دارانه به راحتی کشته می‌شوند، جنسیت‌های غیردگرجنس‌گرایانه به سادگی هر چه تمام‌تر در جهان مبتنی بر سلطه‌ی ماتریس دگرجنس‌گرایانه کشته می‌شوند، نژادهای غیر سفیدپوست توسط نژادپرستان کشته می‌شوند و می‌توان این چرخه را همین طور ادامه داد. این نوشته بیشتر روی مسئله‌ی زنان متمرکز است و البته هدف‌ بررسی این نیست که چرا «زنان توسط مردان کشته می‌شوند» بلکه این است: «چرا زنان برای مقابله با سلطه‌ی امر مردانه خود را می‌کشند». در این راستا تلاش می‌شود از خلال تمرکز روی پرفورمنس ریتم صفر، پرفورمنسی که جنجال‌برانگیزترین و در عین حال خطرناک‌ترین اجرای مارینا آبراموویچ به شمار می‌رود، این پرسش دشوار مورد بررسی قرار گیرد و پاسخی هرچند ابتدایی به آن ارائه شود...
[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
411 viewsedited  08:01
باز کردن / نظر دهید
2022-01-30 21:58:13 ‍□ بازشتابگرایی
نیک لند
ترجمه‌ی رامین اعلایی

مقدمه‌ی ترجمه:
مقاله‌ی کوتاه بازشتاب‌گرایی پس از روشنگری تاریک ‌ــ‌که عملاً در توجیه مواضع راست‌گرایی آلترناتیو نگاشته شده‌ــ آشکارترین واکنش نیک لند در مقام فیلسوف به همه‌ی کسانی است که روشنگری تاریک یا جنبش ارتجاع نو را شاخه‌ی فنی و نظری راست‌گرایی افراطی می‌پندارند. لند احتمالاً جنجالی‌ترین شخصیتی است که طی پنج دهه‌ی گذشته از دل فرهنگ پوسیده‌ی فلسفه‌ی انگلیسی برخاسته است. این فیلسوف سال‌هاست می‌کوشد خود را از جرگه‌ی متفکران مرتد معرفی کند ‌ــ‌شوپنهاور، نیچه، باتای‌ــ که آکادمی را به سخره می‌گرفتند و فلسفه را همچون دستاویز و ابزاری برای تشدید معما به کار می‌بستند تا بتوانند وجود را متحول کنند. حمله‌ی کوبنده‌ی او به تثلیث مقدسِ فلسفه‌ی قاره‌ای ــ‌پدیدارشناسی، واسازی، نظریه‌ی انتقادی‌ــ به دشمنیِ همکاران سنتی‌اش با او منجر شد: از سویی اومانیسم‌ستیزیِ زهرآگین او خشم محافظه‌کاران انسان‌دوست را برانگیخت و از سوی دیگر حمله‌اش به نقد نهادی مایه‌ی رسوایی او نزد چپ آکادمیک شد؛ به‌ویژه، اینکه لند ستیزه‌جویانه به استقبال این کفرگویی جامعه‌ستیز رفته که می‌خواهد «هرچه بیشتر روندهایی را که موجب فروپاشی میدان اجتماعی هستند بازاری کند» ــ‌یعنی شتاب‌بخشیدن، به‌جای نقد فروپاشی جامعه در سرمایه‌داری‌ــ مارکسیست‌ها را برآشفت.

درهرحال، او که هر گونه بلندپروازی آکادمیک را یکسره رها کرده بود، درنهایت، مشتاقانه بهای بی‌پروایی خود را پرداخت، هم به‌لحاظ شخصی و هم به‌لحاظ حرفه‌ای. به‌قول رابین مکی، حواری سابق لند، با توجه به سوگیری‌های ضددموکراتیک، ضدبرابری‌طلبی و ارتجاعی فلسفه‌ی لند ــ‌که به‌مدد کانت، نیچه، دلوز-گتاری، و ترکیب آن‌ها با منابعی ناهمگن همچون شطحیاتِ آلیستر کراولی، لاوکرفت، و کرتیس یاروین‌ به‌دست آمده‌ــ پیشاپیش معلوم بود که فاشیسم، یا سویه‌هایی از آن، مقصد نهاییِ فلسفه‌ی آشفته و نامعمارانه‌ی او خواهد بود. هرچند که لند قبلاً در روشنگری تاریک ‌ــ‌این متن مانیفست‌گشته‌ی راست‌گراییِ آلترناتیو‌ــ نسبت فلسفه‌ی متأخرِ خود را با فاشیسم رد کرده بود. او مشخصاً در واکنش به بنجامین نویس، که شتاب‌گرایی دست‌راستیِ او را با تیتر «شتاب سرمایه‌داری به نقطه‌ی فاشیستی» کوبیده بود، فاشیسم را نوعی جنبش توده‌‎ای ضدسرمایه‌داری خواند که با ایده‌ی او مبنی بر اینکه قدرت سرمایه‌داری باید به نیروی سازمان‌دهنده در جامعه تبدیل شود، منافات دارد. [ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
683 viewsedited  18:58
باز کردن / نظر دهید
2022-01-26 21:53:46 □‍ هدایت: افیون ترجمه و خلق خاطره‌ی ناممکن
صالح نجفی

والتر بنیامین در سال ۱۹۲۹، در مقاله‌ی سوررئالیسم می‌کوشد تجربه‌ی اکل حشیش یا کشیدن تریاک و مصرف دیگر مواد مخدر را وسیله‌ای برای راه‌یابی به عرصه‌ای معرفی کند که آن را «اشراق دنیوی» می‌خواند و بدین‌سان پای در قلمرو سنتی بگذارد که مخدرشناسان ادبی، از بودلر تا هرمان هسه، بدان تعلق دارند. بنیامین تأملات خود را در باب مواد مخدر در چارچوب کوشش مادام‌العمرش برای بسط مفهوم تجربه و غلبه بر «فقر تجربه»، صورت اصلی فقر در جهان مدرن به‌ویژه پس از جنگ اول، پیش برد. به اعتقاد او، تأثیر مواد مخدر می‌تواند زمان و مکان را جداناشدنی سازد. تجربه‌ها بدین‌سان چندلایه و پرطنین می‌شوند: ما در بیش از یک سطح زمان سکنی داریم. بنیامین فرق می‌گذارد بین «پرشورترین تحقیق درباره‌ی سرخوشی ناشی از حشیش» و «اشراق دنیویِ تفکر درباره‌ی این سرخوشی». او از illuminati، اهل اشراق یا روشن‌ضمیران، سخن می‌گوید: «خواننده، متفکر، شخصی که انتظار می‌کشد، فلانور» ــ اینان انواع گونه‌گون اهل اشراق دنیوی‌اند، درست همان‌طورکه افیون‌خوار، رؤیابین، و شخص سرخوش (the ecstatic)، هرچند دسته‌ی اول، به باور او، دنیوی‌ترند. مصرف مواد مخدر، از این منظر، تلاشی است برای گشودن فضایی جهت تجربه‌ی اشراق دنیوی و نوشتن مهم‌ترین ابزار برای ثبت آن تجربه. این پیوند مدرن میان نوشتن و افیون در جوامعی که مدرنتیه را از طریق غیاب آن و طی فرایندهای مدرنیزاسیون تجربه می‌کنند لاجرم از راه ترجمه حاصل می‌آید. ترجمه، از این منظر، همواره در حد فاصل یا ملتقای اشراق دینی و دنیوی روی می‌دهد. متنی که ترجمه می‌شود ناگزیر خصلتی چون متن‌های مقدس برای مترجم می‌یابد هرچند فرایند ترجمه به شیوه‌های گوناگون و در سطح‌های مختلف از متن مبدأ حرمت‌زدایی می‌کند: مترجم که جایگاهش به تعبیری از تلفیق هر چهار تمثال اشراق دنیوی مورد نظر بنیامین قوام می‌پذیرد در همان حال درگیر تجربه‌ی رؤیابینی و سرخوشی ناشی از افیون است. صادق هدایت در تاریخ ادبیات فارسی جامعِ همه‌ی تمثال‌های مذکور است: هدایت هم خواننده است و مترجم، هم متفکر است و رؤیابین، هم شخص سرخوشی است که انتظار می‌کشد، مدام پرسه می‌زند، در متن-خیابان‌های غربی…
[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.0K viewsedited  18:53
باز کردن / نظر دهید
2022-01-22 21:50:19 □‍ راهنمای خواندن «هزار فلات» دلوز و گتاری
فصل اول: زمینه‌ی هزار فلات
یوجین هالند
ترجمه‌ی میلاد روشنی پایان

مقدمه‌ی ترجمه: سال‌ها پیش وقتی مشغول خواندن کتاب نفس‌گیر و گیج‌کننده‌ی هزار فلاتِ دلوز و گتاری بودم، به دنبال راهنمایی می‌گشتم تا خواندن کتاب را آسان‌تر کند. و بالاخره کتاب تسلی‌بخش پروفسور یوجین هالند را یافتم. یوجین هالند که از مهم‌ترین دلوزشناسان معاصر است با دانش عمیق و بیان شیوای خود کار خواندن را بیشتر از آن‌چیزی که گمان می‌کردم، آسان کرد. و مهم‌تر اینکه، در طول خواندن کتاب با آغوش صمیمانه و فروتنی فیلسوفانه‌اش به پرسش‌هایی که ایمیل می‌کردم، جواب می‌داد، و هنوز هم راهنمایی مطمئن و بی‌دریغ برای پرسش‌هایم است.

همان سال‌ها تصمیم گرفتم کتاب یاری‌بخش‌اش را به فارسی ترجمه و منتشر کنم که به دلایلی به تعویق افتاد. حالا قصد دارم این‌ کار عقب‌افتاده را تکمیل کنم، اما این‌بار با وجود سایت آپاراتوس از انتشار آن به شکل کاغذی منصرف شدم و قصد دارم ترجمه‌ی فارسی کتاب را فعلاً به شکل بخش‌‌بخش در سایت بگذارم و امیدوارم در نهایت آن را یکجا، در قالب پی‌دی‌اف، در سایت منتشر کنیم تا همانطور که من به رایگان این کتاب را دانلود کردم و خواندم، برای شما هم رایگان باشد. [ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
882 viewsedited  18:50
باز کردن / نظر دهید
2022-01-20 21:05:33 □‍ هیهال
با نگاهی به دوزخِ دانته
تجربه‌ای از محمد فرهادنیا

سرهمبندی دوزخ در هیهال ژرفنایی تودرتو و پرپیچ‌وخم است که زائر نگون‌بخت را به سفری در سرگردانی سوق می‌دهد. او در هیأت یک حیوان ــ‌که مسیر خود را با بو کشیدن پیدا می‌کند و تاریکی کیهانی را می‌پیماید و پیش می‌رود‌ــ اشباح شبانه‌ی برهوت را می‌بلعد و به درون شب می‌خزد. ناانسانی که واریاسیونی از انسان مدرن سرگشته را در دوزخ به نمایش می‌گذارد. موجودی که در «دوزخ» پرسه می‌زند تا اگر بتواند آن را شخصاً تجربه کند، فیگوری شبیه به پرسه‌زن بودلر، که خود را در سیالیت لحظه‌ی حال غوطه‌ور می‌کند تا بهترین کیفیت‌های دوران مدرن را بازنمایی کند. با این تفاوت که پرسه‌زنِ بودلر واجدِ گونه‌ای از ادراک است که توسط جذابیت‌های بصری و فضایی یک شهر، پیوسته تحریک و تهییج می‌شود. این جذابیت‌ها در واقع محرک اصلی پرسه‌زن‌اند؛ کسی که در پی غوطه‌ور ساختن خود در حسانیت جمعی فضاهای شهری‌ است، و در جستجوی آمیختن و ذوب­ شدن در «توده‌ی جمعی» و سیلان آشوب‌ها. همچنین در روند مشاهده‌ی مناظر شهری، پرسه‌زن مکرراً از تصاویر شهری همچون دوربین سینما فیلم می‌گیرد و در مقام یک تدوین­گر به مونتاژ شات‌های گرفته شده می‌پردازد. در مقابل پرسه‌زنِ بودلر موجود ناانسانی هیهال اما، واجد ادراکی مرکزگریز و از‌هم‌گسیخته‌ است که به‌واسطه‌ی آن بر ویران‌کردنِ هر آنچه پیش‌تر تجربه کرده، پای می‌فشارد، و در این بین البته هرگز فریفته‌ی جذابیت فضایی نمی‌شود. درواقع آنچه در نهایت ادراک ناانسانی این موجود را تحریک می‌کند نه جذابیت‌های فضایی مناظری که می‌بیند، که هول رویارویی با دیوها است....

دومین فیلم از مجموعه‌کولاژ محمد فرهادنیا را در آپاراتوس ببینید.

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta
1.3K viewsedited  18:05
باز کردن / نظر دهید