Get Mystery Box with random crypto!

کافه روانشناسی

لوگوی کانال تلگرام caferavanshenasi — کافه روانشناسی ک
لوگوی کانال تلگرام caferavanshenasi — کافه روانشناسی
آدرس کانال: @caferavanshenasi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 50.57K
توضیحات از کانال

از کتاب‌های روانشناسی می‌خوانیم
@ads_cafe :(آگهی)راه ارتباطی

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2023-10-29 16:30:13 در نهایت، نمی‌توان روان‌درمانی را با خواندن کتاب، کار با رایانه، دیدن فیلم، یا شرکت در دوره‌ای شامل مقررات وقت‌گیر و خشک اداری آموخت؛ باید آن را با نزدیک شدن به دیگران آموخت...

اسمیت به نقل از کتاب رویارویی در سوپرویژن
12.9K views13:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-25 13:30:00 فرو می‌نویسد: «گاهی اوقات فایده برخی تعبیرها به اندازه فایده سخنرانی مفصل یک فرد بزرگسال درباره عملکرد نظام هاضمه برای یک نوزاد است». این اظهار نظر در امتداد این پیشنهاد فروید (۱۹۱۰) است که: «تعبیر کردن معنای ناخودآگاه پیش از آنکه بیمار آماده باشد، همان اندازه بر نشانگان‌های بیماری اثرگذار است که توزیع فهرست انتخاب غذا در زمان قحطی بر گرسنگی افراد قحطی زده اثر دارد». علاوه بر این فرو گفته است: «برای بیرون آوردن خرگوش از کلاه، گوش‌های او باید در معرض دید یا حداقل قابل درک باشد».

سی سال پیش گرین (۱۹۷۴) نیز استعاره خودش درباره زمان‌بندی ارائه تعبیر را به کار برده است: «روانکاو نمی‌تواند شبیه به خرگوش بدود، در حالی که بیمار شبیه لاک‌پشت حرکت می‌کند.» اما فرو بر این جنبه از کارش (یعنی اهمیت کار با آنچه به صورت نیمه‌خودآگاه در دسترس است) تاکید نمی‌کند. برداشت من نیز این است که بسیاری از تعبیرهای فرو از طریق توجه معلق آزاد روانکاو نیز قابل دستیابی است.

فرد بوش
از کتاب خیال‌ورزی‌های روانکاو
ترجمه مجید حسین‌آبادی
12.6K views10:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-20 12:30:54 «انسانیت» ما یک «سازه» است: اگرچه انسانیت از همان ابتدا نوعی ویژگی بنیادین متمایز فرض شده است، رشد آن مستلزم مواجهه با محیطی است که بتواند در اختصاصی کردن و متمایز کردن آن از جهان طبیعی و نیز جهان ساختگی کمک‌کننده باشد، هرچند که به هر حال این محیط همیشه کم و بیش بخش‌های فعالی از موجودیت او خواهند بود. برای مثال، همیشه درک این موضوع آسان نیست که چگونه تعامل با محیط غیرانسانی بر انسان تاثیر می‌گذارد؛ هَرولد سِرلز این مطلب را در مطالعه مشهور خود این چنین شرح می‌دهد:

«متقاعد شده‌ام که فرایند بلوغ و پختگی دست در دست گسترش و غنای مفهوم ذهنی انسانیت حرکت می‌کند، آن هم تا جایی که این گسترش‌ها عملا شامل همه چیز بشوند؛ بیمار اسکیتسوفرنیک یا روان‌گسیخته یا هر شدیدا بیمار دیگری انسانیت خود را در قلمروی کاملا محدودی گسترش می‌دهد - یا دقیق‌تر اینکه او خود در قلمروی بسیار محدودی گرفتار شده است.»

این امر قطعا دفاعی در برابر رنج ناشی از برخورد با جهانی مهارناپذیر و آشفته است که ما به عنوان انسان و از همان دوران نوزادی به عنوان موجوداتی ناتوان در مقابل [دنیای] بیرون، مجبور به مواجهه با آن هستیم. در عین حال، این فرضیه که ما ممکن است به تجربه ناپخته‌ای پناه ببریم که به ما اجازه نمی‌دهد بین خودمان و بقیه دنیا تمایز قائل شویم آن هم براساس تجربه خویشتن خویشی همه‌توان و فراگیر ظاهرا مرتبط با نوعی فانتزی است که معطوف به مواجهه با وحشتی است که برخورد با واقعیت در ما ایجاد می‌کند.

لورِنا پرِتا
از کتاب بی‌رحمی چیزها
ترجمه توفان گرگانی و همکاران
12.8K views09:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-10 16:30:19 مفهوم خیال‌ورزی‌های روانکاو معانی متعددی دارد، از زمانی که شروع به بررسی مفاهیم روانکاوانه کردم (بوش، ۱۹۶۸) همواره با چنین پدیده‌ای مواجه بوده‌ام، حتی زمانی که به نظر می‌رسید یک مفهوم (نظیر: مقاومت، مداقه، انتقال متقابل و ...) به خوبی تعریف شده است در اغلب اوقات تعریف افراد مختلف از آن متفاوت بود و برداشت‌های متعددی از آن وجود داشت.

چنین وضعیت پرابهامی ناامیدکننده به نظر می‌رسد، اما برای علاقه‌مندان به رمز و راز شروع سفری کنجکاوانه خواهد بود. تمامی نوشته‌های خودم نیز با چنین کیفیتی مشخص می‌شوند.

دنیل دی لوئیس هنرپیشه‌ای که به دلیل جذب شدن در نقش‌هایش شناخته شده است (برای نمونه او هنگام آماده شدن برای ایفای نقش یک طراح لباس مرموز در فیلم رشته خیال مدتی شاگرد یک طراح لباس در شرکت نیویورک سیتی بالت شد) در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز (۲۰۱۷) جذابیت را این‌گونه توصیف کرد: «کشف امری به نظر غیرقابل دسترس که گاهی اوقات دست یافتن به آن غیرممکن است و شما را در مدار خودش قرار می‌دهد». یادگیری و فکر کردن به مفهوم خیال‌ورزی روانکاو نیز نه‌تنها ابهام‌برانگیز بود، بلکه غیرقابل دسترس به نظر می‌رسید.

سفر پژوهشی من به‌مانند هر کندوکاوی در یک مسئله معماگونه مملو از ناکامی بود، این ناکامی زمانی آشکارتر می‌شد که با نوشته‌های افرادی مواجه می‌شدم که علاوه بر صحه گذاشتن بر اهمیت یک مفهوم به منظور باقی ماندن در یک جبهه، تفاوت‌های نظری خود با یکدیگر را می‌پوشاندند.

در حین نوشتن این کتاب به اظهار نظر جالبی از اولیور ساکس برخوردم: «نوشتن خاکریزی در مقابل هرج و مرج است، من برای صلح کردن با تجربه باید می‌نوشتم.» در حالی که من کلمه گیجی را به هرج و مرج ترجیح می‌دهم معتقدم ساکس با تجربه غوطه‌ور شدن در یک مفهوم روانکاوانه موفق به فهم امری بدوی شده است.

این دقیقا احساسی بود که من در حین تلاش برای فهمیدن مفهوم بایونی خیال‌ورزی تجربه کردم. در مورد آن مطالعه کردم صحبت‌های دیگران در بحث‌ها و معرفی موردهای بالینی را شنیدم و حتی در کارم از آن استفاده کردم. با وجود این هنوز معنای آن طفره‌آمیز است اما باور دارم که برای ارزیابی ارزش یک مفهوم - چه رسد به حرف زدن و بحث کردن درباره آن - نیازمند درجه مشخصی از پایایی در تعریف آن هستیم. روانکاوی با اجتناب ماهرانه از این اصل ما را مجبور به بحث‌هایی کرده است که بی‌شباهت به داستان برج مجازی بابل نیست.

فرد بوش
از کتاب خیال‌ورزی‌های روانکاو
ترجمه مجید حسین‌آبادی
12.8K viewsedited  13:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-05 14:30:50 آن‌ها برایم نوشته‌اند شوهرتان بی‌گناه بود، او را اشتباهی کشتیم. ما آدم‌های زیادی را اشتباهی کشته‌ایم، اما حالا همه چیز سر و سامان گرفته است، ما پوزش می‌خواهیم و قول می‌دهیم که دیگر چنین اشتباه‌هایی تکرار نشود. آن‌ها می‌کشند و اعاده حیثیت می‌کنند.

آن‌ها معذرت می‌خواهند ولی توماس مرده! می‌توانند دوباره او را زنده کنند؟ می‌توانند آن شبی را پاک کنند که همه موهام سفید شد، شبی که دیوانه شدم؟

آگوتا کریستف
از کتاب دفتر بزرگ
ترجمه اصغر نوری
12.7K views11:30
باز کردن / نظر دهید
2023-09-30 20:31:02 اگرچه به‌سختی می‌توان در مورد تئوری‌هایی که تحت عنوان روابط ابژه قرار می‌گیرند قوانین کلی صادر کرد، برخی گرایشات اخیر در ارتباط با مقاومت‌ها شکل گرفته‌اند. خلاصه اینکه، این نظریات معمولا مقاومت‌ها را به‌درستی درک نمی‌کنند؛ به این معنا که آن را «تحلیل کلاسیک» می‌دانند. به نظر می‌رسد نظریات روابط ابژه در مورد مقاومت‌ها به دنبال غلبه بر مقاومت‌ها از طریق پارامترها یا تفسیرهایی براساس دیدگاه روابط ابژه هستند. به نظر نمی‌رسد توجه و بررسی دقیق مقاومت‌ها به عنوان مولفه ضروری روند تحلیلی، بخش جدایی‌ناپذیر این نظریات باشد.

برای مثال، در کتاب گرینبرگ و میچل (۱۹۸۳) درباره نظریه روابط ابژه و رابطه آن با نظریات تحلیلی «دیگر»، مقاومت با دیدگاه‌های پیش از سال ۱۹۱۵ فروید در مورد سرکوبی در فصلی با عنوان «مقاومت‌ها و سرکوبی» جمع شده است. از دید آنها مقاومت، هویت بالینی جداگانه‌ای ندارد. گویی آنها می‌گویند که دیدگاه کلاسیک در مورد مقاومت همان دیدگاه پیش از ۱۹۱۵ فروید درباره سرکوبی است (که این‌طور نیست)، در حالی که نوشته‌های فروید که مقاومت‌ها را به عنوان هویتی ناشی از کنش در موقعیت روانکاوانه شناخته بود را نادیده می‌گیرند.

درون این بافتار، جالب است که نظریات روابط ابژه تجارب کلیدی خاصی را برای توجه درمانگر فراهم کرده‌اند که درک ما از مقاومت‌ها را غنی کرده و دامنه گسترده‌ای از درک عمیق‌تر را فراهم می‌کند. اما روان‌درمانگران همیشه با ترجمه درک همدلانه به تعاملات تحلیلی مفید، در کشمکش بوده‌اند و این موضوع مشکل اصلی در تکنیک تحلیلی باقی مانده است.

نظریات روابط ابژه تنها نظریاتی نیستند که تکنیک «کلاسیک» در مورد تحلیل مقاومت را به صورت نادرست درک کرده‌اند. همان‌طور که قبلا گفته شد، چیزی وجود دارد که گِری (۱۹۸۲) آن را وقفه رشدی در درک ما از مقاومت‌ها می‌نامد.

همچنین گِری تعارض فروید درباره تغییر رویکرد تکنیکی به مقاومت‌ها را با وجود افزایش دانش او درباره مقاومت‌ها برجسته می‌کند. علاوه‌بر این همان‌طور که در جای دیگری از این کتاب گفته‌ام تنها با معرفی نظریه دوم فروید درباره تشویش در قالب مدل ساختاری (فروید، ۱۹۲۳، ۱۹۲۶) بود که درک روانکاوانه صحیح از نحوه تحلیل مقاومت‌ها پدیدار شد.

پیش از این تشویشی که منجر به مقاومت می‌شد، نتیجه لیبیدوی مسدود‌شده در نظر گرفته می‌شد. بنابراین هدف این بود که با خودآگاه کردن آرزوهای ناخودآگاه، لیبیدو آزاد شود. در این مقطع مقاومت‌ها به‌عنوان مانعی در نظر گرفته می‌شدند که باید بر آنها غلبه شود. بعد از اینکه این آرزوهای ناخودآگاه به خودآگاهی آورده می‌شدند، از روان‌درمانگر خواسته می‌شد تا از روشهای مختلف استفاده کند (برای مثال وعده سلامتی، استفاده از انتقال مثبت و القا) تا به بیمار کمک کند علی‌رغم مقاومت‌ها پیش برود.

همان‌طور که خواهیم دید، این دیدگاه اولیه از تحلیل مقاومت، رویکردی است که نظریات روابط ابژه آن را «دیدگاه کلاسیک» فعلی در مورد تحلیل مقاومت می‌نامند و سپس از آن انتقاد می‌کنند. اما در نظریه دوم فروید در مورد تشویش، ایگو به عنوان سرچشمه تشویش دیده می‌شود. یعنی تشویش زمانی رخ می‌دهد که ایگو خطری را ادراک کرده باشد (یعنی جایی که می‌ترسد مورد غلبه واقع شود) که بعد از آن به‌عنوان تکرار موقعیت تروماتیک اولیه در نظر گرفته شد.

اکنون مقاومت‌ها پاسخ ایگو به تشویش دانسته می‌شوند. با این درک مفهومی صحیح از مکانیسم روانی زیربنایی، روان‌درمانگران توانستند معنای کامل مقاومت‌ها را دریابند که حاصل خطر ادراک‌شده برای ایگو بود. تفاوت‌ها در روش‌های بالینی تحلیل مقاومت، اساسا ناشی از این می‌باشد که تحلیلگر تا چه اندازه این دیدگاه فروید را که ایگو به عنوان یگانه کانون تشویش است (فروید ۱۹۲۶، ص ۱۶۱) را دنبال می‌کند.

فرد بوش
از کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی
ترجمه سمانه غفوری و ابوالقاسم حسام
13.0K views17:31
باز کردن / نظر دهید
2023-09-21 23:30:23 اگر جز سوم عشق یعنی احترام وجود نداشته باشد، احساس مسئولیت به آسانی به سلطه‌جویی و میل به تملک دیگری سقوط می‌کند. منظور از احترام، ترس و وحشت نیست، بلکه توانایی درک طرف، آن چنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بی‌همتای اوست.

احترام یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن‌طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود. بدین ترتیب، در آنجا که احترام هست، استثمار وجود ندارد. من می‌خواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.

اگر من شخص دیگری را دوست دارم، با او آن چنان که هست، نه مانند چیزی برای استفاده خودم یا آنچه احتیاجات من طلب می‌کند احساس وحدت می‌کنم.

واضح است که احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بی‌مدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط خود در بیاورم یا استثمارشان کنم.

احترام تنها بر پایه آزادی بنا می‌شود: به مصداق یک سرود فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است» نه از آن سلطه‌جویی.

اریک فروم
از کتاب هنر عشق ورزیدن
ترجمه پوری سلطانی
12.8K views20:30
باز کردن / نظر دهید
2023-09-09 12:30:35 ما تمایل داریم که دردها و رنج‌های دوران کودکی را کماکان زنده نگه داریم. این مسئله یکی از بینش‌های عمیق در روان‌درمانی‌های مبتنی بر روان‌تحلیل‌گری است. فروید به این پدیده، «اجبار به تکرار» (repetition compulsion) می‌گفت.

برای مثال فرزند یک فرد میگسار با کسی ازدواج می‌کند که میگسار است. کودکی که دوران کودکی‌اش با بدرفتاری اطرافیان روبرو شده است با فردی بددهن، گستاخ و پرخاشگر ازدواج می‌کند یا اینکه خودش از دیگران سواستفاده می‌کند.

فردی که دوران کودکی‌اش آزار جنسی را تجربه کرده است، در بزرگسالی ممکن است در دام روابط آشفته و بی‌هدف بیفتد‌. کودکی که تحت سلطه‌ی دیگران بوده است، ممکن است در دوران بزرگسالی به شدت دیگران را کنترل کند.

این پدیده در نگاه اول گیج‌کننده است. چرا ما دست به این کار می‌زنیم؟ چرا دوباره رنج‌ها و دردهایمان را زنده می‌کنیم و هر دم هیزمی بر این آتش می‌گذاریم؟

چرا نمی‌توانیم دست از این الگوها برداریم و زندگی بهتری برای خودمان تدارک ببینیم؟ در واقع هرکسی با متوسل شدن به روش‌های محکوم به شکست، به تداوم این الگوهای منفی دامن می‌زند.

این واقعیت تعجب‌برانگیز را درمانگران نیز قبول دارند. در دوران بزرگسالی، شرایط و موقعیت‌هایی ایجاد می‌کنیم که شبیه به شرایط و موقعیت‌های دوران کودکی‌مان است.

جفری یانگ، ژانت کلوسکو
از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
ترجمه حسن حمیدپور و همکاران
12.6K viewsedited  09:30
باز کردن / نظر دهید
2023-08-25 19:30:03 استرس در درازمدت می‌تواند اثرات نامطلوبی بر سلامتی فرد داشته باشد و حتی ممکن است به آسیب مغزی منجر شود. علاوه بر این، استرس می‌تواند در کارکردهای سیستم ایمنی نیز اختلال ایجاد کند...

رویدادهای استرس‌زا می‌توانند موجب افزایش احتمال ابتلا به بیماری‌ها گردند. ظاهرا این رویدادها از طریق بازداری فعالیت سیستم ایمنی بر احتمال خطر و وخامت بیماری‌ها می‌افزایند.

مطالعات مختلف نشان داده‌اند که در هنگام استرس بیماری‌های عفونی افزایش می‌یابند. برای مثال گلسر و همکارانش (۱۹۸۷) دریافتند که دانشجویان پزشکی در هنگام امتحانات نهایی بیشتر مستعد ابتلا به عفونت‌های حاد - و بازداری سیستم ایمنی - هستند. علاوه بر این اختلال‌های ناشی از خود سیستم ایمنی، همچون ورم مفاصل، در زمانی که فرد تحت استرس قرار می‌گیرد غالبا رو به وخامت می‌گذارند.

در مطالعات مختلف اظهار داشته‌اند که ممکن است سرطان با استرس رابطه داشته باشد. برخی از پژوهشگران حتی ادعا کرده‌اند که موفق به شناسایی «شخصیت مستعد سرطان» شده‌اند. با این همه، غده‌های بدخیم می‌توانند اثرات فیزیولوژیکی‌ای داشته باشند که حتی پیش از آنکه متوجه وجود سرطان شویم، هیجانات و شخصیت فرد را تغییر دهند.

بنابراین آنچه که ظاهرا علت این بیماری تلقی می‌شود، در اصل خود معلول بیماری است. علاوه بر این، در بسیاری از این دست مطالعات به غیر از عامل استرس یا افسردگی، عوامل دیگری همچون تغذیه، مصرف مشروبات الکلی و سیگار در نظر گرفته نشده‌اند.

نیل کارلسون
از کتاب مبانی روانشناسی فیزیولوژیک
ترجمه مهرداد پژهان
12.8K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-08-05 13:31:04 من از اعماق وجود خود تنها به یک چیز می‌توانم اطمینان کنم. عمیقا بر این باورم که تمامی شالوده نیاز انسان به دین، بر درماندگی خردسالانه او قرار دارد. درماندگی که وجود آن در انسان محرزتر از حیوانات است. نوع بشر پس از تولد، دنیای بدون پدر و مادر را نمی‌تواند تحمل کند و برای خود، خدای عادل و طبیعت دلپذیر، این دو بدترین دروغ انسانی را که می‌توانست تصور کند، بنا می‌نهد و... (نامه فروید به یونگ، ۲ ژانویه ۱۹۱۰)

آنچه فروید به ما ارائه می‌کند، یک تاریخچه تحولی از دیدگاه بشر نسبت به جهان است و در واقع، او سه مرحله را مشخص می‌کند: مرحله جاندارپنداری، دینی، و علمی. او سپس این سه مرحله را بر حسب همه‌توانی فکر توضیح می‌دهد.

در اولی، بشر همه‌توانی را به خود نسبت می‌دهد و این امر در پرداختن به جادوگری به منظور کنترل طبیعت و دنیای ارواح قابل ملاحظه است؛ در دومی، بشر همه‌توانی را به خدایان انتقال می‌دهد، اما هنوز تا حدودی قدرت را برای خود حفظ می‌کند و قادر می‌شود بر اساس خواسته‌هایش خدایان را تحت تاثیر قرار دهد؛ اما در سومی، بشر همه‌توانی خود را رها می‌کند چرا که «دیدگاه علمی نسبت به جهان، دیگر هیچ جایی را برای همه‌توانی بشر باقی نمی‌گذارد؛ در این مرحله انسان‌ها کوچکی خود را می‌پذیرند و فروتنانه تسلیم مرگ و سایر مقتضیات طبیعت می‌شوند».

توصیف فروید از این سه مرحله وضوح بیشتری دارد: مرحله جاندارپنداری به مرحله خودشهوانی اوایل کودکی مرتبط است؛ مرحله دینی دال بر مرحله نسبتا بالاتر در تحول جنسی کودک است که در آن غرایز جنسی، موضوع خارجی را در والدین می‌یابند؛ مرحله علمی «مرحله‌ای است که در آن فرد به بالیدگی می‌رسد، از اصل لذت صرف نظر می‌کند، با واقعیت سازش می‌یابد و برای موضوع تمایلاتش، به جهان خارج روی می‌آورد.»

بنابراین، این عقاید بیانگر آنند که کاهش در عقاید دینی با رشد انسان به سوی بزرگسالی مطابقت دارد. به عبارت دیگر، دین یک وسواس خردسالانه است که امید می‌رود بالیدگی، آن را برطرف سازد.

مایکل پالمر
از کتاب فروید، یونگ و دین
ترجمه محمد دهگانپور و غلامرضا محمودی
21.9K views10:31
باز کردن / نظر دهید