2023-06-11 20:30:07
درمان وجودی بیشتر یک شیوه تفکر یا نگرش نسبت به رواندرمانی است تا سبک خاصی از اجرا کردن رواندرمانی. درمان وجودی مکتب درمان مستقل و مجزایی نیست، و مدلی که به روشنی تعریف شده باشد و فنون خاصی داشته باشد نیز نیست.
درمان وجودی را به بهترین وجه میتوان به صورت رویکردی فلسفی توصیف کرد که بر کاربست درمانی مشاور تاثیر میگذارد. یالوم و جوسلسون (۲۰۱۱) ماهیت این رویکرد را به صورت زیر توصیف میکنند:
رواندرمانی وجودی نگرشی به رنج کشیدن انسان است که راهنمای کار ندارد. این رویکرد، در مورد ماهیت انسان و ماهیت، اضطراب، ناامیدی، اندوه، تنهایی، انزوا و بیهنجاری سوالهای عمیقی را میپرسد. در ضمن این رویکرد به مسائل، معنی خلاقیت و عشق میپردازد.
درمان وجودی بر کاوش موضوعاتی چون فناپذیری، معنی، آزادی، مسئولیت، اضطراب، و تنهایی به صورتی که با کشمکش کنونی فرد ارتباط پیدا میکنند تمرکز میکند. هدف درمان وجودی این است که به درمانجویان در کاوش مقدرات زندگی وجودی آنها اینکه چگونه گاهی اینها نادیده گرفته شده یا انکار میشوند و چگونه رسیدگی کردن به آنها در نهایت به وجود با معنیتری منجر میشود، کمک شود. درمانجویان ترغیب میشوند که درباره زندگی فکر کنند، دامنه گزینههای خود را تشخیص دهند و در مورد آنها تصمیم بگیرند.
فرض بنیادی وجودی این است که ما قربانی شرایط نیستیم زیرا به مقدار زیاد، همان کسی هستیم که تصمیم گرفتهایم باشیم. وقتی درمانجویان تشخیص دهند که چگونه به صورت منفعل شرایط را پذیرفتهاند و از کنترل دست کشیدهاند، میتوانند آگاهانه زندگی خود را شکل اولین گام در این سفر درمانی این است که درمانجویان مسئولیت را بپذیرند.
به قول یالوم (۲۰۰۳): «وقتی افراد از نقش خود در آفریدن وضعیت نامساعد زندگی خویش آگاه شوند، میفهمند که آنها و فقط آنها، قدرت تغییر دادن این شرایط را دارند». یکی از هدفهای درمان وجودی این است که افراد را ترغیب کند از فریب دادن خودشان در مورد مسئول نبودن برای آنچه برایشان اتفاق افتاده است و توقع بیش از حد از زندگی، دست بکشند.
جرالد کُری
از کتاب مشاوره و رواندرمانی
ترجمه یحیی سیدمحمدی
3.9K views17:30