2023-05-20 13:30:11
هورست اِبرهارد ریکتر (۱۹۷۹) در کتاب خود با عنوان
مطالعهای در باب عقده خدا در انسان غربی به شکل هوشمندانهای پیشزمینههای فرهنگی و دورهای کشف روانکاوی را توصیف میکند.
خلاصهای از نکات اصلی این کتاب به شرح زیر است: خدا و کلیسا بزرگترین قدرت در زندگی فردی و اجتماعی اروپاییها به شمار میآمدند. به هر حال با ادعای نیچه مبنی بر اینکه «خدا مرده است» قدرت خدا و کليسا تضعیف شد و مردم تلاش کردند تا موقعیت و جایگاه خدایان را ارتقا دهند.
انقلاب صنعتی، جنگهای پیدرپی و آشفتگیهای سیاسیِ آن زمان باعث در هم شکستن خودمختاریها و قوانین موجود شد. در برابر بازداری جنسی، به ویژه تبعیض علیه زنان که تا آن زمان امری رایج بود مقاومتی ایجاد شد و همین امر موجب ایجاد تعارضاتی با اصول اخلاقی قدیمی گردید و زمینه شیوع هیستری را فراهم کرد. ریکتر اینطور مطرح نمود که به نظر میرسد روانکاوی فروید با بحرانهای تمدن اینچنینی مواجه شده است.
در آن زمان خرد و رفتار پدرانه جایگزین اقتدار تضعیفشده خدا و کلیسا شده بود. روانکاویِ فروید روح زمانهای را که او در آن زندگی میکرد آشکار مینمود: ما نمیتوانیم به درک مشخصههای غالب خردمندی و رفتار پدرانه در مجموعه راهبردهای درمانی که در روانکاوی منحصر به فرد هستند کمک کنیم، مانند روانکاوی که براساس تعابیری که بر پایه قوانین بنیادی تداعی آزاد، پرهیز و خنثی بودن درمانگر شکل گرفته است نسبت به بیمارِ خود بینش پیدا میکند به علاوه قانون بنیادی تداعی آزاد (یادآوری صادقانه گذشته) ارتباط نزدیکی با یگانگی خداوند در آیین یهودیت دارد.
در گفتگوهای او با رومن رولان در کتاب تمدن و ملالتهای آن (۱۹۳۰) مشخص میشود که فروید دین و یهودیت را «اعمالی روانرنجورانه» میدانست به هر حال به نظر میرسد با جایگزینی «تمایل به جستجوی واقعیت» به جای «تمایل به یگانگی خداوند» در آیین یهودیت که فروید آن را به عنوان بالاترین سطح تمایل انسانی مورد تاکید قرار میدهد، او برای تمامی انواع بشر یک درمان بینشی جهانی انجام داد.
روانکاوی فروید به منظور دستیابی به جهانشمولی، به دنبال نجات ذهن تنها از طریق ابعاد روانشناسی بوده و ابعاد روح و جان را از نظریه خود کنار میگذارد. در پروژهای برای روانشناسی علمی (۱۸۹۵) میتوان مشاهده کرد که فرویدِ پزشک و نورولوژیست در حین ایجاد روانکاوی نگاهی احترامآمیز به عقل و خرد داشته و تلاش میکرده است تا ابعاد روانشناختی اتفاقات را با پردازشهایی که در مغز رخ میدهند مرتبط سازد.
همچنین فروید به روح زمانهای که در آن زندگی میکرد نیز حساس بود، به طوری که گفته شده نظریه رانه مرگ با افکار او در خصوص تخریبهای انسانیای که در مواجهه با بدبختیهای ناشی از جنگ جهانی اول صورت گرفته مرتبط است. بدین ترتیب همان طور که در ابتدا گفته شد، روانکاوی در واقع انعکاسی از روح زمانه و فرهنگ است و به هر حال فروید، با هوش سرشار و نبوغ زیاد روانکاوی را به عنوان یکی از داراییهای عقلانی جهانی برای همه انسانها توسعه داده است.
آلف گرلاش و همکاران
از کتاب روانکاوی در آسیا
ترجمه ترانه کوهستانی و زهرا قنبری
11.0K viewsedited 10:30