Get Mystery Box with random crypto!

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

لوگوی کانال تلگرام kavosh_garan — 📶درسگفتارهای جامعه شناسی د
لوگوی کانال تلگرام kavosh_garan — 📶درسگفتارهای جامعه شناسی
آدرس کانال: @kavosh_garan
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 13.43K
توضیحات از کانال

"جامعه‌شناسی فهم جامعه با تمام واقعیت هايش است.
#علیرضاهمدست
جهت آگهی به این آیدی پیام بدهید
@alirezahamdast
👉https://www.instagram.com/kavosh_garan3

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 43

2022-09-24 21:50:56 هدف این نظام خودسرانه (توتالیتر)، نابود کردن حقوق مدنی کل جمعیت کشور است، به صورتی که سرانجام مردم کشور حتی در سرزمین خودشان نیز مانند افراد فاقد ملّیت و بی‌خانمان، از حقوق قانونی محروم شوند. نابودی حقوق انسان‌ها و کشتن شخصیت حقوقی اش، لازمهٔ چیرگی مطلق بر اوست.
این قضیه نه تنها در مورد مقولات ویژه‌ای چون جنایتکاران، مخالفان سیاسی، یهودیان و همجنس‌گرایان صدق می‌کند، بلکه به تدریج یکایک ساکنان کشور توتالیتر نیز مشمول این قضیه می‌شوند.
توافق آزادانه به همان اندازه مخالفت آزادانه با رژیم، مانع چیرگی تام به شمار می‌آید.
دستگیری خودسرانه که قربانیانش را از میان مردم بی‌گناه برمی‌گزیند، اعتبار اصل توافق آزادانه را ازبین می‌برد، درست همچنان که شکنجه -برخلاف مرگ- امکان هرگونه مخالفتی را از انسان سلب می‌کند...
در درازمدت، هیچ رویکرد و هیچ عقیده‌ای نیست که بتواند در برابر ارعاب شدید پایداری کند.

#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم




@kavosh_garan
759 views18:50
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 23:46:50 زادن و زیستن در عصر ظلمت شاید دست سرنوشت باشد، ولی نوع رویارویی با  آن به انتخاب هر شخص بستگی دارد.
زیستن در هیچ عصری، هرچند ظلمانی، مسئولیت شخصی را رفع نمیکند


#هانا_آرنت
#انسانها_در_عصر_ظلمت

@kavosh_garan
480 views20:46
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 23:09:42 صورت افراطی #قدرت این است که همه در مقابل یکی قرار بگیرند .
شکل افراطی #خشونت آنست که یکی در برابر همه بایستد . حالت اخیر هرگز بدون کمک آلات و #ادوات صورت امکان نمی پذیرد.


#هانا_آرنت
#خشونت

@kavosh_garan
781 views20:09
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 18:11:25 ژینا امینی مانند بسیاری دیگر از هموطنانمان قربانی غیاب نهادهای مدنی پاسدار حقوق و منافعش شد و این داستان در فقدان نهادهای مدنی مؤثر و مستقل از حاکمیت همچنان ادامه خواهد یافت و هر کدام از ما باید منتظر فاجعهای این چنین برای خود و اطرافیانمان باشیم.
     ساختارها انتزاعیاند و فهم آنها دشوار. بنیان بقای ساختارها بر نمادها و روایتهایی استوار است که از سوی صاحبان قدرت(خرد یا کلان) به صورت مستمر تولید و بازتولید میشود. تجربهی بسیاری از جوامع رشد یافته نشان میدهد که عاملان اجتماعی میتوانند طی فرایندهایی نهاد آفرین سکان ساختارها را در جهت بالاترین سود برای اکثریت جامعه و حتی اقلیتهای هویتی در دست بگیرند.
     حجاب پیش از انقلاب مقولهای عرفی-دینی بود که زنان متناسب با سن و پایگاه اجتماعی-اقتصادی به آن گرایش داشتند؛ پس از انقلاب حجاب به پدیدهای سیاسی-دینی تبدیل شد و به صورت نمادی برای نمایش اسلامیت حاکمیت در آمد.
      با دقت در تصاویر منتشر شده از خاکسپاری ژینا امینی نکات جامعهشناختی فراوانی خودنمایی میکنند که نیازمند سالها تحلیل و بررسی است؛ در این مقال به تحلیل سه نما از این تصاویر پرداخته میشود:
     در یکی از ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی، خانمی از وابستگان متوفی، با حجاب عرفی بر سر مزار ژینا مویه و زاری میکند، تصویری پارادوکسیکال از واقعه! دیگری بزرگِ لاکانی(زبان) از طریق زنِ عزادار با جامعه سخن میگوید: «ژینا حجابش ایرادی نداشت» و به تعبیری دیگر حجاب ایرادی ندارد! در این نما شاهد همدستی پنهان قربانی و قربانیکنندهایم.
     در نمای دیگری از مراسم خاکسپاری ژینا، گروهی از زنان با برداشتن روسری در برابر دیگری بزرگ(نظام زبانی سنتی) شورش میکنند، به نظر میرسد این حرکت در تقابل با قربانی کننده و در جهت نجات از دست ساختار اجتماعی-تاریخی به وقوع پیوسته است.
      در ویدئویی دیگر که در فضای مجازی منتشر گردید، شاهد  اعتراض مردی از بستگان متوفاییم که به روحانی حاضر در مراسم در حین خواندن نماز میّت اعتراض میکند، پایینترین لایههای نهاد دین که پیش از این با احترام مورد پذیرش جامعه بود آماج حملات مردم عادی گردید. پرفورمنس و اجرایی اعتراضی و نمادین که در تاریخ اجتماعی ایران کم سابقه است: تلاش برای باز ستاندن و رهایی جسد(بدن) از دست ساختار.
     با در کنار هم چیدن این نماها از مراسم خاکسپاری ژینا، تقابل شدید میان نمادها را شاهدیم؛ تقابلی که در یک طرف آن حاکمیتی وجود دارد که به کمک منابعی که در اختیار دارد نهاد سازی و نماد پردازی میکند و جامعه را با تورم و مازاد نهادها و نمادهایش آزار میدهد و در دیگر سو جامعهی مدنیِ بدون نهادی آفریده شده است که با فقر نهادهای مدنی در حال استخراج نماد از کنشهای پراکنده است و بدین سان در غیاب نهادهای مدنی تأثیرگذار، جنگ نمادها ادامه خواهد یافت و انسانهای دیگری را در کام کشندهاش خواهد بلعید.

@kavosh_garan
1.9K viewsedited  15:11
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 18:01:45 ژینا گیان! تو نامری؛ ناوت ئهبیته رهمز.....

ژینا جان! تو نمیمیری، نامت نماد(سمبل) خواهد شد.....

فرزاد صفی خان پور



عبارت بالا متن سنگ موقت مزار ژینا(مهسا) امینی، دختر 22 سالهی معمولی که در یک روز معمولی در یکی از بازداشتگاههای آموزشی! پلیس امنیت اخلاقی! جان نازنیناش از او و هستیِ گرمابخشاش از خانواده ستانده شد.
نوشتن مطلب در رابطه با این فاجعه غم انگیز بسیار دشوار است؛ بیم آن میرود با هر تحلیل و نوشتاری اهمیت موضوع کمرنگ و عادی سازی صورت گیرد همچنین با برونریزی اندوه، خشم و ... انرژیِ رودخانه ای خروشان تغییر خواهی سیاسی-اجتماعی در شورهزارِ اعتراضهای بی حاصل به هدر رود.
مرزهای هویتی جوامع بشری و گروههای انسانی بسیار خشن و خونبارند؛ ژینا یکی از جدیدترین قربانیان ترسیم این خطوط غیرانسانی برای حفظ انسجام درونی بخشی از جامعه برای تصاحب قدرت، ثروت، امنیت و ... بود.
عاملیت و ساختار دو مفهوم کلیدی علوم اجتماعی اند؛ عاملیت به افراد و خواستها، آرزوها، امیال و در کل به آزادی آنان در جامعه برمیگردد و ساختار به سیستمهای اجتماعی گفته می شود که در قالب نهادها در جهت ایجاد نظم در مسیر عاملان اجتماعی محدودیتهایی ایجاد میکنند.
نقطه تلاقی عاملیت و ساختار را می توان در سبک زندگی مشاهده نمود؛ آنجا که عاملان اجتماعی برای تمایزیابی اقدام به «مصرف منابعِ در دسترس» و «مدیریت بدن» مینمایند.
در همه جوامع هویتهای گوناگونی متناسب با سن، شغل، درآمد، تحصیلات، اعتقادات دینی، گرایشات سیاسی و ... وجود دارند و هر کدام متناسب با سبک زندگی خود اقدام به انتخاب مسکن، شغل، محل زندگی، پوشش و غذا میکنند.
بر این اساس، ژینا امینی همچون بسیاری از انسانهای عاقل و بالغ حق انتخاب سبک زندگی متناسب با شرایط زندگیاش را داشت. تصاویر منتشر شده و تقطیع شده از صدا و سیما نشان میدهند ژینا دارای حجاب عرفی بوده و بازداشت و انتقال وی به پلیس امنیت اخلاقی جای پرسش دارد!؟
پس از انقلاب 57، طبقه مسلط تغییرات چشمگیری در پایگاه اقتصادی-اجتماعی پیدا کرد؛ امروز سبک زندگی انقلابیون پیشین و مسئولین حکومتی امروز بسیار پیچیده شده ؛ پوشش، رفتارهای اجتماعی، اجرای مناسک و... آنان متعلق به طبقه فرو دست حکومت پیشین و مسکن، شغل، درآمد، تفریح و امثالهم رنگ و بوی طبقه فرادست و حاکم همان حکومت و بسیاری دیگر از حکومتها را به خود گرفته است، نگارنده برای این پدیده « اعوجاج » یا « پیچش هویتی» را برگزیده است؛ بدین معنی که عناصر نمادین و نمایشی هویت متناسب با پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد نیست. عاملان ساختارساز این قشر، با زیست دوگانهای که دارند، تبدیل به حاملان تناقضات ساختاری موجود در جامعه گشته اند. تحمیل پوشش به هر عنوانی فارغ از فهم سبک زندگی و سایر عوامل روانی-اجتماعی دمیدن بر کرم شبتاب برای افروختن آتش است!
به نظر میرسد با انقلاب مشروطه و پس از آن با ظهور رژیم پهلوی جامعه ایران دچار پدیدهای اجتماعی شد که میتوان بر آن «توازی نهادی» نام گذاشت؛ بدین معنی که گسستی میان حکومت نوگرا و جامعهی سنتی ایجاد شد؛ حکومت با سرعت بسیار برای ایجاد و یا توسعهی نهادهای مدرن دست به کار شد و در مقابل نتوانست نهادهای هم ارز با آنها را جذب، ادغام و یا حذف کند، ثمرهی آن تولد دوگانهی نهادهای موازی چون «حوزه-دانشگاه، مسجد-مدرسه و ...» بود و این توازی تا به امروز امتداد یافته است.
پیش از انقلاب 1357، توازی نهادی تا حدودی باعث توازن نیروهای اجتماعی و سیاسی شده بود به گونهای که با اینکه نظام سیاسی دیکتاتور بر جامعه حاکم بود اما توان اعمال رفتارهای تمامیتخواهانه (توتالیتر) را نداشت؛ بعد از انقلاب، قدرت از سمت نو خواهی و مدرنیتهی متظاهر، به سوی سنتگرایی و هویت خواهی دینی متظاهر نقل مکان کرد؛ این امر علاوه بر اینکه نتوانست تناقضات ساختاری حاکم بر جامعه را حل کند؛ تولید بیش از اندازهی نهادهای حاکمیتی و همزمان با آن سرکوب نهادهای مدنی مردم بنیاد تورم و مازادی از نهادهای موازی و ناکارآمد را خلق کرد و شکاف تعاملی میان حاکمیت و مردم را عمیق کرد و باعث پیچیدهتر شدن ساختار سیاسی-اجتماعی شد به گونهای که در برابر هر مسئله ای از زیست محیطی گرفته تا موضوعات ریز و درشت اجتماعی نیروهای سیاسی و امنیتی وارد عمل شده و بر پیچیدگی آن افزودهاند.
عاملهای اجتماعی به تنهایی افرادی آسیبپذیرند که برای محافظت از خود به ساختارها پناه میبرند، ساختارهایی که میتوانند برای گروهی منافع سرشار و امنیت بالا و برای گروه یا گروههایی دیگر فقر و فلاکت، محرومیت و ناایمنی بیافرینند.
1.7K viewsedited  15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 17:45:30
1.4K views14:45
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 01:20:21
هدف این نظام خودسرانه (توتالیتر)، نابود کردن حقوق مدنی کل جمعیت کشور است، به صورتی که سرانجام مردم کشور حتی در سرزمین خودشان نیز مانند افراد فاقد ملّیت و بی‌خانمان، از حقوق قانونی محروم شوند. نابودی حقوق انسان‌ها و کشتن شخصیت حقوقی اش، لازمهٔ چیرگی مطلق بر اوست.
این قضیه نه تنها در مورد مقولات ویژه‌ای چون جنایتکاران، مخالفان سیاسی، یهودیان و همجنس‌گرایان صدق می‌کند، بلکه به تدریج یکایک ساکنان کشور توتالیتر نیز مشمول این قضیه می‌شوند.
توافق آزادانه به همان اندازه مخالفت آزادانه با رژیم، مانع چیرگی تام به شمار می‌آید.
دستگیری خودسرانه که قربانیانش را از میان مردم بی‌گناه برمی‌گزیند، اعتبار اصل توافق آزادانه را ازبین می‌برد، درست همچنان که شکنجه -برخلاف مرگ- امکان هرگونه مخالفتی را از انسان سلب می‌کند...
در درازمدت، هیچ رویکرد و هیچ عقیده‌ای نیست که بتواند در برابر ارعاب شدید پایداری کند.

#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم






@kavosh_garan
2.1K views22:20
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 01:18:28 گام تعیین کنندهٔ بعدی در راه تدارک نعش‌های زنده، کشتن شخصیت اخلاقی در انسان است.
این کار، بیشتر از طریق امکان‌ناپذیر ساختن شهادت انجام می‌گیرد، که در تاریخ سابقه ندارد: « چقدر از مردم در اینجا هنوز باور دارند که اعتراض آن‌ها دست‌کم می‌تواند یک اهمیت تاریخی داشته باشد؟ ایجاد شک در این باره، شاهکار راستین و دست‌آورد بزرگ اس اس است. آنها هرگونه همبستگی بشری را تباه کرده‌اند. در اینجا پردهٔ شب حتی بر آینده نیز کشیده شده‌است. زمانی که هیچ شاهدی باقی نماند، شهادتی نیز در کار نخواهد بود.
تظاهرات کردن در زمانی که دیگر نتوان مرگ را تعویق انداخت، کوششی است در جهت معنا بخشیدن به مرگ، یعنی انجام دادن عملی که حتی مرگ هم نتواند از آن جلوگیری کند. یک ژست موفقیت‌آمیز، باید معنایی اجتماعی در برداشته باشد. حال آنکه در این جا صدها هزار نفر از ما در انزوای مطلق زندگی می‌کنیم، به همین دلیل است که ما در برابر هرچه که پیش آید تسلیم هستیم.»

#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم




@kavosh_garan
1.6K views22:18
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 01:16:18 جنبش‌های توتالیتر را «جوامع سرّی استقراریافته در روز روشن» نامیده‌اند.
جوامع سرّی سلسله مراتبی را بر حسب درجات تشرّف می‌سازند و زندگی اعضایشان را بر وفق یک پنداشت سرّی و ساختگی تنظیم می‌کنند، پنداشتی که هر چیزی را به نظر چیز دیگری می‌نمایاند. همچنین یک استراتژی دروغ گویی مستمر را برای فریب دادن توده‌های خارجیِ تشرف نیافته اتخاذ می‌کنند و از اعضایشان، اطاعت بی‌چون و چرا می خواهند. این اعضا از طریق وفاداری به یک رهبر غالباً اسرارآمیز، همبستگی پیدا می‌کنند. خود رهبر بوسیلهٔ گروه کوچکی از تشرّف یافتگانی محاصره می‌شود ‌که این‌ها نیز به نوبهٔ خود، بوسیلهٔ نیمه تشرّف یافتگانی محاصره می‌شوند که مانند یک «منطقهٔ بی‌طرف» میان اعضا و جهان کافر دشمن خوی حائل می‌گردند.
جنبش‌های توتالیتر نیز مانند جوامع سرّی، جهان را به دو بخش «برادران قسم‌خورده‌» و تودهٔ نامشخص و درهم برهمی از «دشمنان قسم‌خورده» تقسیم می‌کنند.
احزاب، عموماً تنها کسانی را که با آنها آشکارا مخالفت می‌کنند دشمن می‌دانند، حال آنکه اصل بنیادی جوامع سرّی، این است که هر فردی که درون جامعهٔ سرّی نیست مطرود است.

#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم



@kavosh_garan
1.4K views22:16
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 01:15:07 پس از مرگ رزا لوکزامبورگ -پس از اینکه چپگرایان از هر سنخی به این نتیجه رسیدند که او همیشه اشتباه می‌کرده است- تغییری عجیب در شهرت وی روی داد. نامه‌هایی از او در دو مجلد کوچک منتشر شد و همین نامه‌های سراسر دارای رنگ شخصی و بهره‌مند از نوعی زیبایی ساده و انسانی و نافذ و غالباً شاعرانه کافی بود که تصویری را که تبلیغگران از «روزای سرخ خون‌آشام» بوجود آورده بودند، از میان ببرد.
اما باز رفته رفته افسانه‌ای دیگر شکل گرفت:
تصویر احساسات زنی که می‌نشست و پرندگان را نگاه می‌کرد و به گل عشق می‌ورزید و هنگامی که زندان را ترک می‌گفت زندانبانان در حالی‌که اشک در چشمانشان حلقه زده بود با او بدرود می‌کردند، گویی بدون این زندانی شگفت انگیز که به هر قیمتی می‌خواست با آنان مانند موجودات انسانی رفتار کند، نمی‌توانستند به هستی ادامه دهند...
در مورد مسئله تشکیلات، رزا لوکزامبورگ به پیروزیی که عامهٔ مردم در آن نقش نداشته باشند معتقد نبود. به هیچ وجه اعتقاد نداشت که به هر قیمت که شده باید قدرت را در دست گرفت، و در این راه به حدی پیش می‌رفت که «از یک انقلاب منحرف و کژراه‌ به مراتب بیش از یک انقلاب ناموفق می‌ترسید». اختلاف عمدهٔ او با بلشویک ها همین بود.
و آیا رویدادها ثابت نکرده‌اند که حق با او بوده است؟ آیا تاریخ اتحاد شوروی خود به منزلهٔ یک سلسله دلایل طولانی در اثبات خطرهای وحشتناک انقلاب‌های منحرف و کژراه نبوده است؟...
آیا راست نیست که لنین در وسایلی که بکار برد «بکلی اشتباه کرد» و تنها راه رستگاری، «مکتب حیات اجتماعی و همگانی و‌ نامحدودترین و وسیع‌ترین دموکراسی (مستقیم) و فرصت ابراز افکار عمومی» بود؟ آیا حقیقت ندارد که ارعاب و وحشت‌افکنی منجر به سقوط اخلاقی همه کس و نابودی همه چیز می‌شود؟
رزا لوکزامبورگ عمرش وفا نکرد که ببیند چقدر حق با او بوده است و تماشا کند که احزاب کمونیست که فرزندان بلافصل انقلاب روسیه بودند با چه شتاب وحشت‌انگیزی به ورطهٔ چه تباهی اخلاقی و معنوی هولناکی سقوط نمودند.

#هانا_آرنت
#رزا_لوکزامبورگ



@kavosh_garan
1.3K views22:15
باز کردن / نظر دهید