Get Mystery Box with random crypto!

زیر سقف آسمان

لوگوی کانال تلگرام newhasanmohaddesi — زیر سقف آسمان ز
لوگوی کانال تلگرام newhasanmohaddesi — زیر سقف آسمان
آدرس کانال: @newhasanmohaddesi
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 10.32K
توضیحات از کانال

زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
تماس:
@Ziresagfeasman2017

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 13

2022-01-02 06:03:20
کدام تاریخ؟ تاریخ بنده‌گی یا تاریخ کنش‌گری؟ (نظریه‌ی اجتماعی و برساخت روایت تاریخی) /۱

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۲ دی ۱۴۰۰


#تاریخ
#کورش
#توسعه
#خردتاریخ
#ایران‌گرایی
#نظریه‌ی_اجتماعی
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی




@NewHasanMohaddesi
425 viewsedited  03:03
باز کردن / نظر دهید
2022-01-01 18:02:07 خشونت کلامی زائیده‌ی جهل و ترس است

مجید یونسیان

۱۱ دی ۱۴۰۰


در ادبیات معاصر ما آن‌چه بسیار خودنمایی می‌کند، رسوخ خشونت در کلام است که از دایره‌ی محاوره‌های عمومی فراتر رفته و در حوزه‌ی ادبیات گفتار رسانه‌ای و علمی هم پا گذاشته است. شاید بخواهیم با واکاوی روان‌شناختی، چنین پدیده‌ای را برآمده از دوره‌ی انتقالی جامعه‌ی ایران کنونی بدانیم که آرام و مستمر در حال باورمندی تدریجی به ضرورت فردگرایی و گریز تدریجی از هیمنه‌ی تاریخی و غلبه‌ی طولانی مدت جمع‌پذیری سنن فرهنگی است۔ اما علت آن هرچه باشد، ما با پدیده ای روبرو هستیم که برساختی از شرایط، موقعیت اجتماعی و خصیصه‌های فرهنگی است۔

https://t.me/NewHasanMohaddesi/6919

مدت‌ها است که به این موضوع می‌اندیشم که آیا توسعه و پیش‌رفت یک جامعه نوعی تقدیر و اجبار است که از جمع ناخواسته‌ی همه‌ی عوامل مرتبط با آن به‌وجود می اید یا نه صرفا یک اراده‌ی اختیاری است که برساختی از خواستن و تبدیل آن به توانستن است؟

این دو همان مفاهیم ثابت و مشترک همه‌ی نظریاتی است که از ابن خلدون تا کنون دانشمندان و متفکرین و فیلسوفان اجتماعی آن را در قالب نظریه‌ها و تئوری‌های گوناگون بیان کرده‌اند۔

جامعه‌ی ایرانی و انسان ایرانی از بدو تاریخ مکتوب که از لابه‌لای متون فکری، میراث‌های هنری و فرهنگی، سنن و هر آن‌چه می‌توان آن را مرجع و متون پژوهش دانست، انسان و جامعه‌ای است فردگریز و متکی به پشتیبانی اجتماعی.

فرد و انسان اگر نتواند در درون خود ابزارهای حیات را که مهم‌ترین آن امنیت و خوداتکایی است، به‌دست آورد به جامعه رجوع و اتکا می‌کند۔ اگر رابطه‌ی فرد و جامعه رابطه‌ای دیالکتیکی باشد، هم به ارتقای فرد می‌انجامد و هم جامعه و از این رابطه و تقویت آن پروسه‌ی پیش‌رفت حاصل می‌شود. اما اگر این رابطه دیالکتیکی نباشد و یک‌طرفه باشد، موجب انفعال فرد و تقویت جامعه و جمع می‌شود.

ظهور و بروز امر مقدس و تجمع آن در نهادهایی که جامعه می‌سازد، ما را با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌کند که می‌توانیم آن را نهادهای قدر ت مقدس بنامیم۔

خانواده، دین، مالکیت، دولت، قدرت، اسطوره‌ها و انسان‌های برجسته، مقدس تلقی می‌شوند، چون محل و موضوع ارجاع و اتکای انسان هستند۔ امنیت و آرامش و آسایش خود را از درون این نهادها می‌جویند۔ ناآگاهی و ترس، دو پدیده‌ی کاملا قابل رویت در این نوع جوامع و انسان‌ها هستند که هر نهاد قدرتی را دست نایافتنی، غیر قابل نقد و تغییر می‌دانند و مانع تزدیک شدن و واکاوی آن تلقی می‌کنند۔ سنن و فرهنگ تار و پودی مستحکم حول این نهادها می‌سازند تا آن‌ها را حفظ کنند و همین فرد را در اجتماع مستحیل می‌کند۔

غرب از زمانی امکان دگردیسی یافت که انسان بر این ترس و جهل غلبه یافت و این امکان را یافت که قدرت را در درون خود جست‌وجو کند. رشد فردگرایی از این بعد مهم است که موجب استقلال فرد از اجتماع شد و انسانیت را مقوله‌ای متعلق به خود تلقی کرد و سعی کرد از این استقلال دفاع کرد۔ نقد سنت و فرهنگ، تاریخ و نهادهای مقدس قدرت در جامعه از زمانی آغاز شد که رابطه‌ی انسان و جامعه دیالکتیکی شد۔

البته در این پروسه تغییر آن‌چه اتفاق افتاد، تماما یک معادله و تعامل دو سویه نبود افراط در فردگرایی بحرانی را در غرب به‌وجود آورد که فرد را منزوی کرد۔

حال ما در یک دوره‌ی گذر تاریخی با چنین پدیده‌ای روبه‌رو هستیم۔ تقدس‌زدایی از نهادهای قدرت اجتماعی، نقد سنن و هنجارهای فرهنگی که محافظان این نهادهای مقدس هستند و از همه مهم‌تر کنجار رفتن با دین و اسطوره‌ها موجب ترس ما شده است۔ دین‌باوران چنین پدیده‌ای را برنمی‌تابند چون می‌ترسند پشتوانه‌های امنیت و اتکای خود را از دست بدهند. اسطوره‌گرایان هم دچار همین ترس‌اند و هر دوی این ترس‌ها از جهل آن‌ها ناشی می‌شود، در حالی که نقد دین و اسطوره‌ها هیچ‌کدام به نابودی آن منجر نمی‌شود، همان‌طور که در غرب پس از رنسانس نشد۔ این نقد تنها به فروپاشی هنجارها و تار و پود سنن فرهنگی محافظان نهادهای مقدس منجر می‌شود و راه را برای پیشرفت جامعه و فرد به یکسان فراهم می‌کند۔

البته هر رنسانس فکری و فرهنگی برای پیشاهنگان آن زخم‌های عمیق ایجاد می‌کند که نباید از ان هراس داشت۔ تا جودارنو برونوها، گالیله ها و،،،،نباشند تغییر اتفاق نخواهد افتاد۔

#تاریخ
#کورش
#توسعه
#خردتاریخ
#ایران‌گرایی
#نظریه‌ی_اجتماعی
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی


@NewHasanMohaddesi
828 viewsedited  15:02
باز کردن / نظر دهید
2021-12-31 19:34:30 دو مقاله‌ی علمی در باره‌ی کورش، اسطوره‌ی ملی‌گرایی‌ی باستان‌گرایانه در ایران معاصر
(تقدیم به مخاطبان علاقه‌مند و جست‌وجوگر)
۱۰ دی ۱۴۰۰


مقاله‌ی اول: https://research.vu.nl/en/publications/cyrus-the-great-exiles-and-foreign-gods-a-comparison-of-assyrian-

برخی نکات مهم مقاله‌ی اول: سه پیش‌فرض از اساس خطا در باره‌ی تساهل دینی‌ی کورش

The idea of Cyrus as the champion of religious tolerance rests on three fundamentally erroneous assumptions.
In the first place, it rests on an anachronistic perception of ancient political discourse. In antiquity, no discourse on religious tolerance existed. Religion was deeply embedded in society, in political structures, in daily life. This is true for the ancient Sumerian city-states, for the Athenian city-state and for the Roman Republic. Especially for expanding empires, authorities had to face the problem of encompassing a variety of political constructs with their religious concepts embedded in them. Sometimes this led to harsh treatment of subdued people and destructions of temples, but empires typically accepted a certain amount of multiformity in order not to provoke rebellion. In addition, polytheism was the normal type of religion in antiquity, which made it easier to accept the existence and also to respect the power of foreign gods. It is not a coincidence that suppression of religion often had something to do with monotheistic religions.

مقاله‌ی دوم: https://www.eiu.edu/historia/Cyrus%20the%20Mythical.pdf

برخی نکات مهم مقاله‌ی دوم: کورش اسطوره‌ای در ایران مدرن محصول تاریخ دراماتیزه شده و ادراکی تخیلی-داستانی از یک ره‌بر بزرگ
In the end, it seems clear that Cyrus the Great remains well-remembered in modern Iran. While this memory may not be an entirely accurate or justified one, given the vast disparities among the parties who invoke his memory, it is nonetheless the product of the “Cyrus myth.” The development of this legend over thousands of years is a testament to how easily ancient history can become construed and dramatized by the personal biases of our sources and their pursuit of narrative goals. Through antique carvings like the Cyrus Cylinder, which glorified Cyrus as the greatest king of his day, to classical and biblical sources who sought to mold the king into their idealized version of leadership, the truth of who the founder of the Achaemenid Empire really was has been lost to history. What remains is a heavily fictionalized perception of a great leader, and an example of how tradition and myth can combine to create a lasting and persistent image in our collective memory.



#تاریخ
#کورش
#توسعه
#خردتاریخ
#ایران‌گرایی
#نظریه‌ی_اجتماعی
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی

@NewHasanMohaddes
562 viewsedited  16:34
باز کردن / نظر دهید
2021-12-31 14:57:30
نمونه‌ای از انبوه فحاشی‌ها و اتهامات و حملات باستان‌گرایان و کورش‌پرستان در واکنش به نقدهای حسن محدثی
۱۰ دی ۱۴۰۰


آیدی‌ها و تصاویر مخاطبان را رنگ کرده‌ام تا فحاشان و تهمت‌زننده‌گان محترم! شناخته نشوند.

عرب‌ستیزی و ترک‌ستیزی‌ی این باستان‌گرایان ایرانی را می‌توانید در این فحاشی‌ها ملاحظه کنید. به این دلیل است که می‌گویم ایران‌گرایی‌ی باستان‌گرایانه بسیار خطرناک و مخرب است.

اعراب و ترک‌ها و ترکمن‌ها و بلوچ‌ها و کردها و گرجی‌ها و تات‌زبان‌ها و لرها و فارس‌ها همه‌ و همه بخشی از وطن عزیز ما ایران هستند و ما همه به یک اندازه در این کشور حق داریم و همه در این سرزمین با هم شریک‌ایم و باید برادرانه و دوستانه کنار هم زیست کنیم و این کشور را آباد کنیم و به آینده‌گان بسپاریم.

ایران‌گرایی‌ی باستان‌گرایانه (چه سلطنت‌طلبی و چه ایران‌شهری‌‌گری) خطرناک و مخرب است. آن‌که ایران را به‌راستی دوست می‌دارد، نمی‌تواند به ایدئولوژی‌های طردکننده و انحصارگرا تعلق داشته باشد.




#تاریخ
#کورش
#توسعه
#خردتاریخ
#ایران‌گرایی
#نظریه‌ی_اجتماعی
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی

@NewHasanMohaddesi
851 viewsedited  11:57
باز کردن / نظر دهید
2021-12-31 13:36:43 سیل اتهامات و فحاشی و توهین و حمله از سوی باستان‌گرایان و کورش‌پرستان

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۰ دی ۱۴۰۰

بعد از نقد ایده‌ئولوژی‌ی ملی‌گرایی‌ی باستان‌گرا و شخصیت اسطوره‌ای آن در تلگرام و اینستاگرام سیل توهین‌ها و فحاشی‌ها و حملات عجیب از سوی جماعت باستان‌گرا (اعم از سلطنت‌طلبان و ایران‌شهری‌ها و کورش‌پرستان) به سویم روانه شده است. بخشی از این واکنش‌ها را می‌توانید در کامنت‌های همین کانال ملاحظه بفرمایید. در این میان برخی از آن‌ها کوشیدند واکنش منطقی‌تری بروز بدهند. آقای دکتر خسرو یزدانی‌ی عزیز یکی از کسانی بود که کوشید در این باره وارد گفت‌وگویی معقول بشود. نوشته‌ی زیر از ایشان است. اگرچه این نوشته نیز خالی از اتهام و اسطوره‌سازی نیست؛ چنان‌که مرا پی‌رو «پور پیرار» معرفی کرده‌اند و خواهان «پاسخی ایران‌منشانه» شده‌اند که اولی را نمی‌دانم کیست و دومی را نمی‌دانم چیست. لابد این دومی نباید شبیه واکنش‌های باستان‌گرایان و کورش‌پرستان باشد.

در پایین می‌توانید نوشته‌ی ایشان را بخوانید و در فرسته‌ی بعدی، من به ایشان پاسخ خواهم داد و در باره‌ی نظریه‌ی اجتماعی‌ی خود توضیح بیش‌تری خواهم داد و این‌که چرا با ملی‌گرایی‌ی باستان‌گرایانه مخالف‌ام. در ضمن بعد از متن ایشان، مقاله‌ای از «همنشین بهار» را در باره‌ی کورش ضمیمه کرده‌ام که پیش‌نهاد می‌کنم قبل از انتشار پاسخ‌ام، آن را مطالعه بفرمایید! من از آقای خسرو یزدانی به‌خاطر مواجهه‌ی نسبتاً متین‌شان سپاس‌گزارام!



«درود
این نوشتارها را در کانالتان بگذارید و آنگاه پاسخِ ایرانی‌منشانه بدهید.
راهِ پورپیرارها را رفتن چه سودی برای والامنشیِ ایرانیان و آبادانی ایران دارد؟
آیا شما خطری برای ایران و ایرانی در نوشتارهای من می‌یابید؟
چه می‌پندارید و چه در سر دارید که چنین ناسزاهایی را در همستاریِ کورش و ایران دوستان به کار می بندید؟
آیا براستی در استوره ها و آیین ها و تاریخِ هخامنشی پژوهیده اید که چنین سخنانِ ناروایی به میان می آورید؟
چه کسی به شما گفته است یا از کدام پژوهشگرِ راستینی آموخته اید که گزنفون سنجه نیست؟
آنچه بنیادهای سخن و گزارش شما را ریخت می بخشد کدامین تاریخ نگاران و تاریخ دانان هستند و شما بر بنیادِ کدامین کسان از کورش و هخامنشیان خودکامه می سازید؟
آری کورش «دموکراسی» و «حقوق بشر» را خوار می داشت چرا که تنها کِهْ منشان از چنین فریبی پدافند می کنند.
من نگاهی به کانالِ شما انداختم و شگفت زده با دشنام و ناسزا به کورش و ایران دوستان روبارو گشتم.
براستی برایم بنویسید این چه روش و منشی است؟
آیا براستی در این پندارید که با ناسزاگویی‌های بی بنیاد به کورش و هخامنشیان آن ده‌ها هزار برگ پژوهش‌های ژرف در آن باره را از ارج می‌اندازید؟
و در پایان پرسشم از شما این است مگر می‌شود با آغازه‌ها این چنین کینه‌توزانه و با خوی و خیمی ویرانگر رفتار نمود و آنگاه به والامنشیِ ایرانی و به آبادانیِ ایران یاری رسانید؟
اگر دوست داشتید سخنم را در کانالتان بگذارید و پاسخِ خودتان را نیز بدهید.
با مِهر به ایرانِ پایا و مانا

خسرو یزدانی»


مقاله‌ای محققانه در باره‌ی کورش از آقای همنشین بهار: https://www.tribunezamaneh.com/archives/245168

خانم‌ها و آقایان محترم، دوستان دانشور و فرهنگ‌ورز، در این شبِ سردِ مِه‌آلود که به‌قول تَنسَر Tansar – در نامه به گُشْنَسپْ (شاه طبرستان) - تمیز حقیقت از میان برخاسته و سیرتِ انسانی رها گشته‌ است، به شما سلام می‌کنم. سلامی پُر از شور و شادی و امید.

این بحث به «کورش تاریخی» اشاره دارد. کورش تاریخی با توهمات ما و آنچه از قرن بیستم به بعد در باره وی بر سر زبان‌ها افتاده، از بُنیاد متفاوت ‌‌است. ضرورت طرح اینگونه مباحث آشنایی با تاریخ پُر فراز و نشیب میهن ماست که غالباً با آن بیگانه‌ایم. درست است که در گذشته نباید زیست اما به گذشته باید نگریست. به قول شکسپیر در نمایشنامه توفان: What’s Past Is Prologue (گذشته پیش درآمد اکنون است). ...



#تاریخ
#کورش
#توسعه
#خردتاریخ
#ایران‌گرایی
#نظریه‌ی_اجتماعی
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی

@NewHasanMohaddesi
1.2K viewsedited  10:36
باز کردن / نظر دهید
2021-12-31 02:01:58
نشست‌های گفتار و اندیشه
جلسه ۵۶

نکوداشت دزموند توتو
با بررسی کتاب مسیر آشتی
(از استبداد به دموکراسی)

با حضور: بهمن احمدی‌امویی

جمعه دهم دی ماه ۱۴۰۰
ساعت ۲۱

بصورت زنده از :
instagram.com/goftar_andisheh

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی (شعبه فارس)
@goftar_andisheh
768 views23:01
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 20:48:03 تاریخ‌نویسی‌ی ایده‌ئولوژیک زراندود در ایران معاصر، مورد جنبش‌های هزاره‌ای

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۹ دی ۱۴۰۰

این بررسی نشان می‌دهد که تاریخ‌نگاری‌ی معاصر ما چه میزان از تاریخ‌نگاری‌ی دانش‌پژوهانه دور است و چه‌‌گونه تاریخ‌نگاران و صاحب‌نظران گوناگونی‌ که در باره‌ی تاریخ ایران سخن گفته‌اند، از معیارهای تاریخ‌نگاری‌ی دانش‌پژوهانه و محقّقانه به‌دور بوده‌اند. تاریخ‌نگاری‌ی معاصر عموماً و معمولاً تاریخ‌نگاری‌‌ای ایده‌ئولوژیک است، بدون این‌که به‌صراحت اعتراف شود که قرار است برساختی اجتماعی-سیاسی برای مقاصد ایده‌ئولوژیک از تاریخ ایران ارایه شود. می‌توان گفت که تاریخ‌نگاری در ایران معاصر عمدتاً تاریخ‌نگاری‌ی ایدئولوژیک زراَندود است که در آن روایتی ایده‌ئولوژیک از تاریخ ایران برساخت می‌شود ولی دانش‌پژوهانه جا زده می‌شود و حاوی‌ی شکلی از اَشکال فریب است. وقتی در باره‌ی موضوعات کهن اوضاع چنین است، خود تصور کنید که در مورد موضوعات جدید چه‌گونه خواهد بود؟!

تقدیم به مخاطبان علاقه‌مند و جست‌وجرگر کانال زیر سقف آسمان


#تاریخ
#توسعه
#خردتاریخ
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی

@NewHasanMohaddesi
1.2K viewsedited  17:48
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 13:37:56 دو نوع تاریخ‌نگاری: تاریخ‌نگاری برای مقاصد سیاسی-اجتماعی (ایدئولوژیک) و تاریخ‌نگاری‌ی دانش‌پژوهانه

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۹ دی ۱۴۰۰

تاریخ‌نگاری انواعی دارد. اما هر نوع تاریخ‌نگاری واجد شکلی از اَشکال برساخت روایت تاریخی است. مورخ هر کاری بکند، گریزی از تحمیل طرحی به داده‌های تاریخی ندارد؛ مگر آن‌که به وقایع‌نگاری‌ی محض بپردازد و هیچ روایتی از تاریخ ارایه نکند. از این رو، هر شکلی از تاریخ‌نگاری به نوعی برساخت روایت تاریخی منتهی می‌شود.

پس عملاً گریزی از برساخت روایت تاریخی نیست. اما این برساخت‌ها و تاریخ‌نگاری‌ها با هم تفاوت‌هایی چشم‌گیر دارند و از یک سنخ نیستند. می‌بایست بین تاریخ‌نگاری برای مقاصد سیاسی-اجتماعی و تاریخ‌نگاری‌ی دانش‌پژوهانه تمایز قایل شد.

تاریخ‌نگاری‌ی دانش‌پژوهانه روش‌مند است و از انواع شواهد و مدارک تاریخی بهره می‌برد. به‌عنوان مثال، وقتی در باره‌ی شخصیتی چون کورش یا پیامبر اسلام سخن می‌گوید، به انواع شواهد تاریخی و مستندات و منابع و به‌ویژه به داده‌های باستان‌شناختی ارجاع می‌دهد. آخرین یافته‌ها و اسناد و مدارک بر جای مانده را می‌کاود و انواع فرضیه‌های مطرح را وارسی و صحت‌آزمایی می‌کند.

اما تاریخ‌نگاری‌ی برای مقاصد سیاسی-اجتماعی یا تاریخ‌نگاری‌ی ایدئولوژیک، برای پرورش نوعی نظریه‌ی اجتماعی به‌منظور هویت‌بخشی و برانگیزنده‌گی‌ی کنش‌های اجتماعی-سیاسی انجام می‌گیرد. در آن معمولاً از اسناد و شواهد هم استفاده می‌شود، اما غایت آن غایتی سیاسی و اجتماعی یا ایدئولوژیک است.

ما به هر دو نوع تاریخ‌نگاری نیاز داریم. اما مشکلی در نوع دوم وجود دارد و آن این است که در بسیاری موارد نیروهای اجتماعی برساختی از روایت تاریخی ارایه می‌کنند که نوعی تاریخ‌نگاری‌ی سیاسی-اجتماعی است اما آن را تاریخ‌نگاری‌ی دانش‌پژوهانه جا می‌زنند. این نوع تاریخ‌نگاری را می‌توان تاریخ‌نگاری‌ی ایدئولوژیک زراندود (تذهیب شده با علم) نامید.

به‌عبارت دیگر، با اهداف اجتماعی-سیاسی نوعی برساخت از تاریخ ارایه می‌شود که دانش‌پژوهانه جا زده می‌شود، در حالی‌که مقاصد سیاسی و اجتماعی دارد. بدین ترتیب، عملاً فریبی عمومی در کار آورده می‌شود؛ حتا اگر فرد تاریخ‌نگار قصد فریب نداشته باشد.

سه نمونه از این نوع تاریخ‌نگاری‌ی ایدئولوژیک زراندود را در ایران معاصر می‌توانیم ببینیم: تاریخ‌نگاری‌ی ملی‌گرایانه نظیر تاریخ‌نگاری‌ی امثال عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ‌نگاری‌ی مارکسیستی نظیر تاریخ‌نگاری‌ی امثال احسان طبری، و تاریخ‌نگاری‌ی دینی نظیر تاریخ‌نگاری‌ی امثال علی شریعتی و مرتضی مطهری.

در مقاله‌ی زیر نمونه‌ای از این نوع تاریخ‌نگاری‌های ایرئولوژیک زراندود را در باره‌ی موضوع جنبش‌های هزاره‌ای millenarian movements بررسی کرده‌ام و آن را تقدیم می‌کنم به مخاطبانی که علاقه‌مند به بحث‌های پایه‌ای در باره‌ی تاریخ‌نگاری‌های معاصر هستند.


#تاریخ
#توسعه
#خردتاریخ
#تاریخ_ایدئولوژیک
#تاریخ_دانش‌پژوهانه
#برساخت_روایت_تاریخی

@NewHasanMohaddesi
1.3K viewsedited  10:37
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 01:57:19 کثافتی به نام تاریخ در ادبیات معاصر فارسی

شعر «میراث» از مهدی اخوان ثالث
بازنشر: ۹ دی ۱۴۰۰

پوستینی کهنه دارم من
یادگاری ژنده‌پیر از روزگارانی غبارآلود
سالخوردی جاودان مانند
مانده میراث از نیاکانم مرا، این روزگارآلود

جز پدرْم آیا کسی را می‌شناسم من
کز نیاکانم سخن گفتم؟
نزد آن قومی که ذرات شرف، در خانه‌ی خونشان
کرده جا را بهر هر چیز دگر، حتی برای آدمیّت، تنگ
خنده دارد از نیاکانی سخن گفتن، که من گفتم

جز پدرم آری
من نیای دیگری نشناختم هرگز
نیز او چون من سخن می‌گفت
همچنین دنبال کن تا آن پدر جدّم
کاندر اخم جنگلی، خمیازه‌ی کوهی
روز و شب می‌گشت، یا می‌خفت

این دبیر گیج و گول و کوردل: تاریخ
تا مُذهّب دفترش را گاهگه می‌خواست
با پریشان سرگذشتی از نیاکانم بیالاید
رعشه می‌افتادش اندر دست
در بَنان درفشانش کِلک شیرین سِلک می‌لرزید
حِبرش اندر مَحبَر پر لیقه چون سنگ سیه می‌بست

زانکه فریاد امیر عادلی چون رعد بر می خاست:
«هان، کجایی، ای عموی مهربان! بنویس
ماه نو را دوش ما، با چاکران، در نیمه شب دیدیم
مادیان سرخ یال ما سه کرّت تا سحر زایید
در کدامین عهد بوده ست اینچنین، یا آنچنان، بنویس»

لیک هیچت غم مباد از این
ای عموی مهربان، تاریخ!
پوستینی کهنه دارم من که می‌گوید
از نیاکانم برایم داستان، تاریخ

من یقین دارم که در رگهای من
خون رسولی یا امامی نیست
نیز خون هیچ خان و پادشاهی نیست
وین ندیم ژنده پیرم دوش با من گفت:
«کاندرین بی فخر بودنها گناهی نیست»

پوستینی کهنه دارم من
سالخوردی جاودان مانند
مرده ریگی داستانگوی از نیاکانم، که شب تا روز
گویدم چون و نگوید چند

سالها زین پیشتر در ساحل پر حاصل جیحون
بس پدرم از جان و دل کوشید
تا مگر کاین پوستین را نو کند بنیاد
او چنین می گفت و بودش یاد
داشت کم کم شبکلاه و جبّه‌ی من نو ترک می‌شد
کشتگاهم برگ و بر می داد

ناگهان توفان خشمی با شکوه و سرخگون برخاست
من سپردم زورق خود را به آن توفان و گفتم هر چه بادا باد
تا گشودم چشم، دیدم تشنه لب بر ساحل خشک کشفرودم
پوستین کهنه‌ی دیرینه‌ام با من
اندرون، ناچار، مالامال نور معرفت شد باز
هم بدان سان کز ازل بودم

باز او ماند و سه پـ .ـستان و گل زوفا
باز او ماند و سکنگور و سیه دانه
و آن بآیین حجره‌زارانی
کآنچه بینی در کتاب تحفه‌ی هندی
هر یکی خوابیده او را در یکی خانه

روز رحلت پوستینش را به ما بخشید
ما پس از او پنج تن بودیم
من بسان کاروانسالارشان بودم
کاروانسالار ره نشناس
اوفتان، خیزان
تا بدین غایت که بینی، راه پیمودیم

سالها زین پیشتر من نیز
خواستم کاین پوستین را نو کنم بنیاد
با هزاران آستین چرکین دیگر برکشیدم از جگر فریاد
«این مباد! آن باد!»
ناگهان توفان بیرحمی سیه برخاست

پوستینی کهنه دارم من
یادگار از روزگارانی غبارآلود
مانده میراث از نیاکانم مرا، این روزگارآلود

های، فرزندم
بشنو و هُش‌دار
بعدِ من این سالخورد جاودان مانند
با بَر و دوش تو دارد کار
لیک هیچت غم مباد از این

کو ،کدامین جبّه‌ی زربَفت رنگین می‌شناسی تو
کز مُرَقّع پوستین کهنه‌ی من پاکتر باشد؟
با کدامین خلعتش آیا بدل سازم
که‌ام نه در سودا ضرر باشد؟

آی دختر جان!
همچنانش پاک و دور از رقعه‌ی آلودگان می‌دار



پس‌نوشت محدثی: اخوان ثالث شاعر بزرگ و آزاده‌ و دوست‌داشتنی‌ی معاصر نیز تاریخ را کثیف می‌داند. این شاعر بزرگ معاصر دارد می‌گوید: «عمو تاریخ» مردی کثیف است.

«عمو تاریخ» دبیر گیج و کور و کوردل است و فقط از قدرت‌مندان زورگو سخن می‌گوید و گزارش از طویله‌ی امیر به‌اصطلاح عادل می‌دهد اما هیچ گزارشی از مردان و زنان شریف نیاکان من (شاعر) نمی‌دهد. شرافتی که تاریخ از آن سخن می‌گوید، حتا جا را برای آدمیت تنگ کرده است و خفقان‌آور است.

من به شاعری چون اخوان ثالث افتخار می‌کنم. زبان طنز و تمسخر و استهزای اخوان در این سخنان بسیار جذاب و خواستنی و ستایش‌برانگیز است. من ندیدم کسی چنین زیبا و بلیغ و البته مجمل، کثافت تاریخ را عیان سازد.

او می‌گوید این تاریخ مضحکه‌ای بیش نیست: همان تاریخی که بر داستان نیاکان من می‌خندد: «نزد آن قومی ... خنده دارد از نیاکانی سخن گفتن، که من گفتم». او به جای تاریخ به پوستین میراثی نظر می‌کند و تاریخ نیاکان‌اش را از روی پوستین ژنده می‌خواند و این‌گونه تاریخ را به مضحکه می‌کشد. چه‌قدر سخنان و نکته‌های ارزش‌مند و نیکو در این کار او نهفته است و چه‌قدر می‌توان در باره‌ی آن‌ها سخن گفت!

#تاریخ
#اخوان
#خردتاریخ
#برساخت_روایت_تاریخی
#microstoria

@NewHasanMohaddesi
1.1K viewsedited  22:57
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 00:03:52
...
تشکر از اینستاگرام / Thank you instagram

حسن محدثی‌ی گیلوایی / Hassan Mohaddesi
Gilvaee
۸ دی ۱۴۰۰ / 29, 12,2021

بعد از نقد ایدیولوژی‌ی ایران‌گرایی و مهم‌ترین اسطوره‌ی سیاسی‌ی آن، طرف‌داران این ایده‌ئولوژی‌ی ضدانسانی (ملی‌گرایی‌ی باستان‌گرایانه) علیه من در اینستاگرام اقدام کردند و صفحه‌‌ی شخصی‌ام را ریپورت کردند. بیش از سه روز نتوانستم به این‌جا سر بزنم و به مخاطبان عزیز پاسخ بدهم.

سرانجام نامه‌ای به اینستاگرام نوشتم و ماوقع را توضیح دادم. همان‌طور که در پیام مندرج در تصویر می‌بینید، اینستاگرام هم مشکل را برطرف کرد و هم فرسته‌ی قبلی را که حذف کرده بود، دو باره برگرداند.

چنان‌که در تصویر فوق می‌بینید، اینستاگرام در پاسخ به نامه‌ی من چنین نوشته است: ”ما تصویر شما را بازبینی کرده‌ایم و آن را مجدداً ارسال (پست) کرده‌ایم. سپاس از بازخورد شما!”

اینستاگرام متشکراَم!

#کورش
#ایران‌گرایی
#آزادی_بیان
#ملی‌گرایی‌_باستان‌گرایانه

#instagram
#free_will


@NewHasanMohaddesi
68 viewsedited  21:03
باز کردن / نظر دهید