2021-12-01 14:47:48
#پارت_۷۷
#به_قلم_شهرزاد_فاطمه
#کپی_ممنوع
میدونم اونقدر مقیدی که با خودت گفتی از لحاظ شرعی گناهه با من نباشی!مثل مادرمی اونم مثل تو پر از نجابته
از آغوشش بیرون اومدم سرمو بالا آوردم و به چشماش نگاه کردم که ادامه داد:
عصام ︎نمیگم عاشقتم از این حرفای کلیشه ای
نمیزنم،ولی ساحل الان زنمی منم مسئولم نمیخوام بگم فقط مسئولیته چون نیست یه حسایی دارم بهت که به هیچ کی نداشتم تو با نزدیک شدن بهم اون پل فلزی قلبمو ذوب کردی اینکه کِی واردش بشی رو نمیدونم ولی من این آرامشو کنار تو پیدا کردم.
مسخ شده به مردی چشم دوختم که فکر نمیکردم به این زودی حساشو اعتراف کنه.
دنیا واقعا عجیب بود و واقعا گرد.چند ماه پیش من در تب عشقی می سوختم و منتظر بودم اون هم عاشقم باشه و اونقدر احمق بودم که میخواستم خودم احساسمو ابراز کنم.اما امروز یه همچین روزی که شدیدا به آرامش نیاز داشتم مردی کنارم به حس های کوچیکی که نسبت بهم داشت اعتراف کرده بود.اونقدر ذوق زده بودم که دستامو باز کردم و بغلش کردم.عصام اولش متعجب بود ولی دستاشو دور بدنم چفت کرد.
عصام ︎نمیگم میتونم اونی باشم که عاشقش میشی و از آینده هم خبر ندارم ولی کاری میکنم که اون مرد و از ذهنت دور کنی.
اههه همه حسای خوبم وقتی کنارش بودم از بین می رفت اونقدر هی تکرار میکرد من یکی دیگه رو دوست دارم که اگه خودمم میخواستم فراموش کنم اون نمی ذاشت.
من ︎عصام میشه دیگه اسمشو نیاری دیگه تکرار نکن،سخته فراموش کردن یه آدم سخته چون جزء آدمای زندگی منه ولی دیگه عشق من نیست زندگی من نیست،ببین این خونه و زندگی رو ببین اینا مال منو و توعه می فهمی ینی چی؟ینی واسه آسایش ما دوتاست واسه زندگی ما دوتاست این وسیله ها فقط ابزارند ولی یه مفهومی دارند اونم منو توییم دیگه جز منو تو نمیخوام اسم دیگه ای باشه
با مکث بهش زل زدمو گفتم:
من ︎مگه اینکه تو یکی دیگه رو دوست داشته باشی
با سکوتش داشتم به این نتیجه میرسیدم که حدسم درسته که زد زیر خنده.
عصام ︎خوبه همین الان داشتم واست روضه میخوندما،اصلا من اشتباه کردم حسامو گفتم بهت جوگیر شدی
بعد موشکافانه بهم زل زد و گفت:
عصام ︎بوهای خوبی می شنوم.
من ︎بو؟من که چیزی درست نکردم.
عصام نچ نچی کرد و منو بلند کرد که جیغی زدمو گفتم:
من ︎ولم کن هییییییی
عصام ︎نچ خانوم بوی حسادت شنیدم
من ︎من به تو حسادت کنم؟
عصام ادامو در آورد و گفت:
مگه اینکه تو یکی دیگه رو دوست داشته باشی!
انقدر بامزه صدای دخترارو تقلید میکرد که زدم زیر خنده و اون منو به سمت اتاق مشترکمون برد.
یک ماهی از ازدواجمون میگذشت.هر روز نسبت به روز قبل خوشحال تر بودم.عصام زندگیم رو زیر و رو کرده بود.اونقدر که تحمل یکساعت دوریشو نداشتم.اسم حسم به عصام هر چی که بود مهم نبود،عادت؟عشق؟فرقی نداشت مهم وجودش بود که مایه آرامشم بود.
گوشت رو از تو فریزر خارج کردم و گذاشتم که آب پز شه.
قصد داشتم امروز یه غذای عالی درست کنم.این چند وقته بخاطر شروع شدن ترم جدید نتونسته بودم غذای درست و حسابی درست کنم و عصامم غر میزد.در مقابل همه چیز صبور بود الی غذا.
با فکر بهش لبخندی روی لبم نشست و زودتر مشغول درست کردن غذا شدم.
کشمش هارو تو آب ریختم و اجازه دادم کمی خیس بخوره.
آب برای برنج هم گذاشته بودم.
اومدم گوشت و تست کنم ببینم پخته یا نه که حس کردم حالم از بوش بهم خورد.چند لحظه صبر کردم شاید حالم بهتر شد ولی با حجوم مایعی معدم سوخت و سریع به سمت دستشویی پرواز کردم.
اونقدر عق زدم که حالم بد شد از خودم.صورتمو شستم و اومدم بیرون.حالم بهتر شده بود.
رفتم تو آشپزخونه سریع غذا درست کردم و خارج شدم حال نداشتم.یکساعتی میگذشت اما حالم بهتر نمیشد.
با چرخش دستگیره تو در زهره ترک شدم که دیدم عصام با خنده بو کشید و گفت:
عصام ︎به به بوی غذای خونگی میادش
ولی با دیدن قیافه من کپ کرد.
سریع به سمتم اومد و گفت:
عصام ︎ساحل خوبی این چه حالیه؟
لبخند بی جونی زدم و گفتم:
من ︎چیزیم نیست من معدم عصبیه صبحانه نخوردم اینطوری شدم.
سرمو تو آغوش کشید و گفت:
عصام ︎آخه خانوم چرا اینکارارو میکنی؟میخوای منو سکته بدی؟
به حالت شوخی زدم تو بازوش که کیفشو زمین گذاشت و منو بلندم کرد.
من ︎عصام بزارم زمین سنگینم
چپ چپی نگام کرد و گفت:
عصام ︎تو نهایتش ۵۰ کلیو هم نیستی
با حرص گفتم:
من ︎۵۵
عصام ︎دیگه بدتر
و بدون توجه به سمت آشپزخونه رفت.
عصام ︎خانوم چی درست کردی بوش داره مستم میکنه؟
به شوخی گفتم:
من ︎انگور شراب کردم واست
با چشم غره بدی نگام کرد که آب دهنم پرید تو گلو و شروع کردم به سکسه.جای اینکه نگرانم شه زد زیر خنده و از تو یخچال عسل و مربا رو کشید بیرون.
من ︎وای عصام من میل ندارم آخه
عصام ︎غلط کردی
من ︎چی گفتی؟؟؟؟
عصام ︎روم باز شده
من ︎تو خیلی غلط کردی
عصام ︎دیدی دیدی
ضایع شدم و برای خالی نبودن عریضه لقمه تو دستشو گرفتم.گذاشتم تو دهنم.
داشتم می جویدم که حس کردم......
32 viewsShahrzad, edited 11:47