2022-01-21 13:33:49
رهبر، لیدر،روشنفکر، چهره . تقی رحمانی
از لیدر ها شروع کنیم ،لیدر ها چه ویژگی هایی دارند.
لیدر نماینده جمع است .مشروعیت از طرف صنف خود دارد . توان هماهنگی دارد.می تواند نیرو بسیج کند اختیار برای تصمیم گیری دارد چون نماینده جمع است دارای قدرت است.می توان با رهبر یا رهبران رابطه بده و بستان داشته باشد چون خواسته جمع را نمایندگی می کند.
چهره ها
چهره ها بیشتر شناخته شده هستند اما پشتوانه صنفی و مدنی یا نماینده گی انان را ندارند در شرایط سخت توان تاثیر گذاری ندارند. تحت تاثیر جو قرار دارند.چهره ها گاهی ازادی خود را با ازادی جامعه اشتباه می گیرنند.فکر می کنند که موقعیت انان برابر با موقعیت جامعه است.
حکومت با جدا کردن لیدر از صنف ان،ان را تبدیل به چهره می کند که چهره ها ژنرال های بدون سپاه هستند در پروسه ای به واگرائی می روند مگر نقش جدید خود را درک کنند.
روشنفکران
روشنفکر عمل گرائی ندارد این افراد بیشتر سخن می گویند خصلت لیدر و رهبری عملی ندارند. جایگاه روشنفکر به مثابه روشنفکر سپهر سازی است و مفهوم سازی کلان . عرصه موضع گیری دقیق سیاسی نیست اگر چه مسولیت سیاسی هم دارد اما اگر کار به موضع گیری راهبردی برسد این در توان روشنفکر نیست مگر این روشنفکر کار سیاسی کرده باشد.روشنفکر در سپهر و مفهوم سازی پیشرو است در موضع سیاسی باید تصمیم جمعی را تن دهد. یا پیرو اگاه تصمیم سیاسی و مدنی باشد.
اما توان نقد و انتقاد و ایده پردازی را حفظ کند.
رهبر یا رهبران
قاعده این بوده که در ایران اعتراضات روشنفکری و حتی روحانیت و دانشگاه بستری ساخته است که این بستر با حرکت جامعه فضای چنبشی ساخته است در این حال و هوا یکی یا چند نفر نقش رهبری پیدا کرده اند که این رهبری در طی زمان به رابطه یک طرفه منتهی شده است که بعد به خود رای و یا خودکامه گی یا مدام عمری رهبر انجامیده است. این نوع روند با دموکراسی متعارض است.
رهبران مثبت سیر خود رای طی کرده اند.خود رای با خدکامه گی فرق دارد.
رهبران دیگر خودکامه شده اند.
رهبران صنفی یا حزبی هم مدام عمر شده اند. این نوع رابطه معیوب است.باعث تقویت و ماندگاری نهاد نمی شود.
اگر این رویه ها یعنی رهبری خود رای و رهبر مدام العمر صنفی تغییر نکند باز همان چرخه رهائی و استبداد تکرار می شود که به دموکراسی نمی رسد.
روشنفکران و چهره ها نمی توانند این روند را متوقف کنند. جنس چهره ها از نوع مقاومت سخت نیست. جنس روشنفکری از نوع مقاومت است اما روشنفکران جمع پذیر نیستند و اهل تشخیص اند، به تصمیم جمعی زیاد تن نمی هند.نمونه بارز ان همین وضع روشنفکران قعلی یا نمونه بارزتر ان وضع روشنفکران قبل از انقلاب است که با هم کتار نمی امدند .
در این وضعیت باید قاعده ای جدید را بنا گذاشت رهبران با مقاومت و تعامل عینی مواجه شوند تا خود رای و یا خودکامه نشوند. راه مناسب این کار هم لیدر های مدنی و صنفی است که نماینده جمع مادی و متعین خود باشند. این نماینده گی قدرتی ایجاد کند تا رهبر هر چه خواست انجام ندهد یا انچه تشخیص داد دیکته نکند.
این جا است که ایده های روشنفکری که بستر اعتراض در ایران می سازد و رابطه رهبر با مردم را خلق می کند و مردمی رهبر ساز می شوند اما رهبر مردم را در تصمیم به چیزی نمی گیرد با خلق لیدر می تواند دچار تحول شود که به سود دموکراسی است
در ضمن صنف مدنی و لیدر هایش در صورت تعین به روشنفکران کمک می کنند که در ایده عینی تر باشند و به چهره ها هنری و ادبی و اجتماعی هم می گوید که در موضع خود با مردمی توده وار روبروئ نیستند که بشود به راحتی برای ارضا انان با چند جمله مبهم خود را مقبول کرد.
لیدر های مدنی و صنفی رابطه جدید در تحولات اجتماعی و سیاسی و مدنی ایران می توانند خلق کنند.@taghirahmani
1.5K views10:33