Get Mystery Box with random crypto!

تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی

لوگوی کانال تلگرام tarikhandishi — تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی ت
لوگوی کانال تلگرام tarikhandishi — تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی
آدرس کانال: @tarikhandishi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 86.23K
توضیحات از کانال

ایدئولوژی‌، اندیشه و تاریخ سیاسی
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتاب‌ها:
عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریه‌های فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2023-12-10 22:19:30 «لیبرالیسم و طبقۀ کارگر»

در نشستی که مهمان فردای اقتصاد بودم به همراه آقای دکتر موسی غنی‌نژاد به رابطۀ لیبرالیسم و طبقۀ کارگر پرداختیم. بحث اصلی من در این نشست این بود که چه موانعی سر راه فرد حقوق‌بگیر/کارگر برای درک منطق لیبرال وجود دارد. بیش از هر چیز معتقدم در این میان موانعی «روان‌شناختی» وجود دارد. به عبارتی، دیواری روان‌شناختی میان ذهن حقوق‌بگیر/کارگر و منطق لیبرالیسم وجود دارد. اینکه ما چقدر می‌توانیم منطق لیبرالیسم را شرح دهیم و اثبات کنیم لیبرالیسم مدافع هیچ طبقۀ خاصی نیست، ممکن است به دلیل همان دیوار روان‌شناختی مورد پذیرش فرد کارگر قرار نگیرد. به همین دلیل باید این بحث را جدی گرفت و دربارۀ آن سخن گفت.

با سپاس از «فردای اقتصاد» و جناب مرتضی کاظمی که امکان این مباحث را فراهم می‌آورند.

فایل تصویری را در این پست می‌توانید ببینید: «فایل تصویری لیبرالیسم و کارگران»

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
15.8K viewsمهدی تدینی, edited  19:19
باز کردن / نظر دهید
2023-12-10 22:19:30
«لیبرالیسم و طبقۀ کارگر»

در نشستی که مهمان فردای اقتصاد بودم به همراه آقای دکتر موسی غنی‌نژاد به رابطۀ لیبرالیسم و طبقۀ کارگر پرداختیم. بحث اصلی من در این نشست این بود که چه موانعی سر راه فرد حقوق‌بگیر/کارگر برای درک منطق لیبرال وجود دارد. بیش از هر چیز معتقدم در این میان موانعی «روان‌شناختی» وجود دارد. به عبارتی، دیواری روان‌شناختی میان ذهن حقوق‌بگیر/کارگر و منطق لیبرالیسم وجود دارد. اینکه ما چقدر می‌توانیم منطق لیبرالیسم را شرح دهیم و اثبات کنیم لیبرالیسم مدافع هیچ طبقۀ خاصی نیست، ممکن است به دلیل همان دیوار روان‌شناختی مورد پذیرش فرد کارگر قرار نگیرد. به همین دلیل باید این بحث را جدی گرفت و دربارۀ آن سخن گفت.

با سپاس از «فردای اقتصاد» و جناب مرتضی کاظمی که امکان این مباحث را فراهم می‌آورند.

نسخۀ با کیفیت‌تر را در این لینک در یوتیوب می‌توانید ببینید: «لیبرالیسم و کارگران در یوتیوب»

فایل صوتی را در این پست می‌توانید بشنوید: «فایل صوتی لیبرالیسم و کارگران»

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
15.4K viewsمهدی تدینی, edited  19:19
باز کردن / نظر دهید
2023-12-09 22:20:08 (ادامه از پست قبل...)

یعنی ممکن است دستگاه‌های امنیتی تمایل پیدا کنند بسیار بزرگ‌تر، قدرتمندتر، مخوف‌تر و تواناتر از آنچه در واقعیت هستند به نظر رسند. این دقیقاً تبدیلِ «روان‌شناسی فردِ امنیتی» به «روان‌شناسی دستگاه امنیتی» است.

البته برخی دلایل عقلانی هم وجود دارد که دستگاه امنیتی با اتکا به آنها می‌تواند این «خودنمایی مرموز و ابرقدرتمندانۀ» خود را کار درستی جلوه دهد. نهاد امنیتی فکر می‌کند هر قدر بزرگ‌تر به نظر رسد به نفعش است. فکر می‌کند این گُنده و ابرقدرت به نظر رسیدن، به عاملی بازدارنده تبدیل می‌شود و باعث می‌شود کسان زیادی دیگر جرئت نکنند دست به اقدامات ضدامنیتی بزنند، چون با خودشان فکر می‌کنند نهاد امنیتی در چشم‌برهم‌زدنی آنها را شناسایی و بازداشت می‌کند. بنابراین خود دستگاه امنیتی از اینکه جامعه پر شود از شایعات ترسناک دربارۀ نهاد امنیتی استقبال می‌کند. این‌چنین تخیل‌پردازی دربارۀ آن نهاد امنیتی شروع می‌شود. ضمن اینکه این تخیلات یک فایدۀ «شخصی» هم دارد: هر چقدر نهاد امنیتی قدرتمندتر به نظر رسد، پرسنل آن نیز قدرتمندتر به نظر می‌رسند. احیاناً اینکه تمام وزرا، وکلا و همۀ کله‌گنده‌های مملکت با همۀ قدرت و نفوذشان از مأموران دستگاه امنیتی بترسند، جذاب نیست؟ اینجاست که مشخص می‌شود «جذب نیروی انسانی» در نهادهای امنیتی چه مسئلۀ غامضی است! گریزی بزنیم از اینجا به ساواک.

دقیقاً این هیولاپردازی دربارۀ ساواک رخ داده بود و خود ساواک هم در پیدایش آن نقش داشت. ذهن جامعه پر شده بود از اینکه سازمان امنیت همه‌جا هست... هر مدیری، حتی مدیر پایین‌رتبه، فکر می‌کرد تلفنش شنود می‌شود. هر کس در هر اداره‌ای حتی اگر چند توصیۀ معقول و دولتخواهانه می‌کرد، ساواکی پنداشته می‌شد. برای مثال تصور می‌شد سازمان رادیو و تلویزیون ملی کانون ساواکی‌هاست. اما طبق آخرین آمار در بین هزاران نفر پرسنل تلویزیون و رادیو فقط هشتاد فرد با ساواک ارتباطاتی داشتند! یعنی خیلی کمتر از یک درصد! در حالی که کارمندان رادیو و تلویزیون فکر می‌کردند اطرافشان پر از ساواکی است و مردم بیرون هم اهالی رسانه را یکی در میان ساواکی می‌دانستند.

حالا زاویۀ دوربین را بچرخانیم و ببینیم در چنین شرایطی چه اتفاقی برای مخالفان حکومت می‌افتد: وقتی یک نهاد امنیتی بسیار مخوف‌تر و قدرتمندتر از آنچه در واقعیت هست به نظر رسد، مخالفان حکومت نیز چه در نظر خودشان و چه در نظر عموم جامعه بسیار شجاع‌تر و قهرمان‌تر از آنچه در واقعیت هستند به نظر می‌رسند. تصور می‌شود این مخالفان چقدر نترسند که دست‌خالی و بدون پشتوانه با چنین دستگاه مخوفی درافتاده‌اند... و به گمانم «نترس بودن» از محبوب‌ترین ویژگی‌های مورد علاقۀ ایرانیان است. در این جور مواقع، خود مخالفان نیز در این ارکستر با نهادهای امنیتی همراهی می‌کنند و در شایعه‌سازی و هیولاسازی از نهاد امنیتی همراهی می‌کنند. هر قدر نهاد امنیتی مخوف‌تر، اینان شجاع‌تر! قصۀ خرس و پنکه نتیجۀ این وضعیت روان‌شناختی مخالفان است.

اما برویم به مرحلۀ بعد ماجرا... نهادهای امنیتی خیلی زود از خودنمایی در برابر مردم ارضا می‌شوند و به قدرت‌نمایی بیشتری میل پیدا می‌کنند. ترسیدن مردم خیلی زود جذابیتش را از دست می‌دهد. در این مرحله نهادهای امنیتی با روش‌هایی که در آن تخصص دارند به مطیع‌سازی دستگاه حکومت روی می‌آورند. مهمترین اقدامی که در این زمینه انجام می‌دهند این است که مسائل را جوری به رهبران کشور نشان می‌دهند که انگار وجود کل کشور مرهون وجود نهاد امنیتی است. در واقع: «همان‌طور که از یک سو مردم را از حکومت می‌ترسانند، از دیگر سو می‌کوشند حکومت را از مردم بترسانند.» به همین دلیل بدشان نمی‌آید پرونده‌های کوچک را بزرگ کنند؛ دستاوردهای کوچک خود را عظیم جلوه دهند و خطرهای امنیتی ناچیز را با دست خود بزرگ کنند تا بعد بگویند فلان خطر بزرگ را ما خنثی کردیم. به همین دلیل ممکن است یک طرح ضدامنیتی احمقانه را تعمداً مدتی نادیده بگیرند تا تبدیل به پرونده‌ای دندانگیر شود. هر قدر خطرهای امنیتی خنثاشده بزرگ‌تر به نظر رسد، نهادهای امنیتی هم بهتر می‌توانند رهبران کشور را متقاعد کنند که چقدر وجودشان برای کشور لازم است؛ و در نتیجه رهبران کشور دست اینان را در برابر همۀ نهادهای دیگر بیشتر باز بگذارند. بخشی از برنامه‌های رسانه‌ای که ساواک اجرا کرد (برای مثال برنامه‌ای که به «ساواک‌شو» معروف شد، یا برنامۀ محاکمۀ گلسرخی) در نهایت چنین اهدافی داشت.

شواهد این آسیب‌شناسی که در بالا انجام دادم، از زبان بسیاری از دولتمردان وفادار به حکومت شاه بیان شده است. به برداشت من، بخش عمدۀ ویژگی‌هایی که برشمردم در شخص نصیری، رئیس ساواک، وجود داشت، در حالی که رئیس پیشین ساواک، تیمسار پاکروان، از این ویژگی‌ها عاری بود و کسی مانند او می‌توانست مانع چنین آسیب‌هایی در ساواک شود.

مهدی تدینی

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
15.0K viewsمهدی تدینی, 19:20
باز کردن / نظر دهید
2023-12-09 22:20:08 «روان‌شناسی ساواک»


در این روزها که مستندی چندقسمتی دربارۀ ــ یا از زبان ــ پرویز ثابتی پخش شده است، بسیاری نظرم را دربارۀ این مستند پرسیده‌اند. البته این برنامه بیش از آنکه «مستند» باشد، باید در زمرۀ «تاریخ شفاهی» جای گیرد. تا جایی که به برخوردِ ساواک با مخالفان حکومت مربوط است، نمی‌توان حکم کلی داد، زیرا مخالفان را نمی‌توان یکدست دید. با چریک‌هایی که تصمیم می‌گیرند به طور مسلحانه از روستاها شهرها را تصرف کنند، چه برخوردی باید کرد؟ یا با کسانی که دنبال ترور شهروندان آمریکایی ساکن ایران بودند، چه برخوردی باید می‌شد؟ از دیگر سو، شما هر موقع پای حرف مخالفان حکومت شاه بنشینید، در توجیه برخی افکار و عملکرد خود تأکید می‌کنند «زمانه را باید در نظر گرفت... آن زمان چنین افکاری وجود داشت.» به نظرم یا نباید مسئلۀ «زمانه» را مطرح کرد، یا باید پذیرفت این «زمانه‌شناسی» شامل حال حکومت هم می‌شود. آیا دربارۀ رفتارهای حکومت هم می‌توان گفت زمانه را باید در نظر گرفت یا این اصل همدلانه فقط شامل حال مخالفان حکومت می‌شود؟ اما از دیگر سو، کسانی هم که هر رفتار ساواک را توجیه می‌کنند، از آن سوی بوم افتاده‌اند. اینان بهتر است پای حرف کسانی بنشینند که خودشان کارگزارانِ وفادار حکومت پهلوی بودند و در حسن نیت‌شان نسبت به آن حکومت جای تردیدی نیست، اما انتقادات معقولی به ساواک وارد می‌کنند.  

اما مسئلۀ من در این متن اصلاً این موضوعات نیست. بگذارید بحث دربارۀ ثابتی را فعلاً کنار بگذاریم و به بحثی آسیب‌شناختی دربارۀ ساواک بپردازیم که به گمان من مهم‌تر است و عموماً مغفول مانده است، اما زاویه‌دیدی است که اگر از آن به مسائل بنگریم، تازه می‌توانیم به بحث‌های بعدی بپردازیم. مسئله‌ام «روان‌شناسی ساواک» است که خود زیرمجموعۀ بحث «روان‌شناسی دستگاه‌های امنیتی» است. به گمان من، بخش عمدۀ کارهایی که ساواک می‌کرد وظایفی بود که بر عهدۀ هر نهاد امنیتی است و اصلاً طبیعی بود، اما ساواک بیش از هر چیز به دلیل «روان‌شناسی»اش به خود و حکومت آسیب زد. برویم در بحث...

هر حکومتی به یک نهاد امنیتی نیاز دارد که خطرهای امنیتی داخلی و خارجی را شناسایی کند. اما همیشه ــ حتی گاه در دولت‌های دموکراتیک ــ خود نهادهای امنیتی به معضلی بزرگ تبدیل می‌شوند. البته این هم چیز عجیبی نیست. هر نهاد حاکمیتی می‌تواند به معضل تبدیل شود. سازمان تأمین اجتماعی (که نهادی کاملاً غیرامنیتی است) وقتی از حدی بزرگ‌تر شود، دیر با زود به باری سنگین بر دوش دولت تبدیل می‌شود و ممکن است سرانجام باعث شود گاری دولت در شبی از شب‌ها در گِل گیر کند و حکومت زمین بخورد. پس اینکه یک نهاد حکومتی خود به معضلی برای حکومت تبدیل شود ــ و به عبارتی چاقو دسته‌اش را ببرد ــ چیز عجیبی نیست. اما طبعاً نوع کار دستگاه‌های امنیتی به گونه‌ای است که خطرهایی بیشتری درون خود دارند.

پیش از هر چیز مسئله «پرسنلِ» دستگاه‌های امنیتی است ــ آسیب‌شناسی ما هم از اینجا شروع می‌شود. کار در دستگاه‌های امنیتی فقط با روحیات افراد خاصی سازگار است: کسانی که هم میل به قدرت دارند و هم در عین حال بپذیرند در عین قدرت، گمنام بمانند. هیچ‌چیز در این دنیا دردناک‌تر از گمنامی نیست! فرد قدرت را برای چه کاری می‌خواهد؟ برای اینکه شبحی ناشناس باشد؟ پرسنل امنیتی برخی از امیال خود را در بدو ورود به کار امنیتی باید کنار بگذارد، در حالی که این امیال سرکوب‌شدنی نیست و فقط تغییر شکل می‌دهد.
فرد امنیتی اگر درون دستگاه امنیتی در پنهان کردن هویت خود کوتاهی کند و به عبارتی وسوسه شود هویت خود را فاش کند، احتمالاً بیکار می‌شود یا به کارهای پیش‌پاافتاده گمارده می‌شود. پس در اینجا تناقضی حل‌ناشدنی همیشه گریبانگیر افراد امنیتی است: از یک سو به دلیل علاقه به قدرت و نفوذ جذب کارهای امنیتی می‌شوند، اما از دیگر سو اجازۀ نمایش عمومی این قدرت را ندارند. راهکار ناخودآگاهی که برخی امنیتی‌ها پیدا می‌کنند «مرموز بودن» است. احتمالاً تا  به حال افرادی را دیده‌اید که از مرموز بودن لذت می‌برند، زیرا می‌خواهند «روان‌شناسی افراد امنیتی» را بر خود نصب کنند ـــ اما احتمالاً آن فردی که شما دیدید، اصلاً آدم امنیتی نبوده، صرفاً ادای امنیتی‌ها را درمی‌آورده است. اما آن فرد یک چیز را درست فهمیده: مرموز بودن تداعی‌کنندۀ قدرت امنیتی است.

از اینجا می‌توانیم از مرحلۀ «پرسنلی» گذار کنیم و به «دستگاه» برسیم. «مرموز بودن» ــ یعنی اینکه دیگران فکر کنند فردی رازهایی دارد و به دستگاه قدرتمندی وصل است، اما به دلیل رازداری آن را بیان نمی‌کند ــ می‌تواند به ویژگی عمومی دستگاه‌های امنیتی بدل شود. اتفاقِ آسیب‌زایی که دربارۀ ساواک رخ داد این بود که این میل به شکل افسارگسیخته‌ای درآمد؛ به گونه‌ای که دیگر هیچ ارتباطی با واقعیت نداشت!

ادامه در پست بعد

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
13.8K viewsمهدی تدینی, edited  19:20
باز کردن / نظر دهید
2023-12-08 15:47:30 «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»

فایل صوتی جلسۀ هشتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.

در این جلسه (ص ۱۱۳ تا ۱۲۵) به این مسئله می‌پردازیم که «دخالت‌های دولت چگونه باعث بوروکراتیزه شدن مدیریت خصوصی می‌شود؟» مداخلۀ دولتی کارکردهای مثبت شرکتداری و کارآفرینی خصوصی را تخریب می‌کند. یکی از مداخلات اساسی نهادهای دولتی در شرکتداری آزاد این است که به عناوین مختلف می‌کوشند سودآوری شرکت‌ها را مهار کنند. اما انگیزۀ سود مبنای پیشرفت است و مهار سود مهار پیشرفت است. در این چارچوب مثالی هم از تأسیس تلویزیون در ایران در سال ۱۳۳۷ می‌آوریم. بحث دیگر این است که چرا رابطه‌ای فسادآلود میان شرکت‌های خصوصی و دولت پدید می‌آید. مبنای اندیشۀ ما در اینجا این است که «اصلاً چرا سیاست برای صاحبان سرمایه جذابیت پیدا می‌کند؟» شرح می‌دهیم ریشۀ این معضل وجود دولت مداخله‌گر است که دائم به بازار دست‌اندازی می‌کنند.

فایل تصویری این جلسه: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»

فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم | جلسۀ هفتم

#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
13.8K viewsمهدی تدینی, edited  12:47
باز کردن / نظر دهید
2023-12-08 15:47:20
«بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»

فایل تصویری جلسۀ هشتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.


در این جلسه (ص ۱۱۳ تا ۱۲۵) به این مسئله می‌پردازیم که «دخالت‌های دولت چگونه باعث بوروکراتیزه شدن مدیریت خصوصی می‌شود؟» مداخلۀ دولتی کارکردهای مثبت شرکتداری و کارآفرینی خصوصی را تخریب می‌کند. یکی از مداخلات اساسی نهادهای دولتی در شرکتداری آزاد این است که به عناوین مختلف می‌کوشند سودآوری شرکت‌ها را مهار کنند. اما انگیزۀ سود مبنای پیشرفت است و مهار سود مهار پیشرفت است. در این چارچوب مثالی هم از تأسیس تلویزیون در ایران در سال ۱۳۳۷ می‌آوریم. بحث دیگر این است که چرا رابطه‌ای فسادآلود میان شرکت‌های خصوصی و دولت پدید می‌آید. مبنای اندیشۀ ما در اینجا این است که «اصلاً چرا سیاست برای صاحبان سرمایه جذابیت پیدا می‌کند؟» شرح می‌دهیم ریشۀ این معضل وجود دولت مداخله‌گر است که دائم به بازار دست‌اندازی می‌کنند.

فایل صوتی این جلسه: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»

فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم | جلسۀ هفتم

#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
13.2K viewsمهدی تدینی, edited  12:47
باز کردن / نظر دهید
2023-12-06 22:38:00
«سفر نیکسون به تهران ــ آذر ۱۳۳۲»

در این پست ویدئوی مفصلی از سفر جنجالی نیکسون به تهران در آذر ۱۳۳۲ می‌بینید. هواپیمای نیکسون هجدهم آذر در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. دو روز پیش از این سفر در دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران اعتراضاتی رخ داد که به کشته شدن سه دانشجو منجر شد. دلیل این اعتراضات سفر نیکسون و ازسرگیری روابط با انگلستان ذکر می‌شود. اما به گمانم دلیل مهم‌تر دادگاه مصدق و صدور کیفرخواست اعدام برای مصدق بود.

در این سفر نیکسون علاوه بر دیدار با شاه، به دانشگاه تهران رفت و در آنجا به دریافت دکتری افتخاری نائل گردید. علاوه بر این، شهردار تهران زمینی را به دولت آمریکا اهدا کرد. نیکسون دیدارهایی هم رهبران کارگران و کارفرمایان و نیز دیداری هم با اعضای مجلس داشت. همۀ این اتفاقات را در این ویدئو می‌بینید. این ویدئو را سازمان فیلمبرداری دانشگاه سیراکیوز ساخته است. در سال ۱۳۳۰ دانشگاه سیراکیوز با ادارۀ کل هنرهای زیبا قراردادی بست و مستندهایی در ایران می‌ساخت.

به گمانم این فیلم نیز از آن دست فیلم‌هاست که حتماً باید دید و همۀ لحظات آن را در ذهن ثبت کرد.

#مستند

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
20.4K viewsمهدی تدینی, edited  19:38
باز کردن / نظر دهید
2023-11-26 21:41:16
«بیمارستان نمازی شیراز ــ ۱۳۳۴»


این ویدئوی دلچسب گزارش مفصلی از بیمارستان نمازی شیراز در میانۀ دهۀ ۱۳۳۰ خورشیدی است. حاج محمد نمازی، بازرگان، سیاستمدار و نیکوکار شیرازی در سال ۱۳۳۱ احداث بیمارستان نمازی را آغاز کرد. بیمارستان در سال ۱۳۳۴ آمادۀ بهره‌‌برداری شد و در آن زمانی همردیف بیمارستان‌های درجه‌یک دنیا بود.

محمد نمازی (۱۲۷۵ـــ۱۳۵۱) بی‌تردید یکی از شگفت‌انگیزترین نخبگان ایرانی بود. او که در جوانی به قصد سیاحت به آمریکا رفته بود، کسب‌وکار موفقی در آمریکا راه می‌اندازد و تجارت دریایی با هنگ‌کنگ برقرار می‌کند. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۳ خدمات بی‌نظیری به مردم کرد، از جمله احداث لوله‌کشی آب شیراز و دیگری بیمارستان نمازی که پیشنهاد می‌کنم حتماً ویدئوی آن را ببینید.

مرحوم نمازی در دولت‌های زاهدی و علا به عنوان وزیر مشاور حضور داشت. اینکه چرا امثال نمازی جایی در حافظۀ تاریخی ایرانیان ندارند، احتمالاً به این دلیل است که کسانی چون او عمل می‌کردند و شعار نمی‌دادند.

#مستند

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
19.5K viewsمهدی تدینی, edited  18:41
باز کردن / نظر دهید
2023-11-26 19:10:47
دوشنبه عصر در شهر کاغذی در خدمت سرورانم در شیرازم. این نشست قرار بود هفته پیش برگزار بشه که افتاد این هفته.

پس به همین مناسبت امشب یک ویدئوی قدیمی دیده‌نشده از شیراز می‌گذارم، هدیه به دوستان شیرازی
.

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
13.1K viewsمهدی تدینی, 16:10
باز کردن / نظر دهید
2023-11-24 20:59:16
«سپاه بهداشت» ــ ۱۳۴۳/۴۴

ویدئویی که به اشتراک گذاشته‌ام مستندی جالب و دیده‌نشده از کار «سپاه بهداشت» است. روی مستند به اندازۀ کافی توضیحات ارائه می‌شود و نیازی به توضیح بیشتر نیست. در این ویدئو با مراحل آموزش، اعزام، استقرار و مأموریت سپاه دانش آشنا می‌شویم.

این ویدئو در همان سال اول و دوم برقرار سپاه دانش تهیه شده و مستندی روایی‌ــ‌تبلیغی است. فیلمبرداری آن سال ۱۳۴۴ تمام شده است. هدف از سپاه بهداشت رساندن پوشش درمانی و بهداشتی به مناطقی بود که در کوتاه مدت ــ یا اصلاً ــ نمی‌شد امکانات بهداشتی و درمانی در آن مناطق ایجاد کرد. مجموعه‌ای از افراد متخصص و غیرمتخصصان آموزش‌دیده بدنۀ این سپاه را تشکیل می‌دادند.

در این مستند، پس از آموزش و اعزام، کار سپاه در شهر بم و حوالی آن را می‌بینیم.

#مستند

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
13.9K viewsمهدی تدینی, 17:59
باز کردن / نظر دهید