2023-07-15 22:22:09
«کنکور ــ پول ــ عدالت»
یکی از موضوعات مهمی که هر سال به ویژه در همین ماه فکر جامعه را مشغول میکند، مسئلۀ کنکور و تأثیری است که مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی)، نیمهدولتی و دولتی بر سرنوشت دانشآموزان میگذارد. وقتی به این مباحث دقت میکنم، تفکرات نسنجیده و شتابزدهای در این حوزه حکمفرماست و البته جولانگاه خوبی هم برای ترویج ایدههای پوپولیستی شده است. در اینجا قصد ندارم نظام آموزشی ایران را آسیبشناسی کنم. نه سواد و تسلط لازم را دارم و نه اصلاً چنین بحث گستردهای در یک پست میگنجد. فقط دعوت میکنم در این متن با هم کمی دربارۀ این موضوع تأمل کنیم تا دستکم فکرمان را به آسانی به پوپولیسم چپ نبازیم.
صورت مسئله این است که موفقیت دانشآموزانِ مدارس خاص، یعنی مدارس غیردولتی و تیزهوشان و مانند آنها، به شکل خیرهکنندهای بالاتر از دانشآموزان مدارس عادی است. و از این چه نتیجهگیریای میکنند؟ نتیجهگیری میکنند دانشگاه دیگر متعلق به «قشر پولدار» است و کسی که مدارس دولتی میرود آیندۀ تحصیلی روشنی ندارد و عدالت آموزشی دیگر بیمعنا شده است و چه و چه...
اینکه پول در همۀ زمینهها کار انسان را راه میاندازد و میتواند «آوانس» ایجاد کند، نیازی به اثبات ندارد. کسی که پول دارد سوار خودروی ایمن میشود و از هر تصادفی جان سالم به در میبرد و کسی که پول ندارد، سهمش خودروهای ناایمنی است که از قضا در ایران تلفاتشان از جنگ هم بیشتر است. آری، پول «میتواند» آسایش و امنیت آورد. اما پرسش در اینجا این است که موفقیت مدارس غیردولتی یا مدارس خاص (مثل تیزهوشان) و کلاً مدارسی که هزینههای آنها از منابع غیردولتی (یعنی خانوادهها) تأمین میشود، چقدر «عدالت آموزشی» را بر هم میزند؟
اولین نکته اینکه یک نتیجهگیری شتابزده در اینجا وجود دارد. میگویند: «دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی در کنکور موفقند، در نتیجه پول سرنوشت دانشآموزان را رقم میزند. دانشآموز فقیر در کنکور و درس هم ناموفق است. پول داشته باشی موفقی، نداشته باشی بدبختی!»
کل این منطق غلط است. یک مسئلۀ بسیار مهم و تعیینکننده در اینجا تعمداً ــ شاید هم ناآگاهانه ــ نادیده گرفته شده است. مدارس غیرانتفاعی و خاص در مرحلۀ ورودی و ثبتنام خود غربالگرهای سختگیرانهای انجام میدهند و از این طریق دانشآموزان را دستچین میکنند. مسئولان این مدارس خوب میدانند که موفقیتشان فقط در گرو «پول» نیست، بلکه باید دانشآموزان توانمندتر را غربان کنند. این مدارس شرطهای سخت و آزمونهای دشواری را برای غربالگری و جذب بهترین دانشآموزان قرار میدهند و در واقع، دانشآموزانی را جذب میکنند که به دلایلِ متعدد ــ و نه فقط به دلیل «پول» ــ آیندۀ تحصیلی بهتری دارند: درسخوانترند، خانوادههایشان برنامهریزی آموزشی دقیق و سختگیرانهای برایشان دارد و هوش و تواناییهای یادگیری بالاتری دارند.
در واقع، اگر بخواهیم بیتعارف صحبت کنیم، مدارس خاص (غیرانتفاعی، نیمهدولتی و تیزهوشان) آگاهانه روی نیروی انسانی قویتری سرمایهگذاری میکنند. در اینجاست که مفهوم «عدالت» به چالش کشیده میشود. شما اول باید با قاطعیت این پرسش را پاسخ دهید: آیا سرمایهگذاری روی دانشآموزانی که برتری خود را در شش سال نخست تحصیل اثبات کردهاند، «غیرعادلانه» است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، باید گفت: هر گونه تفکیک به هر شکل و از سوی هر نهادی ــ دولتی و خصوصی ــ میان دانشآموزان غیرعادلانه است! «عدالت» در حوزۀ عمومی و اجتماعی مفهوم بسیار فریبنده و گمراهکنندهای است و با آن میتوان تریبونها را فتح کرد و محبوب دل تودهها شد. منادیانی ظهور میکنند که عدالت را عموماً به معنای «تساوی در توزیع» جلوه میدهند و البته تشخیص اینکه چنین تساویای در توزیع وجود ندارد، برای عموم مردم کار بسیار آسانی است و در نتیجه چنین موضعی پیشاپیش یک موضع برنده و پرطرفدار است. حقیقتاً چوب جادوی چپگرایی در همین مسئله نهفته است: عدالت توزیعی.
اما در این نگرش اول باید اثبات کرد «هر نوع توزیع نامساوی مصداق ناعدالتی است» و بعد باید اثبات کرد «توزیع مساوی زندگی بهتری را برای اکثریت مردم به ارمغان میآورد و مایۀ سعادت و رفاه عمومی است» ــ طبعاً جوابِ ما به هر دو گزاره منفی است. اینجاست که مفهوم «عدالت» به چالش کشیده میشود. یعنی آیا همۀ انسانها در همۀ زمینهها «حقی برابر» دارند که «توزیع برابر در همۀ زمینهها» الزامی باشد؟ اگر دانشآموزی بلندپروازتر، سختکوشتر و تواناتر بود و هموغمّ والدین او بیشتر از دیگر والدین بود، نباید امکانات بهتری در اختیار او قرار داد تا مبادا بیعدالتی شود؟ در طرف مقابل، آیا دانشآموزی که در درس ضعیف است، اما در ورزش تواناست، حق ندارد بیرون از مدرسه آموزشهای ورزشیِ اضافه دریافت کند تا مبادا در آموزش بیعدالتی شود؟
(ادامه در پست بعدی)
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
24.0K viewsمهدی تدینی, 19:22