Get Mystery Box with random crypto!

مجمع دیوانگان

لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان م
موضوعات از کانال:
A
لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان
موضوعات از کانال:
A
آدرس کانال: @divanesara
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 15.32K
توضیحات از کانال

وبلاگ «مجمع دیوانگان» از سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد و نسخه تلگرامی آن با سه نویسنده مدیریت می‌شود. اینجا به مسایل روز، سیاست، جامعه و هنر می‌پردازیم.
.
ارتباط با ادمین کانال:
@DivaneSaraAdmin
.
اینستاگرام:
instagram.com/divanesara_

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 5

2023-02-16 18:17:31
پول که هَه!

#A 414


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.5K views15:17
باز کردن / نظر دهید
2023-02-13 18:21:34 عده‌کشی به جای سیاست‌ورزی
#A 413

آرمان امیری @armanparian - نزدیک به ۳۰۰نفر از فعالین سیاسی کشور با امضای بیانیه‌ای از راهکارهای پیشنهادی میرحسین موسوی برای گذار از وضعیت فعلی حمایت کرده‌اند. (از اینجا بخوانید) با توجه به علاقه‌ای که به موضوع داشتم مشتاقانه به سراغ بیانیه رفتم و در درجه اول از متن آن شگفت‌زده شدم. بی‌اغراق نزدیک به ۱۰ بار پیاپی سعی کردم متن بیانیه را بخوانم اما چون متن نه فعل و فاعل درستی داشت و نه تکلیف نهاد و گزاره‌اش مشخص بود، اساسا امکان روخوانی‌اش هم وجود نداشت. دست آخر ناامید از فهم متن، صرفا کلیدواژه‌های اصلی‌اش را دنبال کردم و متوجه شدم بجز همان تیتر مطلب که اعلام حمایتی بود از بیانیه‌ی میرحسین، عملا باقی متن اتلاف وقت و کاغذ بود؛ اما چون در بین امضاکنندگان، نام تعدادی از دوستان عزیز خودم هم وجود داشت، احساس کردم اینقدر ارزش دارد که در موردش چند سطری بنویسم و نقدی وارد کنم.

نخستین مشکل بیانیه‌ی دوستان همان است که عملا هیچ چیزی نیست بجز یک تیتر و یک فهرست از امضا. در واقع سوال من از دوستان این است که چه شد که فکر کردند باید بیانیه بدهند؟ خب همینکه می‌رفتند پای خبر انتشار بیانیه‌ی مهندس موسوی لایک می‌زدند یا آن را در صفحات‌شان به اشتراک می‌گذاشتند ما از نظر مثبت‌شان مطلع می‌شدیم. (بر فرض که این اطلاع یک ارزش سیاسی یا حداقل خبری به حساب بیاید!) صدور این بیانیه قرار بود چه ارزش اضافه‌ای به بیانیه‌ی موسوی سوار کند؟

برای فهم بهتر این انتقاد، می‌توان به سطور پایانی بیانیه‌ی موسوی ارجاع داد. جایی که میرحسین صادقانه اعتراف کرده که برای اجرایی شدن پیشنهادات‌ش راهکار مشخصی ندارد و چنین راهکاری نیازمند خرد و هم‌اندیشی جمعی است. پس می‌شد تصور کرد این فهرست چندصد نفره از عقلای سیاسی گرد هم جمع شده‌اند تا آن جای خالی راهکار عملی را پر کنند. اما این متن شتاب‌زده و نامفهوم، اگر معنای صریح و ساده‌ی آن بیانیه را مخدوش و منحرف نکرده باشد، هیچ نکته‌ی جدیدی هم بدان اضافه نکرده است.

توقع دیگری که می‌شد از چنین بیانیه‌ای داشت این بود که با بسط و گسترش روایت خلاصه‌سازی شده‌ی میرحسین، به انتقادات فراوانی که جامعه در مواجهه با موضع‌گیری ایشان داشته پاسخ بدهند. موسوی فردی است که از روز اول در انقلاب و نظام نقش داشته، سال‌ها در بالاترین رده‌های اجرایی بوده و همواره یکی از ارکان حکومت به شمار می‌آمده، جامعه حق دارد از ایشان بپرسد که اگر با تمام تفاسیر شما از انسداد فعلی موافق باشیم (که البته هستیم)، لطفا توضیح بدهید که چرا کار به اینجا کشیده شد؟

این صحبت من ابدا از آن جنس نیست که می‌گوید «میرحسین باید اول به خاطر گذشته‌اش مجازات شود و بعدا داعیه‌ی سیاسی کند». از نگاه من اشخاص و جریان‌های سیاسی سرمایه‌های یک کشور هستند. اگر بتوانند از اشتباهات‌شان درس بگیرند، برای سرنوشت کشور و جامعه بسیار مفید خواهند بود. اما اگر از بیانیه‌ی خلاصه‌ی موسوی این توقع نمی‌رفت، دست‌کم از «صدها» امضاکننده‌ای که ظاهرا جناح سیاسی حامیان ایشان را تشکیل می‌دهند توقع می‌رفت موضوع را کمی بازتر کنند و توضیح بدهند مشکل کار را در کجا دیده‌اند؟ نسبت‌شان با انقلاب ۵۷ چیست؟ نسبت‌شان با رهبر کاریزماتیک آن انقلاب چیست؟ نسبت‌شان با حکومت مذهبی چیست؟ چرا پیشتر فکر می‌کردند با همین قانون می‌شود کشورداری کرد و حالا به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌شود؟ اصلا منظورشان از ضرورت تغییر قانون چیست؟ کجای قانون را می‌خواهند عوض کنند؟

این بدیهی‌ترین توقع از یک «جریان سیاسی» است که روایت خودش را از دلایل مشکلات فعلی مطرح کند تا تازه برسیم به سرفصل ارائه‌ی راهکار. مگر می‌شود بدون توضیح دادن در مورد دلایل بحران، کسی مدعی ارائه‌ی مسیر برون‌رفت از آن شود؟

بیانیه‌ی شتابزده‌ی اخیر اما، به هیچ یک از این انتظارات پاسخی نمی‌دهد؛ چون از اساس کارکردش از جنس «تدبیر سیاسی» نیست. با احترام تمام به همه‌ی بزرگواران و به ویژه دوستان خودم، این بیانیه صرفا یک جور «عده‌کشی» سیاسی، آن هم به کلاسیک‌ترین شیوه‌ی خودش که صرفا متکی به افزایش عدد و رقم (چند صد نفر!!!) است و نه ارائه‌ی تحلیل یا استدلال و برهانی که نشان‌گر سر سوزنی مزیت نسبت به باقی جریانات موجود باشد. تداومی واضح از سنت سیاسی شکست‌خورده‌ی اصلاح‌طلبان، که با همین رویکرد گعده‌ای و گله‌ای، اعتبار خود را از پشتوانه‌ی میلیونی مردم تا سرحد افتضاح ۳درصدی تقلیل دادند.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
3.0K views15:21
باز کردن / نظر دهید
2023-02-13 18:20:30
عده‌کشی به جای سیاست‌ورزی
#A 413


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.4K views15:20
باز کردن / نظر دهید
2023-02-12 08:18:47 نقدی بر یادداشت آرمان امیری
#V 125

به دنبال انتشار یادداشت «هشداری نسبت به سیاست‌زدایی از امر سیاسی»، یکی از خوانندگان کانال زحمت کشیده و نقدی بر موارد مطرح شده در آن یادداشت نوشته است. نقد کامل ایشان را در پی‌وست همین پست می‌توانید مطالعه بفرمایید. اینجا فقط به صورت خلاصه و فهرست‌وار به چند نکته از مواردی که در نقد ایشان ذکر شده پاسخ می‌دهم:

برای مطالعه‌ی کامل نقد ایشان می‌توانید اینجا کلیک کرده و یا از گزینه‌ی INSTANT VIEW استفاده کنید.

پاسخ آرمان امیری:

بخش نخست انتقاد به این پرسش ختم می‌شود: «به چه دلیل نقطه عزیمت را بجای اعتصاب غذای میثمی، فعالیت‌های سیاسی اعتراضی نگیریم؟»

نگارنده به خوبی متوجه شده که باید میان اصل حرکت اعتراضی با پیامدهای ناخواسته‌ی آن تمایزگذاری کنیم. مشکل کنش میثمی اما همین است که نفس آن غیرسیاسی است و نه پیامدهای احتمالی‌اش. کنش‌های دیگر (مثل راهپیمایی یا تشکیل گروه سیاسی) یورش بردن به اصل حق و هدف نهایی سیاست هستند؛ «قابل تعمیم» هستند بدین معنا که نه تنها هر شهروندی می‌تواند در کنار زیست روزمره‌ی خودش این اعمال را هم انجام دهد، بلکه اساسا هدف سیاست این است که همین کنش‌ها تعمیم بیابند. اعتصاب غذا اما، نه تنها ناظر بر هیچ یک از حقوق اساسی نیست، بلکه نیازمند چریک‌های ۲۴ساعته‌ای است که خود را وقف یک کنش بی‌ربط به زندگی کنند.

در بخش دوم، نگارنده انتقاد کرده که «فرض درونی استدلال این است که آزادی زندانیان در هر حالتی همسان بوده و ارزش برابر دارد». باز هم یک انتقاد درست است، البته به کنش دکتر میثمی! من در همان یادداشت هم نوشتم که صرف آزادی زندانیان سیاسی، لزوما واجد معنا یا دستاورد سیاسی نیست. این پیش‌بینی اتفاقا حالا محقق شده و توقع می‌رود دکتر میثمی و دوستان‌شان را بیشتر به فکر فرو ببرد:

مانور تبلیغاتی حکومت، عیار سره از ناسره، یعنی مطالبه و کنش سیاسی را از نامطالبات غیرسیاسی و صرفا نمایشی مشخص کرد. گروهی از زندانیان آزاد شدند بدون اینکه سر سوزنی در وضعیت سیاسی کشور گشایش یا تحولی رخ دهد. ما فقط کنشی را می‌توانیم سیاسی قلمداد کنیم که به این سادگی پوچ و بی‌معنا نشود.

یک نکته‌ی دیگری که کنش میثمی را واجد تعبیر «معنازدایی از امر سیاسی» می‌کند آن است که بنابر صلاح‌دیدهای شخصی و طی یک ساز و کار ناشناخته‌ تعیین هدف و مطالبه شده است. هیچ مخاطبی نمی‌فهمد چرا فلان زندانی باید آزاد شود؟ آیا این زندانی قربانی نقض قوانین حاضر شده؟ آیا این زندانی مطابق قوانین محکوم است، اما نفس این قوانین مورد اعتراض است؟ وقتی می‌گوییم مطالبه‌ی سیاسی باید «معنادار» باشد، یعنی اینکه شفاف کنیم اصلا مشکل کار را کجا می‌بینیم؟ نه اینکه حرکتی انجام دهیم که بهترین مدافعان‌اش آن را «نمادین» قلمداد کنند و مثل رمان‌های نمادگرا، فهم سویه‌هایش به یک تصور گنگ و مه‌آلود از نارضایتی عمومی حواله داده شود.



کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
622 views05:18
باز کردن / نظر دهید
2023-02-12 08:18:37
نقدی بر یادداشت آرمان امیری

#V 125

نویسنده: امیر محسنی

این یادداشت، در نقد یادداشت «هشداری نسبت به سیاست‌زدایی از امر سیاسی» نوشته شده است.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
625 viewsedited  05:18
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 16:51:02 اجماع موثر؛ توفیقِ امروز و تضمینِ فردا

#V 124

ایمان آقایاری : از جورج واشنگتن اولین رئیس‌جمهور ایالات‌ متحده‌ی آمریکا نقل شده که «ما باید بسیار مراقب رفتارمان باشیم، چون اعمال ما تبدیل به رویه خواهند شد.» بی گمان چنین بصیرتی همراه با پای‌بندی عملی به آن، در پس زمینه‌ی تاریخی کشور آمریکا قابل رویت است. بی‌سبب نیست که «الکسی دوتوکویل» سجایایِ اخلاقیِ پدران بنیانگذار را از ارکان موفقیت دموکراسی آمریکا می‌داند.

جایگاه پدران بنیانگذار آمریکا به عنوان نیروهای موسسِ یک کشور، امری است منحصر به تاریخ آن سرزمین و نیت شبیه سازی ندارم. اما درک موقعیت تاریخی، تمرکز بر مصلحت عمومی، عملگرایی و اجماعِ معقول بر سرِ اصولِ حداقلی اما مطلوب، که بارها در رفتارِ این بنیانگذاران نمود می‌یابد، مدلی است آموختنی و کاربردی.

می‌توان بر بستری از تفاوت‌ها و تعارضات بر سر اصولِ یک ساختار اساسی توافق کرد؛ حتی اگر این تعارضات ناشی از «تبارهای سیاسی» باشد. در شرایطی که قرار نیست بر اشخاص یا جریان‌ها توقف نماییم بلکه می‌خواهیم از یک وضع وحشتناک عبور کنیم، چنین اجماعی لازم است. و به نظر می‌رسد که فشارِ ناشی از عمومی شدنِ چنین مطالبه‌ای این را به امری ناگزیر بدل می‌کند. لازم به ذکر است که این موضوع از بُعد سیاسی شباهتی با انقلاب ۵۷ نمی‌یابد، چرا که در آن مقطع، نیروهای مختلفی با خمینی بیعت کردند، حال آنکه امروز بحثِ دعوت از افراد و جریان‌ها برای اتخاذ رویه‌هایی سالم در جهت اجماع بر سر اصولِ مشترک است.

هرچه در عرصه‌ی سیاست و اجتماع به نقش ساختارها بها دهیم، نقش افراد و تصمیمات را _ آن هم در بزنگاه‌ها _ نمی‌توان نادیده انگاشت. اهمیت اجماع و کنشگریِ صحیح، هم در نیل به پیروزی و موفقیتِ امروز است و هم در آنچه تاسیس می‌شود و به یادگار می‌مانَد. برآیند کنش‌های نیروهای موثر، بدل به الگوهایی برای آینده خواهد شد. به همین خاطر است که امروز از تجربه‌ی انقلاب آمریکا یا جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی در سمتی سخن می‌گوییم و از انقلاب ۵۷ در سمتی دیگر. گرد و خاک ها که فرو نشست و کارها که به سرانجام رسید، باید دید که خروجیِ تصمیماتمان از ما چه ساخته‌اند؛ سرمشق، یا آینه‌ی عبرت؟


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.9K views13:51
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 16:50:32
اجماع موثر؛ توفیقِ امروز و تضمینِ فردا

#V 124

نویسنده: ایمان آقایاری


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.4K views13:50
باز کردن / نظر دهید
2023-02-08 13:20:19 تبارهای سیاسی
#A 412

آرمان امیری @armanparian - اگر یک ناظر بیرونی به حوادث ایران نگاه کند و صرفا بیانیه‌های سیاسی در باب اهداف و ملزومات انقلاب اخیر را بخواند، آنچه می‌بینید یک همگرایی شگرف است که شاید در کمتر انقلابی در طول تاریخ مشابه داشته. برای سنجش این ادعا، من مقیاس تقسیم‌بندی فضای سیاسی را «نسبت نیروهای سیاسی با انقلاب ۵۷» قرار می‌دهم. با چنین مقیاسی:

در منتها الیه یک سر این طیف، شاهزاده پهلوی قرار دارد. دورترین گزینه‌ی قابل تصور از انقلاب ۵۷. ایشان اساسا نماد و میراث‌دار هرآن چیزی هستند که تمامی نیروهای دخیل در انقلاب ۵۷ را علیه خود متحد کرده بود.

در سوی دیگر این طیف گسترده، میرحسین موسوی قرار دارد. نه فقط در میان نیروهای حامی انقلاب «زن زندگی آزادی»، بلکه شاید در میان تمامی نیروهای سیاسی کشور، میرحسین، بیش از هرکسی، نماد و تجسم تحقق انقلاب ۵۷ و نظام برآمده از دل آن انقلاب است. وقتی می‌گویم بیشتر از هرکسی، رهبری نظام جمهوری اسلامی را از یاد نبرده‌ام، اما همچنان اصرار دارم برای بخش بزرگی از ایرانیان، «نخست‌وزیر امام» به مراتب بیشتر رنگ و بوی انقلاب و دهه‌ی شصت و دوران جنگ را داشت تا آنکسی که بر کرسی رهبری نشسته.

باقی نیروها، از ملیَون و مذهبی‌ها گرفته تا چپ‌های رادیکال و غیرمذهبی، همگی جایی در این طیف گسترده قرار دارند. تا حدودی دخیل در انقلاب بودند و تا حدودی هم قربانی رژیم برآمده از انقلاب شدند. حال کافی است که ناظر بیرونی ما بیانیه‌های اعلام پیش‌شرط و یا طرح راهکارهای پیشنهادی دو سر طیف را کنار هم قرار دارد:

- تاکید بر حفظ تمامیت ارضی / یکپارچگی سرزمینی
- تاکید بر ضرورت گذار از رژیم فعلی همراه با انقلابی با شعار «زن زندگی آزادی»
- تاکید بر لزوم تشکیل یک مجلس ملی/موسسان از نمایندگان همه‌ی مردم برای تعیین نوع رژیم/قانون اساسی حکومت بعدی

برای مطالعه‌ی ادای‌ی یادداشت اینجا کلیک کرده و یا از گزینه‌ی INSTANT VIEW استفاده کنید.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
3.9K viewsedited  10:20
باز کردن / نظر دهید
2023-02-08 13:19:44
تبارهای سیاسی
#A 412


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.4K views10:19
باز کردن / نظر دهید
2023-02-06 15:40:04 هشداری نسبت به سیاست‌زدایی از امر سیاسی

#A 411

آرمان امیری @armanparian - تصاویر تکان‌دهنده از پیکر رنجور دکتر فرهاد میثمی، به همان میزان که احساسات را جامعه تحت تاثیر قرار داده، تلنگری بسیار بجا بر ضرورت بازاندیشی هرچه بیشتر در باب پرسش «چه باید کرد» زده است. گویی به هر بیننده‌ای یادآوری می‌کند که زمان در حال سپری شدن است و انفعال و سکون ما به از دست رفتن چه جان‌های ارزشمندی می‌انجامد. این تلنگر اما، در مرحله‌ی نخست، از خود کنش‌گری دکتر میثمی آغاز می‌شود؛ پیشتر، مباحث و جدال‌ها بر سر خشونت‌پرهیزی، صرفا به حدود و یا امکان اثربخشی آن معطوف بود. حال می‌توان پرسش را کمی مبنایی‌تر کرد: آیا هرگونه کنش خشونت‌پرهیز، لزوما از نظر سیاسی معنادار است؟

سال‌هاست که توافق داریم دوران قهرمان‌پروری گذشته و جامعه‌ای که درصدد گذار به دموکراسی است، باید این رویکرد کلاسیک و اسطوره‌ای را کنار بگذارد. یکی از وجوه این تعبیر، تاکید بر ضرورت «مشارکت جمعی» برای معنابخشی به امر سیاسی است. سیاست، اساسا حوزه‌ی تدبیر و کنش‌ورزشی عمومی است و با حوزه‌ی اخلاقیات فردی و تهذیب نفسانی مرزبندی دارد. البته که من بر ضرورت اخلاقی بودن کنش سیاسی هم تاکید دارم، اما اخلاق سیاسی تنها در عرصه‌ای معنادار می‌شود که امکان مشارکت عمومی و در نتیجه اثرگذاری بر امر اجتماعی را داشته باشد. به صورت خلاصه، تنها کنشی می‌تواند واجد معنای امر سیاسیِ اخلاقیِ دانسته شود، که حتی اگر هم به صورت فردی انجام می‌شود، حائز دو شرط اساسی باشد:

نخست آنکه قابلیت تکثیر عمومی داشته باشد. (با تعریفی نزدیک به اخلاقیات کانتی)
دوم آنکه معطوف به مطالبات مساله‌مند‌شده‌ی سیاسی باشد.

پیش شرط نخست در کنش «من می‌میرم تا جهان نجات پیدا کند» نقض می‌شود. چنین کنشی بیشتر از آنکه سیاسی باشد، باید چریکی قلمداد شود. البته نسبت به رفتارهای مورد انتقاد گروه‌های چریکی این تفاوت را دارد که آسیب به دیگری را متوقف کرده و تنها آسیب به خود را (از جنس شهادت‌طلبی) حفظ کرده است؛ اما همچنان در دو وجه دیگر کنشی چریکی است: نخست آنکه قابلیت تعمیم‌پذیری عمومی ندارد، و دوم آنکه تصمیم آن به صورت فردی گرفته شده و یک راهکار برآمده از خرد جمعی نیست.

در مورد شرط دوم، پیشتر دو یادداشت با عنوان «سیاست‌زدایی از امر سیاسی» و «در باب تقلیل مطالبه به نیاز» نوشته بودم. به صورت خلاصه، در تمایز «نیاز» با «مطالبه» می‌توان گفت گرسنگی صرفا یک «نیاز» انسانی است. کار فعال سیاسی این است که این نیاز را به صورت یک مطالبه‌ی معنادار سیاسی درآورده و یا به تعبیری «مساله‌مند» کند. مثلا از ضرورت ایجاد اشتغال، یا مهار تورم سخن بگوید. حال اگر کنش‌گری، مسیر معکوس را بپیماید و مطالبات سیاسی را تا سر حد نیاز تقلیل دهد، مرتکب «سیاست‌زدایی از امر سیاسی» شده است.

نامه‌ی اخیر بهاره‌ هدایت خطاب به دکتر میثمی، هشداری نسبت به همین وجه دوم است. (متاسفانه نمی‌توانم به متن کامل نامه ارجاع بدهم چون گویا خانم هدایت فعلا از جانب رسانه‌ها بایکوت شده‌اند و هیچ کانالی متن کامل نامه ایشان را منتشر نکرده) هدایت ضمن درخواست از دکتر میثمی برای پایان بخشیدن به اعتصاب غذا، یادآور شده که مطالبه‌ی مطرح شده از جانب ایشان به عنوان هدف از این اعتصاب غذا (از جمله درخواست آزادی چند زندانی سیاسی خاص) یک مطالبه‌ی غیرسیاسی است. آزاد شدن چند زندانی در بهترین حالت صرفا نیاز آن‌هاست. آن هم نیازی که اگر خودشان مایل به رفع آن بودند کافی بود دست از اعتراض به حکومت بردارند. پس اگر در زندان هستند، به دلیل به چالش کشیدن زیربنای یک ساختار سیاسی غیرعادلانه است. هر کنش‌گر دیگری نیز اگر می‌خواهد یک عمل معنادار سیاسی مرتکب شود که همان زیربناهای سیاسی را هدف قرار دهد و نه آنکه کنش سیاسی دیگران را به یک نیاز تقلیل دهد. همچنین در فقره‌ی حجاب، ترجمه کردن اهداف جنبش «زن زندگی آزادی»، به نیاز «آزادی حجاب»، یک تقلیل‌گرایی آشکار است که امر سیاسی و مساله‌مندشده‌ی «زن» در جنبش اخیر را به سطح یک نیاز محدود تقلیل می‌دهد.

هیچ یک از این نقدها، به معنای تقلیل دادن اراده‌ی ارزشمند دکتر میثمی در مسیر دشواری که پیش گرفته نیست. ایشان تا همینجا نیز ثابت کرده اراده‌ای عملی و راسخ برای پیشبرد ایده‌های خود دارد و از این نظر، جنس عمل‌شان به کل متفاوت از برخی مدعیان است که از نقاب خشونت‌پرهیزی صرفا به عنوان سرپوشی بر کلبی‌مسلکی‌های منفعلانه‌ی خود استفاده می‌کنند. نامه‌ی بهاره هدایت شاید فقط تلنگری باشد که اگر دکتر میثمی، به همان اندازه که بر شیوه‌ی اجرایی کنش‌های خود تمرکز کرده، بر ضرورت معنابخشی سیاسی آن‌ها متمرکز نشود، در معرض این آسیب قرار دارد که حسن نیت و فداکاری‌اش مورد مصادره و انحراف گروه‌هایی قرار گیرد که با هدف اصلی او هیچ سنخیتی ندارند.



کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
2.0K viewsedited  12:40
باز کردن / نظر دهید