Get Mystery Box with random crypto!

راهیانه

لوگوی کانال تلگرام raahiane — راهیانه ر
لوگوی کانال تلگرام raahiane — راهیانه
آدرس کانال: @raahiane
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 1.62K
توضیحات از کانال

دوباره می‌نویسم.. چون زمزمه‌هایی در "راه"ی که زندگی است. زمزمه‌هایی از جنس ادای دِین به مردمانم. ایده‌نوشت‌های دانشجویی که جامعه‌شناسی می‌خواند.

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 10

2022-04-28 11:53:06
در مودنا، از میزبان مان در مورد میزان بالای سرقت از خانه ها و خودروها شنیدم. حتی در برخی مناطق حومه ی مودنا، به دلیل زیاد بودن سرقت از منازل و حس ناامنی، گفتند که برخی خانه هایشان را زیر قیمت خرید فروخته اند و از آن محل رفته اند. خودشان هم با اینکه در طبقه ی دوم بودند، برای تمام پنجره های خانه، حفاظ فلزی نصب کرده بودند.

در فلورانس، به وضوح این میزان حس ناامنی مشخص بود: در برخی محلات، تقریبا "تمام" پنجره ها در طبقه همکف، حفاظهای فلزی نصب کرده بودند. این میزان حس ناامنی از سرقت عجیب و معنادار بود.
58 views08:53
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 11:46:04
شاید مهمترین بنای نمادین فلورانس، کلیسای سانتا ماریا دل فیوره باشد. بنایی عظیم و شگفت انگیز که گنبد مشهور آن به روایت خودشان، تحت تاثیر و با الهام از گنبد سلطانیه و شیوه ی گنبدسازی دو پوشه ی ایرانی ساخته شده است. بنا بسیار زیباست.

اما در زیرزمین چنین بنای مهمی، موزه ای ساخته اند با بلیط و دروازه و مراقبت و محافظ، از تقریبا هیچ! حتی برخی قسمتهای دیوارها و کف را چنان قاب گرفته و ویترین کرده اند در حالی که هیچ ویژگی خاصی (از نظر مای ایرانی غرق در میراث فرهنگی) ندارد. نورپردازی ها و توضیحات، چنان به این اشیای کوچک هویت داده اند که حیرت میکنی!

به عنوان نمونه، اندازه ی دو تکه فلزی از اندازه ی خط کلماتی که برای توضیحش زیرش نوشته اند کوچکتر است! یا دو تکه پارچه کوچکتر از یک بند انگشت بی هیچ نقش و نگار و خاص بودنی!

اما برای همان ها، احتمالا با تکنولوژی، تا روز ساختش را هم تخمین زده و زیرش نوشته اند!

اینگونه است که غرب، خودش را میسازد و حس افتخار و اعتماد به نفس از خویشتن را میسازد و سروری میکند..

قدردان ِ ذره ذره ی داشته هایمان باشیم.. داراییم ما! هر چند نیازمند اصلاح و بهبود. استخراج و تصفیه منابع فرهنگی!
64 views08:46
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 11:32:57
از بسیاری از بناهای بناها و مجسمه های مهم، برای بچه ها بازی به شکل چهل تکه و لگو درست کرده اند و میفروشند. کارت پستال و مجسمه و تی شرت و ماگ و دفترچه نقاشی و اشیای دیگر هم که فراوانند. اینها، فرهنگ را به شکل بازی و سوغاتی و اشیا، به خانه ها و ذهن بچه ها میبرند. سرایت ِ فرهنگ از مسیر اشیا!

خوشبختانه در سالهای اخیر، دیده ام در شیراز و پاسارگاد و برخی شهرهای دیگر، که شبیه این لگوها و چهل تکه ها از بناهای زیبای ایران و مجسمه های کوچک و جاکلیدی و ... را تولید کرده و میفروشند. توریست که بیاید و گردشگری که رونق پیدا کند، اقتصاد این بخش هم راه میفتد و خلاقیت های نهفته، شکفته میشود.

این زمستان ِ جزیره ای بودن مان، دیری نمی پاید. دور نیست بهار. و چقدر مستعدیم ما در آن بهار به روییدن..

هر چند نسل ما آن روز را نبیند. و چه اهمیتی دارد؟
69 views08:32
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 11:22:36
در ادامه سفر در ایتالیا، به فلورانس آمده ایم. شهری با حدود 700 هزار نفر جمعیت. از قلبهای شکلگیری رنسانس (نوزایی) فرهنگی در ایتالیا و اروپا. شهری که مثل شیراز، شنیدن نامش، حس زمرمه کردن یک شعر را برایم داشته. بناهای تاریخی شگفت انگیز، مجسمه های هنرمندانه و پر از داستان و جزییات و موزه های فراوان و کبوترهای آشنا..
اما مثل خیلی شهرها و نامهای دیگر، چیزهای ناگفته ای هم در این شهر میبینم.. کمی از برخی از آنها بگویم:
فکر میکردم بلای یادگاری نویسی بر دیوارهای بناهای تاریخی، بیماری جامعه ی ماست: نتیجه ی ضعف آموزش در مدرسه، ضعف کار فرهنگی در رسانه های جمعی رسمی، عدم ترویج موثر بازدید از موزه ها توسط حکومت و ...

اما دیدم در مهمترین بناهای تاریخی فلورانس، قلب تپنده ی رنسانس ایتالیا هم بازدیدکننده هایی بر در و دیوار یادگاری کشیده و نوشته اند و به آثار صدمه زده اند! به حدی که تابلویی در کلیسای اصلی شهر زده اند که نکنید لطفا و فلان (با لحن مودبانه و "گرافیتی" نامیدن یادگاری ها)

فرقش این است که تلاش کرده اند سریع پاک و ترمیم کنند تا زیادتر نشود.

بهتر است انقدر خودتحقیری نکنیم. هر جای جهان، کار باید کرد...
72 viewsedited  08:22
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 10:31:30 سی و سه سال، گل کاشتن

مادرم معلم است. از سن قبل از بیست سالگی و تدریس اصول عقاید و پرورشی تا سالهای بعد و جغرافیا. امروز پیام داد: راستی مهدی، بارون ه امروز! و در ضمن، روز آخر معلمی مه! سی و سه سال شد"..

و من، این طرف دنیا، به عظمت ِ این سی و سه سال فکر کردم... به هر سالش، ماهش، روزش و ماجرا به ماجرایش. و دیدم چقدر کلمه دارم برایش. و چقدر ناتوانم از بیانش..

تنها برایش، سرخط هایش را نوشتم. نه برای او. برای عاشقانی که معلم شدند. برای معلمانی که عاشق ماندند...

سی و سه سال...
این همه دانش آموز،
این همه کلاس،
این همه اتفاق،
این همه بالا و پایین،
این همه ضمن خدمت!
این همه هر روز بلند شدن و بدو بدو رفتن
این همه برگه ی بچه ها با خط خرچنگ قورباغه شون تصحیح کردن و حرص خوردن
این همه شاگردای عالی و عاشق تربیت کردن و معلم و محقق و دانشگاهی شدن
این همه خونواده های پر ماجرا
این همه اردو بردن و آوردن
این همه حقوق دیر و زود شدن
این همه حرص خوردن از وزیر و وکیل و مدیر
این همه دوستی های فوق العاده و رفاقتهای ناب با همکارهایی که دیگه فقط همکار نبودن
این همه گچ خوری و حساسیت به گچ و دستکش سفید پره گچ و لباس سر تا پا گچی تا وایت برد و تلویزیون هوشمند!
این همه سوال امتحانی طرح کردن و بارم بندی و کم شد زیاد شد از استنسیل تا کپی و word!
این همه فکر و خیال برای اون دختر و این یکی و زنگ زدن به این خونواده و اون یکی
این همه ترک تحصیل کرده ی برگشته به کلاس و برنگشته
این همه جشن یه دفعه ای روز معلم و کادوهای دلی و با نمک گذشته های دور
این همه عصبانیت های وسط سال و دلتنگی های آخر سال
این همه "ا؟! خانم کریمی پور! شما هستین؟!"های ناگهانی توی خیابون با شاگردهای بچه به بغل
این همه شوق، اشک، شور، غم، بیخوابی، ذوق، خشم...

میدانم که آن حضراتی که باید ببینند، مدتهاست کورند و کرند. برایشان امروز تو، مثل تمام روزهای دیگر است: نامه و دفتر و منشی و اداره و "از این ستون به آن ستون فرج"ی پیش بردن..

اما خسته نباشی معلم ِ بیست و چهار ساعته ی سیصد و شصت و پنج روزه ی سی و سه سال خدمت.. آنها را ول کن، یه بچه هایی هیچ وقت تو رو یادشون نمیره! ممنون که سی و سه سال، جهان رو ذره ذره، پره ذره های روشنی کردی، معلم ِ عاشق!

شما واقعا، گل کاشتید! سی و سه سال، گل کاشتن! چه بوستانی پشت سر دارید!

پسرت، و شاهد ِ هر روز ِ این سی و سه سال عاشقی ت.

#جامعه/#روشنا/#آموزش
ایده نوشت های مهدی سلیمانیه
@raahiane
120 viewsedited  07:31
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 09:29:38 در نقدِ برخورد با معلمان و دیگر اقشار اجتماعی: تداومِ سیاستِ بی‌حاصل

آرمان ذاکری


1- جامعۀ ایران برای مدت زمانی طولانی است که زیر ضرب فشارهایِ ناشی از سیاست‌های نادرست اقتصادی، فساد گستردۀ درون ساختار و تحریم‌های گستردۀ خارجی قرار دارد. ترکیب این عوامل، موجب شکل‌گیریِ الیگارشیِ صاحب‌قدرتی در ساختارِ سیاسیِ-اقتصادی کشور شده که راه را بر هرگونه تغییر اساسی در مسیرهای کلان کشور بسته است. 

2- جامعۀ ایران به سرعت فقیر و ناتوان شده است. به گفتۀ دکتر احمد میدری معاون سابق وزارت رفاه، بیش از 3 میلیون نفر از جمعیت کشور،(حدود 4 درصد جمعیت) در شرایط فقر شدید به سر می‌برند. یعنی از تأمین حداقل لازم برای خوراک خود ناتوانند.(گفت و گوی ویژۀ خبری، 10/12/1400) بنابر گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس کشور در سال 1398 و قبل از آغاز کرونا، یک سوم جمعیت کشور یعنی 27.6 میلیون نفر زیر خط فقر قرار داشته‌اند.(وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، گزارش کرونا، نیروی کار و حمایت اجتماعی، گزارش نوزدهم، 20/11/1399). در تهران، 40 درصد جمعیت با فقر مسکن روبه‌رویند(یعنی بیش از 30 درصد از هزینه‌های ماهیانۀ آنها به مسکن اختصاص می‌یابد.) تداوم تورم پیوستۀ بالای 20 درصد به مدت چند سال، در عمل کار کردن را از معنا تهی کرده است. فقط صاحبان سرمایه‌(ملک، طلا، کالا، دلار و ... )اند که می‌توانند به میزانِ بهره‌مندیِ غیرمصرفی از چنین کالاهایی از خطر فقیرشدن در امان بمانند و از مواهب تورم بهره‌مند شوند. 

3- شکستِ «کار» در برابرِ «تورم» در عمل روحیه و انگیزۀ کار کردن را در بسیاری از اقشار جامعه از بین برده است. مقابله با این حد از تورم برای مردم معمولی، طی هیچ مکانیسمِ کسبِ درآمدِ ناشی از کار ممکن نیست. در چنین شرایطی یگانه راه فرار، «یک‌شبه‌ پول‌دار شدن» است؛ هجوم به دنیای بورس و بعد از آن رمزارز و دیگر مکانیسم‌های یک‌شبه جهیدن از یک‌سو و فساد از سوی دیگر فراگیر می‌شود. نزاع برای متصل شدن به الیگارشیِ اقتصادی-سیاسی حاکم شدیدتر می‌شود. اما اکثریت مردم از این اقلیت جدا می‌مانند، بی‌بهره از رانتِ پست و وام و پاداش و ارز. حتی اگر فرض کنیم بخش‌هایی از ساختار آلوده به فساد نشده باشند، به حاشیه می‌روند و دیده نمی‌شوند. آنها در یک کلیت بی‌معنا، معناداریشان را از دست می‌دهند.   

4- اقشارِ مختلفِ جامعه شدیداً احساسِ تبعیض و نابرابری می‌کنند و از ریاکاری‌ای که همه‌روزه با آن روبه‌رو می‌شوند خسته‌اند. آمارِ دریافتی‌های نجومیِ مدیرانِ کشور، مقاومتِ سرسختانۀ اغلبِ آنها در برابرِ شفافیت در پرداخت‌ها، سبکِ زندگی‌ای که اکنون پنهان کردنِ آن دشوار شده است، لیست عریض و طویل بدهکاران بانکی که عامۀ مردم با دشواریِ شمردنِ تعداد صفرهایِ آن روبرویند، نزاع‌های خشن و بی‌رحمانه برای رسیدن به پست‌های اداری، فقط بخشی از عواملی است که بخش بزرگی از جامعه را به این نتیجه رسانده است که با الیگارشیِ ریاکاری روبه‌روست که زیر لوای شعارهای ایدئولوژیک، مشغول کارهای دیگری است. تعارضِ حادِ میانِ این نمودها با دعوتِ همه‌روزۀ مردم به اخلاق و تحمل و پارسایی برای مردم غیرقابل تحمل می‌شود. 
5- نیروهای حاضر در ساختار قدرت هیچ‌ چشم‌انداز روشن و معناداری برای خروج از وضعیت به جامعه نشان نمی‌دهند. ناتوانیِ ساختار قدرت در حل مشکلات مردم از افزایشِ قیمتِ اقلامِ معیشتی گرفته تا افزایش چند ده میلیونیِ یک‌شبۀ قیمت خودرو و هزاران مسئلۀ کوچک و بزرگ دیگر، هر روز بیش از گذشته به چشم مردم می‌آید. بی‌اعتمادی میان مردم و ساختار قدرت بیشتر می‌شود.

ادامه در لینک زیر


#جامعه_ایران
#جنبش_معلمان
#یادداشت_اختصاصی
#آرمان_ذاکری
#اکنون
@Shariati40

https://bit.ly/3MPUQ5J
126 views06:29
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 01:45:07 این فیلم کوتاه از بوستان آب و آتش تهران را یکی از همراهان گرامی کانال فرستاده اند. مربوط به اجرای عروسکی خلاقانه ای از رقص کردی در این بوستان در تهران در همین هفته است. به امید آنکه هر چه بیشتر، در خیابان و شهر و فضاهای عمومی، به آزادی و رعایت عُرف ِ مورد قبول مردم و آنچه برای زندگی شان میپسندند و میخواهند، نزدیک شویم..

#روشنا
91 views22:45
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 01:41:03 Video from Mosafer
95 views22:41
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 22:54:22
در این مدت، در تجربه ام از سوییس و آلمان و ایتالیا، با کمی اغراق، هر چه دیده ام، *سنت* دیده ام و *دین*! من نمیدانم که این تصویر ِ غیردینی و غیرسنتی از اروپا از کجا شکل گرفت؟ در سوییس که دولت خود حقوق کشیشان (پاستورهای) پروتستان را پرداخت میکند، مناسبتها غالبا ریشه ی مذهبی دارند و فراوانند، تعداد کلیساها به تعداد مساجد و حسینیه ها و امامزادگان فراوان کاشان است و صدای ناقوس، آشناترین صدا در شهرها، رسم ها و آداب و سنت ها به صورت عجیبی پاس داشته میشوند و نسل به نسل منتقل میشوند و گاه حتی به وضوح ماهیت خرافی دارند! (در زوریخ دیروز جشنی سالانه بود که هر سال در آغاز بهار برگزار میشود. مجسمه عظیم آدم برفی نمادینی را در ساعت ۱۸ روزی معین میسوزانند و اگر کله ی آدم برفی، زودتر بسوزد، خبر از تابستان بهتری میدهد و اگر دیرتر بسوزد، تابستان کم برکت تری! این همه سنت و خرافات!)

در مودنا و ورونا، دیدم بر در برخی خانه ها، توری آبی و بر در برخی خانه ها، توری صورتی زده اند. پرسیدم: گفتند صاحب خانه با تور یا پارچه صورتی، دختر به دنیا آورده و صاحب توری آبی، پسربچه!
885 viewsedited  19:54
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 22:42:58
تصویر کشته شدگان راه آزادی بر دیوار کلیسای مودنا
193 viewsedited  19:42
باز کردن / نظر دهید