Get Mystery Box with random crypto!

راهیانه

لوگوی کانال تلگرام raahiane — راهیانه ر
لوگوی کانال تلگرام raahiane — راهیانه
آدرس کانال: @raahiane
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 1.62K
توضیحات از کانال

دوباره می‌نویسم.. چون زمزمه‌هایی در "راه"ی که زندگی است. زمزمه‌هایی از جنس ادای دِین به مردمانم. ایده‌نوشت‌های دانشجویی که جامعه‌شناسی می‌خواند.

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 4

2022-06-16 09:11:21
چشم انداز شریعتی رویاروی بحران امروز

ساختن همبستگی : در ستایش رویای مشترک

بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار می کند


چهل‌و پنجمین یادمان آموزگار «آزادی، عدالت و عرفان»، دکترعلی شریعتی


ارائه:

رضا امیدی

فهیمه بهرامی

آرمان ذاکری

مسلم زمانی

احسان شریعتی

جواد کاشی

شیما کاشی

مجتبی مهدوی

زمان: یک شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱

ساعت: ۹ شب

کلاب سمپوزیوم شریعتی


لینک برنامه: چشم انداز شریعتی رویاروی بحران امروز


#چهل_پنجمین_یادمان
#دکتر_علی_شریعتی
#چشم_انداز
#بحران
#همبستگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

@Shariati_SCF
291 views06:11
باز کردن / نظر دهید
2022-06-15 02:10:21 راهیانه pinned « فدا برای فردا (در ضرورت جایگزین پروری در نهادهای مستقل فرهنگی و اجتماعی) 1 عمر ِ با برکت ِ این وجودها، دراز باد اما: فردای «بخارا»، پس از علی دهباشی چه می‌شود؟ «گنجور»، بدون حمیدرضا محمدی؟ «حرفه‌ی هنرمند»، پس از ایمان افسریان؟ «جمعیت امام علی»، بدون…»
23:10
باز کردن / نظر دهید
2022-06-15 02:09:59 فدا برای فردا
(در ضرورت جایگزین پروری در نهادهای مستقل فرهنگی و اجتماعی)

1
عمر ِ با برکت ِ این وجودها، دراز باد اما: فردای «بخارا»، پس از علی دهباشی چه می‌شود؟ «گنجور»، بدون حمیدرضا محمدی؟ «حرفه‌ی هنرمند»، پس از ایمان افسریان؟ «جمعیت امام علی»، بدون ِ شارمین میمندی‌نژاد؟ «مردم‌نامه»، بی داریوش رحمانیان؟ قطعاً که نقش بانیان ِ این نهادهای مهم فرهنگی و اجتماعی، فراموش‌نشدنی است: به خصوص در دوران ِ تسلط ِ قدرت ِ سیاسی بر تمام ِ ساحات زندگی ِ ما در ایران. به خصوص در زمانه‌ی تلاش حاکمان برای «سازمانی کردن» ِ هر «سامان خود انگیخته‌»ی اجتماعی.

اما این نهادهای سخت به دست آمده و به خون ِ دل به ثمر نشسته، پس از بانیان‌شان یا بی‌بانیان‌شان، چه بر سرشان می‌آید؟ این سرمایه‌های اجتماعی ایران، چه سرنوشتی پیدا می‌کنند؟

2
از دو سال قبل که تحقیقی در مورد نهادهای ِ فرهنگی ِ مردمی ِ مستقل پساانقلابی را شروع کردم، همواره با این پرسش روبرو بوده‌ام: آیا این نهادهای ارزشمند، حقیقتاً «نهاد»اند؟ یکی از ویژگی‌های نهادها، تداوم یافتن آن‌ها در طول زمان است. اما اگر نهادی، به حیات و حضور یک بانی مشخص گره خورده‌باشد، دیگر چنانکه باید، «نهاد» نیست. نهاد، باید بتواند فراتر از فرد، فراتر از بانی، نسل به نسل و دوره به دوره ادامه حیات دهد. اما ظاهراً بسیاری از این نهادها، در یک نکته مشترک‌اند: وابستگی ِ حیاتی به حضور ِ بانی.

شنیده‌ام که علی دهباشی عزیز، گویا تا ویرایش مطالب بخارا و کوچکترین جنبه‌های شب‌های بخارا را خود با دلسوزی پیش می‌برد. می‌دانم که داریوش رحمانیان، چگونه بخشی از زندگی خویش را وقف نهاد ِ مردم‌نامه کرده‌است. مطلعم که حمیدرضا محمدی، چگونه با وسواس، گنجور را با تمامی جزئیاتش همچنان طراحی و مدیریت می‌کند. اما این فداکاری و وقف ِ خویشتن، جنبه‌ای دیگر هم دارد: نفر ِ دوم و جایگزین ِ این نهادهای با ارزش، کیست؟ کدام نیروی جوان‌تر، فردای این نهادها را به دست خواهد گرفت؟

3
جایگزین‌سازی، به آسانی اتفاق نمی‌افتد. جایگزین‌سازی، به «جایگزین‌پروری» نیاز دارد. برای آن‌که این نهادهای درخشان ِ دیریاب، فردا، فراتر از بانیان تداوم پیدا کنند، نیاز است که امروز، تیم‌هایی به جای «فرد» (ولو درخشان)، کار را تمرین کند. نیاز است که بانیان، آرام آرام و به تدریج، افراد جایگزین و تیم‌های کارآزموده برای فردا بسازند. این، کار آسانی نیست. وقف ِ عمر و زمان و توان بانی برای یک نهاد، فداکاری بزرگی است. اما بزرگتر از این فداکاری، خرج کردن از اعتبار ِ سخت به دست آمده برای نیروپروری است. تن دادن به حدی از کاهش ِ - موقتی - کیفیت ِ فعالیت، برای تربیت ِ نیروی جایگزین ِ فردا. نیروهای جوانی که امروز، در کنار این بانیان ِ کارآزموده، خطا کنند و زمین بخورند و کار بیاموزند.

4
زمانی که محمدرضا شجریان، همایون نوجوان را کنار خود روی صحنه می‌برد، در حال خرج کردن از اعتبار خود بود. قطعن او می‌توانست به جای این نوجوان، فردی کارآزموده‌تر را کنار خود بنشاند. قطعاً کیفیت ِ اجرای ِ همایون ِ نوجوان در ابتدا، با اساتید ِ نوازنده و خواننده برابری نمی‌کرد. قطعاً شجریان زمانی که در برابر انتقادات از شیوه متفاوت همایون، پاسخ می‌داد: «باید گذاشت جوانترها مسیر خودشان را بروند»، در حال خرج کردن از «اعتبار خودش» برای فردا بود. قطعاً زمانی که علی رجب‌زاده (پسر ِ رضا رجب‌زاده بانی نهاد انتشارات امام مشهد) کار را کنار پدر آغاز کرد، کیفیت ِ کار پدر را نداشت. اما اگر امروز بلیط‌های کنسرت همایون ظرف چند ساعت تمام می‌شود، اگر ایران هنوز شجریانی جوان دارد، اگر مشهد در کنار انتشارات امام، «پردیس کتاب» با برکت را دارد، نتیجه‌ی اعتماد محمدرضا شجریان‌ها و رضا رجب‌زاده‌ها به نسل بعد را می‌بیند.

5
اگر جامعه‌ی ایران به تعبیر دقیق ِ پرویز ِ پیران «جامعه‌ی جنبش‌های لحظه‌ای» است، اگر به تعبیر ِ کاتوزیان، «کوتاه‌مدت» است، اگر حافظه‌اش کوتاه است، اگر دوره به دوره، خطاهای پیشین را در این صد و اندی سال پس از مشروطه تکرار کرده‌است، راهش تقویت و حفظ نهادهای ِ فرهنگی و اجتماعی جامعه‌است: نهادها، ظرف‌های حافظه‌اند. گاوصندوق‌های محافظت از سرمایه‌های جامعه. ریل‌های تداوم مسیر و چراغ‌های هشدار عدم تکرار خطاهای قبلی. برای این کار، نیاز است که بانیان نهادها، یک فداکاری بزرگتر انجام دهند: تربیت ِ نیرو برای فردا. میراث‌داران ِ روشنایی. ولو که هزینه‌ی این جایگزین‌پروری، کاهشی مقطعی در کیفیت ِ خروجی این نهادها باشد.

دهباشی‌ها و رحمانیان‌ها و افسریان‌ها و میمندی‌نژادها! پاکباختگان ِ شریف! اعتبارتان را هم برای جایگزین‌پروری، هزینه کنید. یک فداکاری ِ بسیار بزرگ!

راهیانه|ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه|@raahiane
#نهادهای_فرهنگی_مستقل|#نقد_خویشتن|#ما|#حافظه
6.3K viewsedited  23:09
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 16:54:56
این جلسه سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۸ تا ۲۰ به صورت آنلاین در لینک زیر برگزار خواهد
شد:
https://lnkd.in/eD34DU5c

#پاره_ی_تن|#جوامع_هم‌سرنوشت
172 viewsedited  13:54
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 14:27:33
فرودستان در تاریخ معاصر ایران

مجید فولادیان
آرمان ذاکری
شیما کاشی
ملیکا مقدم

شنبه ۲۱ خرداد ساعت ۱۸ تا ۲۰
مشهد | سناباد ۴۱ پژوهشکده ثامن

@gofteman_shahr
202 views11:27
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 14:57:17
معلم افغانستانی، نامزد ایران برای دریافت جایزه آسترید لیندگرن؛

شورای کتاب کودک ایران، نادر موسوی را به عنوان «مروج کتابخوانی» برای دریافت جایزه آسترید لیندگرن (آلما) ۲۰۲۳ معرفی کرده است.

موسوی بنیانگذار مدرسه خودگردان فرهنگ، ویژه کودکان مهاجر افغان است و در سال ۱۳۷۹ نیز خانه‌ کودک افغانستان را برای حمایت از کودکان مهاجر و آموزش آنان، تأسیس کرد.

 موسوی همچنین سردبیر مجله‌ی کودکان آفتاب است که برای کودکان مهاجر افغانستانی در ایران منشر می‌شود.

منبع

@diaran_ir
diaran.ir
229 views11:57
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 13:19:27 افول اجتماع در ایران؛ روایتی گاه‌شمارانه

عبدالمحمد‌ کاظمی‌پور و محسن گودرزی

@jalaeipour
201 views10:19
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 10:02:57 «آگاهی به این که همه‌ی ما انسان هستیم، در هنگامه‌ی جنگ و سیاست، از دست رفته است. به نقطه‌ای رسیده‌ایم که یکدیگر را تنها به چشم عضو گروهی می‌بینیم که یا با ما هستند و یا بر ما. پیش‌داوری‌ها و همدلی‌ها و ترحم‌ها و تنفرها همه از همین نگاه نشأت می‌گیرد. اکنون زمان آن رسیده است که این حقیقت را از نو کشف کنیم که همگی ما انسان هستیم و باید در جهت انتقال قابلیت‌های اخلاقی خود به یکدیگر بکوشیم...
تنها راه گریز از مصیبت و فلاکتی که گریبانمان را گرفته این است که آدمیان، لایق اعتماد یکدیگر شوند.»

(حرمت حیات، گزیده‌ای از سخنان آلبرت شوایتزر، ترجمه شهرام نقش‌تبریزی، نشر شور، ، ص۷۳_۷۴)

@sedigh_63
213 views07:02
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 00:48:56 راهیانه pinned « یکی از «ما»* (درخشش‌ها و ناتمامی‌های «سیاوش در آتش») [بخش اول از سه بخش] 1: ساختن در آتش یک مستند‌ساز، چرا فیلم می‌سازد؟ به چه امیدی خلق می‌کند؟ با چه انگیزه‌ای شیب ِ نفسگیر ِ اتمام ِ اثر را بالا می‌رود؟ برای آن‌که دیده شود. برای آن‌که تماشاگران‌اش…»
21:48
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 00:40:35 یکی از «ما»
(درخشش‌ها و ناتمامی‌های «سیاوش در آتش»)

[بخش سوم و پایانی]

3. استبداد و مصائب ِ نقد ِ یک اسطوره: تمرین ِ آزادی

روایت ِ مهرگان اما با تمام ِ این داشته‌ها، یک روایت از روایت‌های ممکن است. و همین، لاجرم، محدودش می‌کند. چرا که هم شجریان، پدیده‌ای است که به اقتضای زمانه، به مانند جامعه‌اش، پیچیدگی‌هایی دارد که تنها به یک روایت تن نمی‌دهد و از یک تک‌روایت بودن، می‌گریزد. و هم راوی، به مانند هر روایتگر دیگری، انتخاب‌ها و سلایق و زندگینامه و امیدها و آرزوهایی دارد که لاجرم، در روایت‌اش بروز می‌کند. هیچ روایتی، جامع نیست. هیچ زندگینامه‌ای، عینی و تمام‌کننده. روایت، ماهیتاً یک گزینش است. گزینشی بر اساس تمام ِ ویژگی‌های جدانشدنی و طبیعی ِ راوی. «سیاوش در آتش» هم چنین روایتی است.

مثلاً این شجریان، شجریانی است که مدام با سیاست خوانده می‌شود: با اعتراض‌ها، انقلاب‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها و آرمان‌ها و گسست‌ها و پیوندهای سیاسی. اما داستان ِ جامعه، فقط داستان ِ سیاست نیست. گرچه سیاست، در سرزمین ِ ما، بیش از یک قرن است که همه جا هست، اما باز تمام ِ داستان، سیاست نیست. داستان ِ فرهنگ و ماجراهایی مستقل از سیاست، داستان اقتصاد ِ هنر و رقابت‌ها و سنت‌ها و نوآوری‌ها و تعصب‌ها و پویایی‌ها، داستان ِ دین ِ مستقل از سیاست و درآمیخته با سنت و تربیت و اقلیم و منش. و روایت ِ نسبت ِ شجریان با این میدان‌ها و ساحت‌های بیرون یا موازی سیاست، روایت‌هایی دیگر می‌طلبد. در قاب ِ مهرگان، این تصویرها را کمتر می‌توان دید. این پرواز ِ زیبا، پرواز ِ یک مرغ، از سیمرغ‌های پروازهای روایت ِ ما و شجریان‌های ماست.

شجریان ِ مهرگان، همچنان اسطوره می‌ماند. گرچه شاید خود او – همچنان که در برخی مصاحبه‌هایش هم گفته- سودای ِ بازاسطوره‌سازی از یک شبه اسطوره‌ی نداشته، اما نقد ِ یک شبه‌اسطوره، حتی از سوی جامعه، مخاطره‌آمیز است. مخاطره‌ای که گاه خود ِ جامعه به هزار و یک توجیه و محذوریت و مصلحت، از آن می‌گریزد. این تنها صاحبان ِ قدرت و مکنت نیستند که نقدِ سلبی‌شان پر هزینه است. گاه، خود ِ جامعه نیز در نقد ِ محبوبینش، موانعی بلند و هزینه‌هایی گزاف می‌سازد. جامعه، در برابر ِ نقد ِ قهرمانانش، مقاومت می‌کند. چرا که نقد قهرمان، نقد ِ خویشتن ِ جامعه و دیروز و امروز ِ خودِ اوست.

«استبداد» در روایت ِ کیوان ِ مهرگان، آن غایب ِابر مقصر ِ همه‌جا حاضر ِ روایت است. اما استبداد، در خلاء شکل نمی‌گیرد. استبداد، تنها از رَحِم ِ سیاست متولد نمی‌شود. استبداد، حاصل ِ درآمیزش فرهنگ و سیاست است. نقدناپذیری و اسطوره‌سازی، از عناصر ِ فرهنگی ِ سازنده‌ی زمینه‌ی استبداد است. پس چه بهتر که جسارت ِ فریاد چشم در چشم بر سر محصول ِ این فرآیند یعنی مستبد را با جسارتی بزرگتر بیامیزیم: نقدی توأم با قدرشناسی. نقدی درآمیخته انصاف. نقدی متمایز از نفی. نهراسیدنی از درآمیختن ِ قدرشناسی و پرسش. از ستایشی عمیق و سنجشی دقیق. و چه بهتر که این کار را از عزیزترین‌هایمان آغاز کنیم. از اعماق ِ خویشتن ِ جمعی.

این شاید بخشی از یک یادگرفتنِ جمعی باشد: به سوی آزادی‌ای که دیگر می‌دانیم نه دادنی، که گرفتنی است. اما از آن بیشتر، یاد گرفتنی.

راهیانه|@raahiane|ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
#جامعه‌شناسی_هنر|#هنر|#روشنا|#ما|#حافظه
74 viewsedited  21:40
باز کردن / نظر دهید