Get Mystery Box with random crypto!

کردستان نامه

لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه ک
لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه
آدرس کانال: @kurdistanname
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
esmailshams54@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

3

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2022-03-20 12:13:30 به پایان آمد این دفتر ...

اسماعیل شمس

دفتر سال ۱۴۰۰ تا چند ساعت دیگر به پایان می آید و سالی دیگر و حکایتی دیگر آغاز می شود. خوشحالم که در سال گذشته به رغم مشکلات و گرفتاری های موجود فعالیت کانال کردستان نامه همچنان ادامه یافت و نگارنده توانست در حد توان و بضاعت علمی خود والبته مقدورات و معذورات موجود صفحات تازه ای از تاریخ کرد و کردستان را ورق بزند و در اختیار خوانندگان فرهیخته و گرامی قرار دهد. لازم دانستم در خاتمه یک سال فعالیت، گزارش کوتاهی خدمت خوانندگان محترم کانال ارائه دهم. در طول سال گذشته، ٨۳ یاداشت شامل شصت و هفت مطلب از نگارنده و پانزده یادداشت از نویسندگان فرهیخته عضو کانال منتشر شده است. همچنین بیش از یک هزار و ششصد نفر به اعضای کانال کردستان نامه اضافه شدند و مجموع اعضا از سه هزار و ششصد نفر عبور کردند. ذکر این نکته ضروری است که از لحظه آغاز به کار کانال تاکنون، ادمین، بنابر احترام به انتخاب و سلیقه عمومی، هیچ فردی را به کانال وارد نکرده است و حتی یک عضو فیک هم عضو این کانال نیست؛ به این ترتیب همه شش هزار و ششصد و چهل عضو کانال، مخاطبان واقعی و علاقه مندی هستند که با اختیار خود به آن پیوسته اند. کردستان نامه از حسن اعتماد همه این عزیزان تشکر می کند و امیدوار است بتواند در محدوده توان خود پاسخ این اعتماد را بدهد.

از نظر دیده شدن مطالب در سال ۱۴۰۰، پربازدیدترین مطلب کانال، یادداشت" ای ضیاء الحق حسام الدین بیا" نوشته نگارنده با شانزده هزار نفر بیننده بود. البته این آمار تنها شامل کسانی است که مطلب را در کانال دیده اند. متٲسفانه برخی کانالها مطالب کردستان نامه را بدون ذکر آیدی و گاه بدون ذکر نام نگارنده یادداشت بازنشر می کنند که خلاف قوانین نشر والبته عرف و اخلاق است. برخی هم تنها با ذکر "منبع: کردستان نامه " به زعم خود نام منبع را نوشته اند، در حالی که کردستان نامه نوشته شده توسط آنان، شیر بی یال و دم و اشکم است و هویت آن برای مخاطب روشن نیست. نیک پیداست که شناسنامه یک یادداشت تلگرامی تنها آیدی کانال است و نیاوردن آن و ذکر هر اسم دیگری به مثابه منبع، دور زدن قانون و اخلاق است.ضمن تشکر فراوان از کسانی که مطالب کانال را فوروارد یا با آیدی کانال بازنشر می کنند و به هدف نگارنده در گسترش آگاهی تاریخی در جامعه کمک می نمایند، از آن معدود ادمینهای محترم هم که چنین نمی کنند، درخواست می نمایم مطالب کردستان نامه را تنها و تنها با ذکر آیدی بازنشر کنند. متٲسفانه گاه نشر مطالب نگارنده در برخی کانالها و سایتها و صفحات مجازی بدون ذکر آیدی دردسرساز بوده است و به همین سبب از بازنشر کندگان می خواهم در سال جدید از انجام چنین کاری پرهیز کنند. البته کردستان نامه درهرحال مسئولیتی در بازنشر مطالب ندارد و افراد مختلف با سلیقه ها وافکار متفاوت ، ممکن است مطالب آن را دوباره منتشر کنند.

کردستان نامه تنها کانال شخصی نگارنده است و به هیچ جا و هیچ کس و حتی فعالیتهای آموزشی و پژوهشی نگارنده در دانشگاه و دائرةالمعارف ارتباطی ندارد. این کانال در چارچوب اعتقاد شخصی نگارنده به عمومی کردن دانش و رشته تاریخ و افزایش آگاهی تاریخی علاقه مندان و در شرایط خاص کرونایی ایجاد شده است و یادداشتهای آن هم با صرف وقتی زیاد و بی هیچ مزد و منت و بدون انگیزه انتفاعی تنها به عشق خوانندگان آماده و منتشر می شوند. مانند همیشه از مخاطبان کانال انتظار دارم با نقد خود مرا از کاستی ها و نقایص مطالب مطلع کنند و با نقد جدی به ارتقای کار کمک نمایند. من دست همه منتقدان را می بوسم و از صمیم دل نقدهایشان را می پذیرم و قطعاً هر نقدی را سازنده می دانم. به یقین اگر مطلب منتشر شده در کانال، فاقد دقت نظر علمی باشد یا ناخواسته دلی را به حق برنجاند و آسیبی متوجه یکدلی جامعه و خیر عمومی کند،تردیدی در اصلاح و حتی حذف آن از کانال نخواهم کرد.
پیشاپیش جشن نوروز و آغاز سال جدید را تبریک می گویم و برای همگان سالی سرشار از سلامتی و شادابی و کامرانی را آرزو دارم.


https://t.me/kurdistanname
2.5K viewsedited  09:13
باز کردن / نظر دهید
2022-03-15 23:17:07 آیا چهارشنبه سوری با جشن سرسال کردی مرتبط است؟

اسماعیل شمس

چهارشنبه سوری یکی از جشن های رمز آلود و پرابهام در جامعه کردی است. همه می دانیم که امروزه در ایران چهارشنبه سوری در غروب آخرین سه شنبه سال همراه با آتش بازی، پریدن از روی آتش و ... برگزار می شود، اما در نواحی مختلف کردستان چهارشنبه سوری تاریخ و داستان متفاوتی دارد.
هدف از این یادداشت بیان تاریخچه و یا شرح آیین هایی که در چهارشنبه سوری برگزار می شوند، نیست، بلکه طرح یک مسٱله است و آن این که چه رابطه ای میان مراسم چهارشنبه سوری کنونی در آخرین سه شنبه پایان سال شمسی با جشن پیرشالیار در غروب نخستین سه شنبه و آغاز چهارشنبه نیمه بهمن هر سال در هورامان ، جشن چهارشنبه سور ایزدیان در فروردین و آتش شب نوروز در کردستان وجود دارد.

چهارشنبه سوری در مناطق مختلف کردستان با عناوینی مانند «چوار شَه‌ممه سوری»، «کۆڵه[کوتاه] چوارشە مو»، «قۆله چوارشەمّو» ، «چوارشەنبه کۆڵه» ، «آخر چوار شَەمّه» و «چوارشەمموی پیروز» شناخته می‌شود. سوری در این واژه به معنای جشن و سرخ است و هر دو معنی هم در همه لهجه های زبان کردی باقی مانده اند. چهارشنبه سوری که امروزه توسط مردم کرد در ایران برگزار می شود کمابیش شبیه سایر نواحی و اقوام است، اما مسٲله مهم در چهارشنبه سوری نگاه متفاوت برخی نواحی کردستان به این جشن است.

برای کردهای ایزدی چهارشنبه سوری جشن سرسال یا آغاز سال جدید است و در نخستین چهارشنبه پس از ۱۴ آوریل(٢٦ فروردین ماه ) هر سال برگزار می شود. ایزدیان بر این باور هستند که در این روز خداوند(ملک طاووس در نظر آنان) از آسمان به زمین می آید وخیر و برکت را میان مردم تقسیم می کند. چهارشنبه سوری ایزدیان همراه با آیین های مختلفی مانند روشن کردن آتش و رنگ کردن تخم مرغ و غیره است که در میان ما معمولا در نوروز انجام می گیرند.

یکی از مهم ترین مختصات جشن پیرشالیار هم برگزاری حتمی و همیشگی آن در غروب سه شنبه و روز چهارشنبه اواسط بهمن همراه با دو آیین کوته کوته و کڵاو ڕۆچنێ در شهر هورامان و روستای سه روو پیری یا سر پیر است. در رسم کوته کوته ، نوجوانان هورامان تخت در غروب سه شنبه با پوشیدن صورت خود در خانه های مردم را می زنند و با گفتن کوته کوته هرکسی را که بیرون می آید می ترسانند. معمولا مردان خانه آنها را در تاریکی شب تعقیب می کنند، اما چون کلیت این رسم برای خنده و تفریح است همه مراقب هستند که اتفاق بدی نیفتد و نوجوانان هم در پایان هدیه ای ازصاحبخانه می گیرند. همزمان با برگزاری رسم کوته کوته در هورامان کودکان و نوجوانان روستای سرپیر نیز در کوچه های روستا می گردند و بر در خانه های مردم فریاد می زنند: " کڵاو ڕۆچنێ، بە کۆڕ و کناچێ شادێ بیدێ" یعنی کلاه ، روزنه  به داشتن دختر و پسر شاد شوید. اهل خانه هم به آنان گردو، شیرینی یا چیز دیگری می دهند. همزمان با طلوع خورشید در صبح چهارشنبه قەڵا ڕۆچنێ درست به همان صورتی که شب گذشته در روستای سرپیر انجام شده بود، در هورامان تخت نیز برگزار می گردد و در همین زمان اهالی روستای سرپیر مشغول کوته کوته می شوند.

کڵاو ڕۆچنێ در دیگر نواحی کردستان به همان شیوه، اما به نام هەتەرێ مەتەرێ و یا هەلاوە مەلاوە برگزار می شد. درآنجا هم کودکان و نوجوانان در آستانه نوروز شبانگاه به پشت بام می رفتند و چەپەرێ یا ظرفی چوبی را به شال می بستند و از روزنه بام به پایین آویزان می کردند و از اهل خانە می خواستند چیزی داخل آن بیندازند: هەتەرێ مەتەرێ شتێکمان بۆ بخەن ناوچە پەرێ و یا هەلاوە مەلاوە شتێکمان بۆ بخەن ناو تاوە.با حذف روزنه از خانه ها این مراسم هم در همه کردستان به کوچه و زدن در خانه ها منتقل شد. جالب آن است که رسم کڵاو ڕۆچنێ هورامان و هەلاوە مەلاوە دیگر نواحی کردستان در میان کردهای روستای اوان در قزوین به نام شال اندازی در چهارشنبه آخر هر سال برگزار می شود.

ملاحظه می شود که همه این جشن ها با وجود برخی تفاوتهای صوری در اصل جشن سرسال و آغاز سال تازه می باشند. از آنجا که در گذشته به سبب تفاوتهای آب و هوایی بسته به جغرافیای منطقه، بهار کردی از اواسط بهمن ماه آغاز و تا پایان فروردین ماه ادامه داشت جشن های سرسال هم در زمانهای متفاوتی برگزار می شد. در این جا نکته مهم برگزاری برخی جشن های سر سال در شب و روز چهارشنبه است که چهارشنبه سوری کردی را به نماد آغاز سال نو تبدیل و از سایر نقاط متفاوت می کند. مردم کرد آتش را در شب نوروز روشن می کنند و جشن چهارشنبه سور هم البته جشن سرسال یا آغاز سال نو است، اما این که چرا این جشن در غروب سه شنبه و روز چهارشنبه برگزار می شود، پرسشی است که نمی توان پاسخ دقیقی به آن داد. با توجه به این که روزشمار هفته، سنتی باستانی نیست و با آمدن اسلام و فرهنگ عربی رواج یافته است شاید بتوان گفت که بازتابی از نفوذ این فرهنگ است.

@kurdistanname
4.6K viewsedited  20:17
باز کردن / نظر دهید
2022-03-04 20:32:54 آن کرد مادی نژاد

اسماعیل شمس

این روزها در فضای مجازی شعری از نظامی گنجوی درباره حمله روسها به قفقاز در دوران کهن دست به دست می شود که لازم دانستم ضمن نقل بخشهایی از آن ، به چند نکته تاریخی درباره پیوند آن با کرد اشاره کنم.

دوالی که سالار ابخاز بود
به نیروی شه گردن افراز بود
دوال کمر بسته بر حکم شاه
بسی گرد آفاق پیمود راه
درآمد بر شاه نیکی سگال
بنالید مانند کوس از دوال
که فریاد شاها ز بیداد روس
که از مهد ابخاز بستد عروس
کس آمد کز آن ملک آراسته
خلالی نماند از همه خواسته
ستیزنده روسی ز آلان و ارگ
شبیخون درآورد همچون تگرگ
به دربند آن ناحیت راه یافت
به فراطها سوی دریا شتافت
خروجی نه بروجه اندازه کرد
در آن بقعه کین کهن تازه کرد
به تاراج برد آن بر و بوم را
که ره بسته باد آن پی شوم را
جز از کشتگانی که نتوان شمرد
خرابی بسی کرد و بسیار برد
در انبار آکنده خوردی نماند
همان در خزینه نوردی نماند
ز گنجینهٔ ما تهی کرد رخت
در از درج بربود و دیبا ز تخت
همان ملک بردع بر انداختند
یکی شهر پر گنج پرداختند
به تاراج بردند نوشابه را
شکستند بر سنگ قرابه را
ز چندان عروسان که دیدی به پای
نماندند یک نازنین را بجای
همه شهر و کشور بهم بر زدند
ده و دوده را آتش اندر زدند...

دوالی در ادامه ضمن برشمردن کارهای روسها، از اسکندر مقدونی می خواهد به قلمرو روسها حمله کند و انتقام مردم قفقاز را از آنان بگیرد. متعاقب آن اسکندر هم به روسیه حمله می کند و نظامی با اشعار زیبای خود به توصیف آن می پردازد.
از نظر تاریخی اصل داستان حمله اسکندر به شمال قفقاز و جنگ او با روسها نادرست است و اسکندر هرگز به روسیه نرفته است. افزون بر آن هدف نگارنده هم از آوردن این شعر مباحث سیاسی روز یا ارزیابی محتوای تاریخی آن و صحت یا عدم صحت سخنان نظامی درباره روسها نیست، بلکه سخن درباره دوالی، سالار ابخاز و راوی این قصه در شعر نظامی است. با وجود آن که نظامی گنجوی در بحث از حمله اسکندر به قفقاز، هویت دوالی را روشن کرده، اما در بازنشر مطلب توسط سایتها و کانالهای مختلف، این بخش حذف و به آن هم هیچ اشاره ای نشده است.

پرسش اصلی یادداشت، این است که دوالی کیست و چه نسبتی با کرد و شعر نظامی دارد.
نظامی درباره دوالی، سالار ابخاز می نویسد:
در ابخاز کردیست مادی نژاد
که از رزم رستم نیارد به یاد
دوالی به نام آن سوار دلیر
برآرد دوال از تن تندشیر
دلیران ارمن هواخواه او
کمر بسته بر رسم و بر راه او
همه باده بر یاد او می خورند
خراج ولایت بدو می برند

در برخی چاپهای شرفنامه نظامی به جای آن کرد مادی نژاد، صفت عادی نژاد را آورده اند، اما بیشتر نسخه های خطی موجود و برخی چاپهای معتبر عبارت مادی نژاد را ارجح دانسته اند. مینورسکی ضمن بحث مفصل درباره نسبت کرد و ماد، این اشعار را به حمله روسها به بردعه در دوره مرزبان سلاری(سال 332ق) پیوند می دهد؛ اما از شیوۀ گزارش نظامی و نیز اشاره به کرد بودن راوی نیک پیداست که اشارۀ او به حملۀ روس و آلان به قفقاز در زمان حکومت شدادیان است.

نظامی متولد گنجه پایتخت شدادیان بود و هنگام بحث از مادر خود، او را «رئیسه کرد» می خواند که بی ارتباط به پیوستگی او به خاندان حکومتگر کرد شدادی در گنجه نیست.
گر مادر من رئیسه کرد
مادر صفتانه پیش من مرد
از لابه‌گری کرا کنم یاد
تا پیش من آردش به فریاد
غم بیشتر از قیاس خورد است
گردابه فزون ز قد مرد است
زان بیشتر است کاس این درد
کانرا به هزار دم توان خورد
با این غم و درد بی‌کناره
داروی فراموشیست چاره

نظامی در ادامه از دایی کرد خود هم به صفت خواجه یاد می کند و می گوید:

گر خواجه عمر که خال من بود
خالی شدنش وبال من بود
از تلخ گواری نواله‌ام
در نای گلو شکست ناله‌ام
می‌ترسم از این کبود زنجیر
کافغان کنم او شود گلوگیر

نظامی در ادامه همین شعر از کردی یاد می کند که خر خود را در کعبه گم کرد، اما تسلیم تقدیر نشد و اشتلم کرد و خرش را پیدا نمود.
گر اشتلمی نمی‌زد آن کرد
خر می‌شد و بار نیز می‌برد
این ده که حصار بیهشانست
اقطاع ده زبون کشانست
بی‌شیر دلی بسر نیاید
وز گاو دلان هنر نیاید

ذکر داستان یک کرد و مقایسه تلویحی او با اعراب تقدیرگرا در ذیل داستان لیلی و مجنون توسط نظامی، درست در جایی که او از مادر و دایی کرد خود یاد می کند، نمی تواند اتفاقی باشد.

در این جا این پرسش پیش می آید که آیا آن کسی که روایت جنگ روسها و سالار کرد مادی نژاد ابخاز را به نظامی گفته، دایی یا مادر او نبوده است؟
با توجه به شواهد و قرائن موجود می توان حدس زد که حمله روسها در دوران شدادیان صورت گرفته و آن سالار کرد مادی نژاد هم از فرمانروایان شدادی بوده است. شاید او نسبتی هم با مادر و دایی نظامی گنجوی داشته و صفت سالار او بی پیوند با صفات رئیسه و خواجه برای مادر و دایی نظامی نبوده است.

https://t.me/kurdistanname
7.0K viewsedited  17:32
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 22:22:34 روسیه، جنگ جهانی اول و احیای حکومت اردلان

اسماعیل شمس

یادداشت کوتاهی در فضای مجازی بدون ذکر نویسنده آن دست به دست می شود که در آن ششم اسفند ۱۲۹۴ سالروز اشغال سنندج توسط روسها در جنگ جهانی اول خوانده شده است. پیش از هرچیز باید بگویم که روسها در جنگ جهانی اول دوبار سنندج را اشغال کردند و این تاریخ که علی القاعده زمان نخستین اشغال است، اشتباه است و در این روز کرمانشاه توسط روسها اشغال شد. بنابر گزارش بیشتر منابع تاریخی روسها در ۲٨ ربیع الثانی ۱۳۳۴ قمری مصادف با ۱۳ اسفند ۱۳۳۴ وارد سنندج شدند.
موضوع این یادداشت جنایات روسها در سنندج و سایر نواحی کردستان نیست که قبلا در همین کانال به آن اشاره شده است، بلکه موضوع مهم دیگری است که تاکنون کمتر مورد توجه پژوهشگران و علاقه مندان تاریخ قرار گرفته و آن، احیای حکومت اردلان پس از اشغال کردستان توسط روسهاست.

پس از انقراض حکومت اردلان توسط ناصرالدین شاه در سال 1284 قمری تا سال 1334ق که فخرالملک اردلان با حمایت روسها والی کردستان شد، به مدت پنجاه سال هیچ فرمانروای کرد و اردلانی برای کردستان انتخاب نشد. فخرالملک 5 سال پیش از انقراض حکومت اردلان در سال 1279 متولد شده بود. او فرزند رضاقلی­خان ، آخرین فرمانروای قدرتمند اردلان و نوۀ دختری عباس میرزا بود و با خاندان قاجار رابطۀ نسبی داشت، در دوران سلطنت چهار پادشاه قاجار از (ناصرالدین شاه تا احمد شاه) در سمت­های مختلفی چون وزارت و حکومت خدمت کرد، ولی هیچ­گاه به آرزوی خود، که حکومت بر کردستان بود، نرسید. سرانجام 50 سال پس از انقراض خاندان اردلان، فخر­الملک، در سن 55 سالگی و دو هفته پس از اشغال سنندج توسط روسها در 11 جمادی الاول به حکومت «خانوادگی و طایفگی»خود در کردستان منصوب شد و چند هفته بعد در 8 جمادی الثانی وارد قلعۀ حکومتی اجدادش در سنندج گردید. شاهدان عینی گزارش داده اند که او در بدو ورود مورد استقبال گرم اهالی قرار گرفت.فخرالملک در آن شرایط بحرانی و پیش از انجام هر کار دیگری، درصدد تعمیر عمارت حکومت پدران خود برآمد که صبغه ای نمادین داشت. علاوه بر آن همانند سنت گذشته اردلان­ها پسرش، فخرالممالک، را به عنوان معاونت حکومت با خود به سنندج برد. گو این که او امیدوار بود، سنت حکومت اردلان­ها بر کردستان دوباره احیا شود و پسر جای پدر را بگیرد.

انتصاب فخرالملک به حکومت کردستان توسط روس­ها نشان دهندۀ سیاست جدیدی بود که آنان برخلاف دولت ایران برای ادارۀ کردستان در پیش گرفته بودند. سیاست روس­ها این بود که با قدرت دادن به رجال متنفذ محلی، مردم کرد را بر ضد عثمانی بسیج کنند. چند روز پس از رسیدن فخرالملک به کردستان باراتوف نیز به سنندج رفت و بلافاصله پس از رسیدن به کردستان، عموم عشایر روانسر، جوانرود، سنجابی، گوران، کمانگر و ... را دعوت کرد و مجلس اتحاد عشایری تشکیل داد. مردوخ که آن روزها ناظر جریان­های کردستان بود با دیدۀ تردید به این تشکیلات می­ نگریست و آن را به نفع کردها نمی­دانست: «ما حدس زدیم که این دلسوزی برای سعادت عشایر ما نیست بلکه برای اجرای مقاصد جنگی خودشان است»

عمر حکومت فخرالملک در کردستان بیش از سه ماه نبود و با حمله عثمانی ها و حامیان کرد آنها به سنندج وتصرف آن در 10 رمضان 1334، او به همراه روس­ها، شهر را ترک کرد و عثمانی­ها و نیروهای محلی، وارد سنندج شدند. نکته مهم آن است که عثمانی ها هم تحت تٱثیر روسها و به منظور برخورداری از حمایت مردم ،سردار رشید اردلان را به عنوان والی کردستان برگزیدند. حکومت سردار نیز تا جمادی­ الاول 1335 که کردستان در تصرف عثمانی بود و تشکیلات دولت موقت ملی در کرمانشاه، به نمایندگی از عثمانی، ادارۀ امور آن را در دست گرفته بود، ادامه یافت.

با ورود مجدد روسها به کردستان، دولت مرکزی دو والی برای کردستان انتخاب کرد، اما روسها اجازه ورود آنها را به سنندج ندادند.راه ندادن حاکم کردستان به قلعۀ حکومتی پس از آن اتفاق افتاد که ژنرال باراتف دوباره در صدد تشکیل اتحادیۀ عشایری برآمد. یکی از پیامدهای تشکیل این مجلس، «ایجاد کمیسیونی برای ترتیب و تنظیم ارزاق» بود.همچنین کمیته­ ای موسوم به «کمیته دموکرات مختلط»، که مرکب از روسی و کردستانی بود، برای ادارۀ موقت سنندج تشکیل شد. همین کمیته بود که به دستور باراتوف نظام­ السلطان، دومین والی اعزامی از تهران را به شهر راه نداد و به جای او سردار رشید اردلان را که از عثمانی ها روی برگردانده بود، به عنوان حاکم سنندج منصوب کرد و از دولت نیز برای او تأییدیه و فرمان حکومت گرفت.عمر حکومت سردار رشید، زیر نظر روس­ها چندان طولانی نبود، زیرا دو ماه بعد با سقوط ژیم تزاری و روی کار آمدن بلشویکها روسها مجبور به ترک ایران شدند و دولت نیز او را عزل کرد. سرانجام پس از دو سال دوباره روند پیشین؛ یعنی انتصاب حکام غیر محلی برای کردستان از سر گرفته شد.

https://t.me/kurdistanname
857 viewsedited  19:22
باز کردن / نظر دهید
2022-02-25 10:19:34 در دام تاریخ گرفتار نشویم(۲).

اسماعیل شمس

در بخش پیشین گفته شد که تاریخ حرکت انسان در مکان و زمان است. همچنین موقعیت انسانهای معاصر نسبت به تاریخ به راننده ماشینی تشبیه شد که در اتوبانی یک طرفه در حال رانندگی است. نسبت راننده با ماشین را می توان در چهار حالت زیر تصور کرد:
۱. او بدون توجه به آینه های بغل(حال) و عقب(گذشته) و با تمرکز به جلو در حال حرکت به آینده است.
۲. او با تمرکز به آینه های بغل و بدون توجه به آینه عقب در حال حرکت به آینده است.
۳. او بدون توجه به جلو و آینه های بغل تنها به آینه عقب خیره شده و ماشین او در حال حرکت به سمت جلو است.
۴. او با تمرکز به جلو و با چک آینه های بغل و عقب در حال حرکت به آینده است.
طبیعی است که از حالات چهارگانه بالا تنها حالت چهارم شکل نرمال رانندگی است و سه حالت دیگر غیر طبیعی اند و نتیجه ای جز پدید آمدن حادثه برای سرنشینان ماشین ندارند. 

آنچه که در این یادداشت مورد بحث قرار می گیرد، حالت سوم است که دارای تناقض ذاتی است. تاریخ در حرکت اجتماعی بشریت به مثابه آینه عقب ماشین است و رویکرد طبیعی انسانها به آن درست شبیه کاربرد آینه عقب در هنگام رانندگی است. با وجود این بشر چندان دنبال این رویکرد نبوده و بسته به شرایط زمانی و مکانی سه مکتب فلسفی اصالت گذشته، حال یا آینده را به وجود آورده است. گروهی با نادیده گرفتن گذشته و آینده بر حال متمرکز شده و گروهی دیگر آینده را محور فعالیت خود قرار داده و گذشته و حال را فدای آن کرده اند. در این میان گروه سومی هم وجود دارند که با تمرکز بر تاریخ، حال و آینده خود را بر پایه بازگشت به گذشته یا احیای آن تفسیر و تبیین کرده اند.
هنگامی که از منظر علم روان شناسی اجتماعی هواداران این سه مکتب در طول تاریخ مورد بررسی قرار می گیرند یک نکته واضح و مبرهن است که گذشته گرایان بیشتر کسانی هستند که نه از موقعیت رضایت بخشی در دوران معاصر خود برخوردار بوده اند و نه دورنمای روشنی را برای فردای خود تصور نموده اند؛ از این رو با پناه بردن به تاریخ و یادآوری شکوه و عظمت واقعی یا افسانه ای گذشته در صدد التیام موقت دردهای کنونی خود برآمده اند. تاریخ برای این افراد هرچند خلسه آنی و لذت موقتی را فراهم کرده است، اما در حقیقت به مثابه یک دام بزرگ عمل نموده و آنان را چنان در تاروپود خود گرفتار کرده که امکان هرگونه حرکت ایجابی و رو به جلو را از آنها گرفته است. چنانکه پیشتر آمد حالت این افراد درست شبیه راننده ای است که در عین حال که ماشین او در حال حرکت به سمت جلو است، به آینه عقب خیره شده و پشت سر خود را نگاه می کند.روشن است که سرنوشت این راننده و ماشین او چه خواهد شد. 

در مورد گذشته گرایی و گرفتار شدن در دام تاریخ ذکر چند نکته ضروری است:
نخست، گذشته گرایی بسان سایر ایدئولوژیها محصول مدرنیته و دنیای جدید است و به شکل مستقل و یا در ترکیب با سایر ایدئولوژیها به وجود آمده و عمل کرده است.
دوم، گذشته گرایی هم از سوی فرادستان و هم فرودستان به کار رفته است. فرادستان گاه از آن به عنوان اهرمی برای نگاه داشتن فرودستان در دنیای خیالی گذشته و سرگرم کردن آنان به نزاع با هم استفاده کرده اند. 
سوم، گذشته گرایی یکی از بنیانها و بنیادهای شکل گیری انواع ایدئولوژیهای فاشیستی و تمامیت خواه و راه اندازی جنگهای رنگارنگ در تاریخ بشریت بوده است. برای تٱیید این گزینه، هیچ نیازی نیست راه دور برویم. کافی است همین الان به جنگ روسیه با اوکراین نگاه کنیم. این جنگ صرف نظر از علتهای سیاسی آن، یک علت تاریخی و بنیادی دارد و آن چیزی نیست جز دغدغه پوتین و یارانش برای احیای امپراتوری روسیه که در گذشته قلمرو اوکراین کنونی را هم در بر می گرفت. 
چهارم، گذشته گرایی و تاریخ محوری گاه انتخاب طبیعی افراد یا اقوام و ملل نبوده است، بلکه زاده دولت مدرنی است که با محوریت یک ملت و یک زبان بر ساختارهای مادی و معنوی همه جهان مستولی گردید و خواه ناخواه برخی ملل و اقوام و زبانها را به حاشیه برد و گاه در صدد حذف آنها نه از گردونه جهان معاصر که از سراسر گذشته و تاریخ برآمد. این پروژه پیشتر و به شکلی دیگر و در سطحی وسیع تر توسط استعمارگران غربی و با تقسیم جهان به دو بخش مسلط و مستعمره اجرایی شده و واکنشهای متفاوتی را برانگیخته بود که اینجا مجال بحث آن نیست. تنها اشاره می کنم که در جهان اسلام بسیاری از حرکتهای بنیاد گرایانه احیای دینی در واکنش به این پروژه به وجود آمدند. همچنین پس از قدرت گیری چپ در ابتدای قرن بیستم مبارزه با هیولای دولت مدرن به هدف مشترک سه جریان مذهبی، ملی و چپ در کردستان و بسیاری دیگر از نواحی خاورمیانه و جهان تبدیل شد. همه این گفتمانها تاریخ را به یکی از ابزارهای اصلی مبارزه خود تبدیل کردند، اما چنانکه در قسمت بعدی خواهد آمد خود در دام تاریخ گرفتار شدند...

[ادامه دارد]

https://t.me/kurdistanname
1.5K viewsedited  07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 21:40:05
941 views18:40
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 21:39:55 [پست موقت]

چە گوارا بر مزار صلاح الدین ایوبی

ویدئوی پیوست ارنستو چە گوارا انقلابی معروف آرژانتینی را در مسجد اموی دمشق در حال دیدن مزار سلطان صلاح الدین ایوبی، سردار پرافتخار کرد و فاتح جنگ های صلیبی نشان می دهد.
چە در سال 1959 پس از پیروزی انقلاب کوبا بلافاصله راهی مصر شد و از شهرهای قاهره، دمشق و غزه دیدار نمود. مصر و سوریه در آن زمان در قالب فدراسیونی بنام جمهوری متحده عرب به مرکزیت قاهره و ریاست جمال عبدالناصر متحد شده و ناصر که چەگوارا را همراهی می کرد، رهبر هر دو کشور محسوب می شد.
سفر چه در اوج استعمار زدایی و عصر طلایی انقلابی گری صورت گرفت. افکار عمومی جهان سوم شدیدا ضد غربی بود و همبستگی آشکاری میان ایده های سوسیالیسم، ناسیونالیسم رهایی بخش و مارکسیسم انقلابی وجود داشت.
شاید ابراز ارادت انقلابی کمونیست به سردار مسلمان کرد، متاثر از فضای پیش گفته و بازخوانی تاریخ بر مبنای مفروضات روز صورت گرفته باشد: قهرمانی که مانند مبارزان ضداستعماری امروز جلوی حمله غرب متجاوز به شرق مظلوم ایستاد!
گفتنی است که در سال های اخیر هم دختر چه گوارا بارها از مبارزات کردهای سوریه حمایت کرده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
947 viewsedited  18:39
باز کردن / نظر دهید
2022-02-21 22:25:44 تٲملی بر زبان سرزمین و تاریخ کردستان
به بهانه روز زبان مادری

اسماعیل شمس

در اخبار آمده بود که پنج روز پیش خانم کریستینا کالدرون آخرین بازمانده قوم یاگان (بومیان بخشی از شیلی و آرژانتین) که می توانست به زبان بومی یامانا صحبت کند، در ۹۳ سالگی از دنیا رفت. به قول یکی از زبان شناسان ، مرگ او مرگ بخشی از حافظه بشر بود که از دورانی نامعلوم تا دوران معاصر با سخت جانی تاب آورده بود. هرچند او پیش از مرگ، لغتنامه زبان یامانا را نوشته بود، اما کیست که نداند یک کتاب لغت هرگز به تنهایی نمی تواند تاریخ وفرهنگ هزاران ساله یک ملت را در خود نگه دارد.

این مطلب را گفتم تا به موضوعی بپردازم که کمتر به آن توجه می شود و امیدوارم به بهانه روز زبان مادری اندکی نگاهها به سوی آن معطوف گردد.این روزها به حق از ضرورت حفظ زبانها و لهجه های مادری صحبت می شود و گویشوران هر زبان و لهجه ای به انحای مختلف سعی دارند در برابر روند جهانی نابودی زبانها و لهجه های غیر رسمی و غیر دولتی بایستند و اجازه مرگ زبان و لهجه نیاکان خود را ندهند. باجود این چیزی که در این میان فراموش شده است و هیچ متولی خاصی هم ندارد، زبان سرزمین یا زبان تاریخ کردستان است که من از آن به عنوان زبان مادر یاد می کنم.

زمین در بیشتر زبانها و فرهنگهای جهان به صورت مونث آمده و بسان مادر(مام میهن) دیده شده است. سرزمین یا جغرافیا برای تاریخ هر ملتی حکم یک مادر را دارد و البته دارای زبان مخصوص خود هست. این زبان با وجود این که مانند هیچ کدام از زبانها و لهجه های موجود درمیان ملل گذشته و کنونی آن مملکت نیست، اما جامع همه یا بیشتر آنهاست.اگر در روستاها و شهرها وکوهها و دره ها و راههای کردستان قدم بگذاریم افزون بر نامهای آشنای کردی با انواع جای نامها و اصطلاحات و لغتهایی روبرو می شویم که نه تنها نسل ما معنای آنها را نمی داند، بلکه کهنسالان هم تنها اسم آن و موقعیت جغرافیایی اش را به خاطر سپرده اند.گاهی با بررسی تطبیقی یک لغت با لهجه های مختلف زبان کردی و یا زبانهای فارسی، ترکی و عربی و گاه زبانهای باستانی می توان به سرنخی از این نامها دست یافت. گاه این نام را می توان در یکی از فهرستهای مطول جهانگشایانی یافت که از عهد آشور تا دوران معاصر به این سرزمین حمله کرده اند و البته گاه هم نه آن را در تاریخ می توان یافت و نه در جغرافیا و فرهنگ لغت.

زبان سرزمین کردستان ، زبان تاریخ،فرهنگ، دین، ادبیات و در یک کلام حافظه همه انسانهایی است که از روز نخست در این سرزمین زیسته اند، به آن حمله کرده اند یا در آن پناه و آرام گرفته اند. امروز میراثداران و حافظان این زبان پیرمردان و پیرزنان هفتاد سال به بالای کرد هستند و کسانی که مستقیما با آنها ارتباط دارند. من از بیست و پنج سال پیش که گفتگو با کهنسالان را آغاز کرده و تا این لحظه ادامه داده ام هر روز نکته ای جدید یافته ام و بی تردید تاریخ کرد و کردستان را بهتر و بیشتر از طریق آنها آموخته ام تا کتابهایی که خوانده ام. از طریق این زبان فهمیده ام که در کدام یک از روستاهای کردستان، یهودیان ومسحیان زیسته اند و در کدام یک زردشتیان و حتی هندوها و مغولان. از طریق این زبان مسیر حرکت سارگون آشوری و قتل عام مردم توسط او تا سلطان طغرل و هولاکو و ... را بازخوانی کرده ام . کار من البته قطره ای است از اقیانوس و چه طرحها و پایان نامه ها و پروژه ها و کتابها باید نوشته شود تا بخش اعظم این زبان از نابودی رهایی یابد. زبان سرزمین ما امروز بیش از هر زبان و لهجه دیگری درمعرض خطر و نابودی است. زبان سرزمین ،فقط گفتنی نیست؛ ثبت کردنی هم هست و باید با فیلم و عکس و البته تکنولوژی های جدید جغرافیایی آن را به روی کاغذ و دنیای دیجیتال آورد. سالهاست درگاه هر دانشگاه و پژوهشکده و ... را زده ام و به هر مدیر و مسئول مرتبطی گفته ام که مهم ترین اولویت پژوهشی برای کردستان گردآوری زبان این سرزمین زیر نظرمتخصصان است، اما دریغ از پاسخ. از طریق همین کانال از همه عزیزان خواهش می کنم تا می توانند از طریق مصاحبه با کهنسالان جای نامهای شهر و روستای خود و فواصل بین آنها را با صدا یا فیلم ضبط و ثبت کنند و از آن جای نام عکس بگیرند.

کهنسالان ما بزرگ ترین مورخان ما و آخرین میراثداران زبان سرزمین و تاریخ ما هستند. هر حرف و سخن آنان تاریخ و میراث جمعی و حافظه انسانی ماست. ما برای امروز و فردای خود به شدت به همه کلمات کهنسالانمان نیاز داریم. ما نسل دانشگاهی و باسواد به نسبت آنان کم لطف بوده ایم و به همین سبب بسیاری از ذخایر عظیم و گنجینه های تاریخی آنان را از دست داده ایم. از عموم خوانندگان عزیز می خواهم اهمیت این موضوع را تا جایی که می توانند به نزددیکان و دوستان خود منعکس کنند؛ به این امید که تدوین زبان تاریخ و سرزمین کردستان در اولویت علاقه مندان قرار گیرد.

https://t.me/kurdistanname
3.0K viewsedited  19:25
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 18:17:51 در دام تاریخ گرفتار نشویم.

اسماعیل شمس

در چند هفته گذشته برخی بحثها در کردستان و فضای مجازی کردی درگرفت که از هر نظر نیازمند نوعی بررسی و تٲمل تاریخی است. فارغ از محتوا و تفاوت این مباحث، وجه مشترک بیشتر آنها پدیده ای است که می توان از آن به عنوان "افتادن در دام تاریخ" یاد کرد. این اصطلاح برگرفته از عبارتی از جیمز بالدوین است که می گوید: مردم تاریخ خویش را به دام خود می اندازند، غافل از اینکه خود نیز در دام تاریخ گرفتار می شوند.پرسش این است که گرفتار شدن در دامگه تاریخ چیست و چه کسانی و چرا و چگونه در این دام می افتند؟ برای پاسخ به این پرسشها باید میان دو نوع از تعامل آدمیان با تاریخ تفاوت گذاشت:

نوع اول که از دیرباز شیوه اصلی تعامل با تاریخ بوده، مطالعه یا تعریف تاریخ به مثابه آینه عبرت است. در این رویکرد، گذشته، چراغ راه آینده فرض شده و مطالعه جدی تاریخ، مانع تکرار اشتباهات در آینده پنداشته شده است. یک مورخ آلمانی در پاسخ این پرسش که "چرا آلمان پس از جنگ جهانی اول، جنگ دوم را تجربه کرد؟" می گوید: " چون ما آلمانی ها مطالعه تاریخ جنگ اول را پس از جنگ دوم آغاز کردیم". معنای این سخن آن است که اگر تاریخ را در زمان خودش مطالعه نکنیم ناچار به تکرار آن خواهیم بود و فرقی نمی کند این تکرار یک ماه ؛ یک سال یا یک قرن بعد باشد؛ آنچه که قطعی است تکرار آن در آینده است.

نوع دوم تعامل با تاریخ مطالعه آن برای یافتن هویت امروزین خود در گذشته است. در این رویکرد، تاریخ به آینه اثبات خود و نفی دیگری تبدیل می شود و جنبه های آموزشی و پندآموزی خود را از دست می دهد. مفسران تاریخ هم به هر تک روایت ضعیفی چنگ می زنند و به قبض و بسط آن می پردازند تا خود را قهرمان و حریف را مغلوبه جلوه دهند. طرفداران این رویکرد طیف وسیعی از اشخاص، احزاب، قبیله ها و ایدئولوژی های گوناگون هستند که از تاریخ برای استفاده خود و حذف و تخریب دیگری سود می جویند. این شیوه تعامل شبیه حکایت آن پادشاهی است که تختی طلایی داشت. روزی به خدمه اش گفت که باید تا غروب، جوانی را بیابند که طولش برابر طول تخت باشد و حتی یک میلی متر هم کم و زیاد نشود. آنان هم به جستجو پرداختند،اما چنین فردی را نیافتند. وقتی مراتب را به عرض شاه رساندند، گفت محال است این فرمان نقض گردد و دستور داد که آخرین نفری را که آورده اند روی تخت دراز کنند. اگر قد او از تخت بیشتر است او را ببرند که اندازه شود و اگر کوتاه است از دو طرف آنقدر بکشند که باز هم اندازه شود. امروزه وقتی به نحوه تعامل برخی افراد و جریانها با تاریخ کرد و کردستان برای مقاصد شخصی و گروهی و قبیله ای و حزبی و ایدئولوژیک نگاه می کنیم کار آنها بیشتر شبیه کار آن پادشاه افسانه ای یا واقعی است.

ممکن است نقد نگارنده بر رویکرد "تاریخ به مثابه آینه اثبات" که از جملات و کلمات این یادداشت هویداست این تصور را برای خوانندگان ایجاد کند که با رویکرد " تاریخ به مثابه آینه عبرت" همدل است، اما باید بگویم که چنین نیست. من بر این باورم که با وجود ضرر و زیان کمتر رویکرد عبرتی به نسبت رویکرد اثباتی ، هر دوی آنها در غیاب مطالعه علمی و سیستماتیک کمابیش سبب می شوند که ما در دام تاریخ گرفتار شویم و هرگونه فرصت و توان را برای حرکت به سوی آینده ای روشن و ایجاد تحول در تاریخ خویش از دست بدهیم.

پرسشی که این جا مطرح می شود این است که منظور از مطالعه تخصصی و حرفه ای تاریخ چیست و چگونه می تواند مانع گرفتار شدن جامعه و حتی همان گروههای حزبی و قبیله ای و ایدئولوژیک اثبات گرا در دامگه تاریخ شود؟ در پاسخ به این پرسش، بحث از تفاوت تاریخ به مثابه دانش و پژوهش با تاریخ به مثابه روش، بینش و ارزش ضروری است و سعی خواهم کرد در قسمتهای بعدی به آن بپردازم، اما عجالتاً برای تبیین ماهیت تعامل علمی با تاریخ و تفاوت این رویکرد سوم با دو رویکرد اثباتی و عبرتی از یک تمثیل آشنا استفاده خواهم کرد. خود را در حالی که راننده ماشین هستیم و در یک جاده راه می رویم، تصور کنید. شما در ثانیه یک از نقطه "آ"حرکت می کنید. در ثانیه دوم وارد نقطه "ب" می شوید. در این حالت، نقطه ب اکنون شماست و نقطه آ برایتان به تاریخ تبدیل می شود. در ثانیه سوم شما به سوی نقطه "ج"حرکت می کنید که آینده پیش رویتان است. در ماشین، افزون بر همه اسباب فنی، برای حرکت سالم و امن سه ابزار دیدن تعبیه شده است. ما شیشه ای شفاف و روشن در جلوی خود داریم که می توانیم مسیر پیش رو را ببینیم و با سرعت مناسب بدون برخورد به ماشین یا مانع بعدی به سوی آینده و مقصد حرکت کنیم. دو آینه بغل برای کنترل وضعیت اکنون داریم که می توانیم با نگاه به آنها از برخورد با ماشین و موانع کنار خود جلوگیری کنیم. یک آینه عقب هم داریم که با نگاه به آن حتی الامکان مانع پیش آمدن مشکلی در پشت سر خود می شویم.

[ادامه دارد]

https://t.me/kurdistanname
868 viewsedited  15:17
باز کردن / نظر دهید
2022-02-09 11:10:07 ‍ کردهای گرجستان

فریدون سامان

توضیح کردستان نامه:

پروفسور زارا علی(زاری یوسوپۆڤا) یکی از آخرین بازماندگان نسل طلایی دانشمندان کرد قفقاز و از ستونهای مطالعات کردی در روسیه درگذشت. زارا علی متولد سال ۱۹۳۴ میلادی در تفلیس، پایتخت گرجستان و از استادان رشته زبان شناسی در دانشگاه سن پترزبورگ بود. او در طول عمر خود بیش از ٨۰ کتاب و مقاله علمی به رشته تحریر درآورد که برخی از آنها در نوع خود بی نظیرند. یکی از مهم ترین کتابهای او "گورانی همچون یک زبان کردی؛ و زبان ادبی در سده های ۱٨ و ۱۹ میلادی" است. او چندین مقاله و سخنرانی هم درباره ویژگیهای زبان شناختی شعر صیدی هورامی و زبان مردم هورامان دارد. نوشته های زارا علی نوعی جوابیه و نقد دیدگاه برخی زبان شناسان غربی است که گوران/هورامی را مستقل از زبان کردی پنداشته اند و ترجمه آن از زبان روسی می تواند امکان مقایسه دیدگاه این دو طیف را برای خوانندگان فراهم کند. زندگی و آثار ایشان در لینک زیر:

https://b2n.ir/g67798

کردستان نامه به مناسبت درگذشت این دانشمند کرد گرجستان بخشی از یادداشت جناب آقای فریدون سامان، نویسنده و شاعر کرد و مدیر انجمن خانی در هەولێر را که شرح سفر او به تفلیس و دیدار با بزرگان کرد گرجستان است، منتشر می نماید. کردستان نامه از ایشان برای ارسال این یادداشت تشکر می کند.

@kurdistanname
2.2K views08:10
باز کردن / نظر دهید