Get Mystery Box with random crypto!

کردستان نامه

لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه ک
لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه
آدرس کانال: @kurdistanname
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
esmailshams54@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

3

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 8

2021-08-21 14:48:15 هیچ پژوهشی برای تاریخ کردستان مفیدتر و ضروری تر از گردآوری فوری اعلام جغرافیایی نیست.

اسماعیل شمس

در این کانال بارها بر جمع آوری اعلام غیر مشهور جغرافیایی در روستاها و شهرهای کردستان و فواصل آنها تأکید کرده ام. امروز نیز بر این مهم تأکید می کنم و از همگان می خواهم خودشان دست به کار شوند. راهنمای انجام این کار هم در پست های قبلی گذاشته شده است و هرکس هم برای آغاز این کار راهنمایی بخواهد بی مزد و منت در خدمت او خواهم بود. هر جوان روستانشین، هر معلم و هر امام جماعت مسجد و هر کس دیگری که بخواهد، می تواند از طریق گفتگو با پیرمردان و پیرزنان دور و بر خود نام باغها و راهها و چشمه ها و کوهها و قلعه ها و ... را گردآوری و به نام خودش در فایل صوتی یا مکتوب منتشرکند.

در فایل پیوست صدای عثمان هورامی را می شنوید که چگونه جای نامهای جغرافیایی بخشی از هورامان را در این گورانی آورده است. چقدر از این نامها که در فولکلور و ترانه های ما وجود دارند و مردم ما قرن‌ها با آنها زندگی کرده اند. نگذاریم با رفتن پیران قوم، فراموش شوند.

هەوای ملەندوو شنەی هانەکۆڵ
با ژەرەژ وانۆ وەڵات چۆڵ و هۆڵ

https://t.me/kurdistanname
543 viewsedited  11:48
باز کردن / نظر دهید
2021-08-16 17:58:18 ‍ @kurdistanname

نگاهی به کتاب نقش قهرمان شرق، صلاح الدین ایوبی در پیشگاه تاریخ

اسماعیل شمس

این کتاب تألیف عبیدالله ایوبیان از نویسندگان نام آشنای کرد است. ناشر کتاب ، انتشارات سعدی در شهر تبریز و تاریخ نشر آن، اردیبهشت ۱۳۴۱ شمسی است و مانند دیگر آثار ایوبیان با حمایت دانشگاه تبریز چاپ شده است. ذکر این نکته لازم است که دانشگاه تبریز از دهۀ ۳۰ تا میانۀ دهه ۵۰ با حمایت از چاپ و انتشار آثار نویسندگان کرد، به ویژه عبیدالله ایوبیان، قادر فتاحی قاضی ، عبدالحمید حسینی و ... نقش مهمی در توسعۀ مطالعات کردی و معرفی تاریخ و فرهنگ کرد در ایران ایفا کرد. پیش از این در کردستان نامه، چریکۀ مم و زین عبیدالله ایوبیان که آن هم به کمک دانشگاه تبریز به چاپ رسیده، معرفی شده است.

کتاب قهرمان شرق در ۵ فصل و ۱۸۸ صفحه نوشته شده است. فصل اول با نام امپراتوری ایوبیان شامل کلیاتی درباره تبار، جغرافیا و تاریخ فرمانروایان شاخه های مختلف دولت ایوبی است. فصل دوم با عنوان «پیشوا صلاح الدین ایوبی» به زندگی ، زمانه و ویژگیهای شخصیتی صلاح الدین می پردازد. فصل سوم به تمدن با تأکید بر تمدن کردی اختصاص دارد و ایوبیان در آن دیدگاههایش را درباره تاریخ و تمدن کردی و نسبت آن با حوزه های پیرامونی مطرح کرده است. او در فصل چهارم از جنگهای صلیبی می گوید. فصل پنجم هم که نوعی نتیجه گیری است، صلاح الدین ایوبی را در پیشگاه و ترازوی تاریخ مورد قضاوت و ارزیابی قرار می دهد.

کتاب قهرمان شرق ۶۰ سال پیش نوشته شده است و طبعاً اگر محتوا و منابع آن را با آنچه که امروز در اختیار ماست، مقایسه کنیم، کاستی ها و البته اشتباهاتی هم می توان در آن یافت. شخصاً با برخی دیدگاهها و تحلیل های ایوبیان درباره تاریخ و تمدن کردی و نسبت آن با ایران و اسلام که در این کتاب هم آمده اند؛ موافق نیستم، اما کتاب او در مقایسه با مکان و زمان نگارش، نسبتاً مقبول و قابل تأمل است و باید قدر او را دانست. خود ایوبیان هم در آغاز کتاب با ذکر جمله ای از تای تونگ: «اگر می خواستم آن اندازه منتظر بمانم تا کتابم کامل شود هرگز از نوشتن این کتاب فارغ نمی شدم» به کاستی های آن اذعان کرده است.

کتاب قهرمان شرق، ویژگیهای بارز زیادی دارد، اما برای من مهم ترین و خاص ترین ویژگی آن پی گیری زندگی صلاح الدین در ادبیات شفاهی کرد است. سالهاست بر بازسازی تاریخ کرد بر پایه فولکلور کردی تأکید می کنم و کتاب فولکلور و تاریخ کرد را نیز برای تبیین این نگاه نوشته ام، اما از برخی تلاشهای قبلی ایوبیان در این زمینه خبر نداشتم. لازم می دانم از دوست تلاشگر و پژوهشگر، آقای دکتر محمد خضری که زمینۀ این آشنایی را فراهم کردند، تشکر نمایم.ایوبیان در صفحه ۴۲ کتابش منظومه های شفاهی شێری نەبەز(شیر شکست ناپذیر)، هەڵۆی کوردستان(عقاب کردستان)، ڕۆڵەی ڕەوەندی(فرزند/ شاهزاده روندی) و هەسپی ڕەش(اسب سیاه) را که پیران کردستان سینه به سینه نقل کرده اند، مربوط به صلاح الدین ایوبی می داند. از علاقه مندان به فولکلور کردی خواهش می کنم اگر نسخه مکتوب این ۴ بیت یا چریکه را در اختیار دارند، یا می توانند آنها را از زبان پیران قوم ضبط کنند برای نگارنده بفرستند که با نام خودشان در کردستان نامه منتشر شود‌.

عبیدالله ایوبیان در مقدمۀ این کتاب می نویسد: «می گویند: با سنگ مزار نمیشود افتخار کرد؛ اما پیدایش حس حفظ آزادی در ملل با دانستن اعمال افتخار آمیز گذشتۀ پدران خود رابطه دارد. افرادی که از افتخارات گذشته(میهن پرستی و نوع پروری) و سنن ملی خود بی خبرند، آرمانی که برای اعتلای ملیت خود در سر بپرورانند، ندارند. ملتی که با برق شمشیر و نیروهای خود بر روی تاریکی تاریخ روشنایی پاشید و در همه اعصار با بانگ رشادت و قهرمانی، دشمنان خود را لرزانده حیف است آن لقب مردانگی و جنگجویی وی که لفظ کرد است صفحه سلطنت و حاکمیت بلند و پرافتخارش را از چشم دوست و دشمن مخفی بدارد. اگر این رساله کوچک بتواند پرده های شوم و تاریکی را که روی حقایق مربوط به افتخارات ملی کرد گسترانیده شده است، بالا بزند سربلند و مشعوفم».

کردستان نامه کانالی تخصصی است و در آن نباید از احساسات شخصی گفت، اما با اجازه خوانندگان این را بگویم که امروز وقتی ویدئوی گروهی از شهروندان افغانستان را که برای فرار از خانه و کاشانه خود، به هواپیمای ارتش آمریکا که در حال ترک فرودگاه کابل بود، آویزان شده بودند، دیدم،دلم گرفت و بیش از هر چیز به یاد کتاب صلاح الدین ایوبی، قهرمان شرق افتادم. به راستی شرقیانی که کسانی چون صلاح الدین ایوبی را در تاریخ خود دارند، چرا گرفتار این حجم از تحقیر و تباهی توسط غربیان و متحدان پیدا و پنهان آنان در منطقه شده اند و این که نقش تحریف تاریخ شرق در پیدایش این وضعیت چیست؟
1.9K views14:58
باز کردن / نظر دهید
2021-08-13 17:46:27 ‍ کرد و شهر هرات

گفتگوی اسماعیل شمس با استاد نجیب مایل هروی درباره شیخ تاج الدین محمود بن خداداد اشنهی، عارف نامدار کرد در هرات(سدۀ ۶ و ۷ قمری)

@kurdistanname

از لحظه ای که شهر تاریخی و فرهنگی هرات به دست طالبان سقوط کرده است، افزون بر تحلیل‌های سیاسی، دهها یادداشت تاریخی و فرهنگی توسط دانشگاهیان و نویسندگان صاحب نظر ایران و منطقه درباره اهمیت تاریخی و تمدنی هرات نوشته شده اند. این موضوع نشان می دهد که سقوط هرات، تنها یک جابجایی قدرت سیاسی و نظامی نیست، بلکه دارای ابعاد و پیامدهای مهم تاریخی و تمدنی برای همسایگان و حتی جهان هم هست.

برای ما اهل تاریخ و فرهنگ کرد نیز هرات موضوع مهمی است و البته دست کم در طول تاریخ هزار سال پیش نیز اهمیت و پیوند زیادی با تاریخ و فرهنگ کرد و کردستان داشته است. از برخی وجوه اصلی این اهمیت در فرصتی دیگر سخن خواهم گفت و اینجا تنها به این مختصر بسنده می کنم که هرات نه تنها میزبان برخی عارفان و علمای کرد در سده های میانه اسلامی بوده است، بلکه برخی فرمانروایان آن هم از دوره صفویه به بعد، کردتبار بوده و در همانجا وفات کرده اند. در دوره قاجار نیز برخی رجال سیاسی و نظامی کرد، مانند امیرنظام گروسی و میرزا رضی کردستانی در ماجراهای جنگ و صلح ایران و انگلستان بر سر هرات حضور داشته اند‌.

با توجه به عنوان این یادداشت، خوانندگان انتظار دارند که هرچه زودتر سراغ اصل مطلب بروم. در موقعیت کنونی برای نشان دادن پیوند تاریخی و فرهنگی کرد با هرات به شکل خاص و افغانستان به صورت عام، مطلبی را بهتر از سخنان فرزانه فرهیخته هراتی، استاد نجیب مایل هروی درباره عارف مشهور کرد ساکن در هرات، شیخ تاج الدین محمود اشنهی[اشنه/ اشنویه/ شنۆی کنونی در استان آذربایجان غربی] نیافتم. ذکر این نکته لازم است که این گفتگو در آبان ماه سال ۱۳۹۶ انجام شده است. در ششم آبان آن سال به همت دوست فرهیخته ام جناب آقای دکتر رهبر محمودزاده و دوستانشان در انجمن ادبی و ادارات مختلف شهر شنو همایشی درباره شیخ تاج الدین اشنوی برگزار شد و مرا هم برای سخنرانی در آنجا دعوت کردند. قرار بود استاد مایل هروی هم به سبب تلاشهایش برای تصحیح آثار تاج الدین اشنوی و معرفی این عارف کردتبار در آن همایش سخنرانی کند، اما بیماری ناگهانی ایشان مانع تحقق این برنامه شد. با توجه به این وضعیت، در مشورت با دوستان این ایده مطرح شد که گفتگویی با ایشان درباره شیخ تاج الدین داشته باشم که در همایش هم پخش گردد. خوشبختانه با استقبال ایشان، گفتگوی مفصلی انجام شد و تقدیر، سرانجام کار را چنان کرد که پس از گذشت ۴ سال، بخشی از آن به تناسب وضعیت این روزها در فایل پیوست خدمت خوانندگان عزیز ارائە شود.

در این گفتگو، یک استاد افغانستانی زادۀ هرات درباره عارفی کرد تبار با افکاری متعالی و استثنایی و البته مغضوب برخی رجال زمانه که صاحب خانقاه و مریدان زیادی در هرات و متوفای آن شهر بود، سخن می گوید.او بی هیچ تعصبی از نحوۀ رفتار همشهریانش با شیخ تاج الدین و بعدها فرزند او شیخ صدرالدین حرف می زند. سخنان این مرد نجیب و دانشمند هراتی ساکن در مشهد به راستی شیرین و شیوا و شنیدنی است.

مهاجرت شیخ تاج الدین از اشنویه به هرات، درگذشت او در این شهر؛ و بعدها ترک هرات توسط فرزند دانشمند و عارف او شیخ صدرالدین، رفتن او به فارس و عزیمت بعدی اش به بغداد و پیوستن به شیخ شهاب الدین عمر سهروردی نمادی از یک جهان بزرگ تاریخی و تمدنی مبتنی بر تساهل ، گفتگو و تسامح در ذهن و ضمیر بزرگان کرد در زمانۀ خودشان بوده است. امیدوارم فرصتی فراهم گردد که آنچه را چهار سال پیش در همایش شیخ تاج الدین ارائە کردم، به زیور طبع آراسته گردد که بخشی از این جهان تمدنی به جهانیان شناسانده شود.

ای دریغا باید گفت که امروز حلقۀ وصل کرد و هرات، نه علم و عرفان و فرهنگ مدارا و انسانیت؛ که افراط گرایی و تندروی از سویی و کانالهای خرید و فروش دلار سلیمانیه و هرات از سویی دیگر است که به همت دلار فروشان تهران نشین درست شده و آدرس آنها بر روی صفحه بیشتر گوشی ها جا خوش کرده است.

برای آشنایی بیشتر با زندگی و آثار تاج الدین محمود بن خداداد اشنهی، افزون بر فایل صوتی سخنان استاد مایل هروی، نگاه کنید به مدخل تاج الدین اشنهی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی در لینک زیر:



https://www.cgie.org.ir/fa/article/230686/%D8%A7%D8%B4%D9%86%D9%87%DB%8C
2.4K views14:46
باز کردن / نظر دهید
2021-08-12 21:07:25 کردستان و انقلاب مشروطه(۳)

اسماعیل شمس

مجلس و انتخابات در کردستان

براساس مادۀ اول نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی، انتخابات، طبقاتی و صنفی بود و نمایندگان می‌بایست از شش طبقۀ شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف، تجار، ملاکین و فلاحین و اصناف انتخاب می‌شدند. مطابق این نظامنامه، شمار نمایندگان کردستان سه نفر بود، اما کردهای آذربایجان، نماینده‌ای نداشتند و زیرمجموعۀ تبریز بودند. پس‌از برگزاری انتخابات در تهران، مجلس شورای ملی، روز یکشنبه 18 شعبان 1324 افتتاح شد. انتخاب نمایندگان شهرستان‌ها در طول کار مجلس ادامه یافت، اما برخی از ولایات از جمله کردستان تا پایان کار مجلس اول نتوانستند،نمایندگان خود را به تهران بفرستند.

با مطالعه مشروح مذاکرات دوره اول مجلس مشخص می شود که در کردستان تلاش‌های زیادی برای برگزاری انتخابات صورت گرفت. در جلسۀ روز پنج‌شنبه 12 شوال 1324، تلگرافی از کردستان «در استفسار از کیفیت مداخلۀ آراء در انتخاب و وضع مسافرت وکلا مخابره شد». در 15 ذیقعده 1324، لایحۀ شیعیان ساکن در کردستان و والی آن ولایت خطاب به رئیس مجلس قرائت شد که نوشته بودند« از جانب ما هم یک نفر به اسم وکیل در آنجا باشد». همچنین یهودیان و مسیحیان کردستان از مجلس شورای ملی خواسته بودند که آنها هم از میان خودشان نماینده‌ای را انتخاب نمایند. پاسخ مجلس به این درخواست‌ آنان، منفی بود. سعدالدوله پس از قرائت این نامه‌ها، اعلام کرد: «ملت عبارت از طبقات مختلفه است که اهل یک مملکت و یک دولت شمرده می‌شوند. در این گونه از امور همه افراد مملکت ذی‌حق می‌باشند که انتخاب کنند و رأی دهند»؛ بنابراین یهود، نصاری، شیعیان و اهل سنت کردستان، باید به‌عنوان یک ملت، نمایندۀ خود را انتخاب کنند.مجلس تأکید کرد که «حق انتخاب کردن راجع است به ایرانی بودن و ربطی به امر مذهب ندارد».

با وجود عدم حضور وکلای کردستان در مجلس شورای ملی، یکی از تاجران مشهور کرد به نام سید امین‌التجار کردستانی به عنوان نماینده تهران وارد مجلس شد. امین‌التجار، نماینده کردستان نبود، بلکه از سوی اصناف چهارگانۀ قصاب، دباغ، مرغ فروش و بره‌فروش تهران، برگزیده شده بود. او ازجملۀ تاجرانی بود که علاء‌الدوله، حاکم تهران، آنان را در آستانۀ جنبش قانون‌خواهی، به‌علت گران شدن قند به دارالحکومه احضار کرده بود. امین‌التجار برخلاف تاجران مشروطه‌خواه، رابطۀ نزدیکی با علاء‌الدوله و عین‌الدوله داشت و حتی توانست نقش میانجی را میان مشروطه‌خواهان و دربار، ایفا کند. حبل‌المتین نام او را در ردیف مؤسسین بانک ملی ایران ذکر می‌کند. بعد از بمباران مجلس، امین‌التجار از محمدعلی‌شاه و شیخ‌فضل‌الله نوری حمایت کرد. ناظم‌الاسلام شبنامه‌ای را در تاریخش آورده، که در آن، امین‌التجار کردستانی را از «اتباع و اعوان و انصار استبداد» در دورۀ استبداد صغیر معرفی کرده و از شرکت او در مجمعی در عمارت گلستان در کنار شیخ فضل‌الله نوری خبر داده است». به این ترتیب در مجلس اول شورای ملی که بسیاری از قوانین مملکتی تصویب شد و برنامه های آتی دولت برای اداره کشور شکل گرفت هیچ نماینده کردی از کردستان و آذربایجان حضور نداشت.

با وجود حضور نداشتن نماینده‌ای از کردستان در مجلس شورای ملی، نام کرد و کردستان، بارها در مجلس مطرح شد. به‌عنوان مثال، در جلو عمارت مجلس در بهارستان، لایحه‌ای از رؤسای ایلات کردستان در حمایت از مجلس و اطاعت دستورات آن، قرائت شد: «ما ایلات کردستان که اهل سنت و جماعت هستیم با تمام قوت و تا آخرین نقطه زندگانی خود در تقویت اساس مشروطیت و اطاعت احکام مطاعه مجلس شورای ملی به جان و دل حاضر هستیم ».

در دوره دوم مجلس شورای ملی سه نفر نماینده کردستان، عزالملک، حاج معتمدالاسلام و میرزا اسدالله کردستانی بودند که البته معتمدالاسلام نتوانست به تهران برود. مطابق نظامنامه جدید انتخابات، تعداد نمایندگان کردستان مانند دورۀ پیش، سه‌نفر بود. در درجه اول، 9 نفر از نواحی سنندج (4 نفر)، سقز (2 نفر) و بانه، اورامان و مریوان (هر کدام 1 نفر) انتخاب می‌شدند و از میان این 9 نفر، 3 نفر به عنوان نماینده، به مجلس می‌رفتند که نام آنها ذکر شد.

در آذربایجان هم، از میان نواحی کردنشین، تنها ساوجبلاغ/ مهاباد حق انتخاب نماینده داشت. از میان 57 منتخب درجه اول ایالت، 2 نفر متعلق به مردم این شهر بودند اما این دو نفر، در انتخاب درجه اول نتوانستند وارد مجلس شوند.همچنین ایلات کرد این منطقه هم، از حق داشتن نماینده محروم بودند، زیرا براساس ماده 24 نظامنامه انتخابات، تنها 5 ایل عمدۀ شاهسون آذربایجان، بختیاری، قشقائی و ایلات خمسۀ فارس و ترکمان حق داشتند نماینده‌ای از میان خود به مجلس بفرستند. بنابراین، در دورۀ دوم مجلس شورای ملی، مردم کرد آذربایجان، اعم از شهری، روستایی و ایلیاتی، هیچ نماینده‌ای در مجلس نداشتند.

@kurdistanname
1.4K viewsedited  18:07
باز کردن / نظر دهید
2021-08-08 17:53:57 کردستان و انقلاب مشروطه(۲)

اسماعیل شمس

ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن خواهد بود.

انقلاب مشروطه مهم ترین تحول تاریخ ایران است که هنوز بر همه رخدادهای جامعه سایه انداخته است. فایل پیوست به ترتیب شامل نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی، نظامنامه اساسی[قوانین مجلس شورای ملی و مجلس سنا]، قانون اساسی مشروطه ، قانون بلدیه و قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی است که در همان زمان منتشر شده است.
این قوانین به ویژه قانون اساسی مشروطه که در ۱۰۷ اصل در مجلس اول شورای ملی تصویب شد، قوانین مادری هستند که با تغییرات کمی در سدۀ بیستم مبنای حکمرانی در ایران بوده اند.

یکی از ویژگیهای این قوانین آن است که در تدوین آنها هیچ اندیشمند و شخصیت کردی حضور نداشت. شوربختانه بعد از آن هم این قوانین و اساسا تجربه مشروطه در جامعه کرد خوانده نشد و تاریخ معاصر ما را کسانی رقم زدند که تاریخ، نخوانده بودند یا از تاریخ عرب، روسیه، چین و آمریکای لاتین بیشتر از تاریخ کردستان اطلاع داشتند. اگر آنان با هر گرایش فکری، تجربه مشروطه را در مرکز و کردستان می خواندند، شاید تحولات تاریخی سدۀ اخیر سمت و سوی دیگری می یافت.
@kurdistanname
2.2K viewsedited  14:53
باز کردن / نظر دهید
2021-08-05 13:22:07 انقلاب مشروطه و کردستان(۱)

اسماعیل شمس

امروز ۱۴ مرداد سالگرد وقوع انقلاب مشروطه در ایران است. ۱۱۵ سال پیش در چنین روزی و در آغاز سدۀ بیستم میلادی انقلاب مشروطه به پیروزی رسید و نوعی نظم سیاسی و فرهنگی را در جامعه ایران شکل داد که با تغییرات نه چندان زیادی تا به امروز ادامه دارد.

درباره انقلاب مشروطه کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است،اما از بازتاب و فرایند آن در کردستان هنوز آگاهی چندانی وجود ندارد. هرچند نگارنده ۱۶ سال پیش از رساله دکترای خود درباره مشروطیت در کردستان دفاع کرده است، اما متأسفانه بنابه دلایلی هنوز آن رساله چاپ نشده است.کردستان نامه سعی می کند در روزهای آینده، چند یادداشت کوتاه در این زمینه منتشر کند و به برخی نکات درباره انقلاب مشروطه و پیوند آن با کردستان بپردازد.

برخلاف تصوری که در جامعه ما و تحت تأثیر فضای حاکم وجود دارد فرایند دگرگونی هویت در ایران، نه در دوره رضاشاه که با انقلاب مشروطه آغاز شد. آن قانون اساسی که پادشاهی پهلوی بر پایه آن شکل گرفت پس از انقلاب مشروطه نوشته شد و حاصل آن انقلاب تاریخی بود‌. مهم ترین پیامد و هدف انقلاب مشروطه ایجاد دولتی مقتدر و متمرکز به نام دولت ملی و ادغام اقوام و طوایف و پیروان مذاهب ایرانی درچارچوب آن و به بیان آن روز تبدیل «ممالک محروسه» به یک مملکت بود.بحرانهای فرایند گذار از دولت ایلی به دولت متمرکز،جنگ جهانی اول، انقلاب مارکسیستی روسیه، سقوط امپراتوری های بزرگ و تغییر نقشه سیاسی جهان و به تبع آن خاورمیانه پس از جنگ، به مشروطه خواهان این اجازه را نداد که آن آرمان را عملی کنند و این هدف برای دوره پهلوی باقی ماند. آنچه که تغییر کرد، این بود که رضاشاه پس از استفاده از مشروطه خواهان برای رسیدن به قدرت و اجرای برخی منویات آنان در آغاز کار، با حفظ قانون اساسی و مجلس مشروطه، به قواعد عهد استبداد برگشت و مشروطیت را به محاق برد.

مشروطه خواهان بر پایه اصول قانون اساسی مشروطه با استفاده از اهرمهای زیر فرایند ادغام و پیوند دادن کامل کردستان به مفهوم تازه دولت ملی یا دولت مرکزی را آغاز کردند:
۱- تعیین والیان غیر کرد برای کردستان و رؤسای ادارات از تهران ۲- برگزاری انتخابات مجلس و اعزام نمایندگان کردستان به مجلس شورای ملی در تهران۳- ایجاد انجمنهای ملی، ایالتی و ولایتی ۴- افتتاح مدارس جدید از طرف وزارت معارف ۵- تشکیل شاخه های منطقه ای احزاب مشروطه خواه در کردستان.
اگر فرصتی بود در روزهای آینده درباره هرکدام از این پنج مورد جداگانه توضیح داده خواهدشد.

چنانکه در بند پیشین گفته شد این پروژه بر خلاف تصور عمومی، نه در دوره رضاشاه که در دوره مشروطه آغاز شد و رضاشاه فقط به آن شدت و سرعت بخشید.در هر منطقه ای که این پنج مورد، کامل تر اجرا شد فرایند نزدیکی و ادغام به مرکز بیشتر بود. برای نمونه در مناطق کرد(کرمانج) نشین اورمیه و اطراف و همچنین مکریان که شهر مرکزی و مشهور آن ساوجبلاغ(مهاباد کنونی) بود به سبب ماهیت انتخابات در ایالت آذربایجان، در سه مجلس دوره مشروطه تا کودتای رضاخان در ۱۲۹۹، هیچ نماینده کردی حضور نداشت؛ مدرسه دولتی افتتاح نگردید و ... ؛ نتیجه آن که بیشترین مخالفتهای بعدی با دولت پهلوی در آن منطقه نضج گرفت.

نیم نگاهی به نامهای والیان کردستان در دوران مشروطه نشان می دهد، مشروطه خواهانی که با شعار اصلاح و دگرگونی وضعیت کردستان دل تحصیلکردگان و نخبگان کرد را به خود جذب کردند، ضعیف ترین و بی تجربه ترین والیان را به کردستان فرستادند و کردستان را به آزمایشگاهی برای تمرین مدیریت برخی افراد تبدیل کردند‌. در دوره پیش از مشروطیت و پس از ساقط کردن امارت اردلان، کردستان چنان اهمیتی برای حکومت داشت که مشهورترین رجال قاجار، مانند فرهاد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، ناصرالملک (نایب السلطنه بعدی قاجار در دوره مشروطه)، احتشام السلطنه (رئیس مجلس اول مشروطه) و مانند آنها را برای اداره آنجا می فرستادند، اما دولت مشروطه رجال بی تجربه ای مانند ثقةالملک، سردار محی و ... را به والی‌گری فرستاد که در دوره آنان کردستان به کانون بحران و آشوب تبدیل شد.

باز هم برخلاف تصور عمومی که نتیجه تحقیر مردم کرد و تحریف نقش آنان در انقلاب مشروطه توسط احمد کسروی و برخی نویسندگان دیگراست،کردستان نقش مهمی در مشروطیت داشت و برخی رجال کرد، چه در تهران و چه در منطقه به روشهای مختلف از آن حمایت و دفاع کردند. هرچند نقش کردستان به اندازه آذربایجان و گیلان نبود،اما اسناد و مدارک موجود نشان می دهد که از بسیاری ایالات و ولایات دیگر بیشتر بود. برخی از این اسناد هم در روزهای آینده منتشر می شوند. با وجود این، عملکرد منفی مشروطه خواهان در کردستان سبب شد که مردم و برخی نخبگان کرد از شعارهای آنان و ماهیت و اهدافشان ناامید شوند.

بازنشر مطالب کردستان نامه با ذکر نام و آیدی کانال بلامانع است.

@kurdistanname
2.1K viewsedited  10:22
باز کردن / نظر دهید
2021-08-02 12:34:12 ای ضیاء الحق حسام الدین بیا

بەبهانه کشتارخانواده کرد در قونیه

اسماعیل شمس

خبر، تلخ و تکان دهنده بود. چندنفر از اعضای گروهی نژادپرست و افراط گرای ترک با شعار اینجا جای کرد نیست به خانه خانواده ای کرد در قونیه حمله کردند و همه هفت عضو آن را از مرد و زن و کودک کشتند. این خبر، غیر از بعد انسانی فاجعه از جهتی دیگر تلخ بود و آن این که در شهر مولانا، شهر عرفان و مدارا رخ داده بود. در شهری که مولانا به یاری «مرید مراد گونه» و خلیفه و جانشین رسمی اش، حسام الدین چلبی کرد تبار شاهکار مثنوی را سروده بود و حالا در جنب مزار او این فاجعه برای نوادگان حسام الدین رخ می داد.با شنیدن این خبر بی اختیار به یاد این شعر مولوی افتادم که خطاب به حسام الدین می گوید: ای ضیاء الحق حسام دین و دل/ کی توان اندود خورشیدی به گل/قصد کردستند این گل پاره ها /که بپوشانند خورشید تو را

اهل تاریخ و ادب، مولانا را نخستین کسی می دانند که با وصف عارف شهیر کرد، حسام الدین چلبی میان کرد و قونیه پیوند برقرار کرد. حسام الدین چلبی نامی آشنا برای اهل ادبیات و عرفان است؛ کسی که مولوی دهها بار نام او را در مثنوی آورده و او را خالق مثنوی دانسته است؛ کسی که به قول مولوی اگر نبود، مثنوی هم نبود.

با وجود این، داستان کرد و مولانا و قونیه به مدتها پیش از این واقعه و زمانی بر می گردد که بهاء الدین ولد، پدر مولانا پس از کوچ از بلخ در بغداد با عارف نامدار کرد شیخ شهاب الدین عمر سهروردی دیدار کرد و شیفته و مرید او شد. این دو یک بار دیگر به هم رسیدند و آن زمانی بود که شیخ شهاب الدین از جانب خلیفه الناصر عباسی به قونیه رفت و بر سلطان علاء الدین کیقباد، فرمانروای سلاجقه روم لباس فتوت پوشاند. به دنبال آن نحله ای از صوفیان شهر که به «اخی» ها مشهور بودند تقویت شدند و روز به روز بر دامنه شهرت آنها افزوده شد. پدر حسام الدین هم زاویه ای در قونیه داشت و جماعتی از مریدان (اخی ها) دور او گرد آمده بودند و به صفت شیخ فتیان ترک شناخته می شد؛ به همین سبب، فرزندش حسام الدین نیز به ابن اخی ترک ملقب شد.

حسام الدین که بعد از پدر جانشین او در طریقت شده بود با اوج گرفتن شهرت مولانا به او پیوست و چندی بعد چنان در روح و قلب مولانا نفوذ کرد که مولانا او را عقل منفصل خود و صورتگر و جانبخش مثنوی می دانست: ای ضیاء الحق حسام الدین تویی/ که گذشت از مه به نورت مثنوی/همت عالی تو ای مرتجا/ می کشد این را خدا داند کجا/گردن این مثنوی را بسته ای/می کشی آن سوی که دانسته ای. مولانا در جای دیگر می گوید:
همچنان مقصود من زین مثنوی/ای ضیاء الحق حسام الدین تویی/مثنوی اندر فروع و در اصول/جمله آن توست کردستی قبول. مولوی نقش حسام الدین را در آفرینش مثنوی چنان برجسته می داند که کتاب مثنوی را هم به احترام او «حسامی نامه» نامیده است: گشت از جذب چو تو علامه ای/ در جهان، گردان حسامی نامه ای. عشق مولانا به حسام الدین به اندازه ای بود که وقتی حسام الدین شافعی مذهب از او خواست مذهبش را به مذهب حنفی که مذهب ترکان و نیز مولوی بود، تغییر دهد به او اجازه نداد.

مولانا در مقدمه مثنوی مدحی خارق العاده از حسام الدین کرده است و پس از به کار بردن صفاتی ویژه برای او، درباره نسبش می نویسد: «حسام الحق و الدین حسن بن محمد بن حسن المعروف به ابن اخی ترک.. الارموی الاصل المنسوب الی الشیخ المکرم بما قال امسیت کردیا و اصبحت عربیا »‌. مولوی در جای دیگری از مثنوی به این بحث اشاره می کند و می گوید: سر امسیت لکردیا بدان/ راز اصبحت عرابیا بخوان. در روایت مولوی، حسام الدین از نوادگان تاج العارفین ابوالوفای کردی بود. ابوالوفا گوینده جمله مشهور اصبحت کردیا و امسیت عربیا و همان شخصیتی است که سنایی غزنوی درباره او می گوید : قرنها باید که تا از پشت آدم نطفه‌ای/ بوالوفای کرد گردد یا شود ویس قرن‌.

هر چند درباره هویت واقعی بوالوفای کرد حرف و حدیث، زیاد است، اما بیشتر منابع، او را ابوبکر حسین بن علی بن یزدانیار کردی ارموی، عارف مشهور سده چهارم قمری می دانند. در کتاب تلخیص الآثار فی عجائب الاقطار از عبد الرشید بن صالح بن نوری باکویی آمده است:« و ینسب الیها [ای الی ارمیه] الشیخ عارف زاهد الحسین بن علی بن یزدانیار و هو القائل امسیت کردیا و اصبحت عربیا توفی سنه ثلاث و ثلاثین و ثلاثمائه و دفن بها.». دکتر عبدالحسین زرین کوب هم در پژوهش خود ارموی بودن و کرد بودن ابن یزدانیار را تأیید کرده است.در آینده درباره مکتب عرفانی ابن یزدانیار کردی بیشتر خواهم نوشت.

اگر چه باید ای دریغا و زهی اسفا گفت که امروز در زادگاه آن عارفان، تصفیه قومی و زبانی، جای مکتب عشق و انسان دوستی و اخوت را گرفته است، اما با اقتباس از آن بیت مولوی خطاب به حسام الدین می توان امیدوار بود که این «گل پاره ها» هرگز نخواهند توانست «روی خورشید» را بپوشانند.


@kurdistanname
2.4K viewsedited  09:34
باز کردن / نظر دهید
2021-07-30 15:41:28 روستای هورامی تداوم روستای مادی

اسماعیل شمس

این فایل متن پیاده شده سخنرانی اینجانب در همایش ملی «هورامان، انسان، طبیعت، زندگی» است که در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ در سنندج برگزار شد و اکنون بنابر درخواست برخی عزیزان بدون هیچ تغییری و برای نخستین بار منتشر می شود. این همایش مقدمه ای برای آغاز بحث علمی درباره ثبت جهانی هورامان بود که آن روزها به جریان افتاده بود. در آن زمان هنوز کاوشهای باستان شناسی هورامان به شکل جدی آغاز نشده بود و نتایج برخی حفاری های قبلی انتشار نیافته بود؛ کاری که بعدها با همت دکتر بیگلری و دکتر ساعد موچشی و همکارانشان انجام شد و سابقه زندگی و یکجانشینی در هورامان را به عصر آهن و ماقبل آن رساند و حتی شواهدی از زندگی در چهل هزار سال پیش و دوران پارینه سنگی در هورامان را به جهانیان نشان داد.
در آن زمان موضوع منظر فرهنگی و چشم انداز هورامان چندان شناخته شده نبود و پژوهشگران رشته های مختلف با عشق و علاقه مشغول تبیین این موضوع بودند. البته بعدها کار به صورت دیگری پیش رفت و آن کوشندگان اولیه به حاشیه رفتند.

بازنشر مطالب کردستان نامه با ذکر نام و آیدی کانال بلامانع است.

@kurdistanname
1.0K viewsedited  12:41
باز کردن / نظر دهید
2021-07-29 15:08:44 ‍ ‍ فایل pdf پرونده علمی ثبت جهانی هورامان


پرونده ثبت هورامان/ اورامانات بر روی سایت یونسکو قرار گرفت. این پرونده در ۳۶۴ صفحه به زبان انگلیسی منتشر شده است و در فایل پیوست، متن آن در اختیار مخاطبان کردستان نامه قرار می گیرد. در این پرونده صدها عکس زیبا از مناظر طبیعی، فرهنگی،معماری اقتصادی و ... هورامان نمایش داده شده اند. نقشه های مختلف و اسناد قدیمی هورامان نیز به انضمام مطالبی درباره تاریخ و جغرافیای آن بخش دیگری از پرونده است.برای نمونه در جایی از آن،سند تقسیم میراث سید حبیب شرکانی آمده است.
ساختار و محتوای پرونده به رغم برخی کاستی ها، قابل قبول و دربرگیرنده بخشی از هویت هورامان ، همچون قلب کردستان است. این پرونده می تواند تصویر مناسبی از هورامان در ذهن جهانیان ایجاد کند. جا دارد از کسانی که برای تهیه این پرونده تلاش نموده اند تشکر نمود. این گلایه هم از دست اندرکاران امر وجود دارد که یا نباید هیچ نامی در فهرست نهایی می آمد یا این که نام همه کسانی که از آغاز جزو نویسندگان و مشاوران این کار سترگ بودند،به ویژه پژوهشگران هورامان ذکر می شد که حق معنوی آنان ضایع نمی گردید.

اسماعیل شمس
@kurdistanname
2.8K viewsedited  12:08
باز کردن / نظر دهید
2021-07-27 12:57:34 هورامان ثبت جهانی شد

اسماعیل شمس

چند لحظه پیش هورامان ثبت جهانی شد.
هورامان، قلب کردستان، جزیره ای کوهستانی در دل کوههای سربه فلک کشیده زاگرس و به قول یکی از سیاحان دوره قاجار، «حصن حصین خدا آفرین» است. این دژ طبیعی و دور از دسترس مردمانش را با طبیعت کوهستانی آن تنها گذاشته و سبب شده که انسان هورامانی در عین انس و سازگاری با جغرافیا و طبیعت آنجا سبک زندگی منحصر به فرد و خاص خود را در آن بیافریند. بیشتر روستاهای هورامان در ارتفاع ۱۷۰۰ متری ساخته شده اند. تفاوت فراوان ارتفاع بلندترین و هموارترین نقطه هورامان چنان زیاد است که سه ناحیه آب و هوایی همزمان در این سرزمین کوچک وجود دارند و آن را به قاره ای کوچک با سبکهای زندگی مختلف تبدیل کرده اند. گذشته از آن هورامی‌ها دل کوه‌های سر به فلک کشیده را شکافته و در آنها خانه و باغ و بوستان ساخته‌اند‌ و با ابزاری صد درصد طبیعی آب را از رودخانه های نواحی پست به بالا کشانده اند. حتی یک متر از خاک هورامان اعم از کوه ، کوهپایه، جلگه، نواحی هموار و پست و رودخانه نبوده که این مردمان برای زندگی خود از آن استفاده نکرده و روی آن اسم نگذاشته باشند.
یکی شدن انسان و طبیعت در هورامان سبب خلق پدیده های بی نظیری در حوزه زندگی شده و فرهنگ معنوی و مادی را در پیوند با جغرافیا قرار داده است. هورامان جایی است که دین و شعر و موسیقی و عرفان و زبان و هنر و معماری و صنعت دستی آن همه و همه بوی طبیعت و زندگی دارد.
هورامان را می توان سمفونی فرهنگ و تاریخ زندگی بخشی از مردمانی دانست که از گذشته های دور، از ماد، از آشور و از قبل و بعد آنها حرف می زند . هورامان موزه ای جغرافیایی، تاریخی، انسانی و زبانی است که در بحبوحۀ جهانی شدن و دگرگونی فرهنگها نشان می دهد که انسان سنتی در دوران کهن چگونه یکه و تنها و با الهام از طبیعت و محیط زیست و البته بدون آسیب زدن به آن توانسته است تمدن و فرهنگ و در یک کلام زندگی بیافریند.

با ثبت هورامان کار مسئولان و مردم تمام نشده، بلکه تازه آغاز شده است. حال نوبت مدیران و مسئولان کشوری است که با ایجاد زیرساختهای توسعه، ارتقای سطح معیشتی مردم و رسیدن همه جانبه به وضعیت هورامان، نشان دهند که هورامان نه سرزمین کولبران ، که قلمرو فرهنگ و تمدن در طول تاریخ و در سطح جهان است. اکنون وقت آن رسیده است که با جلوگیری از نابودی جنگلها و مراتع و باغها و خشکیدن رودها و چشمه ها و حفظ بافت سنتی هورامان نشان دهند و نشان دهیم که همگی لیاقت حفظ میراث گرانبهایی را که گذشتگانمان برایمان به جا گذاشتند داریم و می توانیم آن را به آیندگان منتقل کنیم و اجازه نابودی اش را نمی دهیم.

یادمان نرود که هورامان به خاطر منظر و چشم انداز جغرافیایی و فرهنگی اش ثبت شد، پس از امروز به بعد هر کاری از سوی هر کسی که سبب از بین رفتن این چشم انداز جغرافیایی، این منظر فرهنگی و البته اکوسیستم این منطقه شود، می تواند اوضاع را به قبل برگرداند و ثبت جهانی را هم خنثی کند.
به یقین اگر چنین نشود و ثبت هورامان رنگ و بوی تجاری و موزه ای کردن مردم و منطقه را بگیرد، فرصت ثبت، ممکن است به تهدید تبدیل گردد.

@kurdistanname
5.6K viewsedited  09:57
باز کردن / نظر دهید