Get Mystery Box with random crypto!

کردستان نامه

لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه ک
لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه
آدرس کانال: @kurdistanname
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
esmailshams54@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

3

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2021-09-06 18:34:41 داستان یک تحریف تاریخی(۲)

آیا صلاح الدین ایوبی«اصلاً اهمیتی به کرد بودنش نمی داد»؟

اسماعیل شمس

در ابتدا بر این نکته تأکید کنم که نه تنها در دوران ایوبی،بلکه تا سه قرن پیش در اروپا هم گفتمان هویتی غالب، دینی بود و در هیچ جای جهان، گفتمان ملی و ناسیونالیسم قومی ظهور نکرده بود؛ بنابراین معرفی صلاح الدین به عنوان قهرمان ملی و انتظار از او که کاری برای قوم و ملتش بکند و دولت و کشوری به نام کردستان بسازد، غیر تاریخی، زمان پریشانه و پارادوکسیکال است. با وجود این، صلاح الدین در چارچوب تعلقات پیش ملی و سرزمینی و طایفه ای آن روزگار کارهای مهمی برای کورد، کرد که ندیدن آنها هم دور از انصاف تاریخی است.

نخست؛ با تأسیس دولت ایوبی در اواخر سدۀ ۶ قمری نوادگان و منسوبان فرمانروایان کرد دولتهای شدادی، مروانی، روادی، هذبانی، آل حسنویە، عنازی و حتی اتابکان لرستان که توسط سلجوقیان منقرض شده بودند، به دربار ایوبیان رفتند و به آنان پیوستند. آنچه که دولت ایوبی نامیده می شود در درجۀ نخست، حاصل نوعی اجماع و مشارکت فرزندان و نوادگان همه دولت‌ها و امارت‌های کردی پیشا سلجوقی و در درجۀ دوم تمام قبایل و طوایف کردی است که از سراسر کردستان به ایوبیان پیوستند. در دوره ایوبیان موج بزرگی از مهاجرت طوایف کرد از روادی و زرزا تا گوران و جاف و ... به مصر و شام شروع شد و همین طوایف، ستون اصلی سپاه ایوبی را شکل دادند. همچنین بیش از نود درصد قاضیان و مدرسان مدارس و دیوانیان ایوبی کرد بودند. نام و ذکر کرد به طرز بی سابقه ای وارد متون و منابع عربی زمانه شد. مورخان و نویسندگانی که پیش از این با زبانی منفی و عتاب آلود درباره کرد سخن می گفتند به مدح و ثنای این مردم پرداختند و با آب و تاب درباره طوایف و انساب آنها نوشتند. هنوز هم بیشترین اطلاعات تاریخی ما از طوایف و رجال کرد برگرفته از منابعی است که در سده های ششم تا هشتم در مصر و شام نوشته شده اند. اوج ظهور و بروز کرد در حافظه تاریخی منطقه و جهان در دوره ایوبی و ممالیک است که البته زیرساخت و بنیاد آن هم در دوره ایوبی فراهم شده بود.در هیچ مقطعی از تاریخ، چه قبل و چه بعد از آن، کرد نتوانسته است ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی خود را در آن سطح نشان دهد.

دوم؛ یکی دیگر از خطاهای رایج در مطالعه تاریخ ایوبی آن است که این طور برداشت می شود که ایوبیان تنها در دیار عرب حاکم بوده اند و کاری به کردستان نداشته اند. از همان آغاز، در یک تقسیم قدرت غیر رسمی صلاح الدین به دیار عرب پرداخت و پس از تمشیت امور آنجا نواحی کردنشین ترکیه و سوریه و عراق امروزی را که در اختیار سلجوقیان ترک اعم از سلاجقه روم ، ارتقیان، اتابکان اربل، زنگیان، سلاجقه شام و ... بود، از آنان بازپس گرفت و در اختیار برادرش ملک عادل و والیان کرد قرار داد. آنانی که معتقدند صلاح الدین هیچ کاری برای سرزمین مادری خود نکرد، بهتر است، کمی تاریخ آن دوره را مطالعه کنند. خوب است آنان به این پرسش پاسخ دهند که پیش از صلاح الدین، کردها بر کدام بخش از کردستان و سرزمین خود حکومت می کردند؟ به قطع و یقین، هیچ جا. از اوایل سدۀ ششم قمری و با نابودی آخرین بازماندگان دولتهای کردی سدۀ پنجم، سلجوقیان و شاخه های مختلف آنان بر همه جای کردستان حاکم شدند و دیگر نامی از کرد جز در حد چند اسم در منابع دیده نمی شود. چنانکه گفته شد،صلاح الدین ایوبی و فرزندان و نوادگانش حکومت همه این مناطق را از فرمانروایان ترک بازپس گرفتند و حاکمان کرد را بر آنجا گماشتند. در اواخر عمر دولت ایوبی ملک اشرف ایوبی و نزدیکانش در حال پیشروی به سمت آذربایجان و کردستان و احیای قدرت سنتی و پیشاسلجوقی کردان در این ناحیه بودند که هجوم خوارزمشاهیان و سپس مغولان تلاشهای آنها را ناکام کرد و به این ترتیب حکومت ایوبی در کردستان خاتمه یافت.

سوم؛ غیر از ابعاد سیاسی و سرزمینی از بعد فرهنگی و تمدنی هم خدمتی که ایوبیان در نشان دادن ظرفیتهای عظیم کردان کرده اند، بی مانند است.نگاهی به عارفان، فیلسوفان، مورخان، پزشکان، شیمیدانان، ریاضیدانان، فیزیکدانان و دیگر عالمان کرد در دوره اسلامی بیندازید.بی هیچ تردیدی بیشترین تعداد با بیشترین اثرگذاری به دوره ایوبی مربوط است. در شرایطی که ترکیه و آذربایجان برای ترک نشان دادن مولوی و نظامی که یک شعر هم به ترکی ندارند، به هر ریسمانی چنگ می زنند و اعراب برای عربی کردن میراث ابن سینا و فارابی سر از پا نمی شناسند، حذف صدها دانشمند زاده شده در جغرافیای کردستان از منظومه فرهنگی و تمدنی کرد؛ با این استدلال که چرا آثارشان را نه با زبان مادری خود که به زبانهای فارسی و عربی نوشته اند، امری خطا و غیرتاریخی است.
صحبت از تأثیرگذاری گسترده صلاح الدین ایوبی بر فرهنگ و تمدن کردی از طریق موقوفه «رواق الاکراد» در الازهر مصر نیز خود حدیث مفصلی است که بحث جداگانه ای می طلبد.


https://t.me/kurdistanname
1.7K viewsedited  15:34
باز کردن / نظر دهید
2021-09-04 12:24:08 ضرورت توجه به عنصر تصوف در مطالعات کردی

سید سعید حسینی، دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی/ دانشگاه تهران

تصوف به عنوان یکی از جریان‌های اصیل و اصلی اسلام، نقشی قابل توجه در تاریخ ملل مسلمان، از جمله کرد داشته است و هم‌چنان دارد. جایگاه تصوف در اسلام‌ورزی مردم کرد به گونه‌ای است که می‌توان گفت تا پیش از وارد شدن نحله‌های جدید فکریِ احیاگرانه به کردستان، بار اصلی تبلیغ و فرهنگ‌رسانی اسلامی بر دوش طریقت‌ بوده است. در میان مکاتب مختلف صوفیه، قادریه و نقشبندیه دو طریقت اصلی در کردستان هستند که در چند سدۀ اخیر، به تمامی در تار و پود زندگی و فکر آیینی کردها جای خوش کرده بودند و هنوز هم ـ به رغم متفاوت بودن جایگاه آنان نسبت به گذشته ـ جریان‌هایی زنده و پویا هستند.

با وجود نقش پررنگ این دو طریقت‌ در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمیِ متأخر کردستان، آن گونه که انتظار می‌رود، در مطالعات کردی به آن‌ها توجه نمی‌شود. این کم‌توجهی به طریقت‌ها تنها محدود به پژوهشگران مطالعات کردی نیست، بلکه در میان روشنفکران کرد نیز دیده می‌شود و بیشتر آنان به نقش متصوفه در گذشتۀ آیینی و فکری خود و کردستان به طور عام کم‌توجه هستند. هژمونی رویکرد چپ و سکولار در روشنفکری کردی، سبب‌ساز غفلت از نقش هویت‌ساز دین در کردستان و بالاتر از آن گونه‌ای از تقابل کوردایه‌تی با آیین شده است. بیشتر روشنفکران کرد و نویسندگان متأثر از آنان، بدون در نظر گرفتن نقش عالمان و صوفیان در پرورش تمدن کردی، تنها به تجلیل و برجسته کردن ابعاد خاصی از زندگی مشاهیر کرد می‌پردازند و به این ترتیب، نوعاً نقش مذهبی و طریقتی بزرگان کرد را نادیده می‌گیرند و یا دست‌کم کم‌رنگ نشان می‌دهند.

این مسأله در معرفی کردن نام‌داران فعالیت‌های آزادی‌بخش کرد و نیز ادیبان و شاعران کردستان نیز، نمود پیدا کرده است. روشنفکران و فعالان ادب‌دوست کرد، به هنگام معرفی این بزرگان، گویی فراموش می‌کنند که آنان پیش از آن‌که شاعر باشند، عالمانی دانا، گروندگان طریقت و بعضاً شیوخ متصوفه بوده‌اند. با اذعان به این‌که کار پژوهشگران حوزۀ ادبیات، تحلیل تاریخی طریقت در کردستان نیست، در عین حال، نادیده انگاشتن تعلق طریقتی و مذهبی شاعران و بزرگان کرد، از نظر نگارنده نه‌تنها پذیرفته نیست، که نمودی از تعلل و بی‌توجهی نویسندگان کرد در ارزیابی تاریخ کردستان است. با مطالعۀ آثار این قبیل از نویسندگان، خواننده گاه احساس می‌کند که آنان از اقرار و اذعان به این‌که بزرگان طریقت و مشایخ متصوفۀ کرد، نخستین رهبران جنبش ملی و رهایی‌بخش کردستان بودند، چندان احساس خوبی ندارند و به جای آن‌که جزوه‌های رهایی‌بخش خود را از دل متون پدران فکری خویش استخراج کنند، سراغ ایدئولوژی‌های چپ و راست غیربومی می‌روند و شاید خودکم‌بینانه آن‌چه را خود دارند، از بیگانگان تمنا می‌کنند.

پژوهشگران حوزۀ مطالعات کردی نیز، در ارزیابی تاریخ متأخر کردستان در توجه به نقش طریقت‌ها، بسیار کم‌کار بوده‌اند. آنان هم که در این باره پژوهش‌هایی کمینه انجام داده‌اند، در عمل با طریقت‌ها همدلانه برخورد نکرده‌اند و بدون ملاحظۀ وضعیت اجتماعی دوره‌های گذشتۀ کردستان، دیدگاه‌های بعضاً مترقی‌خواهانۀ کنونی خود را در تحلیل نقش طریقت‌ها دخالت داده‌اند. این در حالی است که نگارنده بر آن است که در واقعیت، ترقی‌خواهی و رشد این دوستان پژوهشگر، نوعاً با رویکرد صوفیانۀ اسلام‌ورزی منافاتی ندارد؛ بلکه با شناخت درست از روحیۀ تصوف کردی، می‌توان به ارایۀ منش تسامح‌گرایانه برای کردستان پرداخت و به این ترتیب، از دل پژوهش‌های تاریخی برای مسایل روز جامعۀ کردی، راه‌حل‌های مناسب ارایه کرد.

در این خصوص، توجه مخاطبان را تنها به یک نکته جلب می‌کنم و به این ترتیب یادداشت را به پایان می‌آورم: تا پیش از وارد شدن نحله‌های جدید فکری احیاگرانه به کردستان، که عمدتاً رویکردی سلف‌گرایانه دارند، علما و مردم کرد ـ که به لحاظ آیینی جامعه‌ای متکثر دارند ـ در یک همزیستی مسالمت‌آمیز به سر می‌بردند. شاخصۀ اصلی اسلام کردی تا آن زمان، تصوف و تسامح بود. این در حالی است که با وارد شدن فکرهایی که بومی کردستان نیستند و غالباً با روحیۀ مدارامنشانۀ کردها در تعارض قرار دارند، جامعۀ آیینی کردستان در عمل به سمت التهاب پیش رفته است. روی‌دادهای چند سال اخیر کردستان، به خوبی مؤید نگرانی‌های دغدغه‌مندان در این زمینه است. این مسأله ضرورت بازاندیشی در تاریخ کردستان با محور قرار دادن نقش اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی تصوف،به ویژه دو طریقت قادری و نقشبندی را ایجاب می‌کند و از سوی دیگر می‌تواند به دنبال ارایۀ دیدی روشن‌‌گرانه دربارۀ منش مردم کرد و ترسیم یک نقشۀ راه متناسب با منافع و مصالح آنان در آینده باشد.

https://t.me/kurdistanname
1.6K views09:24
باز کردن / نظر دهید
2021-09-03 11:12:51 لە پەراوێزی ناوی شەلاشان دا

عەلی تەها/ شنۆ

[توضیح کردستان نامه:
جستار دوست عزیز دکتر صباح قنبری درباره جای نام شلاشان در منابع تاریخی و پیوند آن با قلعه شاهین سرپل زهاب بازتاب زیادی در میان خوانندگان کردستان نامه داشت و چند توضیح و حاشیه بر آن نوشته شد. یکی از آنها یادداشت جناب آقای علی طه از اشنویه در آذربایجان غربی است. ایشان با اشاره به دیدگاه مرحوم مسعود محمد درباره نبود لام در زبان کردی این واژه را به صورت شراشان بازخوانی کرده و آن را ترکیب شرا/شره/ شار +شان/شاین یا شاهین دانسته است. توضیحاتی هم درباره ریشه کردی واژه قلعه و این که قلعه عربی معرب واژه کردی کەیل/ کەل است ارائە داده اند. هرچند شخصاً با مباحث ذهنی درباره وجه تسمیه همدلی ندارم و بر این باورم جز در جایی که یک استناد تاریخی و جغرافیایی قاطع و استدلال زبانشناختی قوی وجود داشته باشد، نمی توان به وجه تسمیه مبتنی بر ذهن اتکا کرد، اما گاه از دل این مباحث نکات تاریخی مهمی بیرون می آید که به ما اجازه می دهد تا باب بحث در این زمینه را همچنان باز بگذاریم. با توجه به این که در کردستان جای نامهای دیگری به سبک شلاشان[ مانند شرکان در هورامان ]داریم که «ر» آن می تواند شکل کهن تر لام در شلاشان باشد، نوشتۀ آقای طە باب بحث جدی تری را در این زمینه باز خواهد کرد. کردستان نامه ضمن سپاس از دکتر صباح قنبری و آقای علی طه ، متن کامل یادداشت ایشان را منتشر می کند]

۱- مامۆستا مەسعوود محەممه‌د ده پێشەکیی کتابی "زاراوەسازیی پێوانه" دا ئاماژه به خاڵێکی گرینگ دەکات که دەکرێت ببێته کلیدی لێکۆڵینەوە له چاوگی گەلێ له ناوه کوردیەکانی کۆن، بەڕێزیان دەڵێن: ((ده زمانی فره کۆنی کوردی دا دەنگی "ل/ڵ" نەبووه و سەرجەم دەنگەکانی "ل/ڵ" که ئێستا دە زمانی کوردی دا هەن گۆڕدراوی دەنگی "ر/ڕ"یه و ئێستاش له هەندێک شوێنی باشووری کوردستان به شێوه‌ی "ر/ڕ" ئەدا دەکرێن.))
یەکێ له بەڵگەکانیان لەبۆ ئەم بانگەشەیه ئەمەیه که دە کتابی ئاوێستا دا دەنگی "ل/ڵ"ێی تێدا نییه و ئەگەر ئێمەیش له نموونەی وشەگەلی کوردی(نەک عەرەبی) ورد بینەوه شیمانەی ڕاست بوونی گوتەی مامۆستا ڕوون‌تر دەبینین.
بەم گریمانەیه‌وه دەکرێت چاوگی ناوی "شەلاشان" بە شێوەی "شەراشان/شەڕاشان" بووبێت، که ئەو کاتیش پاژی دووەم(شان) هەر وەکوو جەنابی دوکتۆر له وتارەکەیان لێی ورد بوونەتەوە به مانای "شاه/شاهی/..." بنرخێنین، دەمێنێتەوه پاژی یەکەم واته "شەل=(شەر/شەڕ)"!؟
۱-۱ ئەگەر "شەل=شەر"
وێ‌دەچێت "شەر" گۆڕدراو یان کورت کراوی "شار/شەهر" بێت.
۲-۱ ئەگەر "شەل=شەڕ"
ئەو کات شەڕ به مانای جەنگ و تێک‌هەڵچوونی هێزەکانه.
که وابوو دوور نییه شەلاشان به مانای "شهر شاهی/شاهان" یان به مانای شوێنی "جنگ و درگیری شاه/شاهان" بێت.
لەم دووانەیش گریمانەی یەکەم جوان‌تر و مەنتقی‌تره بۆ ناوی شوێنی ژیان و ئاوەدانی.
هەر چەند من ئاگاداریم لەسەر جوگرافیای ناوچەکه نییه، بەڵام به هەر دوو مانا دەکرێت ئاکامی وتاری مامۆستا لەبۆ دیاری کردنی شوێنی شەلاشان بۆ قلعە شاهین(قەڵا شاین) تەواو دروست بێت.

۲- سەبارەت به وشەی "قەڵا"
قەڵا بێ‌شک ده یەکەم ڕوانین دا فره به "قلعه"ی عەرەبی نزیکه و دەکرێت شێوه ئەدای کوردییانەی بێت، بەڵام ئەگەر وردتر و دوورتر بڕوانین دەبینین دە زمانی کۆنی کوردی دا به تایبەتی لە ناو شێوەزارەکانی باکووری دا، به دژ و قلعه دەڵێن "کەیل/کەلی/کەل"، بۆ میناک "کەلا خۆشاڤێ" لەسەر ڕووباری خۆشاڤ که دەڕژێته دەریاچەی وان و به دەیان ناوی تر له قەڵاکانی کوردستان. لە هەورامانیش بە هەمان شێوە وشەی کەل هەیە و وەکوو نموونە دەتوانین بە کەلە قەندی و کەلوو تەتەی و ... ئاماژە بکەین. سەرسوڕهێنەره که ئەم وشەیه به شێوەی هێزەکی و بالقوه فرە به "قلعە"ی عەرەبی نزیکه.

به پێی گۆڕانه سروشتییەکانی زمان، وشەی "کەیل" به سێ جۆر و سێ ئاراسته دا گۆڕان‌کاری بەسەر دا هاتووه:
*له ناوچەکانی باکوور بە شێوی "کەلی، کەل/کەلا" کەم‌ترین ئاڵ‌وگۆڕی بەسەر هاتووه.
٭٭ له گەلێک ناوچەی ڕۆژهەڵات و باشووری کوردستان ئەم وشەیه بووەته "کێل" و به داخەوە زۆربەی لێکۆڵەران و خەڵکی ئاسایی بۆچوونیان وایه که ئەمه هەمان وشەی کێل بە مانای "سنگ قبر"ه، دە حاڵێک دا وا نییه و سەرجەمی ئەو شوێنه دێرینانه که ناوی "کێل"یان لەسەرە، کێل گۆڕدراوی کەیل به مانای دژ و "قلعه"ی عەرەبی‌یه. دوور نییه مانەوەی بەردەنووس و کەتیبەی ڕاوەستاو یان تاک و تەرا ئەستوون و کۆڵەکه‌ی بەردینی کۆشکەکان بووبێته هۆکاری به هەڵه چوونی لێکۆڵەران و خەڵکی کورد، که ئەوان ڕوواڵەتیان به کێل واته سنگ قبر نزیکه.

دوور نییه وشەی "قەڵا"ی هەنووکە سەرەڕای نزیکی فرەی له ئەدا کردن دا به "قلعه"ی عەرەبی، تەنیا گۆڕانی دەنگی ک به ق‌ی له عەرەبەکان وەرگیرابێت و دە ئەساس دا ئەمه هەمان وشەی "کەیل/کەلا"ڕەسەنی خۆمانه که بووەته "قەڵا" و قلعه نەبێت.
https://t.me/kurdistanname
237 viewsedited  08:12
باز کردن / نظر دهید
2021-09-02 17:08:47 ‍ «قلعه شاهین» سرپل زهاب، پیشنهادی برای جاینام «شلاشان»

صباح قنبری، دکترای تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده کتاب "پژوهشی در تاریخ سرپل زهاب"


طبری (224- 310 ق) در گزارش پیشروی طاهر ذوالیمینین (159- 207 ق) – سردار مأمون عباسی (170-218 ق)- در سال 195 و 196 هجری قمری بسمت بغداد و علیه خلیفه امین عباسی (170-198 ق)، به «شلاشان؛ قریه من قری حُلوان» اشاره کرده است (طبری، بی تا، 8/416). این اولین ذکر نام «شلاشان» در منابع است. بعدها مَقْدِسِيّ نیز در سال 375 هجری قمری از «شلاشان» در کنار خانقین، بندنیجان (مندلی) و چند جای دیگر، به عنوان «مُدُن؛ جمع مدینه»؛ یاد کرده است( بی تا، 1/115). بقیه منابع هم، همین اطلاعات محدود را تکرار کرده اند.
حالا می توان این سئوال را که «شلاشان» طبری و مَقْدِسِيّ مطابق با کدام منطقه در اطراف سرپل زهاب امروزی (مطابق با جاینام حُلوان) است را مطرح کرد؟ از مجموع داده های تاریخی، تنها می توان نتیجه گرفت که در مسیر قصرُ اللُّصُوص –کنگاور- به حُلوان (سرپل زهاب) بوده است ولی تعیین دقیق آن کاری دشوار است. اهمیت این گزینش، افزون بر حاصل بنیادی آن در جهت گسترش دانش، برای مطالعات باستان شناسی و زبان شناسی کاربرد ویژه دارد. زیرا تعیین محل دقیق آن می تواند راهنمای خوبی برای کاوش های باستان شناسی و غنی تر کردن ثروت زبانی باشد.

صاحب این قلم در نوشتار حاضر، کوشش خواهد کرد تا با استفاده از داده های تکمیلی منابع تاریخی و تحلیل آن، دانش جغرافیایی و زبان شناسی پیشنهادی برای جاینام «شلاشان» را ارائه کند.
https://t.me/kurdistanname

متن کامل یادداشت در لینک زیر

857 views14:08
باز کردن / نظر دهید
2021-08-30 15:50:53 داستان یک تحریف تاریخی

آیا صلاح الدین ایوبی عامل عقب افتادگی و بی دولت بودن مردم کرد است؟

اسماعیل شمس

«یکی از عمده دلایل بدبخت شدن کوردها انتقام دولتهای صلیبی شکست خورده در جنگ با صلاح الدین ایوبی بود که بعد از انحلال عثمانی و شوروی حاضر نشدن یک وجب خاک به مردم کرد بدن تا یک کشور مستقل داشته باشن. بزرگ ترین اشتباه صلاح الدین این بود که اصلأ اهمیتی به کورد بودنش نمی داد و مذهب برایش اول و آخر بود و گرنه می توانست در کمترین حالت سرزمینهای تحت حاکمیتش را به کردستان نامگذاری کند مثل تمام سلاطین، اما بدبختی ما این است که همیشه کاسه داغ تر از آش هستیم».

متن داخل گیومه، کامنتی اینستاگرامی از فردی به نام مستعار «what the hell» است که در ذیل پست یک چهره شناخته شده گذاشته شده است. سالهاست گروهی از نویسندگان کرد این تهمتها را به صلاح الدین می زنند؛ اما هیچ کدام مانند این کامنت نتوانسته اند به مصداق «خیر الکلام ما قل و دل» آنها را در چند سطر خلاصه کنند.
ضمن تشکر از این نویسندۀ ناشناس قصد دارم در چند پست، پرسس فوق را به بحث بگذارم؛ با این امید که روزنه ای تازه در جواب آن گشوده شود. صرف نظر از ساده سازی های نویسنده در بحث از علت وجودی دولت، نگاه خود ویرانگرانه به تاریخ و انسان کرد، آناکرونیسم یا ناهمزمانی در مطالعه تاریخ و بسیاری پارادوکسهای دیگر کامنت که بعداً به آنها خواهم پرداخت، فعلا به پرسش یادداشت که آیا صلاح الدین ایوبی عامل بدبخت شدن کردها و نداشتن دولت مستقل در قلمروهای بازمانده از امپراتوری های عثمانی و روسیه است؟ پاسخ می دهم.

کسی منکر خطاهای صلاح الدین مانند دیگر فرمانروایان تاریخ نیست، اما پاسخ این پرسش به دو دلیل، نه است: نخست، بزرگ ترین شکست غرب از مسلمانان، نه در جنگ صلیبی که در جنگ ملازگرد و اسارت امپراتور روم شرقی یا بیزانس به دست آلب ارسلان ،فرمانروای ترکان سلجوقی و پس از آن در انقراض این امپراتوری و سقوط قسطنطنیه( استانبول) به دست سلطان محمد فاتح ، سلطان ترک عثمانی رخ داد.سلطان محمد به قرن‌ها حاکمیت مستقیم غرب بر شرق پایان داد و زمینه را برای پیشروی مسلمانان در قلب اروپا باز کرد. پس از آن ترکها نه تنها غربی ها را از دنیای اسلام بیرون راندند که خود تا اتریش و مجارستان جلو رفتند و پرچم دولت عثمانی را در قلب اروپا برافراشتند و اسلام را هم در آنجا گسترش دادند. به یقین، هیچ قومی در طول تاریخ به اندازه ترکان مسلمان به حیثیت و عزت و قدرت اروپا صدمه نزده؛ غربی ها را تحقیر نکرده و اسطورۀ اروپای قدرتمند را به چالش نکشیده است. آنچه که صلاح الدین در جنگهای صلیبی انجام داد نه برخورد مستقیم با غرب و امپراتوری بیزانس یا اسیر کردن امپراتور و تصرف بزرگ ترین پایگاه غرب در شرق به سبک ترکان؛ که جنگ با حاکم نشین های نیابتی بیزانس و حامیان صلیبی آنان در خاورمیانه بود. افزون بر آن در جنگهای صلیبی هم نخستین بار ترکان با صلیبیان جنگیدند و اساساً جنگهای صلیبی واکنش غرب به شکست بیزانس از سلجوقیان و انتقام آن بود. صلاح الدین هم در میدان جنگ ترکان با صلیبیان به فرماندهی عمادالدین زنگی ترک رشد کرد و در فرایندی طبیعی جانشین او در قلمروهای مرزی با روم شد.
موضوع بعدی این است که در زمان فرزندان صلاح الدین، غربی ها دوباره بر بیت المقدس مسلط شدند و از همه مهم تر چهره صلاح الدین در ادبیات و تاریخ مغرب زمین مثبت و از او ستایش شده است. با این تفاسیر اگر قرار بود کینه تاریخی صلیبی ها ملاک تصمیم آنها برای ندادن دولت به کردها باشد، آنها باید به طریق اولی به ترکان هم دولت نمی دادند نه این که در همان زمان با تشکیل دولت ترکیه در قلب بیزانس موافقت کنند و پس از آن هم چهار دولت ترکی دیگر را در سازمان ملل به رسمیت بشناسند.

نکته دوم که در این بحث نادیده گرفته می شود وارونه کردن تاریخ و انداختن همه تقصیرها به گردن غرب است. تو گویی که اصلا شرقی و روسیه ای در کار نبوده است. این سخن به معنای تبرئە غرب و به ویژه انگلیس و فرانسه نیست، اما نباید نقش روس‌ها را فراموش کرد. امروز با انتشار اسناد و مدارک جدید مشخص شده است که بزرگ ترین دشمن و مانع استقلال کردستان عثمانی، روسیه بوده است نه غرب. غرب برخلاف روسیه هیچ مرز مشترک سرزمینی با کردستان نداشت. بخشهایی از روسیه جدید هم خاستگاه کهن ترین دولت کرد، یعنی دولت روادی و حتی خانواده صلاح الدین بود. افزون بر این صدها سال سابقه جنگ میان کرد و روس به ویژه از آخرین سال هزاره اول قمری به بعد وجود داشت. پای غرب را به کردستان، روسیه و با امضای پیمانهای متعدد با آلمان و فرانسه باز کرد. این که چه کسانی روسیه را از مانع سازی در راه تشکیل دولت کردی در متصرفات عثمانی تطهیر و غرب را برجسته کردند و سپس با مشروعیت بخشیدن به کار غرب صلاح الدین را متهم اصلی جلوه دادند، موضوع پست بعدی است.
https://t.me/kurdistanname
679 viewsedited  12:50
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 11:11:08 ‍ تاریخ نسل کشی کردهای قفقاز توسط استالین در مصاحبه با نادر نادرف

اسماعیل شمس


سخنان مرحوم دکتر نادر نادرف، صدای محزون رنج و زجر یک ملت در دل تاریخ قفقاز است که هیچ فاتح و جهانگشایی نتوانست نابودش کند، اما در دوره معاصر قربانی ایدئولوژی های شرقی و غربی مارکسیستی و ناسیونالیستی حاکم در منطقه شد. نادرف متولد سال ۱۹۳۲ در یکی از روستاهای نخجوان است؛ منطقه ای که نام کردهای ساکن در آن در ۱۴۲۰ سال پیش در عهدنامه حذیفة بن یمان فرمانده سپاه اسلام با والی آذربایجان آمده است. چه قدر تلخ است که اجداد تو ساکن هزار ساله یک سرزمین باشند؛اما استالین و آتاتورک بیگانه و زورگو که مدعیان سوسیالیسم و ناسیونالیسم هم بودند، از آن جا بیرونت کنند و هویت و تاریخ و فرهنگت را نابود نمایند. دریغ و درد بزرگ تر آن است که مدعیان مدینه فاضله سوسیالیسم در پوشش شعار برادری ملل، مبارزه با سرمایه داری، جامعه طبقاتی و برقراری عدالت، روشنفکران کرد را در سراب اتوپیای خود مشغول ساختند و سپس در مسلخ ملی گرایان افراطی ترک، ارمنی، گرجی و تاتار قفقاز رها کردند. نادرف در این مصاحبه به عنوان شاهد مستقیم آن رویدادها از آن تاریخ ، از کردستان سرخ و از بلاهایی می گوید که استالین و حاکمان سوسیال ناسیونال آذربایجان بر سر کردهای قراباغ آوردند. از این که چگونه از او خواستند هر هویت دیگری داشته باشد، جز کرد؛ و او نپذیرفت. او از آوارگی کردهای اتحاد شوروی سابق، از تبعید اجباری خود و خانواده اش از آذربایجان و سرگردانی در ارمنستان و تاتارستان روسیه می گوید. از کشتار و زندانی کردن و سربه نیست شدن بسیاری از کردهای قفقاز توسط روسیه به جرم حمایت از ترکیه شکوه می کند. نادرف از استقرار خانواده و اطرافیان خودش در قزاقستان و تلاش برای ساختن یک زندگی تازه می گوید. دیدارش با ملامصطفی بارزانی را شرح می دهد.بر ذوب شدن کردهای قفقاز همچون دانه های برف در دل دیگر مردمان این منطقه مویه می کند و ظلم و ستم جمهوری ترکیه و تبعید و فراری دادن کردها به قفقاز را شرح می دهد.بخش دیگر مصاحبه او بحث از کردهای ایزدی و مسلمان گرجستان، ارمنستان و قزاقستان ، و معرفی کتابها و نوشته ها و عکسهای خودش درباره کردهای خراسان، زنان کرد، اوجالان و .. است. او در بخش پایانی سخنانش وارد مباحث سیاسی روز می شود و از این که برخورد دولتهای اسلامی با کردها سبب شده است که ناسیونالیستهای آنان، اسرائیل را دوست خود بدانند و با آنان همذات پنداری کنند ابراز تأسف می کند.

سخنان مرحوم نادرف به رغم نقدهایی که بر بخش های پایانی آن وارد است، هر ناظر بی طرفی را بر جنبه های ضد انسانی و ضد اخلاقی ایدئولوژی های حاکم سوسیالیستی و ناسیونالیستی قفقاز آگاه می کند و نشان می دهد که چگونه کارفرمایان این ایدئولوژی ها به نام انترناسیونالیسم و جامعه بی طبقه و بی ملت یکی از کهن ترین ملل ساکن در قفقاز را نابود کردند.
در این جا لازم می دانم از جناب آقای سوداد ڕەسوڵ، مدرس دانشگاه سوران در اقلیم کردستان برای ارسال این مصاحبه که آن را در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۹ در منزل مرحوم نادر نادرف در آلماتی، پایتخت قزاقستان با او انجام داده است، تشکر کنم. این مصاحبه برای نخستین بار در کانال کردستان نامه منتشر می شود.

کۆرتەی کوردی(سوداد ڕەسوڵ)

نادر نادرۆڤ کوردی دوورخراوە بۆ قازاغستان کە ئێستا لە تەمەنی ٨٨ ساڵیدایە بەوردی بەسەرهاتی خۆی دەگێڕێتەوە کە چۆن لە ساڵی ١٩٣٧ لە سەردەمی ستالین کە ئەوسا تەمەنی پێنج ساڵ بووە بە خۆی و خێزانەکەی کە شەش کەس بوون لەگەڵ خەڵکی دیکەی گوندەکەیان لە نەخچیوان لە ئازەربایجان بەزۆرەملێ ڕاگوێزراون بۆ قازاغستان لە ئاسیای ناوەڕاست.
ڕاگوێزانەکەیان بە قیتاری گواستنەوەی حەیوان بووە و هیچ خزمەتگوزارییەکی تێدا نەبووە، زۆر سەخت و ناخۆش بووە بە سەرما و سۆڵەی زستان دوو مانگ بەڕێوە بوون، لە ڕێگە بە هۆی برسێتی و سەرماوە زۆر کەس گیانیان لە دەست داوە بە تایبەت منداڵی ساوا. دوای دوو مانگ کە گەیشتوون بە قازاغستان و لە سەر زەوییەکی وشک و ڕەق ڕەشماڵیان هەڵداوە و ژیانی ئاوارەییان دەست پێ کردووە، کە سەرەتا زۆر سەخت و دژوار بووە هەتا بەم ژینگە نوێیە ئاشنا بوون و لە وڵاتێکی دوورە دەستی وەک قازاغستان گیرساونەتەوە.
دوای ساڵێک بەسەر ئەم سورگومکردنە، KGB برا گەورەکەی کە تەمەنی ٢٤ ساڵ بووە لەگەڵ ٤٠ کەسی دیکە دەستگیر کراون و بێسەروشوێن کراون، ئەو هەموو ساڵە هیچیان لەبارەوە نەزانیون، هەتا دوای ڕووخانی سۆڤیەت لە ساڵی ١٩٩١ چەند بەڵگەنامەیەکیان دەست دەکەوێت کە تێیدا هاتووە: ئەوسا ئەوانە هەموو گوللەباران کراون بە تۆمەتی ئەوەی کە جاسوسیان بۆ تورکیا کردووە و هەروەها دژی سیستەمی کۆلخۆزی بوون لە سۆڤیەت.

فایل صوتی مصاحبه مامۆستا سوداد ڕەسوڵ با دکتر نادرف

https://t.me/kurdistanname
1.6K views08:11
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 09:03:49 ‍ جاینام های روستای وش تپه از توابع بوکان

علی احمدی زر

[توضیح کردستان نامه]:

به دنبال فراخوان کردستان نامه برای جمع آوری اعلام جغرافیایی روستاها و نواحی کردستان، در طول هفته گذشته فایلهای نوشتاری و صوتی متعددی به دستم رسید. برخی از علاقه‌مندان و عاشقان این مهم بی هیچ مزد و منتی و تنها به سبب علاقه به روستایشان این فایلها را فرستادند.
امروز فایل نوشتاری و صوتی جاینام های روستای وش تپه بوکان که با تلاش جناب آقای علی احمدی زر از اهالی این روستا و ساکن فعلی مهاباد گردآوری و ثبت شده است با صدای ایشان به خوانندگان عزیز کردستان نامه تقدیم می شود. کانال کردستان مراتب سپاس خود را از جناب آقای احمدی زر اعلام و برای ایشان آرزوی سلامتی و طول عمر می نماید. باز هم تأکید می کنم که ضروری ترین و فوری ترین کار برای حفظ تاریخ و فرهنگ کهن کردستان در شرایط کنونی ثبت جای نامهای محلی و گویا کردن آنها، یعنی ضبط توضیحات مردم درباره فلسفه نامگذاری و وقایع مرتبط با آن مکانها می باشد.

سڵاو و حورمەت
بەڕێز گیان لە سەر داوای جەنابتان ئاگاداریی خۆم لە مەڕ جوغرافیای گوندی وشتەپەی بۆکان بخەمە بەر دیدی جەنابتان و خوێنەرانی هێژا.

ناوم : علی
شۆرەتم : احمدی زر
تەمەنم :لە شێست و سێ دام
خوێندنی کلاسیکم تا سیکل خوێندووە
ماوەیەکی کەمیش لە حوجرەکان بووم .
لە وشتەپەی بۆکان لە دایک بووم .
خێزاندار و خاوەنی چۆار مناڵم .
ئێستا نیشتەجێی مهاباد و دووکاندارم .
لە خوا بەزیاد بێ لە خوێندنەوە دانەبڕاوم
نەخۆازەڵا پەڕتووک و نووسراوی کوردی .
بە نەشەوگەشەی وڵاتەکەم لە خۆشیان شاگەشکە دەبم و بە داماوی و جێماوی لە چاو هەندەران دڵم دەگیرێ . دۆعا بۆ تەمەندرێژی قەڵەم بە دەستان و مشوورخۆرانی گەلە بێئەنواکەم دەکەم .
ڕەنگە نەلوێ لەمە زیاتر وەختی ئازیزتان بگرم .ئاوەدانی کوردستان و تەمەندرێژیتان ئاواتمە. زۆر سپاس .

‌ئەم گوندە لە سەر شاڕێی باکوور ـ باشووری وڵات و مابەینی میاندواو ـ بۆکان ( پێنج کیلۆمەتری بۆکان و چل کیلۆمەتری میاندواو ) هەڵکەوتووە .
لای باشوور گوندی [ ناچیت و شاری بۆکان و گوندی تاراوا ]
لای ڕۆژئاوا گوندەکانی [ ئەمیرئاباد ــ گردی قەبران ( مەزاری شێخ ئەحمەدی کۆری لێیە ) و عەمبار ]
لای باکووری ڕۆژئاوا [ داشبەند ]
لای باکوور گوندەکانی [ کانی شقاقان ــ
ئەشکەوتان ــ شارەکی پیشەسازی ]
لای باکووری ڕۆژهەڵات گوندەکانی [
قورمیش ــ کولتەپە ]
لای ڕۆژهەڵات گوندەکانی [ دووکچی ــ قەڵایچی ] دەورەیان داوە .
مەودای نێوانیان لە گەڵ وشتەپە لە سێ بۆ دە کیلۆمەتر تێناپڕێ .
ئێستا ئاوی خۆاردنەوە و کشت و کاڵ لە بیر و چاڵاوەکان دابین دەکرێ و چ کانی و کارێزی نییە .
بە بیری من کە ئێستا بەرەو شێست و سێ پەل بووم . بەهاران لە دۆڵی پاردە و خیزەشینە کانیاو دەژیانەوە .
ئەگەر لەلای باکووری ڕۆژئاواوە بە لای ڕۆژهەڵاتدا جەغزەکە بکێشین کێوەکانی ــ دووگردان ، داوداوا .
باکوور ـ خیزەشینە ، دۆڵی پاردە ، کێچاوی ، گردەبەلانک .
باکووری ڕۆژهەڵات ــ گردەسوور ، گردی پەممۆیان ، گردی مێلاقان .
ڕۆژهەڵات ــ دەشتی حەوشەشین ، گردەسەرڕەق ، مەزرای ناچیت .
باشوور ــ سنووری برابەش ، تەپکی کوورەخانە .
ڕۆژئاوا ــ چۆمی تەتەهوو ، کێوی قەڕەوڵخانە ،بوونەتە پەرژین بۆ وشتەپە .
گوندەکانی تاراوا ، ئەمیرئاباد ، کێوی قەڕەوڵخانە ، گردی‌قەبران و عەمبار چۆمی تەتەهوو لە وشتەپەی دابڕاندوون .
ئەوکاتی ئێمە مناڵ بووین و چۆم و ئاوهەبوو ، بە درێژایی ساڵ تەتەهوو ویشک نەدەبوو .هاوتەریبی ڕووبارەکە مێشە و دارستان و قامیشەڵانێک بوو نەدەوێراین توخنی کەوین !
لە باکووری گوندەوە لە سەرڕێگا زناوێکی ڵێبوو پێیان دەکوت [ گۆمی‌هەمین ] ئەم شوێنە زەرووی زۆر بوو دەهاتن دەیانبرد بۆ زەروو لێنان . لە سەر ڕووباری تەتەهوو
گۆمی سەرکەڵەک ، دەراوی دەرۆش عەوڵا ، بەندی داشبەند ( ئەوێ بناوانی ئاوی داشبەند بوو ) دەراوی ڕەسووڵ‌بەگ ، قۆپی‌بەراز ، و دەراوی داوداوا جێگای پاراوکردن و مۆڵدانی مەڕ و مانگا و مەلەکردنی منداڵان و شۆردنی کەڵ و گامێش و خۆری شۆردنی خەڵکی بوون . بناوانی ئاوی وشتەپە و ناچیت لە سەرووی پردی میراوای بۆکان هەڵدەبەسترا .
گوندی وشتەپە ئێستا شارۆچکەیە و دهیار و سێ قوتابخانە ومزگەوت و جومعە و جەماعەتی هەیە .
گوندی وشتەپە کاتی خۆی شەرەفی میوانداری مامۆستا هەژاری نەمری بەرکەوتووە . هەرچەند ئێستا بە فەرموودەی مامۆستا : لە جێی فەقێیان پەپوو دەخوێنێ .

هیوادارم ئەم کورتەیە سەرەڕای کەم و کووڕی بایەخی خوێندنەوی بۆ بەڕێزتان و خوێنەرانی زێدە ئازییزیش بووبێت .
لە گەڵ ڕێزی دووبارەم
علی احمدی زر
https://t.me/kurdistanname
544 views06:03
باز کردن / نظر دهید
2021-08-24 22:02:48 [درێژەی...]

بەهۆی مانەوەی لە هەمەدان [و هاتوچۆی کرماشان] و ژیان لە ناو خەڵکی کورد و بەکارهێنانی داودەرمانی گیایی ئەو ناوچەیە، وشەی کوردی و فارسی و زمان و زاراوەکانی دیکەی باوی ناوچەی هەمەدان پەڕیوەتە ناو نووسینەکەی ئەبوو عەلی سینا. بەشێکی بەرچاوی ئەو وشانە لە هیچ قامووس و وشەدانێکی عەرەبیدا نەبووە و نییە؛ بۆ نموونە وشەی "ماست" و تەنانەت صیغەی « م، س، ت» کە لە زمانی عەرەبیدا نییە. لە حاڵێکدا ئەبوو عەلی سینا چەند جار سوودی لێ وەرگرتووە. هەروەها، دەستەواژەی «قیام الکبدی». "قیام" لە زمانی عەرەبی واتا هەستان. لێرە (هەستانی جەرگ) لە عەرەبی واتایەکی نییە. دایکانی کورد کاتێ ورگی مناڵەکەیان زەربەیەکی بەر دەکەوێ، دەڵێن [سکی] هەستاوەتەوە. واتا هەڵماسیوە. کەواتە مەبەست لە (قیام کبد) هەڵماسینی جەرگە. دیارە ئەمە وشەیەکی کوردییە. یا «علی الرأس» که ئەبوو عەلی سینا بە واتای «دیسان» و «لەسەرڕا» هێناویەتی. لە ڕاستیدا ئەمە لە زمانی عەرەبی واتای (لە بان سەر دانان) ئەدات، بەڵام لە زمانی کوردی هەمان مەبەست و واتای ئەبوو عەلی سینا تێدایە.

ئەم کورتەوتارە دیاری بە ڕۆحی سەرجەم پزیشکانی کورد کە بۆ بەرەنگاری لەگەڵ پەتای کۆرۆنا گیانیان بەخت کردووە. هەروەها پێشکەش بەو پزیشکانەی دڵسۆزانە بۆ ڕزگارکردنی نەخۆشەکان لەو پەتا نەگریسە ئەوپەڕی هەوڵی خۆیان دەخەنە گەڕ.

کوردستان نامە سپاسی تایبەتی نووسەر و لێکۆڵەر، بەڕێز ئیرەج مورادی، دەکات بۆ وەرگێڕانی خۆبەخشانەی ئەم توێژینەوە بە زمانی کوردی.


https://t.me/kurdistanname
976 viewsedited  19:02
باز کردن / نظر دهید
2021-08-24 22:02:31  
ئەبووعەلی سینا و فەرهەنگ و مێژووی کورد

نووسین: ئیسماعیل شەمس
وەرگێڕان: ئیرەج مورادی

ئەوڕۆ وێبیناری «پێداچوونەوە بە هزر و زانستی ئەبوو عەلی سینا» بە یارمەتی ڕێکخراوی کەلتووری ئێکۆ و زانکۆی عەلامە تەباتەبایی بەڕێوە چوو. لەو وێبینارەدا بەڕێزان سەروەر بەختی (بەرپرسی ڕێکخراوی ئێکۆ)، نزامەدین زاهیدی (باڵوێزی تاجیکستان)، بەهادۆر عبدالله اف (باڵوێزی ئۆزبەکستان)، ئێسماعیل شەمس (زانکۆی عەلامه تەباتەبایی)، موحەمەد ڕەزا ئەسەدی (زانکۆی عەلامە تەباتەبایی)، دکتۆر ئەکبەر عوروتی (زانکۆی ئەبووعەلی سینا ـ هەمەدان)، ئەحمەد غەنی خۆسرەوی (زانکۆی هەرات ـ ئەفغانستان)، فخرالدین ئیراهیم اف (ئاکادمیای زانستی ئۆزبەکستان) و نورالدین شهاب الدین اف (فەیلەسوفی تاجیک) وتاری خۆیان پێشکەش کرد.

«لە ئاسیای دوورەوە تا هەمەدان؛ ڕامانێکی مێژوویی لەسەر ژیان، ڕۆژگار و بەرهەمەکانی ئەبوو عەلی سینا» بابەتی وتارەکەی من بوو. ئەبوو عەلی سینا ساڵی 370 کۆچی لە بۆخارای ئۆزبەکستان چاوی بە دنیا هەڵێناوە. باوکی خەڵکی بەڵخ (شارێکی سەر سنووری ئەفغانستان و تاجیکستان) و دایکی بوخارایی بووە. ماوەی 34 ساڵ تەمەنی لە ژێر دەسەڵاتی سامانیەکاندا ژیاوە. دواتر کە سڵتان مەحموودی غەزنەوی جڵەوی دەسەڵاتی گرتووەتە دەست بەرەو تورکمەنستان و دواتر ناوچەی تەبرستان کۆچی کردووە. ساڵی 404 کۆچی پاڵی داوەتە دەسەڵاتی سەیدە خاتوون میری بنەماڵەی بوویە (آل بویە) لە شاری ڕەی. پاشان لای شەمسەددەولە (مردن: 412 کۆچی) کوڕی ئەو خاتوونە لە هەمەدان گیرساوەتەوە. ئەبوو عەلی سینا سەردەمی شەمسەددەولە و سەمائوددەولە خزمەتی بە دەسەڵاتی بوویەکان کردووە.

ڕۆژگارێ کە ئەبوو عەلی سینا لە ناو بووییەکاندا بووە، سەیدە و کوڕەکانی دەسەڵاتێکی ڕووکەش و ڕواڵەتییان پێ بووە. لە جیاتی ئەوان بەدر کوڕی حەسنەویەی بەرزیکانی فەرمانڕەوای حەسنەویەکان جڵەوی هەموو دەسەڵاتەکەی بە دەستەوە بووە. هەر بۆیە لە پاڵ نازناوی "سەیدە"ی بووییەکان، نازناوی "سەید"یش بۆ بەدری حەسنەویە دانراوە. دواتر کە ناکۆکی کەوتووەتە نێوان سەیدە و مەجدەدەولەی کوڕی، سەیدە لە ڕەی هەڵاتووە و پەنای بردووە بۆ بەدر و لای ئەو گیرساوەتەوە. ئەوکاتە بەڕێوبردنی هەمەدان بە دەست وەزیرەکانی بەدرەوە بووە و لە ڕاستیدا شەمسەددەولە فەرمانەکانی برەوی نەبووە.
ئەبوو عەلی سینا ساڵێک پاش ئەوەی گەیشتووەتە ڕەی، بەدر کوژراوە. ئەو پزیشکە لە کتێبی "شفا" ناوی بەدری حەسنەویەی هێناوە، بەڵام سەرچاوەکانی دیکە ئاماژەیەکیان بە پێوەندی ئەبوو عەلی سینا و بەدر نەکردووە. ساڵی 405 کۆچی پاش کوژرانی بەدر گۆرانەکان کە کاتی خۆی کۆڵەکەی سەرەکی سپای بەدر بوون، چوونەتە هەمەدان و پاڵیان داوەتە شەمسەددەولە. ئەڵبەت ئەو کاتە جڵەوی دەسەڵاتی شەمسەددەولە لە ژێر ڕکێفی گۆرانەکاندا بووە و زۆربەی وەزیر و سەرباز و نزیکەکانی میر کوردانی گۆران بووە. ئەگەرچی هیلال کوڕی بەدر هەوڵی داوە دەسەڵاتەکەی باوکی لەو ناوچەیە دیسان جێگیر بکاتەوە، بەڵام زۆری نەشکاوە پێیان و لە ئەنجامدا شەمسەددەولە ئەویشی کوشتووە و بە ئێجگاری میرنشینی کوردانی حەسنەویە پێچراوەتەوە.
سەرچاوە مێژووییەکان ئاماژەیان بە پێوەندیەکی فراوانی ئەبوو عەلی سینا و گەورەکانی گۆران بەتایبەت تاج الملک کە وەزیری بووییەکان بووە، کردووە. لەوانەیە تاج ئابادی لای هەمەدان کە ئاواییەکی کوردنشینە، لە ناوی ئەو وەزیرەوە وەرگیرابێ. شەمسەددەولە پاش تێکشکان و داگیرکردنی میرنشینی حەسنەویەکان ساڵی 406 کۆچی لەگەڵ ئەبوو عەلی سینا کە پزیشک و وەزیری بووە، هەڵیکوتاوەتە سەر ناوچەی کرماشان کە ئەوێش داگیر بکات. لەوێ تووشی بەرەنگاری توندی ابوالشوک کوڕی عەناز بووەتەوە. عەنازیەکان پایتەختی دەسەڵاتەکەیان لە حەڵوان (سەرپێڵ زەهاوی ئێستە)دا بووە. لە ئەنجامی شەڕێکدا شەمسەددەولە بریندار دەبێ و ئەبوو عەلی سینا تیمار و چارەسەری دەکات. ئینجا گەڕاونەتەوە بۆ هەمەدان.

دواتر ساڵی 414 کۆچی هەمەدان کەوتۆتە دەست عەلائوددەولەی کاکۆیە (دامەزرێنەری دەسەڵاتی کاکۆییەکان). ئەبوو عەلی سینا ئەمجارە پاڵی بەوانەوە داوە و هەتا کۆتایی ژیانی (428 کۆچی) لای میری کاکۆییەکان ماوەتەوە. عەلائوددەولە چەند جار هێرشی کردووەتە سەر عەنازیەکان و کوردانی گۆران لە هەمەدان و لوڕستان و کرماشان. ئەبوو عەلی سینا وەک پزیشک و یاریدەر لەو شەڕانەدا لەگەڵی بووە. ئەڵبەت لەو 24 ساڵەی لەگەڵ کاکۆییەکاندا بووە دوو بەرهەمی گرینگی "شفا" و "قانون فی الطب" نووسیوە.

گەلی کورد ئێبنی سینا زیاتر لە ڕێی وەرگێڕانی کتێبی "قانون در طب"ـەوە دەیناسن. مامۆستا هەژار لە پێشەکی وەرگێڕانەکەیدا و هەروەها وتووێژی لەگەڵ گۆڤاری کەیهانی فەرهەنگی دا دەفەرمێ: ئەگەر کورد نەبوایەم بەدڵنیاییەوە نەمدەتوانی ئەو کتێبەوەربگێڕمەوە سەر فارسی. چونکا لەو دەقە عەرەبییە بەشێکی زۆر وشەی کوردی تێدایە. ئەو وشانە هێشتا لە زمانی کوردیدا باویان هەیە [درێژەی هەیە...]
891 viewsedited  19:02
باز کردن / نظر دهید
2021-08-23 22:03:01  
ابوعلی سینا و تاریخ و فرهنگ کرد

اسماعیل شمس

امروز وبینار «بازشناخت میراث اندیشه و دانش ابوعلی سینا» به همت مؤسسه فرهنگی اکو و دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. در این وبینار به ترتیب، آقایان سرور بختی(رئیس موسسه فرهنگی اکو) نظام الدین زاهدی (سفیر تاجیکستان)، بهادر عبدالله اف(سفیر ازبکستان)، اسماعیل شمس (دانشگاه علامه طباطبائی)، محمدرضا اسدی (دانشگاه علامه طباطبائی)، دکتر اکبر عروتی (دانشگاه ابوعلی سینا،همدان)،احمدغنی خسروی (دانشگاه هرات، افغانستان)، فخرالدین ابراهیم اف(فرهنگستان علوم ازبکستان) و نورالدین شهاب الدین اف(فیلسوف تاجیک) سخنرانی کردند.

موضوع سخنرانی من «از فرارودان تا همدان؛ تأملی تاریخی بر زندگی، زمانه و آثار ابن سینا» بود‌. ابن سینا در سال ۳۷۰ق در بخارا(در ازبکستان) از پدری مهاجر از بلخ(در خط مرزی افغانستان و تاجیکستان) و مادری بخارایی به دنیا آمد. او پس از ۳۴ سال زندگی در قلمرو سامانیان، با قدرت گیری سلطان محمود غزنوی از آنجا مهاجرت و پس از مدتی اقامت در ترکمنستان و طبرستان در سال ۴۰۴ق به سیده خاتون فرمانروای آل بویه در ری پیوست و سپس راهی دربار فرزند او شمس الدوله در همدان شد. او در دوره شمس الدوله(وفات : ۴۱۲ق) و جانشینش سماء الدولە بە آل بویە خدمت کرد.

زمانی کە ابن سینا به قلمرو آل بویه رسید، سیده و فرزندانش قدرت صوری داشتند و بدر بن حسنویه، فرمانروای دولت حسنویه همه کاره آنها بود. لقب سیده در کنار سید که لقب بدر بود، به او اطلاق شد و بدر پس از اختلاف سیده و فرزندش مجدالدوله و فرار او از ری به سیده پناه داد. همچنین همدان توسط وزیران بدر اداره می شد و شمس الدوله کاره ای نبود.یک سال پس از رسیدن ابن سینا به ری، بدر کشته شد. ابن سینا در کتاب شفا از او نام برده، اما از نوع رابطه آنان خبری در منابع نیامده است. پس از قتل بدر در سال ۴۰۵ق با حمایت شمس الدوله بویه،ستون اصلی سپاه بدر که کردهای گوران بودند، به همدان رفتند و به شمس الدوله پیوستند. شمس الدوله پس از آن زیر نفوذ گورانها قرار گفت و بیشتر وزیران و اطرافیان و سپاهیان او گوران بودند. هرچند هلال فرزند بدر تلاش کرد که قلمرو پدری را از شمس الدوله بازپس گیرد، اما نتوانست و در جنگ با او کشته و دولت حسنویه برچیده شد. منابع از ارتباط گسترده ابن سینا با بزرگان گوران همدان و به ویژه تاج الملک کرد، که وزیر آل بویه بود سخن گفته اند. شاید روستای کردنشین تاج آباد در همدان برگرفته از نام اوست. شمس الدوله پس از ساقط کردن آل حسنویه و تصرف قلمرو آنها در سال ۴۰۶ق با ابوعلی سینا که عملاً پزشک و وزیرش هم بود به کرمانشاه حرکت کرد؛ اما با مقاومت ابوالشوک بن عناز که دولتی را به همین نام به مرکزیت حلوان(سرپل زهاب کنونی) تشکیل داده بود، روبرو شد. در جنگی که رخ داد، شمس الدوله زخمی شد و ابن سینا او را مداوا کرد و به همدان برگرداند.

پس از تسلط علاء الدولە کاکویە ، بنیانگذار دولت آل کاکویه در سال ۴۱۴ق بر همدان، ابن سینا به او پیوست و تا پایان عمرش در ۴۲۸ق در کنار او بود و در جنگهایش با عنازیان و با کردهای گوران در همدان و لرستان و کرمانشاه همراهی اش کرد. ابن سینا در این دوره ۲۴ ساله شفا و قانون را که مهم ترین کتابهای او هستند، تدوین کرد.

مردم کرد ابوعلی سینا را بیشتر با ماموستا هژار مترجم قانون او به فارسی می شناسند. ماموستا در مقدمه اش بر قانون و در مصاحبه ای با نشریه کیهان فرهنگی می گوید: اگر کُرد نبودم مسلماً نمی توانستم قانون را ترجمه کنم، چون بسیاری از لغات آن در زبان کردی هنوز به کار برده می شوند. ابن سینا به سبب اقامت در همدان و حشر و نشر با مردم کرد و استفاده از داروهای گیاهی آن منطقه لغات کردی و بالطبع فارسی و دیگر زبانها و لهجه های رایج در همدان را در قانون به کار برده است.بسیاری از واژه های این کتاب اصلاً در عربی وجود ندارند؛ مثلاً کلمه ماست و حتی صیغه « م، س، ت» در زبان عربی وجود ندارد، در حالی که ابن سینا چند بار آن را در قانون به کار برده است. نمونه دیگر، اصطلاح «قیام الکبدی» است که در عربی قیام به معنای برخاستن است و برخاستن کبد نمی تواند معنی داشته باشد.خانم های کُرد می گویند ضربه ای به شکم بچه ام خورده و بلند شده (یعنی ورم کرده است)، بنابراین منظور از قیام کبد، ورم کبد است و این، اصطلاحی کُردی است، همینطور اصطلاح «علی الرأس» که ابن سینا آن را به معنی «باز» و «ازسرگرفتن» آورده است، در حالی که عرب آن را به معنای برسرگذاشتن به کار می برد، اما در زبان کردی همان معنای مورد نظر ابن سینا را دارد. سخن از پیوند کرد و ابن سینا زیاد است و فعلاً به همین، بسنده می کنم.

این یادداشت را به همه پزشکان کرد که جانشان را در راه مبارزه با کرونا از دست دادند و پزشکانی که همچنان دلسوزانه برای نجات بیماران تلاش می کنند، تقدیم می کنم.
https://t.me/kurdistanname
780 viewsedited  19:03
باز کردن / نظر دهید