Get Mystery Box with random crypto!

کردستان نامه

لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه ک
لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه
آدرس کانال: @kurdistanname
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
esmailshams54@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

3

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-10-22 17:41:00 آیا فرمانروایان و مردم کرد جشن مولود را در هزار سال پیش برگزار می کردند؟

اسماعیل شمس

این پرسش را هفته گذشته، چند نفر از خوانندگان کردستان نامه از من پرسیده و با توجه به مطالعاتی که درباره تاریخ سلسله های کردی در سده های چهارم و پنجم قمری داشته ام خواستار پاسخ شده اند. از آنجا که احساس کردم ممکن است برای دوستان دیگری این پرسش، پیش آمده باشد، تصمیم گرفتم پاسخ را در کانال به اشتراک بگذارم.

پیش از این یادداشتهایی را در همین کانال درباره برگزاری جشنهای نوروز، رمضان و قربان در دربار و سرزمین دولتهای کردی منتشر کرده ام، اما در منابع تاریخی و ادبی که تاکنون دیده ام به سند یا گزارشی درباره برگزاری جشن میلاد پیامبر اسلام(ص) در دوران دولتهای روادی، شدادی، مروانی، حسنویه و عنازی برخورد ننموده ام. با استناد به منابع تاریخی می توان گفت که جشن مولود در کردستان از دوران ایوبی رونق یافت. ایوبیان جانشین سلسله فاطمیان در مصر و وارثان سلجوقیان در شام و دیاربکر و موصل شده بودند. تا جایی که می دانیم در زمان سلجوقیان جشنهای میلاد برگزار نمی شد؛ اما گزارشهایی وجود دارد که فاطمیان در دوران حکومت خود جشنهای میلاد پیامبر و امامان و نیز حضرت فاطمه را برگزار می کردند. خلیفه فاطمی هم خود در این جشنها که گاه در جامع الازهر برگزار می شد، شرکت می کرد. این که آیینهای مولودخوانی و جشنهای میلاد که برای نخستین بار به شکل رسمی و منظم در دوران ایوبی برگزار شد تا چه اندازه تحت تأثیر میراث دولت شیعی فاطمی یا فرهنگ کردی حاکم در دوران ایوبی بود ، پرسشی است که باید درباره آن تحقیق و پژوهش شود.

نخستین‌بار عید مولود در سال 604ق/1207م در دوران حکومت مظفرالدین کوکبری حاکم اربیل(هەولێر) و داماد صلاح‌الدین ایوبی به شکل گسترده و عمومی در این شهر برگزار شد. ابن خلکان (د 681ق/1282م)، مورخ کُرد ساکن اربیل و معاصر کوکبری، نحوه برگزاری این جشن در شهر اربیل را به تفصیل شرح داده است. بر پایۀ روایت او، کوکبری در فاصلۀ 8 تا 12 ربیع‌الاول شمار زیادی از فقها، متصوفه، شعرا، وعاظ و... را از بغداد، موصل، جزیره، سنجار، نصیبین و بلاد عجم برای شرکت در این جشن به اربیل دعوت می‌کرد. در روز عید مولود، تعداد زیادی گاو، گوسفند و شتر قربانی می‌شد و همراه با نوای موسیقی، دف و ساز و دهل، مراسم عید مولودی برگزار می گردید و مهمانان و مسافران و حاضران در جشن تا چند روز با گوشتهای مولودی مورد پذیرایی قرار می گرفتند. اربیل در دوران ایوبیان به نماد مراسم مولود در سراسر جهان اسلام تبدیل شده بود و بسیاری از مردم هر سال از همه جا برای شرکت در این مراسم راهی آن شهر می شدند. در دیگر شهرهای کردستان و نواحی تحت حاکمیت ایوبیان هم این مراسم به شکل باشکوهی برگزار می شد.

از نظر تاریخی نگارش کتابهای مولد النبی(ص) از قرن ششم و همزمان با حکومت ایوبیان آغاز شد و پیش از آن کتاب مستقل و مشهوری در این زمینه نوشته نشده است. از این زمان به بعد جشن میلاد به یکی از آیین های فرهنگی و مذهبی جهان اسلام تبدیل شد و بعدها در خلافت عثمانی هم به شکل گسترده و باشکوه برگزار می گردید. در دو قرن اخیر برخی گرایشهای احیاگرانه و سلفی که در جهان اسلام و به تبع آن در کردستان ظهور کردند با این جشن به مخالفت برخاستند و آن را بدعت پنداشتند، اما عامه مردم در کردستان بدون توجه به این مباحث همچنان آن را برگزار می کنند.

جشن مولود مبارک باد.

https://t.me/kurdistanname
1.2K viewsedited  14:41
باز کردن / نظر دهید
2021-10-21 21:57:09 تاریخ شفاهی جنگ در کردستان(۲)

خاطرات بمباران 17 اسفند 1363 پیرانشهر


توضیح کردستان نامه:

در پی فراخوان کردستان نامه برای ثبت تاریخ شفاهی جنگ در کردستان از زبان مردم، برخی خوانندگان گام هایی ابتکاری برای اجرای این مهم برداشته اند. برخی عزیزان، گروههای خانوادگی درست کرده و هرکس خاطرات خود را به شیوه صوت و نوشته در گروه می گذارد. برخی دیگر گروه مادر و مادر بزرگ یا پدر و پدربزرگ من را تشکیل داده و با آنان گفتگو می کنند و سخنانشان را در گروه بارگذاری می نمایند. شماری از خوانندگان هم کانال پناهندگان و آوارگان کرد اقلیم کردستان عراق را که در اردوگاههای دولتی و خانه های شهری و روستایی پناه گرفته بودند، درست کرده اند و خاطرات خود را از آوارگی و پناهندگی می نویسند. برخی علاقه مندان هم کانالها و گروههای خاصی درست کرده اند که تنها خاطرات یک رخداد شهرشان را در آن می گذارند. یکی از این کانالها، گروه تلگرامی «خاطرات بمباران ۱۷ اسفند ۱۳۶۳ پیرانشهر» است که توسط آقای حسن مقدور ایجاد شده است و همراهان این کانال نوپا خاطرات خود را از این بمباران در آن می نویسند. ادمین در صفحه آغازین کانال می نویسد که وقتی از بمباران شهرش برای جوانان می گوید، با تعجب می پرسند:«مگر پیرانشهر هم بمباران شده»؟
در ادامه بخشی از خاطرات آقای مقدور و آقای شمس نیا از دیگر اعضای کانال برای الگودهی به خوانندگانی که دوست دارند خاطرات خود را از بمبارانهای هوایی رژیم بعث بنویسند، عیناً بازنشر می شود. کردستان نامه آماده است ابتکارات دیگر عزیزان را در ثبت خاطرات جنگ منعکس کند.



حسن مقدور/ کوچه مسجد جامع قدیم:
چند خانه بالاتر از خانهٔ خودمان، با برادرم در خانهٔ محمد سلطانی که هم‌کلاسیمان بود، مشغول تماشای برنامهٔ کودک (آفتاب و مهتاب) بودیم. ناگهان صدای انفجار، خانه و شیشه‌ها را لرزاند. وحشت‌زده بیرون دویدیم و به خانهٔ خودمان برگشتیم. دود سیاه از قسمت‌های مختلف به آسمان بلند می‌شد.
همراه مادرم سوار وانت‌بار یکی از آشنایان به طرف روستای بادین‌آباد حرکت کردیم. دیدن کابل‌های قطع شده و پرندگان مرده در کوچه، من را که سوم ابتدایی بودم وحشت زده کرد. در فلکهٔ آزادی یک کمپرسی سبزرنگ را دیدم بعدا از بعضی‌ها شنیدم راننده در جا پشت فرمان شهید شده بود. از ترس تکرار بمباران هر کسی سعی می‌کرد با هر وسیلهٔ ممکن از شهر خارج شود. مردمان زیادی را دیدم که پیاده از شهر خارج می‌شوند.

دکتر محمدامین شمس‌نیا/ روستای گردکشانه

همه جا بوی گلوله، توپ و بمب می‌داد. هواپیماها هر روزه دیوار صوتی را می‌شکستند. هرچند مادرم توصیه می‌کرد، در خانه بمانم، ماندن در خانه به من اطمینان خاطر لازم را نمی‌داد، بی‌اختیار از خانهٔ خودمان که به پادگان ارتش نزدیک بود، می‌جَستم و در جست‌وجوی گوشه و کناری که با ذهن کوکانهٔ خودم آن را امن می‌دانستم، به این سو و آن سو می‌دویدم. پادگان پسوه، خواهرخواندهٔ پادگان پیرانشهر بود. هر بار که پادگان پیرانشهر بمباران می‌شد، پادگان پسوه هم بی نصیب نمی ماند. آن روز که چون گذشته در کنار جوی آب، پناهی جسته‌بودم، با روزهای قبل فرق داشت، صدای شکستن دیوار صوتی و انفجار بمب در هم آمیخته و زمین و زمان فضای وحشت گشته‌بود. پس از هر حمله از دور به افق پیرانشهر می‌نگریستم و با توجه به محل دود و آتش در حد ذهن کودکانهٔ خودم تحلیل می‌کردم که کدام نقطهٔ شهر مورد حمله قرار گرفته‌است و بر آن اساس در مورد وضعیت سلامتی خویشاوندانم فکر می‌کردم. به زودی تعداد حمله‌ها به حدی رو به فزونی نهاد که گمان می‌رفت شهر به تمامی ویران شده‌است. وسعت حمله‌ها و امتداد آن تا حدودی از آن وحشت اولیه و کودکانه‌ام کاسته‌بود...
بعد از ظهر بود که پسر خاله‌ام که لایه‌ای از دود پوشش سیاهی بر تنش پوشانده‌بود، از در خانهٔ ما وارد شد. هاج واج به او نگریستم. با همان حالت از بطن ماجرایی که من تنها از دور دیده‌بودم سخن راند. از خانه و آواری که بر سر مردمان فرود آمده‌بود؛ از مرد، زن و کودکانی که دیگر قلبشان نمی‌تپید؛ از سر و دست و پایی که تن خود را می‌جست؛ از روده‌ای که از کابل‌های برق آویزان بود، سخن گفت؛ توصیفی که رستاخیز را پیش چشمان من می‌آورد.

https://t.me/kurdistanname
858 views18:57
باز کردن / نظر دهید
2021-10-20 08:23:41 ‍ ‍ «مادربزرگ در جنگ چه کردی؟ تاریخ شفاهی زنانِ رود آیلند در جنگ جهانی دوم»

پیمانه صالحی

توضیح کردستان نامه :

پست موقت/ پیش از این در چند یادداشت مختلف از خوانندگان فرهیخته کردستان نامه درخواست کردم که تاریخ شفاهی جنگ و خاطرات خود و بزرگسالان را ضبط و ثبت کنند. این کتاب که توسط سرکار خانم صالحی معرفی شده است،ایدۀ بسیار خوبی برای ثبت بخشی از خاطرات جنگ در اختیار علاقه مندان می دهد. از رؤسای آموزش و پرورش، مدیران و معلمان تاریخ مدارس و دیگر علاقه مندان در مناطق مختلف کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و ایلام و نیز اقلیم کردستان عراق خواهش می کنم به این ایده توجه کنند و در حد امکان دانش آموزان را به گردآوری تاریخ و خاطرات جنگ تشویق نمایند. امیدوارم با این نوع کارها نگذاریم زحمات و زجرهای مادران و مادربزرگان ما در جنگ فراموش شود. شخصاً آماده هستم بی هیچ مزد و منت و چشمداشتی مشاوره علمی و روش شناسانه لازم را برای تحقق این ایده در اختیار داوطلبان قرار دهم.

کتاب «مادربزرگ در جنگ چه کردی»، تاریخ شفاهی زنانِ ایالت رود آیلند در شمال شرق آمریکا را در بر می‌گیرد که سال ۱۹۹۰، از سوی انجمن تاریخ این ایالت منتشر شد. این اثر بر مبنای اجرای مشترک یک طرح تاریخ شفاهی به وسیلهٔ دبیرستان کینگس‌تاون و دانشگاه رودآیلند تدوین شده است. مدیر دبیرستان و استادان تاریخ دانشگاه،‌ مدیریت این طرح را بر عهده داشتند. در این مجموعه، با ۳۶ زن که دارای تجربیاتی از جنگ جهانی دوم بودند، مصاحبه شده است. ۱۷ دانش‌آموزِ کلاس نهم، مصاحبه‌های این مجموعه را انجام داده‌اند که شماری از آن‌ها، روایت‌های مادربزرگ‌هایشان را ثبت‌وضبط کرده‌اند.
این کتاب به جنبه‌های نادیده گرفته‌شده از جنگ جهانی دوم پرداخته است. زنان از خانواده، کالج، محل کار و ارتباط با دوستان و نیز در مورد بحران‌های جنگ و تأثیرات عمیق آن سخن گفته‌اند؛ تجربیاتی که تا آن زمان مورد بی‌توجهی واقع شده بود. زنانی که در دوران جنگ، سال‌های جوانی را می‌گذراندند،‌ اذعان می‌کنند که جنگ آنان را از حال و هوای جوانی دور و در واقعیت‌های زندگی غرق کرد. آن‌ها ناچار شدند در غیاب مردان، علاوه‌بر مدیریت امور خانه و سرپرستی فرزندان، در مشاغل تولیدی سنگین فعالیت کنند و مهارت‌های جدیدی کسب نمایند.
این روایت‌ها، جنبه‌های تازه‌ای از درک رابطهٔ جنگ با زندگی مردم را آشکار می‌کند و به عواقب جنگ بیشتر از خودِ جنگ توجه دارد. بسیاری از راویان بر این باورند که در آن سال‌ها، مردم درک درستی از پیامدهای جنگ نداشتند،‌ در نتیجه زنان را قربانی سیاست‌های جنگ‌طلبانه می‌دانند. زنان در هر جایگاهی، احساس مسئولیت فوق‌العاده‌ای نسبت به خانواده و جامعه احساس می‌کردند، به‌خصوص آموزگاران که بلافاصله پس از بازگشت شاگردانشان از جبهه‌های جنگ، در جبران عقب‌افتادگی تحصیلی آن‌ها کوشیدند.

کتاب «مادربزرگ در جنگ چه کردی»، به دلایل مختلف از سوی انجمن‌های تاریخ و مطالعات زنان و دانشگاه‌های آمریکا موردتشویق قرار گرفت و موفق به دریافت جوایزی شد. این اثر در وهلهٔ نخست به دلیل درگیر کردن دانش‌آموزان در اجرای فرآیند تاریخ شفاهی زنان ، تحسین‌برانگیز شناخته شد. در وهلهٔ دوم، در نظر گرفتن استانداردهای انجمن تاریخ شفاهی آمریکا در انجام مصاحبه، آن را به الگویی کاربردی در این حوزه تبدیل کرد و در وهلۀ سوم، با ارائه روایت‌های زنده و ملموس و داستان‌هایِ واقعی جذّاب، کتابی خوش‌خوان و ماندگار قلمداد شد.


- What did you do in the War, Grandma? An Oral History of Rhode Island Women During World War II
Kingstown High School.
@zananepazhoheshgartarikh1396

https://t.me/kurdistanname
292 views05:23
باز کردن / نظر دهید
2021-10-10 20:36:24 داستان یک تحریف تاریخی(۵)

تصویر صلاح الدین ایوبی در قاب اسلام سیاسی و چپ کردی

اسماعیل شمس

محوریت عنصر تضاد یا دیالکتیک در اندیشه چپ، هارمونی تاریخی موجود میان عناصر اصلی هویت کردی را گرفتار دوگانگی نمود و شکاف‌هایی مانند دینداری و ملی گرایی، فرودستان و فرادستان و به ویژه «خلق‌» و «ملت» را در کردستان فعال ساخت. همچنین دوگانه ملت و امت که از گذشته وجود داشت، تحت تأثیر چپ بسیار تشدید و تقویت شد. تضاد و دوگانگی به این چند مورد، محدود نشد، بلکه در چارچوب قاعده تز و آنتی تز هگل از درون هرکدام از گفتمانهای امتی، چپ و ملی گرای تحت تأثیر چپ، دوگانگی ها و چندگانگی های تازه ای متولد شد که غایت آنها چیزی جز حذف دیگری و حتی گفتمان اصلی مادر نبود. تجلی گاه این دوگانگی و تضاد هم، بیش از هرجا، عرصه تاریخ و نتیجه آن، تقسیم تاریخ کردستان به دو بخش تاریخ خوب و تاریخ بد بود.

از نظر چپ‌گرایان، تاریخ خوب؛ آن بخشی از تاریخ کرد بود که در چارچوب نظریه ها و قواعد چپ تفسیر و تحلیل می شد و با قواعد و هنجارهای آن مطابقت داشت. به باور آنان، تاریخ صحنه مبارزه دائمی توده های تحت ستم با ستمگران حاکم بود و هرکسی که از ابتدای تاریخ به شیوه مسلحانه با فرادستان و فئودالها یا نوکران سرمایه داری و امپریالیسم(البته طبق تشخیص رهبران چپ) نجنگیده بود، خائن بە خلق و نوکر بیگانه محسوب می شد. با چنین تفسیری از تاریخ و به ویژه تحت تأثیر کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد همه عناصر اجتماعی تاریخ کرد؛ حتی روشنفکرانش به دو گروه خادمان و خائنان به خلق تقسیم شدند. در نتیجه؛ آنان که خود را تنها خادمان انحصاری و مطلق خلق می دانستند چنان مشغول مبارزه ذهنی و عینی با خائنان خودی به زعم خویش شدند که بیگانه و دشمن را به کلی فراموش کردند و یا برای حذف آنان با غریبه متحد شدند. این گونه تلقی از تاریخ سبب شد تا بسیاری از رجال و نویسندگان و بزرگان تاریخ و فرهنگ کرد با وجود همه خدماتشان تنها به این سبب که در مقطعی کارمند دولتی بوده یا اسلحه به دست نگرفته و پرچم مبارزه برنیفراشته بودند، در زمره خائنان قرار بگیرند.

دوگانه سازی تاریخ هرچند از چپ آغاز شد، اما به آن محدود نماند و البته بعدها از سوی دو گفتمان ملتی و امتی نیز همچون یک سلاح برنده علیه چپ به کار گرفته شد. برای نمونه، برخی ملی گرایان کرد که تحت تأثیر اندیشه چپ قرار گرفته بودند تاریخ کردستان را به دو بخش تاریخ ملی و تاریخ دینی تقسیم کردند. در این دوگانه سازی تاریخی، تاریخ خوب تنها آن بخشی از تاریخ بود که رجال و شخصیتهایش تمام هم و غم خود را صرف هویت کردی و مبارزه برای تشکیل دولت کرد؛ کرده بودند. خارج از این قلمرو هم ، تاریخ بد خوانده می شد و در بهترین فرض ممکن جزو تاریخ کرد به حساب نمی آمد. اگر این دوقطبی کردن تاریخ تنها به دوران ظهور ملی گرایی در کردستان، یعنی اواخر سدۀ ۱۹ و آغاز سدۀ ۲۰ میلادی محدود می شد، چندان مخرب نبود؛ اما مشکل آن بود که در تفسیری موسع و آناکرونیک یا زمان پریشانه از تاریخ ، کلیت تاریخ کردستان پس از اسلام مشمول این دوگانگی گردید. این، در حالی است که مشخصه اصلی هویت همه جوامع تاریخی تا پیش از ظهور مدرنیته، دینی یا قبیله ای و محلی بود و هیچ دولت تمام قومی در هیچ جای جهان شکل نگرفته بود و اساساً دولت و ملت در معنای مدرن وجود نداشت. در این تفسیر غیرتاریخی از تاریخ، تقریباً تمام رجال، شخصیتها، بزرگان، دولتمردان و دانشمندان کردی برای دوره ای هزار ساله تنها به این سبب که برای تشکیل دولت کردی تلاش نکرده و به زبانهای عربی و فارسی و ترکی نوشته اند از گردونۀ تاریخ کرد و کردستان حذف شدند. نکته تناقض آمیز چنین تفسیر تاریخی آن بود که دوگانه دینی و ملی تنها شامل دین اسلام و میراث هزار ساله اسلامی در کردستان می شد؛ اما ادیان مردم کرد در دوره پیش از اسلام؛ اعم از زردشتی و میترایی و برخی آیین های بومی و حتی یهودیت و مسیحیت تاریخی را در بر نمی گرفت و آنها جزو میراث ملی کرد به حساب می آمدند و حتی احیا و تبلیغ هم می شدند؛ این در حالی بود که هیچ گونه اثر مکتوب از این ادیان درباره کرد یا به زبان کردی پیش از ظهور اسلام باقی نمانده بود.

دوگانه کردن تاریخ کرد در جریان امت گرا و دینی هم به نوع دیگری رواج داشت. مبلغان این جریان نیز بر همان دوقطبی ملی گرایان صحه می گذاشتند، اما بر خلاف آنها تنها به تاریخ اسلامی کرد بها می دادند و تاریخ پیش از اسلام را جاهلیت و خرافات می پنداشتند و نادیده می گرفتند.

مشاهده می شود که سه جریان اسلامگرا، چپ و ملی گرای تحت تأثیر چپ در دوگانه دیدن و دوقطبی کردن تاریخ کرد، مشترک هستند. در این چارچوب، برای چپها، صلاح الدین، چهره ای فئودال و ضد خلقی؛ برای ملی گرایان، خادم اعراب و برای اسلامگرایان، قهرمانی مسلمان و ضد صلیبی است.
[ادامه دارد]
https://t.me/kurdistanname
1.8K views17:36
باز کردن / نظر دهید
2021-10-07 18:49:21 داستان یک تحریف تاریخی(۴)

روشنفکری کردی و صلاح الدین ایوبی

اسماعیل شمس

در مباحث گذشته گفته شد که تاریخ اندیشه جدید در کردستان به دو دوره پیش و پس از ظهور اندیشه چپ تقسیم می شود. در فضای فکری پیش از ظهور چپ در کردستان، دین، فرهنگ و هویت تاریخی مردم کرد کمابیش دارای پیوندهایی نسبتاً متعادل و متناسب بودند؛ اما پس از آن، عنصر تضاد و تقابل جای تعادل و تناسب فرهنگی و تاریخی را گرفت و جغرافیای فکری کردستان تحت تأثیر ایدئولوژی های وارداتی گرفتار دوگانه های گوناگونی شد که تا به امروز مجال باز آفرینی هیچ گونه تعادل تازه ای را بر اساس ترکیب قدیم و جدید نیافته است. با وجود نقش مهم اندیشه چپ در گسترش آموزش عمومی، عدالت اجتماعی، رفع ستم طبقاتی، دفاع از حقوق اقلیتها، زنان، محیط زیست و به طور کلی انسان دوستی و الهیات رهایی بخش در کردستان، باید گفت که این اندیشه و به ویژه صورت بندی حزبی و ایدئولوژیک متأخر آن؛ آنجا که با سیاست و فرهنگ کردستان پیوند یافته است، نیازمند نقد جدی است. برخی چپ گرایان کرد با الهام از آثار و اندیشه های مارکس و دیگر رهبران چپ سعی کردند جهان مطلوب «پرولتاریا» را در کردستان خلق نمایند و در این راه از ستیز با تاریخ و فرهنگ خود به نام مبارزه با ارتجاع و کهنه پرستی هم دریغ نکردند.

نقش چپ در کردستان تنها فضاسازی فکری و تولید گفتمانی تازه نبود، بلکه سبب شد تا جریانهای ناسیونالیستی و اسلامگرای کرد هم در واکنش به آن در صدد بازسازی و بازآفرینی اندیشه ها و نمادهای پیشین خود برآیند. نیم نگاهی به آثار کتبی و محتوای سمعی و بصری تولید شده توسط نخبگان و احزاب سیاسی پیرو این دو جریان نشان می دهد که در نیم قرن گذشته آنان تا چه اندازه متأثر از گفتمان چپ کردی بوده اند. این دو گفتمان هرچند در برابر چپ قرار داشتند یا در حال مبارزه با آن بودند، اما در نحوه تعامل با تاریخ، جامعه و فرهنگ کردستان ناخواسته و عملاً تحت تأثیر چپ قرار گرفتند.

تاریخ روشنفکری کردی در صد سال اخیر را هم نمی توان بدون توجه به این فضای کلی بررسی کرد. روشنفکری کردی، چه سکولار و چه دینی، کاملاً متأثر از اندیشه چپ و احزاب حامی آن بود و کمتر روشنفکر کردی را می توان یافت که آشکارا در برابر این وضعیت هژمونیک موضع گرفته و به نقد آن برخاسته باشد. عنصر مسلط بر دستگاه اندیشگی روشنفکری کردی به تأسی از چپ، تضاد و دوگانگی بود. می دانیم دیالکتیک یا تضاد مارکسی تحت تأثیر دوگانه ماده و روح یا دستگاه تز و آنتی تز هگل بود و مارکس با پرورش این اندیشه، آن را از حوزه فلسفه به حوزه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تعمیم داد. در دستگاه فکری هگل، تز و آنتی تز در ستیزی مداوم با یکدیگر قرار دارند و آنگاه که از ستیز آنها سنتز یا وضعیتی تازه حاصل می شود، دیری نمی پاید که از دل آن هم تز و البته آنتی تزی دیگر خلق می شود و به این ترتیب، ستیز تا بی نهایت ادامه می یابد.

مارکس ضمن پذیرش دستگاه دوگانه محور هگل، مفهوم و محتوایش را وارونه کرد و جایگاه روح را از فرمانده هستی و شکل دهنده جسم یا ماده به نتیجه و محصول آن تغییر داد. در نظر او بنیان‌های مادی، زیربنای جامعه؛ و فرهنگ و باورهای فکری مانند فلسفه، دین و اخلاق روبنای آن محسوب می شوند. در یک برداشت آزاد، می توان گفت که دستگاه فکری مارکس بر سه محور اصلی بنیان نهاده شده است. نخست؛ تاریخ همه جوامع بشری مراحل و فرماسیون‌های یکسان یا مشابهی را طی کرده است. دوم؛ تاریخ همه آنها مبتنی بر مبارزه طبقاتی بوده است. سوم؛ نیروهای تولیدگر و طبقات فرودست با پیدا کردن آگاهی طبقاتی و رشد فکری بر ضد طبقه فرادست[ در آن زمان، فئودالیسم] و سپس سرمایه داری و امپریالیسم انقلاب می کنند و با این انقلاب رهایی بخش، لوکوموتیو وار، جامعه را از چنگ فرادستان نجات می دهند و جامعه ای تازه مبتنی بر برادری، برابری و آزادی بنا می نهند.

هیچ عجیب نیست؛ اگر بگوییم که مشخصه اصلی روشنفکری کردی، به ویژه در پنجاه سال اخیر، تلاش برای تحقق این رؤیاهای زیبا و ساختن این بهشت دنیوی بود‌‌. به موازات آن، طرفداران اسلام سیاسی هم در چارچوب دوگانه «جاهلیت و اسلام » برای احیای جامعه آرمانی اسلامی در کردستان تلاش می کردند.

در این وضعیت خاص و دوگانه؛ آنچه که مورد مخالفت قرار گرفت یا به حاشیه رفت، کلیت تاریخ کرد و برخی عناصر فرهنگ عامه کردستان بود که در ادبیات چپ به کهنه پرستی و در اسلام سلفی به خرافات شهرت یافت. نگاه روشنفکری کردی به صلاح الدین ایوبی در ذیل این نگاه کلی قرار دارد و از هر جهت نیازمند بررسی است.

[ادامه دارد]

https://t.me/kurdistanname
579 viewsedited  15:49
باز کردن / نظر دهید
2021-09-29 15:26:56 ‍ کوردستان لە سەد ساڵیی پەیمانی سیڤەر...

لوقمان ڕادپێی/ لێکۆڵەری ئاستی دۆکتۆرایە لە کۆلێژی یاسا له زانکۆی ئێدنیبڕۆ شاری ئێدینبڕۆ له وڵاتی سکۆتڵەندایه

مێژوونووسان و زانایانی یاسای نێودەوڵەتی هۆکارەکانی سەرنەکەوتنی سەروەری سیاسی کورد دوای ڕووخانی عوسمانی دەگەڕێننەوە بۆ پابەندنەبوونی هاوپەیمانان بۆ پرسی کورد، یەکڕیز نەبوونی کورد و سنورە نادیارەکانی کوردستان.
ئەم وتارە پێمان دەڵێ پاشەکشەی هاوپەیمانان و کۆمەڵەی نەتەوەکان (جامعەی ملل) لە دروستکردنی دەوڵەت-نەتەوە لە ڕێگەی سەربەخۆیی سیاسیەوە ڕۆڵی گرنگتری هەبوە.

لە سەردەمی پاش جەنگی جیهانی یەکەم، مافی دیاریکردنی چارەنووس بە مەبەستی "کاریگەری سیاسی" زلهێزەکان پاشەکشەی لێکرا. بە واتایەکی تر، سیاسەتی جیهانی ئیمپریالیستی ڕێگر بوو لە وەدیهاتنی کوردستانێکی سەربەخۆ لە میراتی عوسمانی. هەروەها نەبوونی یەکڕیزیی نێوان کورد لە ئەنجامی نەبونی سیاسەتێکی ڕوون سەبارەت بە پرسی سەربەخۆیی کورد لە لایان دەوڵەتی بریتانیاوە بوە. لەم وتارەدا بە کورتی باسی ڕۆڵی سەرەکی ڕووسیام لە دابەشکردنی کوردستانی عوسمانى کردووه. بۆ نموونە، ڕێکەوتنی سایکس-پیکوم به ناوی Sykes-Picot-Sazonov ناساندووه؛ چوونکه وەزیری دەرەوەی ڕووسیاش لایانێکی ئەو ڕێکەوتنە بوە

[کردستان نامه از جناب آقای لقمان رادپی پژوهشگر دانشگاه ادنبورو در اسکاتلند برای ارسال متن این مقاله برای انتشار در این کانال تشکر می کند. یادآور می شود این مقاله از دیروز در لینک زیر به صورت آنلاین و با پرداخت وجه پیشنهادی قابل دسترس است و به لطف آقای رادپی خوانندگان کردستان نامه می توانند فایل کامل آن را همین جا مطالعه کنند . نظرات مطرح شده در مقاله دیدگاه نویسنده است و کردستان نامه از انتشار هرگونه نقدی بر این مقاله استقبال می کند. بازنشر مقاله با ذکر آیدی کردستان نامه بلامانع است ].
@kurdistanname

https://b2n.ir/w25830
1.0K views12:26
باز کردن / نظر دهید
2021-09-27 20:18:17 کردستان، موزه تاریخ جنگ در خاورمیانه

اسماعیل شمس

[..‌. دیشب رفتیم پیاده روی تو مسیر «محمود سەرەوەڵا» در نودشه ... همیشه به محض این که از اینجا رد می شم دقیقاً میرم به سال۱۳۶۶ که با پدر و خواهر و برادرم تو اون مسیر مشغول بازی بودیم و بمباران شروع شد. پدر، ما را به خونه ای در پایین قبرستان برد تا بمباران تمام بشه. هر دفعه که از اون جاده عبور می کنم پوتین و کفش و کوله پشتی و وسیله هایی که افتاده بودند جلو چشمهام رژه میرن و بعد از آن گریه های بی امان و دلواپسی های مادر که با خانم دیگری آمده بود دنبالمون و فکر کرده بود که کشته شده ایم].

متن بالا نگارش بانویی فرهنگی از خاطره کودکی خود از بمباران شهر نودشه از توابع شهرستان پاوه است. این متن، یکی از دهها بازخورد یادداشت ضرورت ضبط و ثبت تاریخ شفاهی جنگ در کردستان میان خوانندگان بود. بیشتر عزیزان به خاطره نگاری درباره محورهای مختلف جنگ تمایل داشتند که صد البته لازم است؛ اما جای خالی تاریخ شفاهی را که وظیفه پژوهشگران و نهادهای علمی و پژوهشی است، پر نمی کند.
برخی دوستان هم از عدم علاقه قاطبه مردم کرد به یادآوری برخی خاطرات آن روزها و حتی تمایل به فراموش کردن آنها نوشته بودند و نگاه همدلانه ای با پیشنهاد نگارنده نداشتند. به نظر می رسد تا زمانی که نتوان به شیوه ای علمی به گردآوری تاریخ شفاهی جنگ همت گماشت، بهترین کار قابل انجام، خاطره نگاری به سبک این بانوی محترم است.

آنچه که سبب شد آن یادداشت را بنویسم، نگرانی از وجود یک «سنت تاریخی نهادینه شده» در همه بخشهای جامعه کرد، یعنی «ننوشتن تاریخ خود و به ویژه جنبه های تراژیک و منفی آن» است.اجازه بفرمایید با هم مروری کوتاه به تاریخ جنگ در خاورمیانه داشته باشیم تا هم نقش کردستان به عنوان موزه تاریخ جنگ در این منطقه روشن شود و هم اسباب دل نگرانی موجود تبیین گردد.

سرزمینی که امروز در چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه به نام کردستان مشهور است، یکی از کهن ترین سرزمینهای خاورمیانه است. این منطقه هر چند در طول تاریخ چند هزار ساله اش نامهای مختلفی داشته و اقوام گوناگونی در آن زیسته اند، اما جغرافیای وقایعی که در آن رخ داده اند، ثابت و پابرجا مانده است. یک ویژگی همیشگی و تاریخی این جغرافیا آن بوده که در طول چند هزاره گذشته همواره مقصد یا معبر همه جهان‌گشایان و فاتحان بزرگ تاریخ بوده است. هر جهانگشای شرقی که تصمیم به تصرف غرب گرفت و هر جهانگشای غربی که به شرق هجوم برد، حتماً از این جغرافیا عبور کرده است. از جنگهای آشوریان با مادها؛ و هخامنشیان با یونانیان و مصریان و غیره ، اگر صرف نظر کنیم، اسکندر مقدونی آنگاه که هوس تصرف مشرق زمین را کرد در دشت «گۆگەمەلا» در اربیل (هەولێر) بە جنگ داریوش سوم پادشاه هخامنشی رفت و او را شکست داد و سپس از طریق این قلمرو راهی شرق شد. پس از آن، اشکانیان هم بارها در همین جغرافیا با رومیان جنگیدند که در یکی از مشهورترین جنگهایشان در حران، کراسوس رومی را شکست دادند. بخش زیادی از همین جغرافیا در مرز ساسانیان و رومیان قرار داشت و این دو قدرت به صورت متناوب حدود چهارصد سال در آن مناطق با هم جنگیدند. اعراب مسلمان آنگاه که در صدد توسعه فتوحات خود به سمت شرق و شمال قلمرو خود برآمدند به این جغرافیا حمله ور شدند و مشهورترین جنگهای آنان، جلولا(گۆڵاڵە) و نهاوند(فتح الفتوح) در همین قلمرو رخ دادند. صد و ده سال بعد که خراسانیان با همراهی اعراب مهاجر حامی علویان و عباسیان تصمیم به ساقط کردن خلافت اموی گرفتند، مهم ترین و بیشترین جنگهایشان در همین جغرافیا بود که خود به آن «بلاد الاکراد» می گفتند.

از قرن پنجم به بعد که موج حملات اقوام شرقی( ترک و تاتار و مغول) به غرب آغاز شد بدون استثنا همه جهان‌گشایان آنها از طغرل و آلب ارسلان تا چنگیز و هولاکو و تیمور گورکان، جغرافیای پیش روی خود را با جنگ و غارت گرفتند و بیشتر از همه جا در کردستان جنگیدند. پس از آن کردستان بیش از چهارصد سال صحنه جنگ آق قویونلوها و قراقویونلوها و عثمانیان با صفویان و نادرشاه و قاجاریه بود و تقریباً همه جنگهای آنان در این سرزمین رخ دادند که هر بخشی از آن قلمرو یکی از آن دولتها بود. از جنگ جهانی اول دیگر نمی گویم که داستانش را همگان شنیده اند.

از آشوریان که ماجرای تهاجم به ماد را هربار با آب و تاب در کتیبه ها و الواحشان نوشته اند تا جنگ جهانی اول، فاتحان همیشه جهانگشایی های خود را آن گونه که دوست داشته اند، نوشته اند؛ اما در طول این چند هزاره هرگز و هیچ جا صدای مردمان کرد که جغرافیایشان صحنه جنگ جهان‌گشایان تاریخ بوده ، ثبت نشده است. ما امروز نمی دانیم که آن مردم چه کشیده اند و چه دیده اند و چه بر سرشان آمده است.با وجود چنین پیشینه ای است که ثبت صدای نسل ما و روایت او از جنگی که تجربه کرده است،ضرورت می یابد.

https://t.me/kurdistanname
1.3K viewsedited  17:18
باز کردن / نظر دهید
2021-09-22 22:22:37 ضرورت و اهمیت ثبت تاریخ شفاهی جنگ در کردستان

اسماعیل شمس

امروز ۳۱ شهریور سالگرد آغاز جنگ تحمیلی است.نسل ما که زاده مناطق جنگی و مرزی هستیم، دوران کودکی یا نوجوانی خود را با جنگ آغاز کردیم. ما و پدران و مادرانمان در حالی که مشغول زندگی معمولی و عادی خود بودیم یک روز صبح بیدار شدیم و دیدیم که صدام جنگ را آغاز کرده است و در یک لحظه آرزوها و رؤیاهایمان به کابوس تبدیل شد. پس از آن برای هشت سال صدای آژیر قرمز، غرش هواپیماها و هلی کوپترها، انفجار توپ و خمپاره ، تیراندازی های روزانه و شبانه، دستمال های خیس چسپیده به بینی و دهان پس از بمباران های شیمیایی، ویرانی خانه و زیر آوار ماندن یا فرار و آوارگی و در غربت زیستن ، شهادت و زخمی شدن نزدیکان و اطرافیان و دهها رنج و غم کوچک و بزرگ دیگر به تجربه روزانه ما تبدیل شد. با هر آژیرآمبولانسی و هر گریه و صدای غیر عادی شبانه ای قلب کودکانه ما به تپش می افتاد و نفسمان در سینه حبس می شد که نوبت رفتن کدام یک از اعضای خانواده و دوستانمان فرا رسیده است و ما باید بار دیگر عزادار چه کسی شویم. اکنون سی و سه سال است جنگ تمام شده است، اما خاطرات آن هنوز کابوس و خواب شبانه ماست.

به نظر من مهم ترین کاری که باید در این شرایط انجام داد ثبت تاریخ شفاهی جنگ و حداقل خاطرات آن دوره است. البته تاریخ شفاهی با خاطرات شخصی تفاوت دارد. خاطرات، فردمحور است و کسی که معمولاً چهره ای شاخص در حوزه سیاسی، دینی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است خاطرات زندگی خود را که شامل بخشهای مختلفی می شود، می نویسد یا در قالب مصاحبه ضبط و ثبت می کند. برخلاف خاطرات، تاریخ شفاهی، موضوع محور است و در آن فرد یا یک تیم بر پایه مطالعات قبلی موضوعی را انتخاب و درباره آن با کنش‌گران و شاهدان مستقیم آن گفتگو می کنند و مجموعه ای از روایات درباره یک واقعه را که گاه متفاوت و حتی متضاد هستند در اختیار مخاطبان قرار می دهند.

برای روشن شدن ماهیت تاریخ شفاهی، ذکر یک مثال ضروری است. فرض کنید میان دو ماشین در سر چهارراه تصادفی رخ داده است. طبعاً در بیشتر موارد هر دو راننده دیگری را مقصر و خود را مبرا می دانند.کارشناس راهنمایی و رانندگی هم حضور دارد که روایت رسمی از این واقعه را گزارش می کند. افزون بر این سه نفر، افراد مختلفی وجود دارند که هرکدام از زوایای مختلف این تصادف را دیده یا از آن متضرر شده اند و هریک روایت خاص و متفاوت خود را از آن دارد. ممکن است حتی کسی از پنجره خانه خود که بر آن چهارراه اشراف دارد، شاهد وقوع تصادف بوده و روایت او از تصادف با حاضران در چهار راه متفاوت است. اگر کسی بخواهد تاریخ شفاهی این تصادف را بنویسد طبیعتاً باید تا جایی که امکان دارد با عاملان اصلی تصادف، کارشناسان راهنمایی و رانندگی و همه افرادی که شاهد و ناظر بوده و از آن متضرر شده اند، گفتگو کند و در نهایت، همه این روایت‌ها را که ممکن است در بخشهایی مشابه و در بخشهای دیگر متفاوت و متضاد باشند، بررسی کند. تاریخنگار می تواند از عکسها و فیلمها و صداها و سایر اسناد موجود و آثار خسارت و غیره هم برای ارتقای سطح کار خود و مستند کردن آن استفاده کند. این مثال به ما می گوید که برای ثبت تاریخ شفاهی جنگ در هر منطقه کردستان چه باید کرد و چگونه و از چه طریقی وارد شد.

با وجود کثرت روایات رسمی درباره تاریخ جنگ در این منطقه،متأسفانه روایت مردم کرد از این رخداد بسیار مهم به عدد انگشتان دست نمی رسد و این، خلأ های بزرگی را برای آیندگان به وجود خواهد آورد. امیدوارم علاقه مندان به حوزه تاریخ شفاهی در هر دو سوی مرز در استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام که نود درصد جغرافیای جنگ را پوشش می دهد، تاریخ جنگ را در منطقه خود ثبت کنند.
تجربه زیسته نسل ما و داده های تاریخی موجود باید ضبط و ثبت شوند. گوشی های ما می توانند به بهترین ابزار گردآوری تاریخ شفاهی جنگ تبدیل شوند. هرکدام از ما می توانیم یک «شاهد- تاریخنگار» باشیم و با گردآوری خاطرات خود و اطرافیان به تاریخ این منطقه کمک کنیم. با توجه به این که بیشتر کنش‌گران و شاهدان جنگ از دنیا رفته اند و برخی دیگر در سنین پیری هستند گردآوری مشاهدات و اسناد آنان بسیار ضروری است و باید به فوریت انجام شود. در این جا گردآوری و ثبت بر انتشار اولویت دارد. ممکن است شرایط لازم برای چاپ و انتشار فراهم نباشد، اما می توان فعلاً تاریخ شفاهی را ثبت و انتشار آن را به آینده موکول کرد. می توان کانالها و گروههای تلگرامی و واتساپی خانواده ای و منطقه ای برای این کار راه انداخت. می توان در کلاب هاوس از تاریخ شفاهی گفت و می توان به دهها روش دیگر این کار را انجام داد.

اجازه بدهیم تاریخ شفاهی مردم از جنگ ثبت و ضبط شود و اگر این کار مقدور نبود حداقل خاطرات، گردآوری گردد تا صدای مردم در تاریخ فراموش نشود.

https://t.me/kurdistanname
1.2K viewsedited  19:22
باز کردن / نظر دهید
2021-09-20 11:23:18 هورامان، قلب کردستان

گزیده مصاحبه اسماعیل شمس با صابر گل عنبری، خبرنگار روزنامه «العربی الجدید»، چاپ لندن

چکیده:
هورامان همانند مادری است که به بچه های خود در کردستان در طول تاریخ شیر داده است. شاید این ادعایی بزرگ باشد، اما جغرافیا و تاریخ کردستان به خوبی آن را تأیید می کند. به رودخانه هایی که در دشتهای مریوان، روانسر، کرمانشاه، سنندج، زهاب، قصر، شهرزور، گرمیان، دیاله و ایلام جاری است و در نهایت به خلیج فارس می ریزند، نگاه کنید؛ به آبهایی که از طریق کانالها و تونل های انتقال آب به نواحی گرمسیر استانهای کردنشین اطراف منتقل می شود، دقت کنید همه و همه از کوهستانهای هورامان سرچشمه می گیرند. این؛ یعنی هورامان قلب کردستان و لااقل بخش اعظم آن است. قلب، فرمانده بدن است، یعنی اگر نباشد بدنی هم در کار نیست. به همین سیاق سرآغاز تاریخ دین، علم، عرفان، فلسفه و صنعت دستی کردستان در هورامان است. کردستان امتداد جغرافیایی، تاریخی، مردم شناسی و فرهنگی هورامان است. کرد در هرجای کردستان بخواهد از تاریخ دین و فرهنگ و ادب کهن خود آگاه شود، بالضروره باید زبان مردم هورامان را یاد بگیرد.

لطفا درباره موقعیت جغرافیایی اورامانات، وسعت آن و این که در چه استانهایی قرار دارد، بفرمایید؟
نخست باید گفت که یونسکو پرونده را با نام هورامان/ اورامانات ثبت کرده است، در حالی که این دو با هم متفاوت هستند. هورامان یک پدیده و چشم انداز تاریخی و فرهنگی مشخص با عمر چند هزار ساله است؛ اما اورامانات که هورامان بخش کوچکی از آن است، یک واحد تقسیمات استانی و اداری در استان کرمانشاه با عمر تقریباً صد ساله و شامل چهار شهرستان، پاوه، جوانرود، ثلاث باباجانی و روانسر است. هورامان که کانون اصلی منطقه ثبت شده در یونسکو است، در سه استان و دو کشور ایران و عراق قرار گرفته است. این منطقه در شمال غربی استان کرمانشاه، جنوب غربی استان کردستان و شرق استان حلبچه (در اقلیم کردستان عراق) واقع شده و از نظر طبیعی در محدوده کوهستان زاگرس قرار گرفته است. هورامان استان کرمانشاه در شهرستان پاوه و هورامان استان کردستان در چهار شهرستان سنندج، کامیاران، سروآباد و مریوان قرار دارند.

درباره تاریخ سکونت انسان و قدمت هورامانات و تمدن و فرهنگ این خطه بفرمایید؟
نتایج تحقیقاتی که اخیراً به همت باستان شناسانی مانند دکتر فریدون بیگلری صورت گرفته است قدمت سکونت انسان در هورامان را به قبل از چهل هزار سال پیش رسانده است و شواهدی از دوران پارینه سنگی در این منطقه پیدا شده است. پس از آن هم آثار زیادی از دوره های نوسنگی و عصر فلز تا دوران تاریخی و پس از اسلام در هورامان کشف شده است. از این نظر هورامان یک سند باستانی و مستند برای تداوم تاریخی و بی گسست تمدن و فرهنگ در کردستان و ردیابی مسیر تحول دهها هزار سال سکونت ممتد انسان در این سرزمین است.

هورامانات در طول تاریخ چه نقش و تاثیری بر شکل گیری تمدن و فرهنگ کردی داشته است؟

هورامان، از نظر جغرافیایی درست در مرکز کردستان قرار دارد و به بیان دیگر قلب کردستان و جزیره ای کوهستانی در دل کوههای سربه فلک کشیده زاگرس است. این دژ طبیعی مهم ترین خاستگاه و حافظ دین و شعر و موسیقی و عرفان و زبان و هنر و معماری و صنعت دستی کردستان است. برای نمونه خاستگاه آیین یارسان و بیشتر طریقتهای کردی در هورامان بوده است. زبان متون دینی کردهای یارسان، هورامی است و نخستین نوشته های کردی به زبان مردم هورامان است. از سوی دیگر هورامان را می توان سمفونی فرهنگ و تاریخ و موزه جغرافیایی، تاریخی، انسانی و زبانی مردمی دانست که از گذشته های دور، از ماد، از آشور و از قبل و بعد آنها حرف می زند. اهمیت ثبت هورامان در این است که در بحبوحۀ جهانی شدن و دگرگونی فرهنگها نشان می دهد که انسان سنتی کرد و هورامانی در دوران کهن چگونه یکه و تنها و با الهام از طبیعت و محیط زیست و البته بدون آسیب زدن به آن توانسته است تمدن و فرهنگ و در یک کلام زندگی بیافریند. هورامان را می توان کردستان کهن و زبان مردم آن را هم کردی کهن نامید.

نقش فرهنگی و تمدنی علمای هورامان در دنیای عربی و اسلامی چگونه بوده است؟
هیچ منطقه ای در کردستان به اندازه هورامان و جورقان یا گوران که در پیوست آن قرار دارد، عالم خیز نبوده و به فرهنگ و تمدن اسلامی در طول هزار سال پی در پی خدمت نکرده است. کافی است تنها فهرست علما با پسوند گورانی و جورقانی و شهرزوری و اورمانی را نگاه کنید، آن وقت مشخص می شود که نقش هورامان در خدمت به علم، فلسفه، فقه، عرفان اسلامی و ادبیات عرب در مقایسه با دیگر نقاط کردستان تا چه اندازه است. ای کاش پروژه ای تعریف می شد و این خدمات شگرف که حتی به اندونزی، هند، چین و به طور کلی آسیای شرقی امتداد یافته است، بررسی شود.
@kurdistanname

متن عربی مصاحبه که امروز چاپ شده است، در لینک زیر:

https://b2n.ir/b88864
307 viewsedited  08:23
باز کردن / نظر دهید
2021-09-14 14:55:36 داستان یک تحریف تاریخی(۳)

اسماعیل شمس

در بخش اول این یادداشتها گفته شد که فرضیه مخالفت غرب با تشکیل دولت کردی در میراث بازمانده از امپراتوری عثمانی به سبب انتقام شکست از صلاح الدین ایوبی در جنگهای صلیبی خطاست و مهم ترین مانع در راه تشکیل چنین دولتی، دست کم در ۲۰۰ سال اخیر، روسیه بوده است. همچنین این پرسش مطرح شد که چه کسانی روسیه را از مانع سازی در راه تشکیل دولت کردی در متصرفات عثمانی تطهیر و غرب را برجسته کردند و سپس با مشروعیت بخشیدن به کار غرب صلاح الدین را متهم اصلی جلوه دادند؟ این یادداشت ، پاسخ مختصری به این پرسش است.

اسناد موجود نشان می دهند که مدافعان ملی گرایی کردی در سدۀ ۱۹ و آغاز سدۀ ۲۰ نه تنها مخالفتی با صلاح الدین ایوبی در آثار خود نداشته اند، بلکه بارها از او به نیکی یاد کرده اند. اساساً موج اول ناسیونالیسم کردی، همه شمول و دربردارنده تمام عناصر سازنده هویت از جمله قومیت، زبان، دین، جغرافیا، تاریخ و فرهنگ بود. در چارچوب این گفتمان، صلاح الدین هم دارای جایگاه ویژه خود بود. این ویژگی تا انقلاب بلشویکی روسیه و پس از آن انقلاب چین و نفوذ جریان مارکسیسم لنینیسم و مائوئیسم بە کردستان ادامە یافت. مراجعه به متون تاریخی نشان می دهد که هرچند صلاح الدین به سبب نقش خود در پایان دادن به حکومت فاطمیان شیعی در مصر و گسترش مذهب شافعی همواره مورد انتقاد گفتمان مذهبی شیعه و البته طیفی از متصوفه و ایزدیان کرد بود، اما در سطح جامعه کرد سنی مخالفتی با او نشده است. از دهه ۱۹۳۰ گفتمان چپ سکولار به مرور در کردستان نفوذ کرد. هرچند این گفتمان، یکدست و یکرنگ نبود و در درون آن خرده گفتمانهای متعددی از حامی صلاح الدین تا مخالف او وجود داشت، اما می توان گفت که مخالفت با دین و تاریخ اسلامی کرد به عنوان دو ستون هویت کردی نخستین بار در لایه های افراطی گفتمان چپ بروز کرد.

مدافعان گفتمان چپ در شوروی و چین چنین وانمود می کردند که ملیت، عنصری ارتجاعی و امپریالیستی است و خود را منادی انترناسیونالیسم و جهان بی ملت و بی طبقه نشان می دادند. برخی نحله های تندتر این گفتمان، حتی با سوسیالیسم ملی یا سوسیالیسم در درون یک کشور هم مخالف بودند و بر برچیده شدن مرزها و برادری خلق‌ها تأکید می کردند. در همان روزها آنانی که تاریخ خوانده بودند، نیک می دانستند که رهبران چین و شوروی، نه در فکر برابری و برادری خلق‌ها که در اصل قطع کردن علقه و حلقه وصل خلق‌ها به تاریخ و هویت خود هستند؛ با این هدف که به شیوه ای آسان تر آنان را در درون ابر دولت مادر، یعنی شوروی و بعدها چین استحاله نمایند. بسیاری از جوانان صدیق و ایثارگر و دلسوز کرد و البته خاورمیانه به سبب خوی استعماری و متجاوز غرب و روسیه تزاری و حامیانشان در منطقه و به امید رهایی از این وضعیت، جذب شعارهای چپ شدند و به مدافعان پرشور این ایدئولوژی توسعه طلب جدید تبدیل گشتند.

احزاب چپ وابسته به شوروی و چین با گرایشهای مختلف که در قفقاز، آنکارا، دمشق، بغداد و تهران تشکیل شده بودند جذب اعضا را از طبقات مختلف اجتماعی و به ویژه دانشجویان و کارگران آغاز کردند. شعارهای اصلی آنها، یعنی عدالت، رفع ستم طبقاتی و ملی و برادری بیش از هر گروه و طبقه ای مورد استقبال گروههای محروم اجتماع و اقوام قرار گرفت و بنابراین طیف وسیعی از دانشجویان و کارگران کرد در پایتخت‌های این کشورها و دیگر شهرهای بزرگ جذب مدینه فاضله و موعود چپها شدند. پس از آن به تدریج گروههای چپ استالینیستی و مائوئیستی تحت تأثیر یاران ایدئولوژیک مرکز نشین خود به صورت مخفی و نیمه مخفی در جای جای کردستان شکل گرفتند و نخست به عنوان شاخه های کردی آن احزاب و گاه با انشعاب، فعالیت مستقل در کردستان را آغاز کردند.

با نگاهی به متون این احزاب و روزنامه ها و نشریات آنها که امروزه در آرشیوها موجود هستند، مشخص می شود که هیچ کدام از آنها در برنامه آموزشی خود برای کادرسازی حتی یک کتاب کردی یا نوشته شده توسط نویسندگان کرد در طول هزار سال پیش از خود را نگنجانده و به آن ارجاع نداده بودند و تمام جزوه ها و برنامه های آنها از سران ایدئولوژیک چپ و به ویژه رهبران وطنی آن در چهار پایتخت دولتهای متبوع خود وام گرفته شده بود. این موضوع سبب بروز پارادوکسهای بزرگی در نظریه دینی و ملی چپ سکولار در کردستان شد. متون مادر آنها در طول هشتاد سال گذشته نیز به وضوح این تناقضها را نشان می دهد که امروزه هم برخی رهبران و نویسندگان منصف چپ کردی، خود به آن اذعان می کنند. یکی از این پارادوکسها، حذف دین و تاریخ اسلامی کرد از عناصر شکل دهنده هویت کردی بود. در برابر این کار، دو جریان دینی و ملی گرای کرد هم واکنش نشان دادند یا تحت تأثیر قرار گرفتند و فضای کردستان برای دهه ها صحنه رقابت این سه گفتمان و حامیان کردی، مرکزی و منطقه ای و جهانی آنان شد.

https://t.me/kurdistanname
1.4K viewsedited  11:55
باز کردن / نظر دهید