Get Mystery Box with random crypto!

کردستان نامه

لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه ک
لوگوی کانال تلگرام kurdistanname — کردستان نامه
آدرس کانال: @kurdistanname
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
esmailshams54@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

3

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2021-07-24 22:29:56 امروز ۲۴ ژوئیە سالگرد معاهده لوزان است. در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳ معاهده ای میان نمایندگان کمال آتاتورک و طرفهای پیروز جنگ جهانی اول منعقد شد که در آن سرنوشت شومی برای کردهای عثمانی رقم خورد.

معاهده لوزان به رۇیای تشکیل دولت کردستان در میراث امپراتوری عثمانی که در قرارداد سور(۱۹۲۰) پیش بینی شده بود، پایان داد. لوزان سند تاسیس جمهوری ترکیه و به رسمیت شناختن آن به عنوان یک کشور مستقل با مرزهای مشخص، یک ملت، یک زبان و یک مذهب است. آتاتورک این معاهده را دفع سوء قصدی خطرناک برای نابودی ملت ترک خواند که از سایکس پیکو آغاز و با عهدنامه سور کامل شده بود.

در فایل پیوست تحلیل مفصلی از نویسنده روزنامه دولتی ایران از دیدگاه کشور ایران نسبت به معاهده لوزان ارائە شده و از متفقین به سبب عدم دعوت ایران به این کنفرانس انتقاد شده است.
این زنجیره یادداشت مفصل که در ژانویه ۱۹۲۳ و چند ماه پیش از انعقاد رسمی معاهده لوزان منتشر شده و تنها بخش های مهمی از آن در این فایل آمده است، نوع نگاه دولتمردان ایران در آن زمان را به تحولات راجع به کردستان در سطح بین المللی نشان می دهد.

@kurdistanname
2.8K viewsedited  19:29
باز کردن / نظر دهید
2021-07-23 12:00:45 کردستان نامه یکساله شد‌.

درست ساعت یک و نیم امروز، کردستان نامه یکساله شد. پارسال که در چنین لحظه ای از آغاز به کار کردستان نامه با ۱۰ هدف اولیه خبردادم هیچ وقت فکر نمی کردم که سالی بگذرد و در سالگرد آن، یادداشتی دیگر بنویسم. آن موقع در مشورت با برخی دوستان دانش آموختۀ تاریخ تنها به این می اندیشیدم که در شرایط کرونا و خانه نشینی کانالی تخصصی وجود داشته باشد که از تاریخ کرد و کردستان به شیوه‌ای آکادمیک بحث کند. تصورم این بود که مخاطبان این کانال حداکثر چند صد نفر فارغ التحصیل و دانشجو و علاقه مند رشته تاریخ باشند و بس. امروز که پس از یک سال اعضای کانال به عدد ۲۵۰۰ نفر نزدیک می شوند هم خوشحالم و هم نگران. نگرانی ام از این بابت است که نتوانم انتظارات فرهیختگان و اندیشمندان عضو را برآورده نمایم.

ضمن سپاس فراوان از همه اعضای بزرگوار کانال و دیگر مخاطبان آن در گروهها و کانالهای دیگر و همچنین همه عزیزانی که در طول سال گذشته با نگارش داوطلبانه یادداشت برای این کانال یا معرفی آن به علاقه مندان، به ادامه فعالیت آن کمک کردند، دوست دارم چند نکته کوتاه را با همه عزیزان در میان بگذارم.

تولد کردستان نامه معلول تحولات ناشی از کرونا و فضای خانه نشینی است. شاید اگر کرونا نبود، هرگز کردستان نامه هم متولد نمی شد. دوستان می دانند که پیش از کرونا، من فعالیت چندانی در فضای مجازی نداشتم و عدد نوشته هایم به انگشتان دست هم نمی رسید. کردستان نامه محصول عشق و علاقه نگارنده به تاریخ است و کرونا سبب شد این عشق در این مسیر تازه متجلی شود‌.

در طول سال گذشته جمعا ۱۳۸ یادداشت و مطلب در کردستان نامه منتشر شده است. از این رقم، ۱۰۹ یادداشت متعلق به نگارنده و ۲۹ یادداشت از نویسندگان دیگر بوده است. در این مدت سعی شد که این مطالب در چارچوب اهداف دهگانه کانال باشند.

کردستان نامه هیچ ارتباطی به فعالیتهای من در بخش مطالعات کردی دائرە المعارف و کار دانشگاهی ام ندارد. مطالب این کانال در اوقات فراغت و غیر کاری نوشته می شود و دربرگیرنده دغدغه ها و علایق شخصی ام است. اول و آخر کانال، خودم هستم و تک تک کلمات ۱۰۹ یادداشت منتشره را خودم تهیه و تایپ کرده ام. از وقت فراغت خود و خانواده ام گرفته ام و بی هیچ مزد و منتی این مطالب را نوشته ام. تنها مشوق من در این کار، شریک کردن علاقه مندان در لذت مطالعه و آشنایی با مطلب تازه ای است که روی آن کار می کنم.

هدف اصلی کردستان نامه بیان مطالب آکادمیک و تخصصی به زبان ساده برای همگان است. من نیز مانند بسیاری از دانشگاهیان می توانستم این مطالب را به شکل مقاله علمی و پژوهشی در نشریات داخلی و خارجی و برای ارتقای رتبه علمی خودم چاپ کنم، اما معتقدم که تاریخ آکادمیک باید از فضای دانشگاه و آکادمی خارج شود و همگان با زبانی ساده با آن آشنا شوند.

طبیعت کار در کانالی تخصصی این است که تنها مطالب آن حوزه را پوشش دهد. بنابراین اگر عناوینی مانند جشن رمضان در فرهنگ کردی یا نامهای کردی و مانند آن مطرح می شود، به این معنا نیست که مطالب و مصادیق ذکر شده مختص به کرد و کردستان است یا برای آن مصادره می شود. روشن است که برخی از این مفاهیم و مصادیق با آداب و رسوم سایر نواحی مشترک هستند، اما کانال کردستان نامه چون مختص تاریخ و فرهنگ کرد است تنها به صبغۀ کردی آنها می پردازد.

تعریف کردستان نامه از کرد و کردستان، تنها تعریفی تاریخی، فرهنگی و تخصصی است.سعی شده است مطالب کردستان نامه تحت تأثیر هیچگونه ایسم و ایدئولوژی و... قرار نگیرد و نگارنده هم برای خود هیچ صفتی جز معلم و محقق(آن هم اگر لیاقتش را داشته باشد) قائل نیست. گاه مطلبی در کردستان نامه بارگذاری می شود که پیش از آن مطلبی صد درصد متضاد آن گذاشته شده است. این، طبیعت کار علمی است و هیچ امر ثابت و از پیش تعیین شده و جهت گیری در آن نباید وجود داشته باشد. نگارنده پس از تحقیق و مطالعه گاه به باوری رسیده است که با دیدگاه گذشته او متفاوت بوده است.

اگر در طول سال گذشته با جمله ای یا نوشته ای در کردستان نامه، ناخواسته خاطری آزرده و دلی رنجیده است، بابت آن از همه عزیران صمیمانه عذرخواهی می کنم .

از مخاطبان کانال انتظار دارم با نقد خود مرا از کاستی ها و نقایص مطالب مطلع کنند و با نقد جدی به ارتقای کار کمک نمایند. من دست همه منتقدان را می بوسم و از صمیم دل نقدهایشان را می پذیرم و قطعاً هر نقدی را سازنده می دانم. به یقین اگر مطلبی منتشر شده در کانال، فاقد دقت نظر علمی باشد یا ناخواسته دلی را به حق برنجاند و آسیبی متوجه یکدلی جامعه و خیر عمومی کند،تردیدی در اصلاح و حتی حذف آن از کانال نخواهم کرد.

@kurdistanname
802 viewsedited  09:00
باز کردن / نظر دهید
2021-07-22 13:14:54 مصاحبه سمکۆی شکاک با خبرنگار روزنامه آکشام ترکیه در ۷ اکتبر ۱۹۲۴ / ۱۵مهر ۱۳۰۳

این مصاحبه که از معدود مصاحبه های سمکوست به زبان ترکی و در زمانی که سمکو در وان پناه گرفته بود، انجام شده است. صرف نظر از دخل و تصرفهای احتمالی روزنامه، این مصاحبه مهم گوشه هایی از فعالیتهای سمکو را تا سال ۱۳۰۳، یعنی ۶ سال پیش از مرگش نشان می دهد. سمکو در زمان مصاحبه جوانی ۳۵ ساله بوده است. خبرنگار، سمکو را فردی تیزبین، زیرک، فعال و جدی می خواند و می نویسد که مهر رسمی او تصویر شیری است که نام سمکو بر آن حک شده است.
سمکو در این مصاحبه احساساتی ضد انگلیسی از خود نشان می دهد و حمایت خود را از ترکها برای انضمام موصل به خاک ترکیه اعلام می کند. او هرچند در جای جای مصاحبه به برخورد تند فرماندهان مرزی ترک با خود و خانواده اش اشاره می کند، اما مصاحبه، رنگ و بوی دفاع از مواضع سیاسی ترکیه را به خود گرفته است.
ترجمه کردی این مصاحبه در کتاب «عەمەرخانی شکاک لەسەرھەڵدانی سمکۆوە تا کۆماری کوردستان ١٩٠٦-١٩٤٦»[ عمرخان شکاک از ظهور سمکو تا جمهوری کردستان(۱۹۰۶- ۱۹۴۶)]، به کوشش محمد صالح قادری در سال ۲۰۲۱ در آکادیمیای کردی چاپ شده است.

@kurdistanname
759 viewsedited  10:14
باز کردن / نظر دهید
2021-07-20 12:39:55 جشن قربان در تاریخ و فرهنگ کردی

اسماعیل شمس

نخستین روایتهای تاریخی از برگزاری عید قربان در کردستان به هزار سال پیش بر می گردد و این عید در منابع به صورت جشن اضحی، جشن گوسفند کشان و جشن حاجیان هم آمده است.

جشن قربان در نواحی مختلف کردستان با آداب و رسوم خاص و گاه متفاوتی برگزار می شد که به چند مورد از آنها اشاره می شود. اگر خوانندگان گرامی آداب خاص دیگری را در زادگاه خودشان دیده یا شنیده اند برای نگارنده بفرستند که با نام خودشان در این کانال منتشر شود‌.

در گذشته اعتقاد بر این بود که در روز جشن قربان، در هر خانواده‌ای باید خون حیوانی ریخته شود. بنابراین اگر کسی به تنهایی توانایی قربانی حیوان را نداشت، معمولاً چند نفر به صورت مشترک، گاو یا گوسفندی را خریده و قربانی می‌کردند. معمولاً حیوانی که قرار بود، قربانی شود از یک سال قبل مشخص می شد.

گاه قربانی به شکرانه رهایی فردی از گرفتاری و بیماری یا به امید نجات او صورت می گرفت. در مورد دوم حیوان را چند بار دور آن فرد می چرخاندند و چون برای این هدف، معمولاًحیوانی گرانبها(گاو نر) قربانی می شد و فرد مزبور را دور او می چرخاندند، این رسم را «گاو گردون» می نامیدند. این نوع قربانی که به آن «صدقه» هم می گفتند، البته الزاماً در جشن قربان انجام نمی شد.

در روز جشن قربان، حیوانات مشمول قربانی را در محلی جمع می‌کردند. گاه صاحب قربانی سوار حیوان می‌شد و با او چند دقیقه‌ای راه می‌رفت. اعتقاد بر این بود که این حیوان در صحرای محشر صاحبش را سوار خواهد کرد و از گرما و رنج آنجا نجات خواهد داد.

پس از آن گردن بند یا پارچه قرمزی را دور گردن قربانی پیچیده و به چشمان او سرمه می‌کشیدند تا با سر و رویی زیبا نزد خدا حاضر شود.به نظر می رسد این رسم، همان سنت«قلائد» یا حیوانات نشاندار است که در آیۀ ۹۷ سورۀ مائدە بە آن اشاره شده است. در میان اعراب هم رسم بود که حیوانات را برای قربانی کردن در عید قربان به مکه می بردند. برخی از آنها نشاندار بودند و قلاده یا گردن بندی به آنها بسته شده بود‌‌. در گذشته های دور، حاجیان هم حیوانی را که قرار بود قربانی کنند با خود به حج می بردند.

در مرحله بعد، نبات یا حبه‌ قندی را داخل دهان حیوان قربانی می‌گذاشتند تا با زبانی شیرین پیش خدا برود. در برخی جاها قند را در سمت راست دهان حیوان می‌گذاشتند و از طرف چپ بیرون می‌آوردند و به اعضای خانواده و همسایگان برای تبرک و مداوای برخی بیماریها می‌دادند.

پیش از بریدن سر قربانی، مقداری آب و علوفه به او می‌دادند تا بخورد و اگر نمی‌خورد به زور به او می‌خوراندند و معتقد بودند که با این کار، حیوان سیر و سیراب می‌شود و می‌تواند صاحبش را در روز محشر به راحتی از گرسنگی و تشنگی نجات دهد.

سپس حیوان را رو به قبله خوابانده و در حالی‌که چند نفر دست و پایش را گرفته و افراد خانواده با چهره‌ای بشاش نگاهش می‌کردند، سر می‌بریدند. در برخی جاها، هنگام ذبح قربانی کاسه‌ای را جلوی خون او می‌گذاشتند تا روی زمین نریزد. آنان، این خون را متبرک می دانستند و در جایی می گذاشتند که زیر پای مردم قرار نگیرد. در برخی مناطق، خون حیوان را به عنوان تبرک روی در و دیوار خانه صاحب قربانی می‌ریختند. آنان بر این باور بودند که هدف از ریختن این خون، مصون ماندن خانواده قربانی از چشم بد است.

در برخی مناطق ، چاله‌ای حفر می کردند و پس از ذبح حیوان، خون و اعضای حرامش را در آن دفن می‌کردند تا حیواناتی مانند سگ و گربه از آنها استفاده نکنند. اعتقاد بر این بود که همه اندامهای قربانی، پاک هستند و نباید نجس شوند.

پس از پایان قربانی، با توجه به جمعیت محل و تعداد حیوانات قربانی شده ، گوشت را در بسته های جداگانه ای به نام «بەتێ» بین همه مردم تقسیم می کردند. این بسته ها متبرک بودند و کسی هم که خودش قربانی کرده بود به نیت تبرک از بسته گوشت قربانی دیگران می خورد.

روز جشن قربان، یکی از شادترین روزهای مردم هر شهر و آبادی بود و همه خوشحال و سرزنده بودند. در آن روزها ما کودکان که وظیفه نقل و انتقال گوشت قربانی را به عهده داشتیم و بعد از آن هم پدران و مادران فداکارمان بهترین بخشهای قربانی را به ما می دادند از همه شادتر بودیم. البته با آن معصومیت کودکانه، اگر می دانستیم که آن روز حیوانات کنار ما احتمالاً عزادار دوستان و نزدیکان و همسایگان قربانی شده خود هستند، شاید آنقدر شادی نمی کردیم.

هرچند مشکلات و گرفتاری های این روزها مجال جشن و شادی به آدم نمی دهند، اما به رسم گذشته جشن قربان را که یادگار بخشی از تاریخ تحول فرهنگی و دینی است به خوانندگان فرهیخته و عزیز کردستان نامه و دیگر خوانندگان این یادداشت و باورمندان به سنت قربانی تبریک می گویم و برای همگان آرزوی سلامتی و شادی دارم.

قوربان قوربانەن، جەژنەن، شادییەن
دەس نە گەردەنەن، ڕۆی ئازادییەن


@kurdistanname
2.6K viewsedited  09:39
باز کردن / نظر دهید
2021-07-09 13:12:27 شهرسازی و شهرنشینی در دورۀ فرمانروایان کرد(۲)

اسماعیل شمس

[این ستون بازنویسی نوشته های نویسندگان کهن درباره شهرنشینی و شهرسازی توسط فرمانروایان کرد در سدۀ پنجم قمری(هزار سال پیش)است. بخش اول به مشاهدات ناصرخسرو از شهرهای قلمرو نصرالدوله،فرمانروای دولت کرد مروانی در دیاربکر و اطراف آن اختصاص داشت که به مدت ۵۳ سال(۴۹۱-۴۵۳ق) بر آنجا حکومت می کرد. بخش دوم این ستون به توصیف قطران تبریزی، شاعر دربار شدادیان از شهر لشکری آباد اختصاص دارد که ابوالحسن علی بن موسی/ لشکری دوم(حکومت: 425 -441ق/ 1034 – 1049م) فرمانروای شدادیان در اطراف گنجه در کشور آذربایجان کنونی ساخته بود.
این شهر چنان در نظر قطران بزرگ و زیبا و تمیز بود که آن را به نوشاد(شهر افسانه ای خوبرویان) و بهشت گنگ(پایتخت افسانه ای افراسیاب، شاه توران) تشبیه کرده است.
با تهاجم سلجوقیان،این شهر نیز مانند سایر میراث شهری و تمدنی فرمانروایان کرد در سدۀ پنجم قمری ویران گردید و بانیان و ساکنان کرد آن از بین رفتند یا آوارۀ سرزمینهای دور و نزدیک شدند. تا جایی که تحقیق کرده ام، امروز نامی و یادگاری از این شهر در آذربایجان وجود ندارد].

یـاد نیـاری ز قنـدهار و ز نوشـاد

نیـز نگـویی حدیث بصره و بغداد

نام و نشان بهشت گَنگ نجویی

گر بنشینی میــان لشـکری آبـاد

هست درونش پر از نگار چو دیبا

هست ز بیرونش استوار چو فولاد

همچو سپهر برین، بلند به بالا

همچو کوه بیستون درست به بنیاد

زیر وی اندر چو سلسبیل روان، آب

وز بر آن چون حدیث هوربران باد

کرد لب جوی او، مثال دوصد باغ

یاسمن و نرگس و بنفشه و شمشاد

شاد در او میرلشکری و جهان، بیش

تا به ابد، یادگار لشکری این باد.


منبع: دیوان قطران تبریزی، تصحیح محمد نخجوانی، ص ۴۶۷

@kurdistanname
1.4K viewsedited  10:12
باز کردن / نظر دهید
2021-07-05 14:20:42 کاروان در دوره ماد

وزیر منبری، دانشجوی مقطع دکتری تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران.

دکتر اسماعیل شمس در مطلبی تحت عنوان «کاروان کۆژە» در کانال تلگرامی «کردستان‌نامه» چند سطری را به اهمیت «کاروان رفتن» در هورامان و دیگر بخش‌های کردستان اختصاص دادند. بنده نیز مایلم به شکل بسیار مختصر به دو نمونه از شواهد باستانی این مسئله (=کاروان‌رفتن) در میان مردمان زاگرس و از جمله مادی‌ها اشاره نمایم:

از دوره‌ی سلطنت تیگلَت-پیلِسِر سوم به بعد، شواهدی از به‌کارگیری شتر از سوی مادی‌ها در دست داریم و اشاره‌ی سارگُن دوم به مادی‌ها تحت‌عنوانِ «اعرابِ شرق» در سال 713 ق.م، بهترین توصیف از نقش آن‌ها به مثابه بازرگانان بیابان است. مادی‌ها کنترل جاده‌ی خراسان بزرگ را در دست داشتند و زمانیکه آشور با تأسیس استان‌های جدید در زاگرس از آن‌ها زهرچشم گرفت، مادی‌ها در پاسخ وارد تجارت بیابانی نیز شدند: این تنوع و چندشاخه‌شدن، بهترین راه‌حل بود. البته آن‌ها بیش از آنکه شخصاً به امر تجارت زمینی بپردازند، به محافظت از کاروان‌هایی می‌پرداختند که از پهنه‌ی زاگرس عبور می‌کردند و کاملاً در دسترسشان قرار داشتند. بنابراین مادی‌ها از دو امتیاز بسیار گرانبها به نفع خود استفاده کردند: موقعیت سکونت‌گاه‌های آن‌ها در امتداد یک مسیر مهم عبوری و مهارت‌های برتر آن‌ها به‌عنوان جنگاوران سوارکار (رادنر، 1399، صص: 377-376، 402).

در حدود سال 715 ق.م، سارگُن دوم تعدادی از مردم «خوندیر» را به شهر آشور تبعید نمود؛ آن‌ها در محله‌ای مسکونی زندگی می‌کردند که در محدوده‌ی دروازه‌ی عظیمی واقع شده بود و به بخش شمال‌غربی شهر آشور منتهی می‌شد. شغل آن‌ها، به تقلید از خاستگاه‌شان، «خوندیری» نامیده شده است، اما بر ما آشکار نیست که دقیقاً چه کاری انجام می‌دادند. آن‌ها با گونه‌ی خاصی از پارچه (Massuku) کار می‌کردند که برخی محققین با تردید آن را «نَمَد» می‌دانند. اگر چنین باشد، آنگاه می‌توان پذیرفت که این تبعیدیان، هنر فرش‌های دستباف را به آشور معرفی کردند. یکی از خانواده‌های تبعیدی خوندیر، درگیر بازرگانی زمینی بود؛ مقصد کاروان‌های آن‌ها در هیچیک از اسناد باقیمانده ذکر نشده است، اما از آنجاییکه قراردادهای 7 تا 12 ماهه به اعضای کاروان داده می‌شد که دو مرحله سفر را پوشش می‌داد، واضح است که با مسافرت‌هایی با مقصد دور مواجه هستیم. با در نظر گرفتن خاستگاه خانواده، این فرض بسیار محتمل است که آن‌ها سرگرم تجارت با وطن پیشین خود در سرزمین ماد بوده‌اند (رادنر، 1399، صص: 247-245).

نکات:
تیگلت-پیلسر سوم/Tiglath-pileser III؛ حکومت: 727-744 ق.م.
سارگن دوم/Sargon II؛ حکومت: 705-721 ق.م.
خوندیر/ Hundir: سرزمینی دورافتاده در کیشِسّیم/Kishessim؛ برخی محققان معتقدند که کیشِسّیم را می‌بایست در روستای نجف‌آباد در درّه‌ی اسدآباد در استان همدان مکان‌یابی کرد. نک رادنر، 1399، ص 241؛ رید، 1399، ص 175.

کتابنامه:
رادنر، کارن، 1399، "مادی‌ها از چشم‌اندازی آشوری"، مندرج در: نگاهی نو به تاریخ ماد (مجموعه مقالات)، ترجمه وزیر منبری، سنندج: انتشارات دانشگاه کردستان.
رادنر، کارن، 1399، "آشور و مادی‌ها"، مندرج در: نگاهی نو به تاریخ ماد (مجموعه مقالات)، ترجمه وزیر منبری، سنندج: انتشارات دانشگاه کردستان.
رید، جولین، 1399، "ایران در دوره‌ی نوآشوری"، مندرج در: نگاهی نو به تاریخ ماد (مجموعه مقالات)، ترجمه وزیر منبری، سنندج: انتشارات دانشگاه کردستان.

@kurdistanname
1.5K viewsedited  11:20
باز کردن / نظر دهید
2021-07-05 14:20:27 کاروان کوژه به روایت خوانندگان کردستان نامه

یادداشت کاروان کوژه که روایتی شفاهی از نحوۀ فریب کاروانیان هورامان از این ستاره بود، بازخورد گسترده ای در میان خوانندگان فرهیخته کردستان نامه داشت و صدها نظر و یادداشت از سوی این عزیزان برای نگارنده ارسال شد. در اینجا برای ادای احترام به همه کسانی که این یادداشت را خواندند و دیدگاه خود را نوشتند، چند مورد از نقد و نظرهای دوستان عزیز عیناً آورده می شود. لازم می دانم از لطف و همت همه عزیزانی که مطالب کانال را می خوانند و در گروهها و کانالهای مختلف منتشر می نمایند یا دیدگاه خود را برای نگارنده می فرستند، سپاسگزاری نمایم.


Be. H:
باسلام، ستاره شباهنگ یاشعرای یمانی درکوردی گلاوێژ نامیده میشود و این ستاره عضوی ازصورت فلکی جوزا(کاروان کوژه)میباشد که درگذشته تیر(تیشتر)نامیده میشد(امروزه تیر به سیاره عطاردگفته میشود)، پس گلاوێژ عضوی از کاروان کوژه است نه خود کاروان کوژه.
حافظ می فرماید:
خورده ام تیرفلک باده بده تاسرمست
عقده دربندکمرترکش جوزا فکنم

البته شباهنگ به نظربنده نامی من درآوردی وجدید است واحتمالا خواسته اند با این نامگذاری نام تیشتر را ازبین ببرند که به معنی پرنورتر است و به کلمه کوردی تیشک نزدیک است


Qmars:
سلام آقای دکتر
در خصوص کاروان کش، در منطقه ارومیه به چراغ میهمان مشهور بود، یعنی اگر طلوع میکرد که معمولا مصادف با زمان غروب بود، همسایگان یا حتی غریبه ها به قصد میهمانی به هیچ خانه ای نمی رفتند. البته مطلب بالا در خصوص یکجانشین ها بود، در خصوص کوچ نشینان، داستان احتمالا فرق دارد.


M.shabani:
ڕێز و سڵاو و پێزانین
کاروانکوژە / کاروان کوژە دروستە، واوی بێ هێما
سپاس


سڵام بەڕێزم
کاروان کوژە ؟ یا کۆژە؟
لای ئێمە ئەڵێن کوژە
بە واوی کورد

اردلان قادرخان زاده:
تشکر
ستارە شباهنگ در زبان انگلیسی به Sirius مشهور است .
این ستاره در صورت فلکی dog star قرار دارد .


A H:
سلام
درمورد کاروان کوژه:
من اهل ایلام هستم . در مناطق گرمسیر وکوهستانی(بیشتر در سنگهای رسوبی و شیلهای نفتی ) ایلام یک درختچه خاردار باریشه های قوی چند ساله بنجگ مانند رشد میکند که عده ای آنرا سەگ کوشەک و عده ای هم آنرا کاروان کوشەک مینامند ...
گفتم شاید بدرد تحقیق شما بخورد. در نزدیکترین زمان عکسی از آن را برای شما ارسال خواهم کرد.
@kurdistanname

1.2K views11:20
باز کردن / نظر دهید
2021-07-03 10:10:31 کاروان کۆژه

اسماعیل شمس

در طول سالهای گذشته و در چارچوب جمع آوری تاریخ شفاهی، هرگاه با یکی از پیران هورامان درباره زندگی و زمانه اش صحبت کرده ام، از هر جایی که پرسش ها را آغاز می نمودم، چند دقیقه ای طول نمی کشید که مصاحبه شونده بحث را به «کاروان هایی» که در طول زندگی اش رفته است، می کشاند و اگر مسیر بحث را عوض نمی کردم او آن را تا مدتها ادامه می داد. کاروان رفتن خاطرۀ مشترک اکثریت قریب به اتفاق پیران امروز و جوانان گذشتۀ هورامان و دیگر بخشهای کردستان است. خاطراتی که یادآور سختی و مشقت زندگی پدران ماست.

کاروان ریشه در جغرافیای هورامان و آن مناطقی داشت که در کوهها و کوهپایه های زاگرس قرار داشتند. برای نمونه در روستاهای هورامان توت، انار، انجیر، گردو، انگور و مشتقات و ترکیبات آنها به عمل می آمد. مردان روستا در طول سال در چند نوبت، مازاد محصولات هر فصل را بار قاطرهای خود می کردند و با گذر از مرز به دشتهای مجاور و به ویژه دشت شهرزور می بردند. آنان گاه تا سلیمانیه و کلار پیش می رفتند که محصولات خود را بفروشند و محصولات مورد نیاز خود، مانند برنج، قند، شکر و ... را تهیه کنند. کاروان رفتن پدیده ای چنان همه گیر و قدرتمند بود که حتی وارد فولکلور هورامان شده بود و مادران در لالایی خود به فرزندانشان آن را می آوردند: «تاتەت کۆ لوان؟ شارە زوور/ چێش مارۆ؟ برێنجی سوور».
ترجمه: پدرت کجا رفته است؟ شهرزور/ چه چیزی می آورد؟ برنج سرخ.

سنت کاروان رفتن تقریباً تا زمان قرارداد ۱۹۷۵م میان ایران و عراق ادامه داشت و بخش بسیار مهمی از تاریخ اقتصادی و اجتماعی کردستان را تشکیل می داد. امیدوارم فرصتی فراهم شود که متن دهها مصاحبه در این زمینه را پیاده و منتشر کنم‌ تا ابعاد مختلف این پدیده در اختیار پژوهشگران قرار گیرد.

یکی از خاطرات مشترک همه کسانی که با آنها درباره کاروان مصاحبه کرده ام، ترس آنها از ستاره «کاروان کۆژە » یا کاروان کش و بلاهایی است که این ستاره بر سر آنها آورده است. کاروانیان به سبب گرما و ... معمولاً بخشی از مسیر خود را در شب می پیمودند و گاه به سبب خستگی می خوابیدند تا با طلوع ستارۀ صبح بیدار شوند‌ و به راه خود ادامه دهند . ستارگان در دوران قدیم نقش ساعت و راهنما را برای آنان ایفا می کردند.

یکی از ستاره های مشهور، «کاروان کۆژە» بود که در زبان فارسی به نام شباهنگ، در عربی به شعرای یمانی و در انگلیسی به dog star یا ستاره سگ شهرت داشت. در دوران باستان هم نماد ایزد تیشتر و مسئول مبارزە با دیو خشکسالی، و البته باران زایی بود. در دوران پیش از اسلام نیز اعراب این ستاره را پرستش می کردند و در آیۀ ۴۹ سورۀ نجم[وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَىٰ] به این موضوع اشاره شده است. این ستاره نورانی ترین و درخشان ترین ستارۀ آسمان بود و کاروانیان آن را با ستارۀ سهیل که در بامدادان، نورانی و درخشان می شد، اشتباه می گرفتند.

کاروانیان منطقه ما هم هر یک تجربۀ خاصی از ستارۀ کاروان کۆژە را به ویژه در فصل تابستان داشتە اند. گاه یکی از آنها از خواب بیدار می شد و همین که ستاره شباهنگ را می دید با این خیال که سپیده دمیده است، همراهانش را بیدار می کرد و بی آنکه بدانند نیمه شب است، به راه می افتادند؛ گاه گرفتار دزدان می شدند، گاه راه را گم می کردند و گاه با مشکلات عجیب و غریب دیگری روبرو می شدند. در موارد زیادی هم آنها به سبب حمله دزدان یا حوادث دیگر جانشان را از دست می دادند؛ به همین علت این ستاره در فرهنگ ما به کاروان کۆژە شهرت یافته است.

در خاتمه، مانند همیشه از علاقه مندان خواهش می کنم تا جایی که امکان دارد خاطرات پیرمردان و پیرزنان را از تاریخ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و .‌.. منطقه خود ثبت و ضبط کنند. برای نمونه، همین موضوع نجوم سنتی و بازتاب آن در فرهنگ شفاهی کردی بحثی بسیار مفصل و خواندنی است که تنها کهنسالان ما می توانند آن را توصیف نمایند. به یقین، این نسل دیگر تکرار نخواهد شد و آخرین حلقۀ وصل ما به تاریخ، زبان و فرهنگ گذشته و آگاهی از آن است.

این یادداشت را به خانواده مظلوم و بی پناه کولبرانی تقدیم می کنم که جانشان فدای نان شد. امیدوارم روزی برسد که هیچ کس به هیچ دلیل، ناچار به کولبری نباشد و لغت کولبر برای همیشه از فرهنگ واژگان کردی و ادبیات جامعه ما حذف گردد‌.

@kurdistanname
4.4K viewsedited  07:10
باز کردن / نظر دهید
2021-06-29 21:59:52 به بهانه سالگرد اعدام شیخ سعید پیران/ بازتاب قیام شیخ سعید پیران در روزنامه های ایران

اسماعیل شمس

امروز سالگرد اعدام شیخ سعید پیران و ۴۸ نفر از همراهانش توسط آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه است. ۹۶ سال پیش در روز ۲۹ ژوئن ۱۹۲۵/ ۸ تیر ۱۳۰۴ شیخ سعید پیران، رهبر قیام کردستان علیه دولت تازه تأسیس ترکیه به جرم خیانت و تلاش برای احیای خلافت در مرکز شهر دیاربکر اعدام شد.

پس از آغاز جنبش شیخ سعید در اوایل ۱۹۲۵/ زمستان ۱۳۰۳ روزنامه های وقت ایران با حساسیت زیادی اخبار آن را منتشر می کردند. یکی از روزنامه هایی که بیش از بقیه به این جنبش توجه می کرد، روزنامه شفق سرخ بود‌. شفق سرخ به مدیریت علی دشتی یکی از سرسخت ترین مدافعان رضاخان و برنامه های تجدد خواهی و تمرکزگرایی او بود. با بررسی گزارش‌ها و اخبار این روزنامه مشخص می شود که تمام تلاش آن، معرفی حرکت شیخ سعید در چارچوب مذهبی و بازگشت به خلافت است. روزنامه گاه تا اندازه ای در قبولاندن این تفسیر به مخاطبان اغراق می کند که از تحریف عقاید شیخ هم خودداری نمی نماید.
در ادامه به چند مورد از یادداشتها و گزارش‌های روزنامه شفق سرخ در طول قیام تا اعدام شیخ اشاره می شود.

شورش اکراد:

تلگراف واصل از آنقره چنین مشعر است که اکراد در چندین ناحیه شورش کرده و علم طغیان را برافراشته‌اند. قائد این نهضت، شیخ سعید است که از مرتاضین متعصب و در نظر دارد که مملکت کردستان را به شکل خلافت درآورد. نقشه این نهضت از مدت مدیدی به این طرف کشیده شده و در تحت تعلیم و هدایت سرکردگان و قائدین بامهارت می باشد. زمستان سخت از اقدامات و عملیات تا اندازه [ای] جلوگیری کرده و حرکات قشون را فلج ساخته است، ولی به طوریکه زمزمه می‌شود، شورشیان کاملاً در معرض محاصره واقع شده‌اند.

شورش اکراد کسب شدت پیدا کرده و حکومت نظامی در ولایتهای شرقی اعلام شده است.
فتحی بیک، رئیس الوزرای ترکیه در سخنرانی خود در مجلس ملی ترکیه بیانیه شیخ سعید را قرائت کرد که در آن به احیای خلافت و رعایت شریعت و آداب مذهبی و سقوط حکومت حاضره ترکیه که مخالف مذهب است، تأکید شده است. بیانیه شیخ را به دیوار مقابل دارالحکومه در دیار بکر الصاق کرده‌اند و در نظر دارند یکی از پسران سلطان عبدالحمید را به سمت سلطان کردستان برگزینند.

به طوری که در اسلامبول شهرت دارد یک قسمت از قوای محلی و ژاندارمری ملحق به انقلابیون شده‌اند، از حیث توپ انقلابیون، خوب مجهز هستند، عده اکرادی که بر ضد دولت ترکیه قیام نموده‌اند به هفت الی بیست هزار نفر بالغ می‌شود دولت ترکیه قوای امدادیه به نواحی کردستان اعزام می دارد.

البته خوانندگان، شورش کردستان را بر ضد حکومت ترکیه در اخبار شماره قبل خوانده‌اند... بعضی از جرائد ترکیه قضیه را معلول سیاست انگلیس و چنانکه رویتر دو روز قبل خبر داد، بعضی جرائد انگلیس آن را به تحریکات مقامات عالی ترکیه نسبت می دهند. در هر صورت، چیزی که شاید محل تردید نباشد، این است که تندرویهای حکومت ترکیه در سیاست و عقاید روحی مردم، تولید عکس العمل شدیدی نموده است... حتی خود زمامداران حکومت ترکیه ملتفت قضیه شده و بعضی تظاهرات دیانت‌مابی نیز می نمایند. بدیهی است این ریاکسیون[واکنش] وقتی که در اسلامبول به این شدت بروز کند در میان طوائف ساده‌لوح اطراف و مخصوصاً مشایخ متعصب کردستان که مقام خلافت آل عثمان را یک منصب الهی و مخالفت با آن را خروج بر امام زمان و عصیان اوامر پیغمبر می دانند و به یک سلسله عقاید و آداب اجدادی علاقه دارند، بیشتر اثر خواهد داشت....

@kurdistanname
808 viewsedited  18:59
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 14:28:06 از شادی و شیرکوه تا اسدالدین و صلاح الدین ایوبی

اسماعیل شمس

یکی از مهم ترین مباحث تاریخ کرد فرایند تغییر نامهای کردی به نامهای اسلامی و عربی و معرب(عربی شده) است.
روند تغییر نامهای کردی اشخاص و اماکن پس از تسلط کامل اعراب مسلمان در سدۀ اول هجری آغاز شد و پس از آن به تدریج گسترش یافت. تغییر نامها در مناطقی که از نظر جغرافیایی به پایتخت‌های خلافت اموی و عباسی در شام و عراق(دمشق و بغداد) نزدیک تر بودند، بسیار سریع اتفاق افتاد، اما این روند در مناطق دوردست تر، مانند قفقاز دیرتر رخ داد. قاعده این بود که هر نسلی از کردها که مسلمان می شد برای فرزندانش نام اسلامی انتخاب می کرد. برای نمونه در ترتیب نام تاریخ‌دان بزرگی مانند احمد بن داود بن ونند دینوری (وفات: ۲۸۲ق) می توان حدس زد که مسلمان شدن در زمان ونند، پدربزرگ احمد یا داود پدر او رخ داده است؛ زیرا در مواردی خود اشخاص پس از اسلام آوردن نامشان را عوض می کردند. ونند(وەننەن) در زبان کردی به معنای پل معلقی است که از موی بز و چوب و ... بر روی رودخانه ساخته می شد و در حین حرکت افراد از روی آن به چپ و راست متمایل می شد و می لرزید. امروز هم در هورامان به کسی که بر اثر سرمای زیاد می لرزد می گویند مانند«وەننەن» می لرزد. ذکر این نکته لازم است که دال آخر معمولاً تلفظ نمی شود مانند قند و بند و ...
با وجود تغییر سریع نامها در مناطق مجاور با مرکزیت خلافت، در نواحی دوردست مانند قفقاز این تغییر دیرتر رخ داد. البته، تغییر ندادن نام لزوماً به معنای تغییر ندادن دین نیست. گاه کسی مسلمان می شد،اما به سبب دور بودن از فضای دیوان و دولت عربی نامش، همچنان کردی بود‌.
یکی از مهم ترین مناطق برای آشنایی با نامهای اصیل کردی آذربایجان و اران در قفقاز است که دور از مرکز خلافت بودند و گروههای بزرگی از کردان از دوران پیش از اسلام در آنجا زندگی می کردند که منابع اسلامی از آنها یاد کرده اند‌. نامهای کردی در این نواحی تا سده های چهارم و پنجم قمری همچنان رایج بودند و شماری از آنها در منابع آن دوره آمده اند. یکی از آخرین نامهای ثبت شده متعلق به پدربزرگ و عموی صلاح الدین ایوبی، یعنی شادی و شیرکوه است. ایوبیان بخشی از طایفه روادی ساکن در دوین(نزدیک ایروان کنونی پایتخت ارمنستان) بودند. روادیان هم از شاخه های قبیله بزرگ «هذبان» بودند. پژوهشگران هذبان را به صورت هۆزەبان بە معنای قبیله شمالی یا قبیله برتر و بزرگ(اشرف الاکراد از نظر ابن اثیر) معنا کرده اند. هۆزەبانها دولتهای روادی و شدادی را در آذربایجان و اران تأسیس کردند.
پس از سقوط این دولتها به دست سلجوقیان بیشتر وابستگان و حامیان آنها توسط سلاجقه به مناطق دیگری تبعید شدند و یا در سپاه سلجوقی استخدام گردیدند.برخی هم خودشان به دیگر قلمروهای هۆزەبانیان در اربیل و ... مهاجرت کردند. خانواده شادی پدربزرگ صلاح الدین ایوبی هم از نزدیکان شدادیان بودند و با سقوط آنها به اربیل رفتند و در اردوی عمادالدین زنگی اتابک سلجوقی موصل مشغول فعالیت شدند‌. به این ترتیب با ورود آنها به مرکز جهان اسلام شیر کوه به شیر دین(اسدالدین) تبدیل شد و شادی هم نام فرزندش را ایوب با کنیۀ نجم الدین(پدر صلاح الدین) گذاشت.
در قلمرو هۆزەبانیها علاوه بر شیرکوه و شادی که رایج ترین نامها بودند و بارها استفاده شده اند، بە نامهای دیگری مانند شادکوه، ،شیرگیر، شیروان(نگهدارندۀ شیر یا شیرصفت)، شاەکوه(شکۆ) می توان اشاره کرد.
برخی نامهای دیگر هم عربی و اسلامی اند که با اضافه شدن پسوندهایی مانند کۆ، ک، یل، و/ویە، لە، ون و ان، کردیزه شده و به شکل کردی درآمده اند. برای نمونە می توان از موسی (موسک)، عیسی(عیسکۆ)، اسماعیل(سمکۆ)، احمد(احمدیل یا احمدله)، حسن(حسنو یا حسنویه)، محمد(مم یا مملان) و فضل(فضلون) نام برد. گاه نیز نامهای اسلامی و عربی کاملاً تغییر شکل داده شده و به صورت دیگری درآمدە اند (مانند تبدیل محمود به خۆلە).
با بررسی منابع اسلامی از جمله کتابهای رجال، تاریخ، طبقات، حدیث و تفسیر و ... تا قرن پنجم هجری می توان صدها نام اصیل کردی پیدا کرد. هرچه از قرن اول به سمت قرن پنجم می رویم از شمار نامهای کردی بسیار کاسته می شود و نامهای اسلامی جای آنها را می گیرند. نکتۀ قابل تأمل آن است که حتی در مناطقی که ایزدی ها و یارسانی اکثریت دارند، باز هم اکثریت قریب به اتفاق نامها اسلامی یا عربی شده اند.
در منابع جغرافیایی نیز هزاران جاینام کردی وجود دارند که معرب شده و با کمی دقت و البته یافتن جاینام کنونی می توان شکل اصلی آنها را پیدا کرد. برای نمونه حلوان معرب ئەڵوەن، قرمیسین معرب کرمیشین یا کرماشان، عقره معرب ئاکرێ و جرمقان معرب گرمیان هستند.
نتیجه این که با بررسی نامهای افراد و جاینام ها در منابع عربی سده های دوم تا پنجم هجری می توان یک روایت تازه از تاریخ کرد در دوران اسلامی ارائە داد.

@kurdistanname
2.0K viewsedited  11:28
باز کردن / نظر دهید