Get Mystery Box with random crypto!

مهران صولتی

لوگوی کانال تلگرام solati_mehran — مهران صولتی م
لوگوی کانال تلگرام solati_mehran — مهران صولتی
آدرس کانال: @solati_mehran
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 6.05K
توضیحات از کانال

دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
@mehran_solati : ارتباط با نویسنده
https://instagram.com/solati_mehran

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2022-06-14 16:05:59 ‍ درس هایی از فراز و فرود وزیر کار دولت سیزدهم!

@solati_mehran

مهران صولتی


بالاخره بعد از حاشیه های بسیار در کارنامه وزیر کار، حجت الله عبدالملکی استعفا داد و دولت رئیسی را با این پرسش مهم مواجه ساخت ؛ آیا ایده " دولت جوان و انقلابی" با اخراج یکی از نظریه پردازان اصلی آن، در عمل جوانمرگ شده است؟ واقعیت این است که عبدالملکی در این مدت کوشید تا از جنبه اقتصادی این گفتمان را غنا بخشیده و در افکار عمومی فراگیر سازد. نظریه ای که پیشاپیش از حمایت بالاترین سطوح قدرت برخوردار شده بود و تلاش می شد تا طرحی نو در زمینه "بیانیه گام دوم انقلاب" تلقی شده و قادر باشد با قطع امید از روابط خارجی و عطف توجه به مناسبات داخلی، چالش ها و بحران های موجود را در کمترین زمان ممکن فیصله بخشد. سعید جلیلی، یاسر جبراییلی، حسن عباسی، رائفی پور و عبدالملکی همچنان از پرنفوذ ترین نمایندگان این تفکر در حاکمیت محسوب می شوند. از همین رو است که معتقدیم این کناره گیری می تواند حاوی درس های زیر باشد:

به رغم تلاش سالیان اخیر حاکمیت برای جا انداختن ایده های تخیلی خود، انباشت بحران ها و مسائل حل نشده آن چنان خطیر شده است که مجال هر گونه خیال پردازی را ناممکن ساخته است. گسترش فقر، بیکاری و حاشیه نشینی در کنار فقدان تولید ثروت و ورشکستگی صندوق های بازنشستگی باعث شکل گیری جامعه جنبشی و افزایش اعتراضات خیابانی شده است. در چنین شرایطی طرح شعارهای فضایی نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نمی کند بلکه موجبات آزردگی بیشتر مردم آسیب دیده از سیاست گذاری های نادرست اقتصادی را نیز فراهم می آورد!

در روزگار جهانی شدن اقتصاد دیگر نمی توان میان دو مقوله توانمندی داخلی و تحریم های بین المللی تفکیک قائل شد و این دو را به هم گره نزد. کارنامه ناکام اقتصادی دولت سیزدهم در این مدت هم نشان داده است که نمی توان نقش متغیرهای برون زا را نادیده انگاشت. کافی است نگاهی به رویداد تاثیر گذار جنگ اوکراین بیفکنیم تا متوجه شویم که این منازعه چگونه هم در روند به فرجام رسیدن برجام اختلال ایجاد کرد (تاثیر مخرب روسیه) و هم بازار فروش نفت ایران را تا حد بسیار زیادی در اختیار روسیه قرار داد!

نظریه "دولت جوان و انقلابی" حاوی تناقض های عدیده ای در بطن خویش است. از یک سو به دنبال ایجاد تغییر از بالاست ( انقلاب اقتصادی)، حال آن که ساختار حکومت به دلیل پیری و فرسودگی قادر به همراهی با آن نیست. دوم آن که همین خواست انقلابی به دلیل فقدان هماهنگی میان نیروهای سیاسی در ظاهر همسو (تعارض منافع) صرفا به شعارزدگی تقلیل یافته است، و سوم این که برخی از آرمان های انقلابی به دلیل گذشت بیش از چهاردهه از سال ۵۷، و فرسایش شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی بسیار نابهنگام به نظر می رسند. شاید همین دلایل باعث شده است که عنوان انقلابی گری امروزه بیشتر به عنوان اسم رمز یکدست سازی قدرت تلقی می شود!

انقلاب ۵۷ به دنبال انسجام توده ای، محبوبیت رهبری و اعتماد به تغییرات واقعی توانست از میانه بحران های سیاسی- اقتصادی متعدد به سلامت گذر کند. شکل گیری دولت جوان و انقلابی در آن زمان نیز بیشتر معلول شرایط ناشی از وقوع یک انقلاب مردمی بود. امروزه اما با گذاری چهل ساله که با اقسام ناکارآمدی و فقدان دستاوردهای جدی همراه بوده است سعی می شود تا از ایده ای به نام "دولت جوان و انقلابی" دفاع شود که هیچ نسبتی با ایران مدرن، متکثر، جنبشی، و رسانه ای شده امروز ندارد. شاید افول ستاره بخت وزیر کار بهترین نشانه برای نامناسب بودن این طرح با واقعیت های ایران امروز محسوب شود!

نکته پایانی: جامعه ایران به دلیل بی سامانی های فراوان که ناشی از فقدان حاکمیت قانون، موازی سازی نهادی، نبود ایده پیشرفت، و بی اعتنایی به الزامات زیست جهانی می باشد از آمادگی لازم برای پاسخگویی و رضایت بخشی به شهروندان خود برخوردار نیست. در این حالت حرکت به سوی "نرمالیزاسیون" به معنی پیش بینی پذیر شدن سیاست ها و خروج از استثناگرایی، اولویت اصلی کشور محسوب می شود. امید آن که دولت سیزدهم بتواند خروج نماد خیال اندیشی خود را به فرصتی برای دستیابی ایرانیان به شرایط بهتر و انسانی تر تبدیل نماید!

@solati_mehran

#استعفا
#وزیر_کار
#حجت_عبدالملکی
174 views13:05
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 16:15:26 ‍ توسعه در ایران از کجا آغاز می شود؟

" تاملی انتقادی بر آخرین مواضع محسن رنانی"

@solati_mehran

مهران صولتی


محسن رنانی اقتصاد دان پرآوازه در نشست؛ " همایش ملی روز توسعه" از توهماتی گفت که به زعم او مسیر حرکت به سوی توسعه را به اشتباه به او نشان داده است. برخی از برجسته ترین نکات رنانی در این نشست عبارتند از:

نظریه توسعه نه از ذهن متفکران بلکه از بطن جامعه می آید

گفتمان ها ساخته نمی شوند بلکه از دل گفت و گو بیرون می آیند

مهارت های پرورش کودک به تولید گفتمان و سپس تولید تئوری منجر می شود

به جای تئوری توسعه نیازمند شاخص هایی برای آن هستیم

بر خلاف گفته رنانی توسعه بدون تمهید مقدمات مناسب از درون جامعه نمی آید. توسعه امری هدفمند است که نیاز به مرکز، گفتمان و برنامه دارد. تجربه دولت های شرق آسیا هم نشان داد که اتفاقا دولت هم در این زمینه به شدت نقش و سهم دارد. به عبارت دیگر توسعه امری تصادفی نیست بلکه کاملا برنامه ریزی شده است! از همین رو اگر چه بدیهی است که وجود یک زمینه اجتماعی قدرت مند برای توسعه یافتگی ضرورت دارد ولی نمی توان امر توسعه را تا آماده شدن زمینه اجتماعی آن به تعویق انداخت!

برخلاف باور رنانی گفتمان ها از هیچ نمی رویند و تنها محصول گفت و گو هم نیستند. گفتمان ها ساخته می شوند، پر و‌بال می گیرند، غیریت سازی می کنند، هژمونیک می شوند و در نهایت رو به افول می روند. جامعه هم آوردگاهی از حضور گفتمان های متنوع است که با یکدیگر تضارب دارند. از سوی دیگر گفتمان ها حاصل مجموعه ای از شرایط مساعد عینی و ذهنی هستند که می تواند به ظهور و تداوم یک گفتمان خاص بینجامد!

بعد از تجربه موفقیت آمیز حلقه های کیان و ارغنون در دهه هفتاد، پویش فکری توسعه توانست به همت رنانی فصل نوینی را در فراگیر ساختن ایده توسعه بگشاید. توسعه نیاز به مرکزی برای برنامه ریزی دارد که باید بتواند آرای اندیشمندان را در این زمینه استخراج و به جامعه عرضه کند. البته با توجه به فقدان گفت و گوی هدفمند در ایران نیکوتر آن بود که این پویش می توانست زمینه گفت و گوی میان روشنفکران و نظریه پردازان را با بکدیگر و با محوریت توسعه فراهم آورد!

رنانی اگر چه از فقدان فراگیر شدن گفتمان توسعه در این چند ساله گلایه دارد ولی باید بداند که طبقه متوسط حاملان اصلی این ایده هستند. همان طبقه ای که در دهه ۹۰ به شدت لاغر شده و از جایگاه اصلی خود افول کرده اند. همچنین در جامعه ای که به دلیل عملکرد نادرست حاکمیت، سیاست "بقاء" جایگزین سیاست" ارتقاء" شده و جامعه با بحران هایی هم چون گسترش فقر، بیکاری، تخریب محیط زیست، و حکمرانی ناکارآمد مواجه است توسعه نمی تواند اولویت نخست بسیاری از مردم باشد!

نکته پایانی: رنانی بر ضرورت ارائه شاخص هایی برای توسعه به دولت های مختلف تاکید می ورزد تا آن ها قادر باشند فاصله خود را از توسعه یافتگی اندازه گیری کنند، غافل از این که دولت های بعد از انتخابات ۱۴۰۰ اساسا با مفهومی به نام توسعه مشکل داشته و شاخص های آن را هم به رسمیت نخواهند شناخت. رونق شبه علم، توهمات ایدئولوژیک، تصمیمات عجولانه و غیر کارشناسی به نام مدیریت جهادی و روحیه انقلابی در این دوره مقوله توسعه را با چالش های فزاینده ای روبرو خواهند ساخت!

@solati_mehran

#توسعه
#محسن_رنانی
429 views13:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 16:53:58 ‍ چرا اجتماع در ایران رو به افول رفت؟

@solati_mehran

مهران صولتی


عبدالمحمد کاظمی پور و محسن گودرزی در مقاله تحقیقی و ارزشمند؛ " افول اجتماع در ایران؛ روایتی گاه شمارانه" ( پیوست)، کوشیده اند تا از منظر آن چه الکسی دو توکویل از آن به " حیات انجمنی" امریکا در قرن نوزدهم یاد می کند و قوام این کشور را در رشد فزاینده پیدایش انجمن های مدنی و داوطلبانه در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی می داند نگاهی بر ایران پنجاه ساله اخیر افکنده و سیر تطور اجتماع را مورد ارزیابی جامعه شناختی قرار دهند. البته یک و نیم قرن بعد رابرت پاتنام استاد برجسته هاروارد در کتاب" بولینگ یک نفره" کوشید تا از افول اجتماع در امریکا سخن گفته و مبداء آن را آغاز دهه ۱۹۶۰ معرفی کند.

کاظمی و گودرزی در این مقاله سعی کرده اند تا با رصد داده های مربوط به حضور ایرانیان در انجمن های مدنی، تعداد پرونده های قضایی، قتل عمد، ضرب و جرح، میزان مهاجرت، نسبت ازدواج به طلاق، نرخ باروری خانواده ها، تعداد چک های بی محل، اعمال منافی عفت و روند تغییر نام های انتخابی برای کودکان، از واقعیتی به نام "افول اجتماع" در پنجاه سال اخیر ایران سخن بگویند. به باور ایشان این افول از نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ آغاز شده و تا نیمه نخست دهه ۱۳۸۰ به طول انجامیده است. از آن پس هم با فراز و فرودهایی روند گذشته تداوم یافته است. یعنی در چشم اندازی پنجاه ساله جامعه ایران در عمل دچار افول اجتماع شده است.

کاظمی و گودرزی البته در مقاله ذکر شده به چرایی افول اجتماع در ایران نپرداخته و بیشتر کوشیده اند تا توصیفی از این واقعیت اجتماعی ارائه نمایند ولی در عمل با این مقاله فرصتی را برای گمانه زنی پیرامون علل پدید آمدن این افول تدارک دیده اند. از همین رو در ادامه می کوشم تا به برخی از دلایل شکل گیری این پدیده اجتماعی اشاره نموده و به این پرسش پاسخ دهم که چرا" اجتماع" در ایران رو به افول رفت؟

فقدان گذار موفق از جامعه توده ای به جامعه مدنی: با پایان جنگ ایران و عراق جامعه به تدریج از شکل توده ای خارج شد. رهبری کاریزماتیک به پایان رسید، توسعه به اولویت کشور تبدیل شد، مناسبات اجتماعی ویژگی رسمی، عقلانی و منفعت جویانه یافتند و هژمونی ارزش های دینی رو به افول نهاد. در چنین شرایطی مقاومت حکومت مانع از شکل گیری کامل جامعه مدنی با محوریت رونق فعالیت تشکل ها، رسمیت یافتن اخلاق مدنی، افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شدند!

فقدان تمایز ساختاری و چیرگی سیاست: با پایان جنگ و فرا رسیدن دوران جدید انتظار می رفت که جامعه شاهد تمایز ساختاری و استقلال نهادهای؛ سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خانواده بر اساس منطق ذاتی هر عرصه باشد. اما آن چه در عمل اتفاق افتاد عبارت از سیطره حوزه سیاست با منطق " قدرت" بر سایر پهنه ها بود. این چیرگی از یک سو سایر نهادها را طفیلی قدرت ساخت و از سوی دیگر آن ها را به دلیل همین وابستگی به شکلی کاملا ناکارآمد درآورد!

شکل گیری انسداد سیاسی و عدم امکان تغییر: در پنجاه ساله اخیر به جز برخی رویدادهای انبساطی مانند انقلاب ۵۷ و دوم خرداد ۷۶، عرصه سیاست در ایران سیری آرام و با دوام به سوی انقباض ساختاری داشته است. در این میان نظارت استصوابی هم به عنوان موثرترین ابزار برای یک دست کردن عرصه سیاست و پالایش کارگزاران حکومت عمل کرده است. به موازات گسترش این نظارت ایرانیان امید به انجام تغییرات را از دست داده و دچار احساس ناامیدی ناشی از بی قدرتی سیاسی شده اند!

فقدان توازن میان جامعه و حکومت: توسعه‌ یافتگی را محصول وجود یک جامعه قوی (پویا، متمایز و سازمان یافته)، و یک حکومت قوی (کارآمد، شفاف و پاسخگو) دانسته اند. در چهل سال گذشته در ایران اما جامعه ای توده وار و تشکل نیافته در مقابل حکومتی ناکارآمد و مداخله گر قرار گرفته است. در چنین وضعیتی حکومت کوشیده است تا منطق خود (قدرت و اجبار) را بر جامعه تحمیل کرده و با نظارت حداکثری، مناسبات اجتماعی را کنترل پذیر سازد. حاصل اما غفلت حکومت از وظایف ذاتی خود مانند تامین رفاه و آسایش، و شکل گیری جامعه ای رها شده، بی تفاوت و فاصله گرفته از حیات انجمنی بوده است!

@solati_mehran

#اجتماع
#گودرزی
#جامعه
#حکومت
989 views13:53
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 18:38:58 کژخوانی تاریخ: نقد روایت علی شریعتی از رنسانس و پروتستانتیسم!

مهران صولتی در این سخنرانی ضمن نقد روایت شریعتی از تاریخ اروپا، در چهار بخش به پرسش های زیر پاسخ داده است:

رنسانس چرا و چگونه در اروپا به وقوع پیوست؟

علل شکل گیری و ویژگی های پروتستانتیسم چه بود؟

روایت شریعتی از رنسانس و پروتستانتیسم چه کاستی هایی دارد؟

چرا شریعتی دچار کژخوانی از تاریخ اروپا شد؟


@solati_mehran

#شریعتی
#رنسانس
#پروتستانتیسم
803 views15:38
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 10:06:29 چرا یکدست شدن حکومت به نفع دولت رئیسی تمام نشد؟!

@solati_mehran

مهران صولتی


با انتخاب ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری ایران که محصول انقباضی ترین و پیش بینی پذیرترین انتخابات تاریخ چهل سال پس از انقلاب بود بسیاری انتظار داشتند که با یکدست شدن قوا مردم بیش از گذشته شاهد هماهنگی در ساختار سیاسی کشور و در نتیجه عبور از بحران های موجود باشند. اگر چه از مدت ها پیش به نظر می رسید حضور میانه روها در ساختار قدرت نتوانسته به نوعی دوگانه کارکردی انجامیده و به کاهش مشکلات موجود کمک نماید، اما واقعیت های یک ساله اخیر و فقدان چشم انداز روشن برای سال های آینده تقویت کننده بطلان کارآمدی نظریه یکدست شدن قوا در جمهوری اسلامی بوده است. در این یادداشت البته می کوشیم تا دلایل ناکامی این تئوری در عرصه عمل را به شرح زیر فهرست نماییم:

حذف مردم و فرسایش سرمایه اجتماعی: انتخابات ۱۴۰۰ برای نخستین بار با مشارکت کمتر از پنجاه درصد مشارکت کنندگان برگزار شد. تعداد آرای باطله نیز قابل توجه و معنادار بود. از سوی دیگر این انتخابات در هنگامه سقوط سرمایه اجتماعی و افول اعتماد عمومی برگزار شد و فقدان رقبای انتخاباتی جدی برای ابراهیم رئیسی در آن بر سردی بی سابقه این رویداد افزود. با این اوصاف دولتی بر مسند نشست که نتوانسته بود مستظهر به پشتیبانی اکثریت مردم باشد. در چنین شرایطی روشن است که دولت نخواهد توانست روی همراهی موثر مردم در عبور از موانع و بحران های فراگیر حساب باز کرده و برنامه های خود را به خوبی اجرا نماید!

ظهور شرایط جدید در مناسبات جهانی: دولت رئیسی کوشید تا بر مبنای استراتژی" نگاه به شرق" ضمن بی اعتنایی به اهمیت امریکا و اروپا، فصل جدیدی را در مناسبات خود با چین و روسیه بگشاید. حضور پررنگ دولت در نشست های همکاری با این دو کشور در ابتدای فعالیت هم از چنین عزمی حکایت داشت. اما با حمله روسیه به اوکراین و وضع تحریم های بی سابقه علیه این کشور همه رشته های جهت گیری نگاه به شرق پنبه شد. نفت روسیه جایگزین نفت ایران شد و کشور در حال از دست دادن اندک روزنه های فروش نفت به چین است. از سوی دیگر با تعلل و بی عملی دولت سیزدهم نه تنها احیای برجام به تعویق افتاده بلکه بیم ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و وضع تحریم های جدید نیز از هر زمان دیگری محتمل تر به نظر می رسد!

دولت ضعیف، بی تجربه و شعار زده: رئیسی با شعار انقلابی گری و در امتداد مجلس یازدهم به قدرت رسید. مجلس و دولتی که بنا بود با احیای روحیه انقلابی و مدیریت جهادی بسیاری از گره های فروبسته کشور را باز کرده و افقی روشن فراروی ایرانیان ترسیم نمایند. ولی آن چه در عمل رخ داد ذبح تجربه گرایی در پای جوان گرایی، و قربانی شدن واقعیت گرایی به پای شعارگرایی بود. دولت وعده هایی داد که پیشاپیش عدم امکان تحقق آن ها روشن تر از خورشید بود. آزمون و خطا به رویه رایج کشور تبدیل شد و بسیاری از نیروهای با تجربه کشور با عنوان موهوم؛ " بانیان وضع موجود" از عرصه مدیریت کشور حذف شدند. حاصل اما کاهش بی سابقه محبوبیت دولت در هشت ماهه نخست فعالیت و تعمیق بحران های فراروی کشور بوده است!

فقدان استراتژی برای خروج از وضعیت کنونی: دولتی که قرار بود به پشتوانه ۷۰۰۰ صفحه برنامه، فعالیت خود را آغاز کند در همان ابتدا حتی از سوی موافقان خود نیز متهم به بی برنامه گی و تن سپردن به روزمره گی شد. نماد بارز این وضعیت آغاز دیرهنگام مذاکرات هسته ای بود که بی اعتنا به شرایط سیال جهانی و تنها جهت خالی نبودن عریضه آغاز شد. غلظت شعارزدگی در دولت آن چنان زیاد است که هر گونه اهتمام به برنامه ریزی عبث می نماید. شاید بتوان گفت دولت بیش از آن که هادی جامعه به سوی برون رفت از شرایط موجود باشد در عمل به تابعی از رویدادهای روزانه داخلی و بین المللی تبدیل شده است. در مجموع گزاف نیست اگر دولت کنونی را بی برنامه ترین دولت تاریخ انقلاب بنامیم!

@solati_mehran

#ابراهیم_رئیسی
#دولت_سیزدهم
#حکومت_یکدست
722 viewsedited  07:06
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 15:44:14 ‍ ‍ ‍ جامعه شناسی " مفت گویی " در ایران!

@solati_mehran

مهران صولتی

اگر سیاست را به عرصه ای برای اظهار نظر آحاد جامعه پیرامون مسائل گوناگون جامعه ترجمه کنیم بدون تردید ایران امروز سیاسی ترین کشور دنیاست. این واقعیت را می توان در هر کوی و برزن از تاکسی گرفته تا محافل خانوادگی هم دریافت. روندی که با پدیدآمدن شبکه های مجازی تشدید هم شده است. اکنون انواع صداها در این امکان پژواک می یابد و مخاطب خود را پیدا می کند. اما آنچه در این فضا بیش از پیش مشهود است افزایش " مفت گویی" هایی است که متاسفانه با اقبال جامعه نیز مواجه می شود و شنوندگان بسیار می یابد. اما پرسش جدی این یادداشت این است که چرا جامعه از برخی حرف های مفت استقبال می کند؟!

چیرگی نظریه توطئه بر سپهر سیاسی: از زمانی که اهمیت استراتژیک ایران در خاورمیانه مشخص شد دخالت قدرت های جهانی( انگلیس، روسیه و امریکا) در فرآیند تصمیم سازی ها و مدیریت سیاسی ایران افزایش یافت. از آن پس اعتقاد به نظریه توطئه یعنی کشف دست بیگانگان اهمیتی شگرف یافت و هر کسی که از این امر( موافق یا مخالف) خبر می داد با اقبال افکار عمومی روبرو می شد!

حاکمیت نگاه غیر علمی به رویدادها: جدا از نتایج پژوهش مقصود فراستخواه که بیان می کند؛ %۶۸ ایرانیان به تفکر علمی پایبندی ندارند، تجربه زیسته ما هم نشان می دهد که به رغم افزایش امکانات آموزشی، مرجعیت علم هنوز هم از سوی بسیاری از شهروندان و مسئولین به رسمیت شناخته نشده است. در چنین شرایطی روشن است که مفت گویی های غیر علمی همچنان با اقبال مخاطبان مواجه می شود!

میل فزاینده جمعی به افشاگری: عدم شفافیت عرصه سیاست، احساس بی قدرتی شهروندان و شکاف فزاینده دولت- ملت از عوامل مهم تمایل به افشاگری محسوب می شود. البته فاش گویی از کارکردهای رکن چهارم دموکراسی در جهان امروز نیز محسوب می شود که هراس از آن توانسته عرصه سیاست را به اتاقی شیشه برای همگان تبدیل کند. بسیاری از مدعیات درست یا نادرست ولی جذاب هم در زمره این پرده دری های سیاسی محسوب می شوند!

خودبیانگری و تمایل به دیده شدن: مهمترین نیاز انسان معاصر میل به دیده شدن است. گسترش رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی نیز ابزار برآوردن و ارضای چنین نیازی هستند. درست در چنین فضایی است که سخنان خرق عادت، ادعاهای رادیکال و افشاگری های بی سند می توانند به سرعت موجبات شهرت یافتن گوینده را فراهم آورند. به ویژه سخنانی که بتواندعرصه پیچیده سیاست ایران را ساده سازی کرده و چند نفر را به عنوان متهمان اصلی معرفی نماید!

نکته پایانی: ایران امروز شاهد رواج مفت گویی و اقبال اندک به سخنان جدی است( کاهش تیراژ کتاب و مطبوعات و اقبال فزاینده به شبکه های اجتماعی گواهی بر این امر است).آسیبی جدی برای جامعه ای که هنوز مناقشات خود برای دستیابی به توسعه، آزادی، برابری و دیپلماسی خارجی را حل و فصل نکرده است. اگر چه پژواک یافتن همه صداها و بروز ظرفیت ها می تواند مقدمه توسعه یافتگی باشد ولی توقف کردن در مرحله پرگویی های بدون دلیل هم می تواند آسیبی برای فضای فرهنگی کنونی محسوب شود!

@solati_mehran
#توسعه
#جامعه_شناسی
#حرف_مفت
1.5K views12:44
باز کردن / نظر دهید
2022-05-30 18:32:55 کدام یک بیشتر مقصرند؛ مردم یا حکومت؟

@solati_mehran

مهران صولتی


کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره معتبر کن توسط زهرا امیر ابراهیمی بار دیگر مناقشه نقش حکومت یا مردم در مصائب امروز ایرانیان را در شبکه های اجتماعی پر رونق ساخته است. پرسش اصلی اما این است که شهروندانی که با مخدوش ساختن حریم خصوصی یک هنرپیشه و به قیمت کنجکاوی جنسی خود زندگی او را تا سر حد مهاجرت اجباری نابود ساختند چقدر حق دارند از وضعیت کنونی کشور ناراضی بوده و صرفا حکومت را مقصر اصلی اوضاع قلمداد کنند؟

چنین پرسش هایی البته در ژانر "خلقیات ایرانیان" است که مجال طرح می یابند. یعنی همان رویکردی که بیش از حکومت، مردم را مقصر نارسایی ها و عقب ماندگی های کشور تلقی می کند و سابقه آن به کتاب؛ " خلقیات ما ایرانیان" جمال زاده بر می گردد. مهدی بازرگان، حسن نراقی، حسن قاضی مرادی و محمود سریع القلم نیز از جمله اندیشمندانی هستند که در همین نحله جای می گیرند و در آثار خود به آسیب شناسی رفتار ایرانیان در طول تاریخ پرداخته اند.

عمده کسانی که در این ژانر فعالیت می کنند به مقایسه میان رفتار ایرانیان با غربی ها پرداخته و کاستی های ما را یادآوری می کنند. امروزه دیگر مشخص شده است که چنین تحلیل هایی به شدت متاثر از آموزه های اروپا محورانه( Eurocentrism) بوده و نمی توان از رفتارهای استاندارد سخن گفت. در حقیقت برخی از رفتارهای شایسته تر غربیان ناشی از دو عامل هستند؛ جامعه پذیری کودکان به وسیله یک آموزش و پرورش کارآمد، و مجازات های قانونی و بازدارنده در هنگام ارتکاب تخلفات!

حکماء، اخلاق را چنین تعریف کرده اند؛ " انجام حسنات بدون زحمت و تکلف ". به عبارت دیگر افعالی که ناشی از اجبار یا فقدان اختیار باشند هرگز اخلاقی نامیده نمی شوند. حال در جامعه ای که حکومت در آن به خود حق می دهد که بر اساس ایدئولوژی حاکم سبک زندگی مطلوب خود را به شهروندان تحمیل کند، قانون را فصل الخطاب امور تلقی نکند، وفاداری را بر شایستگی ترجیح دهد، شهروندان را به خودی و غیر خودی تقسیم کند، و فربه شدن طبقه متوسط را مخاطره آمیز قلمداد کند چگونه می توان مردم را به دلیل ارتکاب افعال غیر اخلاقی شان مورد ملامت قرار داد؟!

مهمترین عامل توسعه نیافتگی ایران را نه در حکومت یا جامعه، بلکه در رابطه میان این دو باید جستجو کرد. به عبارت دیگر عدم توازن میان قدرت حکومت و جامعه است که اوضاع نامساعد کنونی را رقم زده و توسعه نیافتگی کشور را تشدید کرده است. بر این اساس پرسش از سهم هر کدام از این دو رکن در شکل گیری وضعیت موجود به غایت نارسا و اشتباه است. در عوض باید به جستجوی راه هایی پرداخت که قادر باشد توازن را به رابطه میان حکومت و جامعه بازگرداند.

مشکل جامعه در ایران امروز عدم تشکل یافتگی است. در حقیقت تا زمانی که مردم به صورت توده ای بی شکل و پیش بینی ناپذیر عمل می کنند ما بیشتر با " جماعت"، به جای" جامعه" روبرو هستیم. معضل حکومت هم عبارت از ناکارآمدی و مداخله گری به صورت همزمان است. یعنی نظام سیاسی به همان اندازه که از انجام وظایف ذاتی خود یعنی؛ تامین امنیت همه جانبه، رفاه و آسایش برای شهروندان ناتوان است، به عکس در تحمیل الگوهای ایدئولوژیک خود بر سبک زندگی شهروندان و کنترل زیست اجتماعی آن ها پرتوان ظاهر می شود.

توسعه زمانی محقق می شود که حکومت به موازات تحولات جامعه خود را روزآمد سازد. در ایران اما نظام سیاسی نه تنها تغییرات جامعه را به رسمیت نمی شناسد بلکه می کوشد تا آن را کنترل نموده و تا سرحدات خود عقب بکشاند. فرجام چنین کاری شکل گیری جامعه ای بیمار، ناامید و بی فروغ است. در چنین احوالی بیهوده ترین راهکار این است که از اخلاق فردی سخن بگوییم و از اخلاق اجتماعی به مثابه برآیند مناسبات شهروندان آزاد، آگاه و مسئول در جامعه چشم بپوشیم. همان اخلاقی که به دلیل توضیحات پیشین حلقه مفقوده جامعه ماست!

https://instagram.com/solati_mehran

#جامعه
#حکومت
298 views15:32
باز کردن / نظر دهید
2022-05-24 19:21:20 جامعه شناسی سرود #سلام_فرمانده

@solati_mehran

مهران صولتی


" سلام فرمانده" سرودی است که به ابتکار یکی از مداحان به نام ابوذر روحی از لنگرود گیلان و مسئول قرار گاه فرهنگی" هیات منتظران" تدوین شده و در این مدت با واکنش های متفاوتی روبرو شده است. موافقان آن را به مثابه همراهی کودکان با نظام سیاسی موجود تلقی کرده و این سرود را جایگزین مناسبی برای آهنگ های ساسی مانکن و تتلو قلمداد می کنند‌، حال آن که مخالفان این همخوانی را نوعی فراخوان حکومتی برای بسیج کودکان در جهت تحقق اهداف ایدئولوژیک نظام سیاسی تفسیر می کنند!

از سوی دیگر مخالفان نابهنگام بودن اجرای این سرود را از دلایل ناهمراهی خود با آن می دانند. به باور ایشان گسترش تحریم ها، افزایش فقر عمومی و فراگیری نارضایتی های عمدتا اقتصادی در میان شهروندان نباید با اجرای بخشنامه ای یک سرود مورد بی اعتنایی قرار گرفته و به فراموشی سپرده شود. از دید ایشان کمترین همدلی با آسیب دیدگان از شرایط موجود این است که تمامی ارکان نظام بکوشند تا گره ای از معضلات موجود گشوده و در گفتار و رفتار صدای مردم رنج کشیده باشند و از دلخوش شدن به حاشیه ها پرهیز نمایند!

اصول گرایان دیروز و انقلابی های امروز دیری است که از یک خطای تحلیلی در مورد واقعیت های اجتماعی و نقش تبلیغات رسانه ای رنج می برند. آنان با درافتادن به دام پاره ای از پست مدرن ها مانند" بودریار" که معتقد به نقش محوری رسانه ها در قلب و برساخت واقعیت ها هستند تصور می کنند که می توانند با یکدست کردن فضای رسانه ای و ایجاد بزرگنمایی تبلیغاتی، اذهان مردمی را که روزانه با مشکلات فقر، اجاره نشینی، آلودگی هوا، ترافیک، حاشیه نشینی، اعتیاد و بیکاری مواجه اند را به آرمان های بلندی متوجه سازند که مدت هاست در رهگذر فساد و بی اعتمادی دچار فرسایش شده اند!

سرود" سلام فرمانده" اگر چه دهه نودی های ایران را مخاطب قرار داده ولی خطاست اگر پنداشته شود قادر است کاستی های اموزشی و پرورشی این نسل را جبران نماید. فقدان عدالت آموزشی، شکاف طبقاتی و فقر گسترده خانوارها به شدت کودکان را رنج می دهد و کلاس های شلوغ، خانواده های گرفتار و معلمان بی انگیزه نارسایی های آموزش و پرورش را مضاعف ساخته است. اکتفا به برنامه درسی آشکار( متون) و غفلت از برنامه درسی پنهان( مناسبات حاکم بر مدارس) در کنار آرزوهای کسانی که با امکانات موجود، مدارسی در تراز تمدن نوین اسلامی را طلب می کنند موجبات نابسامانی بیشتر این مجموعه ها را فراهم آورده است!

موسیقی گمشده مدارس ایران است که می تواند جان دانش آموزان را غنا دهد و به جهان شان زیبایی بخشد. بنابراین اگر چه حضور موسیقی در مدارس را باید به فال نیک گرفت ولی هر گونه اجبار به هم خوانی که برخاسته از بخشنامه های دولتی بوده و حق انتخاب کودکان در انتخاب نوای دلخواه خود را مخدوش سازد می تواند موجب شکل گیری تعارض های روحی در دانش آموزان شود. سرود " سلام فرمانده" نیز به دلیل پررنگ بودن وجوه نظامی گری و اطاعت پذیری از همان ابتدا با حاشیه های فراوان در فضای مجازی و محیط برخی خانواده ها روبرو شد. امری که در ادامه می تواند به تشدید دوگانگی های ارزشی در میان کودکان منجر شود!

نکته پایانی: آموزش و پرورش کنونی به مثابه دستگاهی ایدئولوژیک به شدت شعارزده و عقب مانده از واقعیت های جامعه است. از همین رو نمی تواند به جست و جوی کارشناسی علل اقبال کودکان به برخی آهنگ های غیر مجاز پرداخته و با پایان بخشیدن به تضاد میان عرصه های رسمی- غیر رسمی با ارزش ها و هنجارهای متفاوت در مدارس، محیطی مناسب برای تعلیم و تربیت دانش آموزان را فراهم آورد. فضایی که نه تنها قادر به ایجاد آرامش در کودکان نیست بلکه تعارض های روانی آن ها را تشدید می کند!

@solati_mehran

#سلام_فرمانده
#جامعه_شناسی
2.1K views16:21
باز کردن / نظر دهید
2022-05-23 06:24:36 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶

@solati_mehran

مهران صولتی

رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و پنج ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تحول خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند. همین شد که ثمره بیست و پنج سال سیاست ورزی ایرانیان در سفری طولانی از اصلاحات به مهرورزی، و از اعتدال تا انقلابی گری، جامعه ای بالغ تر و آگاه تر است. اینک شاید بتوان بخشی از درس های این ایام را به شرح زیر فهرست کرد:

اصلاحات نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است. نمی توان به بهانه فعالیت مدنی، از حضور در قدرت چشم پوشید‌. حضور اصلاح طلبان در قدرت می تواند حاشیه امن فعالیت های مدنی را افزایش دهد.

اصلاح طلبی اگرچه از صندوق های رای می گذرد ولی در آن متوقف نمی ماند. مشارکت مدنی برای پیگیری مطالبات جامعه در کنار وجود نقشه راه برای حضور موثر اصلاح طلبان در قدرت می تواند ترکیب کارآمدی را برای پاسخ به عطش تحول خواهی ایرانیان رقم زند.

اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است.

اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری ان را محدود سازد. اصلاح طلبی باید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

اصلاحات اگر چه داعیه تغییر در رویه های حکمرانی را دارد ولی واقع بینانه خود را در تقابل با ساختار قدرت تعریف نمی کند. اصلاحات می کوشد تا با تکیه بر نیروی اجتماعی خود به نوعی توافق پایدار با قدرت در جهت پاسخگو کردن حکومت دست یابد.

اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
920 views03:24
باز کردن / نظر دهید
2022-05-18 19:49:50 جنبش بی آیندگان!

@solati_mehran

مهران صولتی

بسیاری از جامعه شناسان ایران را یک جامعه " جنبشی" نامیده اند. مطالبات انباشت شده در طول دهه های گذشته از آن جا که با پاسخ بهنگام حکومت مواجه نشده و به دلیل " ناشنوایی سیستماتیک" حاکمیت غالبا مورد بی اعتنایی واقع شده اند اکنون با کاهش تاب آوری جامعه روبرو شده و راهی به جز اعتراضات خیابانی را فرا روی شهروندان ناراضی قرار نداده است!

به دنبال گسترش تحریم ها ایران شاهد رشد فزاینده فقر عمومی، افول استانداردهای حکمرانی، پراشتباه شدن سیاست گذاری و به تبع آن افول طبقه متوسط بوده است. بخشی از این طبقه اکنون با چالش تامین معیشت روبرو شده و در عمل به طبقه فرودست پیوسته اند. آشکار است که با لاغر شدن طبقه متوسط فرم و محتوای جنبش های اجتماعی نیز دچار تغییر شده و ماهیتی متفاوت یافته است!

اگر جنبش های اجتماعی کلاسیک نیازمند رهبری کاریزماتیک، ایدئولوژی و حضور یک پارچه توده ای بودند جنبش های نوین اجتماعی فاقد رهبر مشخص، برنامه ایجابی و فراگیری مردمی هستند. در این جنبش ها رسانه های موبایلی بیشترین بار معناآفرینی، ارتباط گیری و ناراضی تراشی را بر عهده داشته و به نوعی به تکثر هویتی در اعتراضات دامن می زنند!

از دهه هفتاد و بعد از وقوع حادثه کوی دانشگاه تهران هر چه جلوتر آمده ایم ماهیت جنبش های اجتماعی از وجه غالب سیاسی (خرداد ۱۳۸۸) به جنبه های اقتصادی (آبان ۹۸) گراییده است. اگر چه روشن است که در جامعه ای مانند ایران هر اعتراضی پیشاپیش صبغه ای سیاسی دارد ولی نمی توان انکار کرد که به موازات گسترش فقر عمومی و افزایش نابرابری ها اکنون عدالت خواهی و تامین معیشت شرافت مندانه به اولویت های نخست شهروندان کشور تبدیل شده است!

برخی از صاحب نظران سه رکن؛ " شادی"،" امید"، و "زندگی در اکنون" را از ویژگی های شهروندان هندوستان دانسته اند. مردمی که اگر چه بخش قابل توجهی از آنان هم چنان با فقر دست و پنجه نرم می کنند ولی به آینده کشورشان بسیار امیدوارند. ایرانیان اما چند دهه است که با زیستن در "زمان حال" وداع گفته و به گروگان گذشته و آینده تبدیل شده اند. گذشته ای که در ستیز میان؛ سنت- تجدد سپری شده و آینده ای که از هراس افزایش بیکاری، تورم و تنش های بین المللی سرشار است!

برای جامعه ای که دهه ها درگیر تحریم است شاید هیچ پرسشی مهم تر از این نباشد که تا کی باید این وضع ادامه یابد؟ و این که آیا راهی برای برون رفت از این موقعیت وجود دارد؟ سئوالاتی که اکنون برای طیف متنوعی از شهروندان مطرح است و متاسفانه نه تنها پاسخ روشنی نیافته اند بلکه با حاکم شدن شرایط تعلیق در سیاست خارجی، سرنوشت کشور را به تصمیمات قدرت های خارجی از امریکا و اروپا گرفته تا چین و روسیه سپرده اند!

واقعیت عریان ایران امروز این است؛ اگر نتوانسته اید در دو دهه گذشته اندوخته ای اقتصادی مانند مسکن یا خودرو برای خود تمشیت کرده و بدین وسیله پشتوانه نسبتا مطمئنی برای زندگی آینده خود فراهم آورید اکنون با افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و عدم تناسب درآمدها با هزینه، هرگز نخواهید توانست در وضعیت کنونی خود تغییر معناداری ایجاد کنید. خودتان را سرزنش نکنید. ایراد جای دیگری است!

چه نامی می توان بر جنبش های شکل گرفته اخیر نهاد. به نظرم باید آن را جنبش بی آیندگان نامید. رشد فزاینده و فراگیر مهاجرت نیز گواه روشنی بر آن است. آنان که مانده اند هم اگر چه در حد وسع خود می کوشند ولی از تیره بودن افق آینده و شرایط تعلیق کنونی به شدت رنج می برند. اصلاحات سیاسی به بن بست رسیده، احیای برجام با گره های کور مواجه شده و گشایش راهی به رهایی از همیشه دشوارتر به نظر می رسد!

@solati_mehran

#جنبش_بی_آیندگان
#جامعه_جنبشی
863 views16:49
باز کردن / نظر دهید